شعرخوانی ابراهیم امینی شاعر افغان
با این حساب تعزیه ما دمادم است
این ماه هم ادامه ماه محرم است
دل به درخت های تبرگشته خوش مکن
این خاک زیر و رو شده کی جای آدم است
این آسمان که سر به سر خود گذاشته است
پای مزارهای شهیدان سرش خم است
من دیده ام شهادت گلهای باغ را
هرچه بگریم از غمشان باز هم کم است
من دیده ام که کوچه دچار فرار شد
در حق این جماعت تنها چه کار شد
دیدم که پیش مسجد، یه قریه گریه کرد
یک ظهر داغ نعش شهیدان قطار شد
یک روز بعد خانه ما تکیه خانه شد
اندوه مخفیانه ما آشکار شد
آبی به گل نداده گلی را به آب داد
شهری که جای خانه به مهمان مزار شد
رشک کدام طایفه آمد به خوبیت
ای شهر من که در تو گل سرخ خار شد