آشوبگر یا معترض؟ سرکوب یا اقدام قانونی پلیس؟
پس از قتل یک نوجوان فرانسوی با شلیک مستقیم گلوله پلیس و شکل
گیری اعتراضات در شهرهای مختلف این کشور در روزهای گذشته، تصویر مردان و زنان معترض در خیابان
های فرانسه در حالی منتشر می
شود که خبری از محکومیت مجامع حقوق بشری نیست و بازیگران و هنرمندان و فعالان مدنی نه
تنها علیه پلیس این کشور اقدام نکرده
اند و فریاد "آزادی ازدست
رفته" را سر نداده
اند که در کنار مسئولان فرانسوی، مردم را به آرامش دعوت می
کنند و رسانه
های غربی تلاش می
کنند رفتار پلیس با معترضان را موجه جلوه دهند! این در حالی است که سال گذشته، رسانه
های غربی با بهانه
جویی از ماجرای تلخ درگذشت یک دختر جوان در ایران، آتش تهیه یک جنگ خیابانی را فراهم می
کردند و مدام در آتش اختلاف و نزاع در جامعه ایران می
دمیدند و هیچ ابایی نداشتند تا حتی از چهره
های مشهور هنری و یا ورزشی نیز برای اهداف شوم خود سوء استفاده کنند. آشی که آن
قدر شور شد تا حتی رسانه
های غربی آشکار و عریان، مسئله
ای همچون یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران را نیز به سخره می
گرفتند و بدخواهان، نقشه
های توهمی خود را جلوی دوربین
ها، به زبان می
آوردند.
کلیدواژه
های قانونی
بودن اقدام پلیس، دفاع از امنیت کشور، دفاع از دموکراسی، مبارزه با آشوبگران در فرانسه کاملاً معتبر است، اما وقتی پای ایران و هر کشور مستقل دیگری در میان باشد از سوی رسانه
های غربی به کلماتی همچون خشونت پلیس، اقتدارگرایی و سرکوب مخالفان و سلب آزادی
های مدنی تغییر پیدا می کند. سیاستی که یک بام و دوهوای آزادی و حقوق بشر آمریکا و کشورهای غربی را به
روشنی نشان می
دهد.
جنایات ضدحقوق بشری و تصویرسازی هالیوودی
در تصویری که از رسانه
های و سینمای هالیوودی برای مردم ساخته شده است، آمریکا و کشورهای غربی جایی است برای زندگی. جایی که آزادی
های مردم به رسمیت شناخته می
شود و در دیگر سو کشورهایی وجود دارد که عقب
مانده هستند و به حقوق شهروندان
شان اهمیت نمی
دهند. اما واقعیت جامعه مدنی غربی، آن چیزی نیست که در فیلم
ها و بنگاه
های رسانه
ای غرب به نمایش گذاشته می
شود. ممنوعیت حضور باحجاب در مجامع عمومی و مدارس و دانشگاه
ها با بهانه
هایی همچون وفاداری به آرمان سکولار بودن یک نظام سیاسی، از محدودیت
هایی است که زنان و دختران مسلمان در تعدادی از کشورهای غربی با آن مواجه هستند. این محدودیت
ها در کنار موج رسانه
ای اسلام
هراسی و نفرت
پراکنی و رفتارها و مواضع برخی مسئولان اجرایی و قانون
گذاری در کشورهای غربی، باعث شده خشونت
ها علیه مسلمانان در برخی کشورها افزایش پیدا کند، به
عنوان نمونه در جولای ۲۰۱۰، یک سال پس از قتل مروه شربینی، بانوی محجبه در آلمان،
یکی از انجمن
های شهری در دردسن مجسمه
های ۱۸ چاقو را به
عنوان نماد ۱۸ ضربه
ای که به شربینی وارد آمد در اماکن مختلف شهر به
صورت موقتی نصب کرد که حتی این نمادها نیز از هجوم نژادپرستان در امان نماندند و برخی از آنها تخریب شدند.
