آسمان را ماه شبها نورباران میکند
کوچه شب را به نور خود چراغان میکند
خفته در زیر حریر نازک مهتاب، باد
دیده را زیبایی این خفته حیران میکند
سرو مفتون میشود با دیدن رخسار ماه
بید، مجنون میشود گیسو پریشان میکند
فاخته هوهوکنان در لابلای شاخهها
گاه خود را مینماید گاه پنهان میکند
باد میرقصد به باغ و با سرانگشت نسیم
دامن مهتاب را شبها گلافشان میکند
ماه دور از چشمهای کنجکاو اختران
پیکر خود را در آب برکه عریان میکند
میکند با جان من مهتاب در شبهای تار
آنچه هنگام سحر با غنچه، باران میکند