رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی بار دیگر بر مسئلهی معطل نکردن اقتصاد کشور تأکید کردند: «یکی از بدترین مشکلات در کشور همین است که ما اقتصاد را شرطی کنیم. متأسّفانه اقتصاد ما در این چند سال اخیر شرطی است؛ ببینیم چه میشود؛ شش ماه دیگر چه میشود؛ برجام چه میشود.»
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در یادداشت تحلیلی زیر، خسارت بار بودن انفعال در حوزهی اقتصاد را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
پیامدهای منفی انفعال اقتصادی
هر چند اقتصاد ایران از همان ابتدای انقلاب تحت تحریم های شدید دشمنان خود به ویژه ایالات متحده آمریکا بود، اما از سال ۱۳۹۰ به بعد شکل و حجم و فشار این تحریمها تغییر کرد و تبدیل به یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» شد.
سیاستگذاران، کارشناسان و مسئولان راه های متفاوتی را پیشروی کشور متصور شدند، عده ای چون تصورشان از تحریم امری زمان دار و قابل رفع بود سیاست اصلی را در دورزدن تحریم ها می دیدند. گروهی چون اثرگذاری تحریم ها را ناشی از مشکلات و ضعفهای تاریخی-ساختاری میدیدند، چاره ی کار را توجه به داخل و خودکفایی اقتصادی می دانستند و بعضی هم مذاکره با غرب را اکسیر شفابخش اقتصاد ایران میدانستند.
رهبر انقلاب از همان ابتدا ۲ سیاست عمده را در کنار اجازهی مذاکره مورد تأکید قرار دادند و به بهانه های مختلف این ۲ مورد را به مسئولان گوشزد نمودند. ایشان ضمن تشویق مسئولان به تعامل با کشورهای گوناگون و محدود نکردن رابطه با کشورهای محدود اروپایی، سیاست توجه به همسایگان و شرق را مطرح نمودند تا همه تخم مرغ های سبد اقتصاد و دیپلماسی در یک سبد قرار نگیرند. از طرفی محور و ستون ساخت اقتصاد کشور را توجه به داخل و ساخت کشور از درون بیان کردند. این دو بال همان چیزی است که در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی با عنوان «درون زایی« و «برون گرایی» به آنها اشاره شده است.
متاسفانه بی تحرکی غربیها در مقابل خروج آمریکا از برجام و عدم جبران تعهدات برجامی از یک سو و چشم امید داشتن برخی ها در داخل به انجام تعهدات توسط غربیها، اقتصاد کشور را دستخوش انفعال کرد. از دیدگاه اقتصاد سیاسی اصولا انفعال و منتظر ماندن برای گشایش در حوزهی اقتصادی چندین پیامد دارد:
۱. بازار داخلی را ملتهب میکند
وقتی رفتار کنشگران اقتصادی در یک جامعه وابسته به انجام اقدامی خارجی میشود، اقتصاد آن کشور به جای اثرپذیری از عوامل حقیقی اقتصادی مانند سطح تولید و اشتغال و... تا حدی وابسته به خارج از کشور می شود. انعکاس این اتفاق در اقتصاد به صورت نوسانات بالا در حوزه ی ارز، سکه و بازارسرمایه خواهد بود که در نهایت می تواند خود این التهاب، علامت بی ثباتی را به خارج از کشور منتقل کند و حجم سرمایه گذاری خارجی را کاهش دهد.
۲. ابزار تحریم را موثر میکند
وقتی فردی سالم با یکسری محدودیت در امور روزمره خود مواجه می شود، دامنه ی حرکات او کاهش می یابد، حال اگر همین فرد بیماری خاصی هم داشته باشد، احتمال اینکه محدودیت رفته رفته فرد را فلج کند وجود دارد. اقتصاد ایران به عنوان اقتصادی که از دیر باز با مشکل نفتی بودن سرکار دارد، در شرایط فعلی با محدودیت تحریم دست و پنجه نرم میکند. انفعال و بی تحرکی اقتصادی می تواند رفته رفته عضلات اقتصادی کشور را فلج کند و این اقدام رفته رفته ابزار تحریم را موثر نماید.
۳. قدرت اقتصادی و رقابت را ضعیف میکند
رقبای اقتصادی کشور در هر حوزه ای، منتظر گشایش غربی ها برای ما نمی مانند و با غنیمت شمردن فرصت، هر روز با انجام اصلاحات اقتصادی و نفوذ در بازارهای سنتی ایران، جای ما را می گیرند. به عنوان نمونه، در چندین کالا کشورهایی مانند افغانستان، ترکیه و... بخشی از سهم ما را در بازارهای منطقه و جهان کاهش داده اند.