این مدعیان پرسروصدا، در حالی بارها با ادعای نقض حقوق بشر و نقض آزادی کشورها ایران را مورد هجمه قرار داده
اند که چندی پیش، به بهانه واهی "آزادی بیان"، واقعه قرآن سوزی در کشور سوئد، احساسات مسلمانان را جریحه
دار کرد. نژادپرستی و رفتارهای تبعیض
آمیز با رنگین
پوستان از دیگر برگ
های کارنامه غربی
ها در حوزه حقوق بشر است که در قضایایی همچون موضوع اوکراین برایشان رسوایی به بار می
آورد: «در ماجرای اوکراین، نژادپرستی غرب را همه دیدند. قطار پناهندگانی را که دارند از کشور و زیر مثلاً مشکلات جنگ فرار میکنند نگه میدارند، برای اینکه سیاه
پوست را از سفیدپوست جدا کنند و سیاه
پوست را پیاده کنند. صریحاً در رسانه
هایشان اظهار تأسّف میکنند که این دفعه جنگ در خاورمیانه نیست، در اروپا است. یعنی اگر جنگ و خونریزی و برادرکشی در خاورمیانه البتّه در مناطق به قول آنها خاورمیانه و در اینجاها باشد اشکال ندارد [امّا] در اروپا که باشد اشکال دارد. این نژادپرستی به این وضوح، به این روشنی!»
۱۴۰۱/۱/۱
بیشرمی و دیگر هیچ!
روزگاری آمریکایی
ها و غربی
ها در عرصه رسانه و حکمرانی آن
قدر خوب دروغ می
گفتند که خودشان نیز باورشان شده بود که آنها یکه
تاز عرصه دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم هستند. اما امروز انعکاس اقدامات متعدد ضدبشری و رفتارهای سرکوب
گرانه غربی
ها با مخالفان داخلی خود، دروغ بودن ادعای دفاع از حقوق بشر و صلح دوستی آنها را آشکار کرده است. افکار عمومی جهان بیش از گذشته می
دانند که این شعارهای ظاهراً زیبا، صرفاً ابزار فشار بر ملت
هایی است که می
خواهند وابسته به غرب نباشند. آمریکایی
ها و غربی
ها در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ در ایران، خیلی صریح و آشکار به نقض تمامی شعارهای خود پرداختند؛ نه به عدم مداخله در سایر کشورها ملتزم بودند و نه از آموزش و انعکاس خشونت در رسانه
های خود پرهیز کردند. آنها در حالی از آزادی سخن می
گفتند که با بمباران رسانه
ای و ایجاد جنگ ترکیبی، امکان و ظرفیت تفکر و تصمیم را برای آحاد جامعه، خصوصاً برخی افراد کم
سن
وسال سلب می
کردند.
آمریکا و غرب رسواتر از همیشه تاریخ
امروز پوچ و باطل بودن ادعاهای آمریکایی
ها و غربی
ها بیشتر برای ملت
ها و مردم جهان روشن شده و پروپاگاندای غرب در حال زوال است. «آسیب
پذیری غرب از همیشه بیشتر است. امامآمریکا را مفتخر کردند به لقب «شیطان بزرگ»؛ واقعش همین است. مجموعه
ای از شیطان
صفتی
ها و شرارتها در آمریکا وجود دارد که همه
ی اینها میتواند آماج حملات تبلیغی قرار بگیرد؛ اینکه میگویم در موضع دفاعی متوقّف نشویم، یکی از مواردش همین است. امروز شرارتها و شیطان
صفتی
های آمریکایی
ها در سیاست هست، در تعامل با ملّتها هست، در تعامل با ملّت خودشان هست، در نژادپرستی هست، در اختلاف طبقاتی هست، در اخلاق جنسی هست، در بی
رحمی هست؛ اینها همه نقطه
ضعف است. هر جا وارد بشوند بی
رحمانه [رفتار میکنند]؛ بیست و یکی دو سال قبل که آمریکایی
ها وارد عراق شدند و گاهی بعضی از مناظرش را انسان در تلویزیون میدید، با مردم کاری کردند که تصوّرش دل انسان را میلرزاند؛ با مردم عراق [این
جوری رفتار کردند].»
۱۴۰۲/۴/۲۱
کلام
پایانی اینکه در نبرد تبلیغاتی امروز نباید در موضع دفاعی متوقف شد. آمریکا و غرب علی
رغم ادعای دفاع از حقوق بشر کارنامه سیاه و سنگینی از استعمارگری، قتل، غارت و کودک
کشی دارند. همه کسانی که کار تبلیغی انجام میدهند و ابزارهای تبلیغاتی در دست دارند به ویژه هنرمندان باید این حقایق را آشکار کنند ونگذارند واقعیت زشت چهره مغولان کروات
بسته و ادکلن
زده امروز، زیر نقاب شعارهای دروغین پنهان بماند.
«امروز دَم از حقوق بشر میزنند، امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همه
ی دنیا میدانند!
این
قدر بی
حیائی و بی
شرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ چه کسی باید این حقایق را بیان کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفه
ی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند.»
۱۴۰۰/۸/۳۰