رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی بهمناسبت عید مبعث (۱۴۰۰/۱۲/۱۰)، درباره بحراین اوکراین فرمودند: «علاج هر بحرانی صرفاً در صورتی ممکن است که ریشه بحران شناخته بشود. ریشه بحران در اوکراین سیاستهای آمریکا و غربیهاست؛ اینها ریشه بحران است؛ اینها را باید شناخت و بر اساس اینها قضاوت و داوری کرد و اگر اهل اقدام بودیم، اقدام کرد.»
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بر همین اساس در یادداشتی از آقای محسن پاکآیین، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران به بررسی ریشههای بحران اوکراین پرداخته است.
حضرت آیتالله خامنهای، در سخنرانی خود در خجسته سالروز عید سعید مبعث با اشاره به بحران اوکراین به ریشه اصلی این بحران و عبرتهای آن پرداخته و مواضع اصولی ایران را در این زمینه بیان کردند. ایشان در بخش شناخت ریشههای قضایای اوکراین، «بحرانسازی» را از ویژگیهای اصلی شبکههای مافیای سیاسی، اقتصادی و اسلحهسازی آمریکا که از گسترش بحرانها تغذیه و ارتزاق میکنند، دانستند و بحران اوکراین را نیز نتیجه سیاستهای آمریکا خواندند. رهبر انقلاب با اشاره به دخالت آمریکا در مسائل داخلی اوکراین، کمک آمریکا به ایجاد کودتای مخملی و رنگی و جابهجاکردن دولتها را نمونهای آشکار از سیاست بحرانسازی ایالات متحده برشمردند.
انقلابهای رنگین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با دخالت آمریکا در جمهوریهای تازه استقلالیافته رخ داد و نشانگر اراده کاخ سفید برای کنترل مناطق تحت نفوذ شوروی سابق بود. این انقلابها که معمولاً در دوره برگزاری انتخابات و با دخالت سفرای آمریکا و سازمانهای بهاصطلاح دموکراتیک غربی صورت میگرفت، دارای قالب و اتفاقات کموبیش مشابه بود و با زیرسؤالبردن نتیجه انتخابات، مردم را به مخالفت با افراد یا دولتهای منتخب فرامیخواند. این تحولات در یوگسلاوی، موجب سقوط میلوشویچ، در گرجستان، موجب عزل شواردنادزه، در قرقیزستان، موجب سقوط عسکر آقایف و در اوکراین باعث شکست ویکتور یانوکویچ شد. در سال ۲۰۰۴، مخالفان یانوکویچ با تحریک آمریکا با لباس و پرچمهای نارنجی دست به اعتراض زدند و با ابطال انتخابات، ویکتور یوشچنکو که عنصر غربگرا بود، بهعنوان رئیسجمهور اوکراین به قدرت رسید. از آن پس، سیاستهای بحرانآفرین آمریکا و غرب برای ترغیب اوکراین به عضویت در ناتو و ایجاد پایگاههای نظامی در این کشور دنبال شد. آمریکا و ناتو تمایل داشتند با نزدیکشدن به مرزهای روسیه از طریق اوکراین در شرق اروپا و گرجستان در قفقاز و حتی کشورهای پیرامون ایران، مرحله دوم فروپاشی شوروی سابق را رقم بزنند. این اقدامات موجب تحریک روسیه و نارضایتی مردم اوکراین از دولت غربگرای زلنسکی شد و به بحران فعلی اوکراین منجر شد.
نکته کلیدی بیانات رهبر انقلاب شناخت ریشههای واقعی بحران است. ایشان بحران اوکراین را نتیجه سیاستهای آمریکا خواندند و تأکید کردند: «ما در اوکراین طرفدار توقف جنگیم، ما میخواهیم آنجا جنگ تمام بشود؛ منتها علاج هر بحرانی صرفاً در صورتی ممکن است که ریشه بحران شناخته بشود.» در واقع، بدون توجه به ریشههای اصلی وقایع و بحرانها، تببین دقیق و صحیح آنها با مشکل مواجه خواهد شد.