ظرفیتهای بر زمین مانده اقتصاد ایران
ظرفیت ها و توانمندی های خوبی در اقتصاد ایران وجود دارد که تاکنون نسبت به فعلیت رساندن و بهره برداری حداکثری از آنها اقدامات کافی انجام نشده است. برخی از اقدامات مهم برای فعال کردن و استفاده از این ظرفیت ها را اینچنین می توان برشمرد:
۱. تسهیلگری در حوزه کسب و کار
در کشورهای جنوب شرق آسیا مانند اندونزی، تایوان، مالزی -که از لحاظ منابع بسیار از ایران ضعیف تر هستند- با ثبات بخشی به سیاست های پولی و مالی و انجام اصلاحات و سیاست هایی، فضای کسب و کار از حیث فرآیندهای صدور مجوز برای راه اندازی، نظارت، زیرساخت تولیدی و ... به نحوی سامان یافت که در طی کمتر از یک دهه هم مشارکت اقتصادی مردم بالا رفت و هم سرمایه خارجی زیادی جذب شد. اگر طی ۵ سال گذشته دولت با حذف بروکراسیها و قوانین دست و پا گیر، تحولی در فضای کسب و کار به وجود می آورد، هم مشارکت مردم در اقتصاد بالاتر از سطح فعلی بود و هم در اثر رونق به وجود آمده سرمایه گذاران بیشتری ترغیب به حضور در بازار ایران می شدند.
۲. توسعه دیپلماسی اقتصادی با همسایگان
در حال حاضر کشورهای همسایه ایران دارای بازار ۲۰۰۰ میلیارد تومانی هستند که سهم ایران در این بازار کمتر از ۲ درصد است. اگر سهم ایران از بازارهای منطقه در طی این ۵ سال تنها یک درصد افزایش می یافت، علاوه بر درآمد سرشار این حوزه، ظرفیت ایجاد بیش از ۵ میلیون شغل را داشت.
۳. تقویت پایههای اقتصاد بدون نفت
اقتصاد ایران بستر و ظرفیت خوبی برای تحقق اقتصاد منهای نفت دارد:
-
میتوان از طریق قرارداشتن در موقعیت ویژه از حیث جغرافیای اقتصادی و سیاسی، دارا بودن منابع و معادن سرشار، غنی و متنوع، تهاتر نفت با خدمات فنی و مهندسی به توسعه ی حمل و نقل ریلی و ایجاد بندرگاه های بزرگ و نهایتا تکمیل کریدور شمال به جنوب و شرق به غرب پرداخت و درآمد بالایی را از این طریق به دست آورد. بسیاری از کارشناسان درآمد اقتصاد از این حوزه را معادل و حتی بیشتر از درآمد نفتی کشور می دانند.
-
میتوان با تکیه بر ماده ۱۶۹ قانون مالیات های مستقیم، نظام یکپارچه ی اطلاعات مالیاتی، پایگاه اطلاعات هویتی، عملکردی و دارایی مؤدیان مالیاتی را شکل داد و نسبت به اخذ مالیاتهایی مانند مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر خانه های خالی، مالیات بر ثروت و... اقدام کرد، اگر این مهم عملی می شد امروز کشور هیچ نیازی به درآمد نفتی نداشت و ابزار تحریم ها کُند و بی اثر می شد.
-
میتوان از طریق ایجاد زیرساخت شبکه های مالی – تجاری با کشورهای تحریم شده و هم جهت (مانند زیر ساخت سوئیفت) سیستم جایگزینی برای پیام رسانی مالی و مبادلات پولی مانند پیمان دوجانبه و ... به وجود آورد و تحریم پذیری خود را در اقتصادجهانی به صفر رساند.
-
میتوان از طریق توسعه ی پتروپالایشگاه های کشور نفت را به داخل تزریق کرد و علاوه بر سود چندین برابری از فروش محصولات پتروشیمی، هم از خام فروشی کشور کاست و هم علاوه بر ایجاد اشتغال، تحریم نفتی را برای همیشه از بین برد و...
واقعیت این است که قابلیت انجام کارهای زیادی در اقتصاد ایران وجود دارد و امید است با انجام اصلاحات ساختاری در نظام بودجه، بیمه، بانک، گمرک و مالیات بخش عمدهای از مشکلات کشور با ظرفیت نیروهای داخلی سامان یابند و کشور شاهد تحرک و تحولات قابل اعتنایی در حوزهی اقتصادی باشد.