۱- مقدمه
اگرچه دانشگاه، مؤسسهای علمی - آموزشی است، اما دانشجویان همانند سایر اقشار اجتماعی علاوه بر وظیفهی تخصصی خود که تحصیل و تحقیق میباشد، بهعنوان عضوی از جامعهی انسانی در قبال سرنوشت جامعه و مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موجود حساسیت دارند و واکنش نشان میدهند و به این ترتیب وارد عرصهی سیاست میشوند.
در طی سالهای تأسیس دانشگاه در ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی، مهمترین مشکلات جامعهی ایران شامل استعمار خارجی و وابستگی حکومت، استبداد سیاسی، نابرابری اجتماعی و بحران هویت فرهنگی بوده است. لذا همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، جنبههای ضد استعماری جنبش دانشجویی در ایران بهعنوان شاخصترین وجه مشترک اهداف دانشجویانِ مبارز و تشکلهای سیاسی دانشجویی در طیفهای مختلف چپگرا، ملیگرا و اسلامگرا بوده است.
سابقهی تاریخی تعرضات و دخالت قدرتهای بزرگ بهویژه روسیه و انگلستان در امور داخلی ایران از دورهی قاجاریه و غارت منابع اقتصادی، تجزیهی بخشهایی از سرزمینهای ایران، اِعمال حق کاپیتولاسیون و تحقیر ملت ایران باعث شده که از همان زمان یکی از مشکلات عمدهی جامعهی ایران، استعمار و دخالت بیگانگان تلقی شود. دخالتی که عقبماندگی جامعه و وابستگی حکومتها را در پی داشته که از آن جمله، روی کار آمدن رضاشاه بهواسطهی حمایت انگلستان در پی کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ بوده است. لذا در اغلب فعالیتها و تجمعات دانشجویی، موضوع وابستگی حکومت رضاشاه مورد اعتراض بود.
۲- مبارزات ضد استعماری جنبش دانشجویی در دهه ۱۳۲۰
با اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ توسط کشورهای انگلستان، اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا در جنگ جهانی دوم به بهانهی مقابله با پیشروی هیتلر، هر یک از دولتهای اشغالگر با استفاده از ابزارهای مختلف نظامی، سیاسی و اقتصادی برای گسترش حوزهی نفوذشان در ایران، بهویژه در موضوع نفت رقابت میکردند. مشکلات ناشی از حضور بیگانگان و جنگ منجر به ناامنی، رکود صادرات، تورم شدید، کمبود ارزاق و گسترش فقر و بیماری در کشور شده بود.
در این دوران عوامل استعمار در قالب دربار، پوششی برای شاه جوان تشکیل دادند و از جانب او سخن میگفتند؛ دولتها از ملت جدا بودند و اتکایی به مردم نداشتند. در واکنش به این مشکلات، دانشجویان چپگرا و وابسته به حزب توده ضمن آنکه از بیان وابستگی به شوروی خودداری میکردند، عمدهی فعالیت خود را بر محور مبارزه با امپریالیسم و استعمار غرب و موضوع عدالت اجتماعی قرار داده بودند.
از ابتدای دههی ۱۳۲۰ جمعی از دانشجویان اسلامگرای دانشگاه تهران که برای دفاع از هویت دینی، انجمن اسلامی دانشجویان را تشکیل داده بودند، نسبت به حضور بیگانگان اعتراض کرده و با جنبش ملی کردن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق و آیتالله کاشانی همراه شدند. همچنین گروهی دیگر از دانشجویان دانشگاه تهران که نهضت خداپرستان سوسیالیست را تشکیل دادند نیز با حمایت از جنبش ملی کردن صنعت نفت درواقع درصدد مقابله با استعمار انگلیس و زیادهخواهیهای شوروی برآمدند. علاوه بر این طیف زیادی از دانشجویان که علاقهمند به مبارزه با استعمار انگلیس و مقابله با شوروی بودند در حمایت از ملی کردن نفت دست به فعالیت گستردهای زدند.
۳- جنبش دانشجویی مظهر مبارزه با استعمار پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت دکتر مصدق که چهرهی واقعی آمریکا آشکار شد، گسترش نفوذ آمریکا، تجدید روابط سیاسی با انگلیس و عقد قرارداد کنسرسیوم نفت از جمله موضوعاتی بود که واکنش تند دانشجویان به فضای اختناق سیاسی و استعمار خارجی را در پی داشت. این در حالی بود که دولت کودتا با سرکوب شدید همهی گروهها و احزاب سیاسی و اقشار اجتماعی، امکان فعالیت سیاسی را از آنان سلب کرده بود اما جنبش دانشجویی بهعنوان عمدهترین مظهر مبارزه و مقاومت ضد استبداد و استعمار، ایستادگی میکرد.
پس از بازگشایی دانشگاه و شروع سال تحصیلی در مهرماه ۱۳۳۲، فعالیتهای دانشجویان با برگزاری تظاهرات، پخش اطلاعیه، تعطیل کردن کلاسهای درس و... آغاز شد. اولین تظاهرات وسیع در ۱۶ مهرماه صورت گرفت. در آن روز، بازار، دانشگاه و مدارس تهران تعطیل شد و بیش از دو هزار دانشجوی دانشگاه تهران به راهپیمایی پرداخته و با مأموران فرمانداری نظامی زد و خورد کردند و عدهای مجروح شدند. در ۲۱ آبان نیز یک راهپیمایی گستردهی دانشجویی انجام شد که به دستگیری و مجروح شدن تعدادی از دانشجویان و دیگر اقشار اجتماعی انجامید. این تظاهراتها صدای اعتراض مردم ایران را به جهانیان میرساند و مشروعیت حکومت کودتا و اقدامات آمریکا و انگلیس در ایران را زیر سؤال میبرد.
