پنحمین دیدار رئیسجمهور روسیه با رهبر انقلاب اسلامی در پانزده سال اخیر، حاوی نکات و محورهای مهمی از همکاریهای دو کشور از قبیل: مبارزه با تروریسم، مخالفت با هرگونه تعرض به تمامیت ارضی سوریه، تأکید بر خوی توسعهطلبی ناتو و اهمیت گسترش دامنه همکاریهای دو طرف بود. رسانه KHAMENEI.IR به همین منظور و برای تحلیل این دیدار، به گفتگو با آقای مهدی خورسند کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز پرداخته است.
با توجه به دیدار اخیر رئیسجمهور روسیه با رهبر انقلاب اسلامی و تأکید طرفین بر گسترش روابط، این سؤال پیش میآید که دو کشور، از چه زمینههایی برای گسترش و تعمیق روابط خود برخوردارند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ایران و روسیه بهدلیل نزدیکی جغرافیایی و داشتن اشتراکات اقتصادی و سیاسی و امنیتی میتوانند مکمل اقتصاد همدیگر باشد آن هم در شرایطی که امروز، روسها، تحت تحریمهای اقتصادی و تحریمهای ژئوپلیتیکی هستند. ظرفیت ژئوپلتیکی ایران از ظرفیتهای مهمی است که میتواند روابط دو کشور را تقویت کند. روسیه یکی از کشورهایی است که محصور در خشکی است و به آبهای گرم جنوبی دسترسی ندارد. دسترسی به این آبها از زمان تزارها، همواره جزو رؤیای روسها بوده است. امروز روسیه این حصر و این حلقه را بسیار تنگتر میبیند به همین دلیل بحث دالان شمال به جنوب، برای روسها بسیار حائز اهمیت است.
خروج روسیه، از فشار ژئوپلیتیکی قاعدتاً با ارتباط با ایران اتفاق خواهد افتاد. برای کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز، روسیه و بسیاری از کشورهای پیرامونی، ایران امنترین، کوتاهترین و بهصرفهترین ژئوپلیتیک موجود در منطقه است. ما شاهد این هستیم که وقتی در دولت سیزدهم، تغییر راهبرد و تاکتیک درخصوص تعامل با همسایگان، صورت گرفته و راهبرد ارتباط با همسایگان در دستور کار دولت قرار میگیرد، کشورهای همسایه هم اشتیاق زیادی از خود نشان میدهند. فعالشدن دالانهای ترانزیتی با محوریت ایران، بیانگر این مسئله است که همسایگان ما دست به یک رقابت برای همکاری با ایران زدند و حالا الحمدلله این فضا و ظرفیت در حال فعالشدن است. چیزی که رهبر معظّم انقلاب در دیدار با آقای پوتین هم به آن اشاره کردند. دالان ریلی رشت به آستارا میتواند تکمیل بشود تا حلقه دسترسی روسها به آبهای گرم جنوبی باز بشود.
از دیگر اقداماتی که ایران و روسیه میتوانند به آن تکیه بکنند،موضوع بحث جایگزینی پولهای ملی است. باید به تأکیدی که رهبر معظّم انقلاب بر استفاده از ارزهای ملی و کنارگذاشتن تدریجی دلار از معاملات دوجانبه داشتند، توجه زیادی کرد. استفاده از این پولهای ملی در تجارت دوجانبه و چندجانبه منطقهای و فرامنطقهای ایران و روسیه، به جایگاه سلطه دلار در دنیا ضربه وارد خواهد کرد که خود این عامل میتواند زمینهساز توسعه روابط ایران و روسیه باشد.
با توجه به اتفاقات اخیر، به نظر میرسد ساختارهای بینالمللی قدرت در دنیا و بهخصوص در منطقه غرب آسیا در حال تغییر است. جزئیات این تغییر را تشریح کنید.
