وقتی که بر دو پای تنومندش ایستاد
در چشمها تداوم لبخندش ایستاد
در آسمان شکوفه و در خاک ریشه داشت
همچون درخت بر سر پیوندش ایستاد
با اتکا به روشنی خون سرکشش
کارون روانه گشت و دماوندش ایستاد
مانند نخل ریشه دوانید در غروب
پل شد کنار غربت اروندش ایستاد
دنبال کرد رود و شبیهاش به دشت زد
تقلید کرد کوه و همانندش ایستاد
افتاد بر زمین و نشد سنگرش تهی
جای پدر دو مرتبه فرزندش ایستاد