مراسم سوگواری و عزاداری شام شهادت حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، رئیس جمهوری، جمعی از مسئولان و هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم در حسینیهی امام خمینی رحمهالله برگزار شد.
در این مراسم جناب آقای میثم مطیعی به مرثیهسرایی و نوحهخوانی پرداخت. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن اشعار خواندهشده توسط ایشان را منتشر میکند.
یک
لیلةالدفنِ «لیلةالقدر» است
شعر از آقای محمدمهدی سیار
فاطمه کیست؟ آن که از مدحش
ناتوانند عالم و آدم
مانده ناکام این زبان در کام
شرمسار و سیاهنامه قلم
کفو حیدر شدی وگرنه نبود
احدی کفو او در این دنیا
آمدی تا فقط خدا باشد
مالک "لم یکن له کفوا
"
در تمام صفات حسن و کمال
آینهدار مرتضی زهراست
بنگر اینک که خطبه فدکش
کفو نهجالبلاغه مولاست
خطبهای سطر سطر آن توحید
خطبهای تالی کلامالله
اولین سطر خطبهاش آه است
آخرین سطر آن هم آه است آه
از سخایش سخن چه گویم من؟
در نیابد سخن سخایش را
من نگویم که خود بپرسید از
سوره "هلأتی" عطایش را
خانه سادگیست خانه او
خشتهای گلین و نان جوین
سفرهدار خلایق است اما
نیست در خانه سفرهاش رنگین
چون پدر رفت و منقطع شد وحی
همدمش ساخت حق، ملائک را
همچو مریم شنید در محراب
نغمه «اُقنِتی لربِّک» را
در عبادت سرآمد امت
شرح عشقش فراتر از عقل است
شمهای گر ز وصف آن خواهی
«قَدَمَاها تَوَرَّمَت» نقل است
در قدمهایش آن کبودی بود
تا نشان از عبادتش باشد
بازویش هم کبود بود ای وای
که نشانی ز غربتش باشد
حرفهای نگفتهای داری
دردهای نهفتهای داری
زیر باران گریهام امشب
زخمهای شکفتهای داری
باورم نیست در برابر من
این گل مانده در کفن، زهراست
باورم نیست پیش چشمانم
جسم بیجان جان من زهراست
هست صبر جمیل حیدر هم
در فراق جمال زهرا کم
آید از مرتضی که صبر خداست
ناله «قَلَّ صَبری» از این غم
لیلةالدفنِ «لیلةالقدر» است
شب معراج لیلةالإسرا
گشته خاموش «کوکب درّی»
خفته در خاک زهره زهرا
صاحب ماسئلتُکُم من أجر!
خوب اجر تو را ادا کردند
خودت از دخترت بپرس و ببین
امتت بعد تو چهها کردند
صبر کردم اگرچه بود شگفت
از دل داغدار، این همه صبر
صبر کردم اگرچه بود شگفت
از من و ذوالفقار این همه صبر
دو
توسل به تو راز ایمان...
شعر از آقای میلاد عرفانپور
نشان خدایی ولی بینشانه
تو خورشید حیدر به دفن شبانه
غمت تازه مانده، چنان ضرب سیلی
زده روضه تو به دل تازیانه
آه
تو جان رسول خدایی
تو خود سوره هلأتایی
قرار دل مرتضایی
جان و دل مصطفی، سیدتی یازهرا...
ای هستی مرتضی، سیدتی یازهرا...
***
غم خود نداری، غمت بیکران است
که روی دعایت به همسایگان است
غمت خانهدار دل مرتضا شد
غمت بیتالاحزان بیسایهبان است
آه
تو ای یاس مجروح و مضطر
که مِهر تو مزد پیمبر
چه تنها شده بی تو حیدر
جان و دل مصطفی، سیدتی یازهرا...
ای هستی مرتضی، سیدتی یازهرا...
***
چه شد جان من از علی رو گرفتی
که رنگ کبودی به بازو گرفتی
تو ماه و تو بدری، تو شبهای قدری
تو دریای عشقی که پهلو گرفتی
ای
حیای تو احیای انسان
توسل به تو راز ایمان
به ذکر تو زنده، شهیدان
یا بضعة المصطفی، سیدتی یازهرا...
ای نور چشم مولا، سیدتی یازهرا...
سه
لشگر قهرمان فاطمیون
(به یاد شهدای افغانستانی مدافع حرم)
شعر از آقای حسن صنوبری
به خون نمینشست، چادر مادرم
اگر مدینه داشت، مدافع حرم
تا گیرد انتقام از خصم دون تو
آمده لشگر فاطمیون تو
فریادشان بُوَد: یا فاطمهمدد...
***
به جستجوی آن، مزار بینشان
روانه میشوند، سپاه عاشقان
از «سمنگان» و «غور»، از «بلخ» و «بامیان»
با پرچم علی، میآیند عاشقان
فریادشان بُوَد: یا فاطمهمدد...
***
به انتظار صبح، ستاره شبیم
همه فداییِ، حریم زینبیم
فریاد خون ما، در گوش جادههاست
شبهای تار «شام»، روشن از خون ماست
فریادمان بُوَد: یا فاطمهمدد...
چهار
شب گریه بود کار علی بعد فاطمه
چاه است رازدار علی بعد فاطمه
لالایی شبانه در گوش نخلهاست
آواى غصهدار علی بعد فاطمه
روزی هزار بار در آن کوچه جان سپرد
آن کوچه شد مزار علی بعد فاطمه
لبریز خوشهخوشه صبر است بعد از این
دسداس روزگار علی بعد فاطمه
هر بار بیقرار شده زینب آمده
زینب شده قرار علی بعد فاطمه