ما امروز، در دوران گذار نظم بینالمللی هستیم. آمریکاییها بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تلاش کردند یک نظام تکقطبی به رهبری خودشان را جا بیندازند. امروز کشورهای مستقل و قدرتهای نوظهور بینالمللی و منطقهای در دنیا، تلاش بسیار زیادی دارند که آن نظم بینالمللی را تغییر دهند. تلاش این کشورها با ایجاد نظمهای منطقهای و یورشبردن به سمت دلار بهعنوان ابزار سلطهساز آمریکا و استفاده از ابزار ارزهای ملی خودشان در مبادلات دوجانبه و چندجانبه و ایجاد منطقهگرایی در مقابل نهادگرایی بینالمللی صورت گرفت. نکته بسیار مهم دیگر آنکه جمهوری اسلامی ایران در منطقه مهم و راهبردی و پرآشوب غرب آسیا، تلاش و مشقت بسیار زیادی را برای جلوگیری از تغییر ساختار منطقه متحمل شد. جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد با جریانسازی از گروههای مقاومت و تبدیل گروههای مقاومت به جریان مقاومت در منطقه غرب آسیا، بهسمت ایجاد یک نظم جدید حرکت بکند. این نظام جدید در مقابل ایالات متحده و رژیم صهیونیستی است. به همین دلیل هم ایران یک توازن نامتقارن در منطقه غرب آسیا را در برابر رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. امروز، بسیاری از معادلات نظمساز منطقهای در منطقه مهم و راهبردی غرب آسیا، بدون حضور، خواست و اراده جمهوری اسلامی ایران، صورت نمیپذیرد. همین اتفاقی که در تهران رخ داد و سران کشورهای روسیه و ترکیه بهعنوان مهمترین شرکای کشورهای منطقه غرب آسیا، در تهران حضور پیدا میکنند و رهبر معظّم انقلاب نظم منطقهای مورد خواست و اراده اکثر ملتهای منطقه و نظام جمهوری اسلامی ایران را بیان میکنند نشانه این تغییر است و ما شاهد تذکر جدی رهبر معظّم انقلاب اسلامی، درخصوص تغییرات ژئوپلیتیکی، در منطقه قفقاز جنوبی هستیم. اینها همه نشاندهنده این آست که جمهوری اسلامی ایران دارد نظمسازی میکند و دارد به قواعد و اتفاقات منطقه جهت میدهد.
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، وضعیت فعلی روسیه را با توجه به تحریمهایی که غرب و آمریکا علیه این کشور اعمال کرده، یک فرصت برای ایران میدانند. این اتفاق را چگونه ارزیابی میکنید؟
در یک بازه زمانی کوتاه، نظام و تعداد زیادی از تحریمها علیه روسیه اعمال شده است. از آن سو ایران هم سالها تحت تحریم واقع شده است. در چنین شرایطی فضای اقتصادی روسیه که تقریباً یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا هم محسوب میشود، یک فرصت برای جمهوری اسلامی و اقتصاد ایران است. با توجه به اینکه اقتصاد ایران، زمینه دورزدن تحریمها را پیدا کرده، این انتقال دانش، باید با آورده برای نظام ما همراه باشد. اشاره مهمی هم که رهبر معظّم انقلاب در دیدار پوتین با ایشان درباره تکمیل مسیرهای انتقالی داشتند نشان از این دارد که ما میتوانیم در این فضا، به دستاوردهایی برسیم؛ ایران بهدلیل موقعیت ژئوپلیتیکیاش در غرب آسیا، عملاً چهارراه اتصال شرق به غرب عالم است و از آنجایی که روسها تحت تحریم ژئوپلیتیکی قرار دارند، مسیر دسترسی به آبهای گرم جنوبی و بازارهای دنیا برای آنها تقریباً بهنحو انحصاری از جغرافیای ایران میگذرد. رویکردهای سیاست خارجی ما در طول چهلوسه سال گذشته بیانگر وجود یک ثبات و یک سری اصول منطقی در این حوزه است. این ثبات در رفتار، زمینه اطمینان بیشتر را برای روسها فراهم کرده است.
