متن پیشرو خلاصهای از سخنان سرلشکر غلامعلی رشید است که هماکنون بهعنوان فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء، دانشیار دانشگاه عالی دفاع ملی و نیز عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) فعالیت میکند. این فرمانده نظامی، هماکنون معاونت امور دفاعی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی را نیز بر عهده دارد. او در طول جنگ تحمیلی از فرماندهان ارشد سپاه بهشمار میرفت ودر تمامی عملیاتهای اصلی سپاه حضور فعال داشت. از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ معاون عملیات ستاد مشترک سپاه پاسداران بود و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ معاونت اطلاعات و عملیات ستاد کل را اداره میکرد. سردار رشید در سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۵ برای مدت ۱۷ سال جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بوده است. این سخنان در ششمین روز اسفند سال 1398 در جمع فرماندهان نیروهای مسلح بیان شده است. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن این گفتار را که از مطالب ویژهنامه مجازی «مسیر؛ شهید پیروز» است، منتشر میکند.
حاجقاسم در آغاز جنگ تحمیلی یک جوان بیستویکساله بودند که بنده ایشان را در جبهه «کرخهکور» بهسمت هویزه و بهسمت سوسنگرد میدیدم. بعد از دو سه ماه ایشان، واقعاً لیاقت یک فرمانده گردان را پیدا کرد و فرمانده گردان شد. در عملیات بیتالمقدس به سردار جعفری کمک کرد، ولی هم من و هم شهید حسن باقری ایشان را که دیدیم، با هم به این نتیجه رسیدیم که ایشان میتواند مسئولیت یک تیپ را عهدهدار شود و همین را هم به آقامحسن پیشنهاد دادیم. همچنین در عملیات فتحالمبین در قامت یک فرمانده تیپ ظاهر شد و با موفقیت از شمال دشت عباس به ارتفاعات «کمرسرخ» حمله و آنجا را تصرف کرد.
در عملیات بیتالمقدس بهعنوان یکی از یگانهای تابعه قرارگاه قدس در کنار یگانهای ارتش، سپاه و لشکر ۱۶ و یگانهای سپاه بود. در این عملیات، این شهید عزیز بهعنوان فرمانده تیپ ۴۱ ثاراللّه از کرخهکور به لشکر ۶ زرهی دشمن و لشکر ۵ مکانیزه حمله میکرد. در دیگر عملیاتها هم حضور داشت. در عملیاتهای بدر، خیبر، کربلای۱، والفجر ۸، فتح فاو و در عملیات کربلای ۵ نقش خاصی داشت و به همراه سردار کوثری و سردار مرتضی قربانی از کانال ماهی عبور کردند و یک هفته تا ۱۰ روز دشمن را واقعاً درگیر کردند و کار بزرگی انجام دادند. ایشان تا پایان جنگ در جبههها حضور مؤثر داشت که میتوان گفت با افکار بسیار برجسته بهعنوان یک فرمانده لشکر شاخص و نمونه، یک دهه در سطح تاکتیکی ایفای نقش کرد.
در دهه دوم و طی هفت سال، در جنوب شرق برای مقابله با اشرار، یک قرارگاه عملیاتی به نام قدس ایجاد کرد و همین کارهایی را که سردار پاکپور انجام میدهند، شهید سلیمانی انجام میداد و اقدامات مؤثری در سرکوب اشرار منطقه جنوب شرق کشور کرد و خیلی خوش درخشید.
شهید سلیمانی از آغاز سال ۱۳۷۶ با حکم رهبر معظم انقلاب به فرماندهی نیروی قدس منصوب شد و پایههای قدرت منطقهای ما را طراحی کرد. به جرأت میتوانیم بگوییم نیروی قدس و قدرت جمهوری اسلامی ایران را دهها برابر ارتقاء داد و توانست در سطح راهبردی، هم در داخل کشور و هم در سطح منطقه، بهعنوان یک فرمانده بسیار برجسته راهبردی ایفای نقش کند و نقش آمریکا، رژیم صهیونیستی و سایر دشمنان جمهوری اسلامی ایران را محدود کرد.