روزهای ۱۴ و ۱۵ آذرماه ۱۳۳۲ اعتراضات دانشجویی در واکنش به تجدید روابط سیاسی ایران و انگلیس و ورود دنیس رایت کاردار جدید انگلیس گسترش یافت. همچنین اعلام سفر نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا به تهران بهعنوان حامی دولت کودتا باعث تهییج احساسات دانشجویان در ۱۶ آذرماه گردید. این اعتراضات با اعزام کمسابقهی نیروهای لشکر ۲ زرهی به دانشگاه تهران و تلاش رژیم شاه برای زهر چشم گرفتن از دانشجویان قبل از ورود نیکسون مواجه گردید. در این حمله سه دانشجوی دانشگاه تهران شهید و تعداد زیادی مجروح شدند. خبر واقعهی ۱۶ آذر و کشته شدن دانشجویان بهسرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیاری از دانشگاههای خارجی با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در روز ۱۸ آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون به تهران و همزمان با مراسم برگزاری سومین روز مقتولین، تظاهراتی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. واقعهی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ بهعنوان روز «مقاومت تاریخی» در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس هر ساله بهرغم کوشش رژیم شاه و ساواک، دانشجویان دانشگاههای ایران مراسم و یا تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز برپا کردند و عملاً در طی زمان، ۱۶ آذر بهعنوان روز دانشجو معنا پیدا کرد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تقویم گنجانده شد.
بهرغم فضای سرکوب شدید، مخالفتها و اعتراضات دانشجویی نسبت به استعمار خارجی و دخالت بیگانگان در سالهای بعد ادامه داشت و در ۲۹ مهرماه سال ۱۳۳۳ دانشجویان در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران به دلیل انعقاد قرارداد کنسرسیوم نفتی، که درواقع جایگزین قرارداد نفت ایران با انگلستان (دارسی) میشد و جای پای آمریکا را در نفت ایران نیز باز میکرد، تظاهرات کردند.
۴- اوجگیری مبارزات ضد استعماری و ضد آمریکایی جنبش دانشجویی در دهه ۱۳۴۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی
پس از کودتای ۲۸ مرداد درحالیکه آمریکا با شریک شدن در امور اقتصادی بهویژه نفت، تأسیس سازمان ساواک و انعقاد پیمان نظامی، به تحکیم پایگاه خود در ایران پرداخت و در سرکوب فعالیتهای سیاسی شریک شد، در اواخر دههی ۱۳۳۰ به منظور مقابله با انقلابهای دهقانی که نمونهی آن در چین رخ داده بود، موضوع اصلاحات ارضی در ایران را در دستور کار قرار داد.
شاه با اطمینان از حمایتهای آمریکا الگوی توسعهی مورد نظر خود را که مشتمل بر گسترش فرهنگ غربی، باستانگرایی ایرانی و کنار زدن دین اسلام از امور اجتماعی و سیاسی بود، پیگیری کرد که تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی یکی از نمونههای آن است.
شاه سپس طرح انقلاب سفید را علیرغم مخالفت گسترده به اجرا درآورد که به سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در حمایت از دستگیری امام خمینی منجر شد. پس از تصویب قانون کاپیتولاسیون برای اتباع آمریکایی در سال ۱۳۴۳ که اعتراض به آن منجر به تبعید امام خمینی از کشور شد، بر نارضایتی عمومی نسبت به دخالتهای آمریکا در جامعهی ایران افزوده شد.
در همهی این اقدامات شاه که با حمایت آمریکا انجام شد، دانشجویان مبارز، اعتراضات جدی خود را مطرح کردند و البته به دستگیری و زندانی شدن جمع زیادی از آنان منجر شد و بر همگان روشن شد که شاه تحت حمایت آمریکا بههیچوجه تن به اصلاحات قانونی و مسالمتآمیز نخواهد داد و هرگونه فعالیت سیاسی را سرکوب میکند. بنابراین جهتگیری جنبش دانشجویی به سمت براندازی حکومت تغییر یافت و مبارزهی مسلحانه بهصورت یک راهحل تلقی شد.
در سالهای دههی ۱۳۵۰ وقتی که آمریکا ژاندارمی منطقهی خلیج فارس را به حکومت شاه سپرد و مسئولیت مبارزه با جنبشهای آزادیبخش در منطقهی خلیج فارس و خاورمیانه در دستور کار او قرار گرفت، بر شدت جهتگیریهای ضد استعماری و ضد آمریکایی جنبش دانشجویی افزوده شد.
با آغاز نهضت امام خمینی در ابتدای دههی ۱۳۴۰ که بر مبنای اندیشهی مذهبی ضدیت با استبداد و استعمار تأکید داشت، پیوند جنبش دانشجویی نهضت بهتدریج برقرار شد و بهویژه دانشجویان مسلمان در قالب گروههای مختلف در داخل و خارج از کشور بهعنوان یک نیروی محرکه برای مقابله با سیاستهای ضد استعماری بهویژه اقدامات آمریکاییها عمل کردند و در پیروزی انقلاب اسلامی که یک وجه آن برای کسب استقلال کشور بود نقش ایفا کردند؛ دانشجویانی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تسخیر سفارت آمریکا اوج نفرت ملت ایران از دخالت آمریکا در ایران را نشان دادند.
امام خمینی (رحمهالله) در طول سالهای مبارزه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره بر نقش دانشجویان در فاش کردن خیانتها و جنایات استعمارگران و مخالفت با استعمار تأکید داشتهاند و رهبر معظم انقلاب نیز به ریشههای تاریخی ضد استعماری و ضد آمریکایی جنبش دانشجویی بهویژه در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ اشاره کرده و بر استمرار جهتگیری ضد استعماری و ضد استکباری این جنبش تأکید نمودهاند.