یکی از نکات بیانات رهبر انقلاب اسلامی در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس دربارهی موضوع «پذیرشِ قطعنامهی ۵۹۸» از سوی حضرت امام خمینی(ره) بود. ایشان با اشاره به حرکتِ عقلانی ملت ایران در دفاع مقدس، تصریح کردند: «دفاع مقدّس یکی از عقلانیترین حوادث ملّت ایران بود... حتّی قبول قطعنامه هم در پایان کار، در آن شرایط که امام از آن تعبیر کردند به «نوشیدن جام زهر»، این هم مدبّرانه بود. در آن مقطع، این کار، کار مدبّرانهای بود، باید انجام میگرفت. اگر مدبّرانه نبود، اگر عاقلانه نبود، امام انجام نمیداد. ما از نزدیک شاهد بودیم و میدیدیم که چه دارد میگذرد؛ کار، بسیار عاقلانه بود.»
اما آیا این بحث حضرت آیتالله خامنهای دربارهی پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ موضع جدیدی از سوی ایشان محسوب میشود؟ عقلانیتِ حاکم بر این تصمیم چه بود؟
با مراجعه به بیانات پیشین ایشان روشن میگردد که این بحث، نه تنها موضع جدیدی نیست بلکه پیش از این بهصورت تفصیلیافتهتری از سوی ایشان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از جمله اینکه رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۴ خردادماه ۱۳۷۵ و در جمع زائران مرقد امام خمینی (ره) این مسئله را مورد بحث قرار دادند. نکتهی کلیدی اینکه حضرت آیتالله خامنهای از اساس و مبنا، نظریهی پذیرشِ قطعنامه «تحت فشار» یا به دلیل «تهدیدات و هجوم دشمن» را رد کرده و منطقِ چنین کُنشی از سوی رهبر فقید انقلاب اسلامی را «فهرست مشکلاتِ اقتصادی کشور» دانسته بودند: «قطعنامه را هم که امام قبول کرد، بهخاطر فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشورْ مقابلِ رویِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکِشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ بهخاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت میکرد. وانگهی؛ اگر همهی دنیا در امر جنگ دخالت میکردند، امام رضواناللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمیگشت! آن، یک مسألهی داخلی بود.» ۱۳۷۵/۰۳/۱۴
همچنین رهبر انقلاب در سخنرانیهای دیگری «منطق و پشتوانهی عقلانی» این تصمیم را تبیین کردهاند. از جمله یازدهم فروردین ۱۳۶۸ و در خطبههای نمازجمعه این تصمیم امام(ره) را در چارچوب قاعدهی «مصلحت» مطرح کردند: «امام عزیزمان آن وقتی که مصلحت دانست قطعنامه را قبول کرد.» ۱۳۶۸/۰۱/۱۱ و در جای دیگری این «ابتکارِ عمل جمهوری اسلامی» را موجب دستیابی به نتایج و ثمرات درخشانی دانستند: «قبول قطعنامهی ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و رهبر عظیمالشّأن فقید آن، توطئهی وسیع دشمن را بار دیگر با هدایت الهی به خود او برگرداند و دشمن را که تحت شعار صلحطلبی، به هر جنایتی دست میزد، خلع شعار کرد. شاید مشیت الهی بر این بود که با قبول قطعنامه، حقانیت جمهوری اسلامی بیش از پیش در جهان آشکار شود و ملت ایران به هدفهای اساسی خود در سطح بینالمللی نزدیکتر گردد... با این ابتکار جمهوری اسلامی، دشمن در دو راهی شکست قرار گرفت... حکام سبکسر عراق که در طول جنگ عملاً نشان دادهاند از تشخیص مصالح عاجزند، این بار نیز زیانبارترین راه را گزیدند؛ یعنی ابتدا با حمله به ایران و ندیده گرفتن شعارهای خود در قبول قطعنامه، بیاعتباری سخن و عمل خود را به دیرباورترین اشخاص هم ثابت کردند.» ۱۳۶۸/۰۶/۳۰ و البته ملت ایران پس از قبول قطعنامه و هنگامی که دشمن بعثی خیالِ فرصتطلبی داشت در امتداد تصمیم و خط امام(ره) بهشکلی مجاهدتآمیز و چشمگیر در جبههها حضور پیدا کردند: «بعد از قضیهی قبول قطعنامه، که دشمن فرصت طلبی میکرد و میخواست از موقعیت سوءاستفاده کند، ناگهان شما دیدید آنچنان جبههها پر شد که در طول جنگ، کمتر سابقه داشت، یا هیچ سابقه نداشت. بعد از قطعنامه، اینگونه شد. قطعنامه را که قبول کردیم، عراق حمله کرد. مردم دیدند دشمن نارو میزند و فرصت طلبی میکند. ناگهان، همه احساس مسؤولیت کردند.» ۱۳۷۲/۰۶/۲۹
و اینچنین بود که در عرصهی میدانی نیز معادله به سود ایران اسلامی رقم خورد: «[ارتش رژیم بعث] با حضور بینظیر رزمندگان در جبهه، مجبور به عقبنشینی در بخش عظیمی از مرزها شدند.» ۱۳۶۸/۰۶/۳۰