نکته عجیبی که میخواهم درباره ایشان بگویم این است که این شهید عزیز در وصیتنامه بیست صفحهای خود از همه چیز میگوید، ولی هیچ چیزی از خودش نگفته است؛ در حالی که انسان انتظار دارد مثل یک فرمانده لشکر، مثل یک فرمانده نیرو، در وصیتنامهاش به زحماتی که برای لشکر، نیرو و سازمان کشیده است مقداری اشاره کند؛ امّا در این مورد هیچ چیزی در وصیتنامه او وجود ندارد. از نعمتهای خداوند، از شهدا و جاماندن کاروان شهدا، خطاب به برادران مجاهد خارج از کشور، برادران و خواهران ایرانی، خانواده شهدا، سیاسیون، لزوم تبعیت از اصل ولایت فقیه، خطاب به برادران ارتشی و سپاهی، علما، مراجع، لیکن هیچ مطلبی از دو دهه تلاش و مجاهدت خودش نگفته است. حتی از شهید پورجعفری هم که همیشه در کنار ایشان بود، هم مسئول دفتر ایشان بوده و هم روابط ایشان را برنامهریزی میکرد غافل نشده و توصیههایی کرده است و اینها مناعتطبع و بلندنظری سردار سلیمانی را اثبات میکند.
این نکته را از این نظر عرض کردم که دوستانی که با شهید سلیمانی خیلی نزدیک بودند میدانند ایشان، شهید راه مبارزه با آمریکای جنایتکار، رژیم صهیونیستی و عربستان شد، در حالی که کسی چیزی درباره مفاهیم اصلی که شهید سلیمانی برای آنها خون دل خورده نگفته است. به فرموده حضرت آقا، نگاه ما به شهید سلیمانی و شهید ابومهدی باید بهعنوان یک مکتب و یک راه باشد و از خودمان سؤال کنیم که شهید سلیمانی عزیز بر اساس چه تفکری و چه تجربهای و با چه روش و منابعی طی دو دهه، موقعیت منطقهای ایران را شکل داد و ارتقاء بخشید. یعنی بنده به صحبتهای خودم هم نقد دارم که چرا ما میآییم درباره یک شهید، یک نقل تاریخی میکنیم و بعد میگوییم اخلاقش این بود، روابطش خوب بود، رفتارش اسلامی بود. خب، از این زاویه که همه شهدای ما مثل هم بودند؛ بیاییم از خودمان بپرسیم و این مسئله را باز کنیم که اولاً پیدایش این وضعیت و کارهایی که برایمان کرد چه تأثیری در تأمین قدرت تهاجمی و بازدارندگی نیروهای مسلح داشت؟ ثانیاً چه باید کرد تا دستاوردهای ایشان حفظ شود و راه ایشان با اتکاء به برکات شهادتشان ادامه پیدا کند؟
ناتوانی ما در پاسخ به این پرسشها و تمرکز صرف بر اخلاق و رفتار ایشان باعث مظلومیت این شهید و خدای ناکرده موجب ابترماندن راه ایشان میشود.
موضوع دیگر اینکه نقش تجربیات هشت سال دفاع مقدس و بعد از جنگ در شکلگیری شخصیت و توانمندی شخصیت شهید سلیمانی چیست؟
سردار سلیمانی بر اساس تجربه جنگ تحمیلی در ایجاد و بهکارگیری قدرتهای دفاعی مردمپایه، که پایهگذار آن حضرت امام بود، همین تجربه را در عراق، سوریه، لبنان، یمن و ... تکرار کرد. سردار سلیمانی بدون تجربه جنگ هشتساله نمیتوانست یک ارتش بینالمللی -با ۵ ارتش- را در قالب یک جنگ امنیتی ـ نظامی در کل جغرافیای منطقه در ابعاد زمینی، فنی، دریایی، هوایی، موشکی و ... سازماندهی، فرماندهی، مدیریت و رهبری کند. ایشان همیشه به ما میگفت: آقای باقری و آقای رشید، باید آنقدر قدرتمان را در منطقه بزرگ کنیم که دشمن نتواند ما را ببلعد.به فلسطینیها آموزش موشک داده بود. یکروزی، در بیست سال پیش، در دست اینها سنگ بود، امّا حالا موشک دارند و تلآویو را میزنند. مختصات این قدرت منطقهای ما چیست؟ یک ارتش بینالمللی با این مشخصات و با این ابعاد، چه آثار تهاجمی و بازدارندگی دارد؟ این قدرت چگونه حاصل شد؟
دشمن تاکنون هزینههای ترور شهید سلیمانی را نپرداخته است. این کاری هم که کردیم -زدن پایگاه عینالاسد- دستگرمی بود. واقعاً همانگونه که حضرت آقا فرمودند و سایر فرماندهان از جمله سردار سلامی و سردار قاآنی نیز بر آن تأکید کردند، مابهازای ترور شهید سلیمانی، بیرونکردن آمریکاییها از منطقه با اهرمهای سیاسی، اجتماعی و نظامی است.