دیدار شاعران ۸۵ | شعرخوانی آقای آرش شفاعی
خلق چرخیدند ، چرخیدند تا کامل شدند
آب و گل بودند تا دیروز ، جان و دل شدند
خلق چونان قطره های گیج چرخی می زدند
تا که رحمت اذن داد و بر زمین نازل شدند
بر زمین نازل شدند و خاک جانی تازه یافت
آسمانها غرق در عطر گلاب و هل شدند
عنصری بی خاصیت بودند خیل شاعران
آسمان و خاک را دیدند تا بیدل شدند
عارفان در محضر او عاشقی آموختند
فیلسوفان در حریم حضرتش عاقل شدند
جام را پرکن صفای خاطر آن خوشدلان
سعی کردند و زهر چه غیر از او زائل شدند
خلق تا از زمزم معنا لبی تر کرده اند
قطره ای خورده نخورده مست لایعقل شدند
خلق برگشتند نزد همسر و فرزندشان
جان و دل بودند تا دیروز ، آب و گل شدند