بهسوی دولت مردمی
«یک توصیه به رئیسجمهور محترم این است که در شعارهای ایشان مسئلهی مردمی بودن و از مردم شنیدن و در میان مردم بودن تکرار شده؛ این را از دست ندهند؛ این چیز بسیار مهمّی است. «دولت مردمی» را که شعار ایشان بود، در واقعیّت محقّق کنند و به معنای واقعی کلمه با مردم، در کنار مردم، در میان مردم باشند.» ۱۴۰۰/۰۵/۱۲
این بخشی از سخنان رهبر انقلاب اسلامی خطاب به سیزدهمین رئیس جمهور محترم نظام اسلامی است که حاوی توصیهی مهم «مردمی بودن» و تحققِ «دولت مردمی» است. توصیهای که ذیل آن موارد مهمی چون: «مظهر وفاق بودن و تضعیف تغایرهای موهوم»، «گفتگوی صادقانه با مردم»، «شناختِ ظرفیّتها و استفاده از آنها برای غلبه بر مشکلات» و «مبارزه با فساد» از سوی ایشان مورد توجه و تأکید قرار گرفت.
اما اهمیت و شاخصهای اساسی مردمی بودن دولتمردان در نظام اسلامی کدام است؟ چه شخصیتهای بهعنوان الگوهای مردمی بودن میتواند مورد توجه و تأسی قرار بگیرند؟ اثرات مردمی بودن چیست؟
با مردم، مثلِ مردم
در نگاه اسلامی «مردمی بودن، ارزشی بالاتر از انتخاب شدن به وسیله مردم است. بعضی افراد ممکن است در یک نظام دمکراتیک، به شکل دمکراتیک هم انتخاب شوند، اما با مردم رابطهای نداشته باشند. اینها مردمی نیستند.» ۱۳۷۹/۰۲/۰۱ «مثل مردم زندگی کردن» در اینجا موضوعیت دارد: «مردمی بودن به ادّعاکردن نیست. با مردم، با زندگیِ مردم کنار بیاییم، مثل مردم زندگی کنیم، با طبقات مختلف مردم انس بگیریم. این، معنای مردمی بودن است.» ۱۳۹۸/۱۰/۰۳ و براساس تعالیم اسلام «ما [مسئولان] نوکر و خدمتگزار مردم هستیم. اعتبار و آبروی ما به این است. اسلام این را برای ما معیّن کرده است. ما حقّی به گردن مردم نداریم؛ مردم به گردن ما حق دارند.» ۱۳۸۲/ ۱۱/۱۵ لذا امتیاز دولتها به مردمی بودن آنهاست. وقتی از دولت جوان حزباللهی سخن گفته میشود، اولین و مهمترین ویژگی این دولت انقلابی «پایبندی به ارزشهای مبنائی و اساسی اسلام است.» ۱۳۹۵/۰۳/۱۴ و مؤلفهی مهم دیگر، اعتقاد به «محور بودن مردم است.» ۱۳۹۵/۰۳/۱۴
از سوی دیگر برای سنجشِ مردمی بودن، شاخصهایی وجود دارد. اولین شاخص این است که مسئول کشور، «خودش را دارای شأن و روحیهی خدمتگزاری به مردم بداند؛ نگاه، از بالا نباشد... خیلی از این مردم از ما بالاتر هم هستند.» ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
دومین شاخص «اعتقاد به ارادهی مردم و نیروی مردم، و مخالفت با تمرکزهای دولتی... در مسائل اقتصادی، تکیهی به مردم؛ در مسائل نظامی، تکیهی به مردم؛ در مسائل سازندگیِ کشور، تکیهی به مردم» ۱۳۹۴/۰۳/۱۴ است. مسئلهای که به نوبهی خود راه غلبه بر مشکلات هم هست: «بدون تردید ظرفیّتها میتواند بر مشکلات غلبه کند، به شرط اینکه این ظرفیّتها درست شناخته بشود، به کار گرفته بشود.» ۱۴۰۰/۰۵/۱۲