اقدامات چند سال اخیر دو کشور در مبارزه با تروریسم، باعث بهوجودآمدن تصور و فهمی مسئولانه راجع به دو کشور، در جوامع و ساختارهای بینالمللی شده است. این الگوی ضدتروریستی که یک الگوی غیرغربی هم به شمار میرود، چقدر مورد توجه طرفهای ثالث قرار گرفته است؟
مدل و ابتکار جمهوری اسلامی ایران در توسعه گروههای مقاومت و گسترش تعریف آنها از گروههای شیعی به کل گروههای اسلامی و حتی فراتر از دایره گروههای اسلامی باعث ایجاد یک جریان بینالمللی مقاومت شده است. این جریان مقاومت در مقابل خواست و اراده نظام ابرقدرتی آمریکا و نظام ناامنساز تکقطبی آن تعریف شده است. معتقدم همکاری ایران و روسیه در سوریه را هم بهدلیل آن اشتراکاتی که در مبارزه با تروریسم پیدا کردند، باید در یک اشتراک گفتمانی و بزرگدیدن این حلقه بررسی کنیم. این تجربه را میتوانیم بهعنوان یکی از الگوهای حکمرانی صحیح در منطقه پر آشوب غرب آسیا یاد کنیم. الگوی بسیار موفقی که نمونه عینی و مصداق بارزش، کنترل و نابودی داعش در منطقه غرب آسیا و افزایش عمق استراتژیک ایران است.
ایران با تعریف عامتری از مبارزات ضدتروریستی تلاش کرد که روسیه را هم وارد عرصه مقابله با داعش بکند. روسها و حتی چینیها هم میدانند که ایران سنگر مبارزه با افراط گرایی و همچنین سنگر مبارزه با اقدامات یکجانبهگرایانه آمریکاییها در غرب آسیاست. این منجر به نابودی جریان تکفیری در منطقه راهبردی و مهمی میشود که ایران و روسیه در آن منافع مشخصی دارند. ارادهای که امروز شاهد به بار نشستن آن هستم. ایران و روسیه با حمایت از دولت قانونی سوریه خواهان حفظ آن بودند و اکنون هم شاهد بهثمرنشستن این اراده و خواست دو کشور هستیم.
هدف اصلی آمریکا و غرب از گسترش و توسعه ناتو، بعد از اتمام دوره جنگ سرد و فروپاشی شوروری، چه بود که در نهایت به جنگ در اوکراین رسید؟ در صورتی که این توسعهطلبیها اتفاق میافتاد چه تأثیراتی بر امنیت ملی ایران میگذاشت؟
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آمریکا برای اینکه قدرت دیگری در مقابل آنها نایستد و تنها قطب موجود در دنیا باشند و بر آن اساس مناسبات بینالمللی، نهادهای بینالمللی و جریانسازی بینالمللی را شکل دهند. آمریکاییها با ایجاد ابزارهای مختلف تلاش کردند فضای مناسبات بینالمللی را در راستای خواست و اراده خودشان به کنترل در بیاورند. یکی از آنها ناتو بود. ناتو اتحادی نظامی بود که در مقابل اتحادهای اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی قرار داشت تا حافظ نظام لیبرالدموکراسیِ تکقطبی و تکسلطهای دنیا باشد و با هر جریانی که در مقابل این نظام تکقطبی بایستد، مقابله کند. توسعه آن هم در همین راستا قابل تحلیل است.
عضویت اوکراین در ناتو میتوانست ناتو را به همسایگی و مجاورت جغرافیای روسیه بیاورد و عملاً زمینه ایجاد دغدغه دائمی برای روسیه و هدف قراردادن روسیه را فراهم بکند. شاهد بودیم که روسها، نسبت به دغدغه توسعه ناتو به شرق خواهان مذاکره با آمریکاییها بودند؛ حتی پس از روی کار آمدن جو بایدن، بارها روسیه نسبت به رفع دغدغه خودش درباره عدم گسترش ناتو به شرق حتی تقاضای مذاکره کرد.
اگر ابتکار روسیه برای ایستادن مقابل گسترش ناتو به شرق نبود، شاهد اتفاقات بدتری برای کشورهای منطقه از جمله خود ایران بودیم. این گسترش تفکرات آمریکایی و توسعهطلبی ناتو برای مقابله با لایه اول امنیتی قدرتهای نوظهور دنیاست که در برابر نظام تکقطبی آمریکایی تعریف میشوند. توسعهطلبیای که از سوی ناتو میتوانستیم ببینیم، اولاً بر معادلات منطقهای و در ادامه هم بر نظم و ثبات منطقهای تأثیر میگذاشت. احتمال اینکه کشورهایی حتی در منطقه قفقاز جنوبی هم داعیهدار پیوستن به ناتو بشوند بسیار زیاد بود. حضور این کشورها در ناتو که بدلیل همراستایی با منافع آمریکاییها میتوانست منافع جمهوری اسلامی ایران را تهدید و آن را با خطر روبهرو کند. حتی فراتر از قفقاز جنوبی، ممکن بود کشورهایی مانند کشورهای حوزه آسیای مرکزی را هم درگیر این فضاسازی کند.
