رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به کنگره هفت هزار زن شهید کشور (۱۳۹۱/۱۲/۱۶)، از الگوی سومی از هویت زن، در مقابل الگوی شرقی و غربی نام میبرند که در آن زن مسلمان ایرانی نه مانند زن شرقی دچار بینقشی و در حاشیه بودن است و نه مانند زن غربی ابزاری برای بهرهبری جنسی در نظام سرمایهداری.
«ریحانه» بخش زن، خانواده و سبکزندگی رسانه KHAMENEI.IR در یادداشتی به رویارویی الگوی سوم زن در مقابل جاهلیت اولی و مدرن پرداخته است.
بهگواه تاریخ، سلامت یا فساد جامعه را میتوان در نسبت با زنان فهمید. واقعیت هم این است که حیات و ممات و تداوم زندگی در هر جامعه قائم به زن است. اگر در جامعهای به زن ظلم شد، نادیده گرفته شد، جلوی رشد و تعالی او سد شد، تمام جامعه رو به انحطاط میرود و اگر در جامعهای زن با حفظ حریم خود در عالم خلقت، آنگونه که خالق او را آفریده، در جایگاه عبودیت بالید و پیش رفت، جامعه هم سیر صعودی و کمالی خواهد داشت.
با این مقدمه میتوان از سه الگوی زن نام برد: نخست در جاهلیت اولی که در آن زن عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخ است و ظلم به او رویهی غالب جامعه است؛ دوم جاهلیت مدرن که زن از انفعال و بینقشی بیرون آمد؛ اما در ظلمی مضاعف از ساحت انسانی به ساحت جنسی افول کرد و سوم دورهی درخشان زن که با نبوت رقم خورد؛ با طرحی نو که در آن زن نه آن عنصر منفعل ضعیف است، نه آن جنسی که پردهی حیا برانداخته و به ساحت حیوانی سقوط کرده است.
الگوی جدیدی از زن در متن و مرکز، در عین حال عفیف و باحیا، بهدست پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم در جامعه محقق شد؛ زنی چون خدیجه
سلاماللهعلیها که با اسلام، تعلقش را از مادیات فراتر برد و ثروت او راه پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم را برای گسترش دین هموار کرد؛ زنی چون فاطمه
سلاماللهعلیها که در زمان حیاتش رکن
(۱) امیرالمؤمنین
علیهالسلام بود و پناه و آرام او و محل رجوع بود برای زنانی که میخواستند از او راهورسم زندگی را بپرسند و بیاموزند.
جاهلیت اولی و مدرن در ظلم به زن و حتی برخی مصادیق آن اشتراک دارند. عرب جاهلی دخترداشتن را ننگ میدانست و برای رهایی از این ننگ دختران را زندهبهگور میکرد. بهتعبیر قرآن کریم «چون یکى از آنان را به [ولادت] دختر مژده دهند، [از شدت خشم] چهرهاش سیاه شود و درونش بهخاطر بشارت تلخى که به او داده شده است، از غصه و اندوه لبریز و آکنده شود. از میان مردم متوارى مىشود. درمانده است که آیا این دختر را همراه با ننگ و خفت نگه دارد یا او را در خاک پنهان کند. بدانید که چه بد قضاوت مى کنند!»
(۲)
در جاهلیت مدرن اما، زن غربی با محوریت آزادی و حقوقی که برای خود جعل کرده است، با شعار «بدن من، انتخاب من»،
(۳) حق حیات را از جنینی میگیرد که به انتخاب خود پا به دنیا نگذاشته است و فریاد مشترک جنین متولد نشده و دختر زندهبهگورشده در قیامت بلند است که «به کدامین گناه کشته شدم؟»
(۴) و با همین شعار باطلی که لباس حق پوشیده است، این زنان خود را مالک درجهی یک بدنشان میدانند که محصول آن میشود نسل نامشروع و گسترش کودکانی که از ابتدای ولادت تک والد بودهاند. آمارهایی که حکایت از وخامت این اوضاع دارد، بهگواه آمار، ۸۲ درصد متولدین کلمبیا، ۴۰درصد از متولدین آمریکا، ۵۷درصد از متولدین فرانسه، ۵۵درصد از متولدین سوئد، خارج از چهارچوب رسمی ازدواج به دنیا آمدهاند.
(۵)
اما اسلامی که با پیامبر خدا آمد، شأن زنان و دختران را تا آنجا بالا برد که فرمود بهترین فرزندان شما دختراناند
(۶) و آنها مایهی بشارتاند
(۷) نه سرافکندگی. پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «مردی که دارای فرزند دختر است، مورد رحمت الهی قرار دارد.»
(۸) و حقوق جنین را که زن فمینیست، گرفتن جانش را حق خود میداند تا آنجا بالا برد که از حق حیاتی نظیر حق حیات انسان کامل محسوب بهرهمند است و کشتنش مساوی است با کشتن انسان بالغ و دیهی جنین و انسان بالغ در اسلام برابر است.
در جاهلیت عرب، مرد صاحباختیار خانواده بود و بر زن و فرزندان حق حیات داشت.
(۹) تا جایی که زنان از ارث محروم بودند و حتی زن پدر به ارث میرفت و جزو اموال میت به حساب میآمد. در آن جامعه، زن مالک مهریهی خود نبود و پدر یا ولیامرش آن را تصاحب میکرد.
(۱۰) در مغربزمین نیز زن تا اوایل قرن بیستم زن مالک داراییهای خود نبود. با ظهور اسلام نهتنها حق مالکیت بر اموال خود، اعم از ارث و مهریه اعطا شد، بلکه امکان تصرف و اکتساب مال
(۱۱) نیز برای او مجاز دانسته شد.
اگر بخواهیم ادامه دهیم، این لیست با انواع حقوق فردی و اجتماعی و اقتصادی زنان اعم از حق رأی و تحصیل و حقوق زنان در ازدواج و... ادامه خواهد داشت؛ اما از مجال این یادداشت و حوصلهی مخاطب خارج خواهد بود.
به طور خلاصه، قدر مشترک جاهلیت اولی و مدرن، «ظلم» به زن و خروج از مدار «عدالت» است. امیرالمؤمنین
علیهالسلام در وصف عاقل فرمودند: «عاقل کسى است که هرچیزى را در جاى خودش بگذارد و جاهل ضد این است.»
(۱۲) و شبیه این تعریف را دربارهی عدالت دارند: «عدالت هرچیز را بر جاى خود میدهد.»
(۱۳) با جمع این دو میتوان به این رسید که خمیرمایهی جهالت مقابل عدالت است و جاهل امور را از جای خود خارج میکند و خروجی اعمال او میشود ظلم؛ ظلمی که در تمام لایههای جامعه ساری و جاری است و در بین دو جنس، زنان بیشتر این ظلم را شاهد خواهند بود. ظلمی که در انواع جاهلیت، زنان را از جایگاه خود خارج کرده و او را از ساحت فطری به ساحت غریزه و شهوات فردی و جمعی باطل کشانده است.
و اسلام آمد تا با شعار عدالت، او را در جایگاه اصلی خود، بهعنوان مرکز ساخت جامعهی انسانی که از وجود او آغاز میشود و نظام رحامت را رقم میزند، برگرداند، تا با احیای او جامعه زنده و پویا شود و زمین از فساد و تباهی در امان بماند.