اعلام موضع ثابت جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از آموزههای اسلامی و انقلابی و رویکرد انساندوستانه است، بخش مهم دیگری از بیانات رهبر انقلاب بود. ایشان خاطرنشان کردند: «ما با جنگ و تخریب در هر جای دنیا مخالفیم؛ این حرف ثابت ماست. ما با کشتهشدن مردم، با تخریب زیربناهای ملتها مخالفیم.» ایشان با تأکید بر اینکه ما در اوکراین طرفدار توقف و خاتمه جنگ هستیم، در تبیین موضع ثابت ایران در بخش دیگری از بیانات خود افزودند: «ما مثل غربیها نیستیم که اگر چنانچه بمبی را روی سر کاروان عروسی در افغانستان بریزند و عروسیشان را تبدیل به عزا بکنند، [بگوییم که] این مبارزه با تروریسم است؛ این جنایت نیست. آنها منطقشان اینجوری است.»
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک سیاست ثابت و اصولی، همانگونه که با دزدیدن نفت سوریه و ثروت ملی مردم افغانستان و جنایات شبانهروزی صهیونیستها و تداوم تجاوز علیه مردم یمن مخالف است، با جنگ و تجاوز و تخریب در دیگر کشورها نیز مخالفت است؛ اما از ریشههای وقوع حوادث نباید غافل شد. رهبر انقلاب اسلامی به عبرتهای مهم قضایای اوکراین هم پرداختند و با استناد به اعترافات رئیسجمهور سابق افغانستان و رئیسجمهور اوکراین خاطرنشان کردند: «پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهایی که دستنشانده آنها هستند، یک سراب است، واقعیت ندارد؛ این را همه دولتها بدانند. آن دولتهایی که پشتگرمیشان به آمریکا و به اروپا است، ببینند وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان را.»
بحران اوکراین بار دیگر نشان داد که غربیها در مواقع حساس، پشت متحدان خود را خالی میکنند. رهبرانی که از طریق کودتا و انتخابات شبهدموکراتیک غربی روی کار میآیند، باید بدانند که وقتی تاریخمصرف آنها گذشت غرب آنها را تنها میگذارد. این واقعیت در ایران و زمان سقوط رژیم شاه، در مصر بههنگام شکست حسنی مبارک، در تونس زمان فرار بنعلی روشن شد و اخیراً نیز افغانستان و اوکراین، دو نمونه عینی برای دولتهای متکی به آمریکا و اروپا هستند. آمریکا و ناتو بیست سال در افغانستان بحران آفریدند و چیزی جز جنایت و خونریزی حاصل مردم این کشور مظلوم نشد و در آخر هم از این کشور فرار کردند.
رئیسجمهور غربگرای فعلی اوکراین هم تصور میکرد که در زمان جنگ، غربیها از او حمایت میکنند، اما نهایتاً اذعان کرد که غرب او را در بحران اوکراین تنها گذاشته است. مردم اوکراین نیز او را تنها گذاشته و از شهرها و سرزمین خود گریختند. رهبر انقلاب نیز به همین دلیل در بیان عبرت دوم، «مردم» را مهمترین پشتوانه دولتها خواندند و افزودند: «عبرت دوم اینکه مردم، مهمترین پشتوانه دولتها هستند. اگر مردم در اوکراین وارد میدان میشدند، وضع دولت و مردم اوکراین اینجوری نمیشد. مردم وارد میدان نبودند، چون دولت را قبول نداشتند؛ عیناً مثل آن وقتی که آمریکا به عراقِ دورانِ صدام حمله کرد، مردم دفاع نکردند، کنار رفتند، آمریکا مسلط شد؛ امّا در همین عراق، وقتی که داعش حمله کرد، مردم وارد میدان شدند، توانستند داعش را که خطر بسیار بزرگی بود به عقب برانند، توانستند سرکوب بکنند. عامل اصلی استقلال کشورها مردماند.»
بیانات رهبر انقلاب تبیین دقیق و واقعبینانهای از ریشههای بحران و همچنین اعلام موضع ثابت ایران در زمینه قضایای اوکراین بود؛ مواردی که باید بهعنوان فصلالخطاب مورد توجه مسئولان رسمی، صاحباننظران، تحلیلگران و رسانهها قرار گیرد تا «گوشهایمان را باز کنیم، درست بیندیشیم، درست فکر کنیم، درست عمل بکنیم و بتوانیم از این عبرتهای بزرگ بهره ببریم.»