سومین شاخص، «روحیّهی مردمی بودن و انس با مردم، تماس با مردم، از نزدیک پای صحبت مردم نشستن؛ راههایی باز کردن... برای تماس با متن زندگی مردم... رفتن به خانهی مردم، رفتن منزل شهدا» ۱۳۹۴/۰۶/۰۴ است. با این نگاه، مردمی بودن «به معنای حضور در بین مردم است.» ۱۳۹۹/۰۴/۰۷ بر این اساس «گفتگوی صادقانهی با مردم هم یکی از کارهایی است که به مردمی بودن کمک میکند.» ۱۴۰۰/۰۵/۱۲ این جهتگیری در عرصههای مختلف از جمله «مدیریت اقتصادی کشور» هم معنای خاص خود را پیدا میکند: «مثلاً فرض کنید شما میروید فلان کارخانه را افتتاح میکنید، این کافی نیست. اینی که شما بروید فرض کنید حالا فلان کارخانه را در فلان نقطهی کشور، یک نواری را مثلاً قیچی کنید این کافی نیست... بروید با کارگر تماس بگیرید، بروید پای کوره، بروید نمیدانم محصول را تماشا کنید، بروید جاهای، انبارها را ببینید، بروید با کارگرها، مجموع کارگرها حرف بزنید، وارد کار بشوید.» ۱۳۹۷/۰۴/۲۴
چهارمین شاخص، عمل کردن به سیرهی پیامبر (ص) و ائمه (ع) است در زمینهی توجه به محرومین و مستضعفین جامعه است: «سیرهی پیغمبر این است که با فقرا و با ضعفا و مانند اینها کنار میآمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمّیّتی نمیداد.» ۱۳۹۸/۱۰/۰۳
مثل رجائی و باهنر
یک نمونهی آرمانی از مردمی بودن، شخصیت حضرت امام در جایگاه رهبری انقلاب است. یکی از اصول امام خمینی «مردمی بودن و غیر اشرافی بودن حکمرانان و زمامداران» ۱۳۹۲/۰۳/۱۴ است. در رفتار و سلوک سیاسی هم «امام به مردم اعتماد داشت، مردم به امام اعتماد داشتند؛ امام مردم را دوست داشت، مردم امام را دوست داشتند.» ۱۳۹۴/۰۳/۱۴ همچنین شهیدان رجائی و باهنر که «حقاً نماد دولتمردان متعهد و پایبند و مردان جمهوری اسلامی بودند.» ۱۳۸۴/۰۶/۰۸ اینچنین بودند. ویژگی اصلی آنها این بود که «دلسوز و مردمی بودند.» ۱۳۶۹/۰۶/۰۱ و به عامهی مردم توجه داشتند: «همان چیزی که در آن فرمان معروف امیرالمؤمنین به مالک اشتر بود که به عامّهی مردم و به تودههای مردم رو بیاور و آنها را بطلب... دنبال خواصّ مردم و گروهها و قشرهای ویژه نرو.» ۱۳۶۲/۰۶/۰۸
در چنین چارچوبی، اولین اثر مردمی بودن «غافل نشدن از حال و روز جامعه» است. این حالت «[روحیّهی] شناخت مردم را در انسان حفظ میکند و نگه میدارد. وقتی این نباشد، انسان از حال جامعه غافل میشود و همیشه نگاهش به کلّیّات است.» ۱۳۹۴/۰۶/۰۴ از سوی دیگر «هر کس بیشتر به مردم نزدیک باشد، بیشتر احساسات مردم را درک کند و بیشتر با مردم احساس و ابراز همدردی کند، مردم به او علاقه بیشتری نشان میدهند.» ۱۳۷۹/۰۲/۰۱ لذا وقتی رئیس جمهور، مردمی بود، مردم نیز به او اعتماد و علاقه خواهند داشت.
«اشرافیگری» ضد مردمی بودن است
مردمی بودن یعنی «خوی اشرافیگری، خوی جدائی از مردم، خوی بیاعتنائی و تحقیر مردم در آنها نباشد.» ۱۳۸۸/۰۷/۱۵ در مقابل ویژگی مثبتِ مردمی بودن، ویژگی منفی خودبرتربینی، اشرافیگری و دوری از مردم است. به همین دلیل «آفت مسئولیت در یک نظامی که متکی به آراء مردم و متکی به ایمان مردم است، این است که مسئولین... در هوس زندگی اشرافیگری، به این در و آن در بزنند.» ۱۳۹۰/۰۳/۱۴ «اشرافیگرى براى یک کشور آفت است؛ اشرافىگرىِ مسئولان، آفت مضاعف است.» ۱۳۷۸/۰۹/۰۱