مرز زمینی ایران و ارمنستان چه اهمیتی برای جمهوری اسلامی ایران و موضع رهبر انقلاب درباره این موضوع، چه معنایی در خود دارد؟
جمهوری آذربایجان در رسیدن به منافع خودش پس از جنگ قرهباغ ۲۰۲۰ تقریباً ناکام ماند و نتوانست به اهداف اصلی خودش در این جنگ برسد؛ هرچند توانست برخی از سرزمینها را آزاد بکند؛ ولی به هدف اصلی خودش نائل نیامد. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه ارادهای میخواست معادلات ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز جنوبی بر هم بخورد. با برهمخوردن این معادلات ژئوپلیتیکی در منطقه غرب آسیا، جایگاه تزانزیتی و جایگاه بزرگ ژئوپلیتیکی ایران و روسیه بهحداقل ممکن رسیده و حتی حذف میشد. اقداماتی را هم میخواستند صورت بدهند ولی بهنتیجه نرسید. ایران بارها و بارها نسبت به هرگونه تغییرات ژئوپلیتیکی در این منطقه تذکر و هشدار داده و صریحاً اعلام کرده که مخالف این قضیه است و اجازه تغییرات ژئوپلیتیکی را در منطقه نخواهد داد. طرحهای ترانزیتی بزرگی بهخصوص در دالانهای شرق به غرب از سمت چین و کشورهای آسیای مرکزی در این منطقه تعریف شده است. دالانهایی که بار و کالا را منتقل کنند و هم در زمینه انتقال انرژی مد نظر قرار بگیرند. دالان شمالی، عملاً بهدلیل جنگ روسیه، جایگاه خودش را از دست داده است. دالان جنوبی هم بهدلیل تنشهایی که بین چین و پاکستان و هند و پاکستان و باراندازی و بارگیریهای زیادی که در مسیر وجود دارد، نفع اقتصادی چندانی ندارد. میماند دالان میانی که عملاً جایگاه ژئوپلیتیکی ایران را بسیار ویژه و برجسته میکند. در این فضا، ترکیه با بهراهانداختن جنگ قرهباغ ۲۰۲۰ و تحریک باکو برای ایجاد جنگ، بهدنبال تغییر در این فضا بود اما ایستادگی ایران و همراهی روسیه با این قضیه، باعث شد که معادلاتی که به دنبال تغییر در ژئوپلتیک منطقه بودند ناکام بمانند. این اختیار و یکهتازی از طرف مقابل منطقه گرفته شد.
تذکر صریح رهبر معظّم انقلاب درباره مخالفت جمهوری اسلامی ایران با تغییر در ژئوپلتیک منطقه هم در همین راستا قابل تحلیل است. به نظر من این تذکر حامل چند پیام بود. اینکه ما نسبت به تحرکات در این منطقه آگاهی کامل داریم و اگر قرار بر آن باشد که اتفاقی بیفتد، جمهوری اسلامی ایران نسبت به این قضیه ورود جدی خواهد کرد. چون مخالف این قضیه است و منافع ایران را حداقل خواهد کرد. همچنین، اهدافی که رژیم صهیونیستی و غرب در منطقه قفقاز جنوبی دارند باعث بهم خوردن ثبات در منطقه شده و هرگونه عدم ثبات در این منطقه هم عملاً با منافع جمهوری اسلامی ایران مغایر است. رهبر معظّم انقلاب سعی کرد که با صراحت این موضوع را تشریح و آن اراده را نقشبرآب بکند. با این اتفاقی که میافتد و تثبیت جایگاه دالانهای فعلی منطقه به نوعی بیانگر آن است که ایران در جایگاه عامل نظمساز و تعیینکننده معادلات منطقه قرار گرفته است.