اواخر سال ۱۳۹۲ کمتر از سه ماه از توافق ژنو گذشته بود و در فضایی که تلقی برخی کاهش فشارهای اقتصادی و در نتیجه بازگشت به روشهای اقتصادی پیش از تحریمها بود، رهبر انقلاب سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ نمودند و چند روز پس از آن در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی، در بیانی تأملبرانگیز تصریح کردند: «اقتصاد مقاومتی مربوط به وضع کنونی و شرایط کنونی کشور نیست، این یک تدبیر بلندمدت برای اقتصاد کشور است... و هر کس در این زمینه اقدام بکند مصداق عمل صالح است».
(۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
تاریخ رشد و سقوط کشورها به ما میگوید که هیچ ملت مقتدری اقتصادش را صرفا با بازگذاشتن درها بر روی شرکتهای خارجی رها نکرده است. ملتهای مقتدر همگی سیاستهای فعالانهای را برای توانمند کردن اقتصاد داخلی در بخشهای هدف و راهبردی داشتهاند و بعد از آن با آمادگی وارد رقابت بینالمللی شدهاند. کشورهایی که بدون توانمندی تولید داخل، عرصهی اقتصاد داخلی را برای بازیگران خارجی خالی کردهاند، به سرعت با یک شوک خارجی از پا درآمدهاند.
کشورهای جنوب شرق آسیا در مدت ۲۰ سال قبل از بحران ۱۹۹۷، بهترین مناسبات تجاری و مالی را با شرکتهای غربی و سرمایهگذاران خارجی داشتند. سرعت رشد اقتصاد این کشورها باعث شد تا رسانهها آنها را معجزهی آسیا یا ببرهای آسیا بنامند. اما فراموش کردند که در شرایط روابط اقتصادی بدون محدودیت باید بیشتر از گذشته مراقب وابستگی به سایر کشورها بهدلیل نحوهی حضور خارجیها در اقتصاد بود و نباید اساس تولید ملی را به عناصر خارجی تکیه داد.
بحران اقتصادی دامنگیر ببرهای آسیا شد
کشورهای جنوب شرق آسیا در مدت ۲۰ سال قبل از بحران ۱۹۹۷، بهترین مناسبات تجاری و مالی را با شرکتهای غربی و سرمایهگذاران خارجی داشتند. سرعت رشد اقتصاد این کشورها باعث شد تا رسانهها آنها را معجزهی آسیا یا ببرهای آسیا بنامند. اما فراموش کردند که در شرایط روابط اقتصادی بدون محدودیت باید بیشتر از گذشته مراقب وابستگی به سایر کشورها بهدلیل نحوهی حضور خارجیها در اقتصاد بود و نباید اساس تولید ملی را به عناصر خارجی تکیه داد. اینگونه بود که وقتی بحران در اقتصاد تایلند آغاز شد و سرمایهگذاران خارجی از کشورهای همسایه نیز بیرون رفتند، ناگهان تمام اقتصاد دچار بحران شد، بورس و بعد بانکها و سپس نرخ رشد اقتصادی سقوط کرد و بدهیهای خارجی سر به فلک کشید. این سرنوشت خوشبینی مفرط به اقتصاد بازار آزاد و وابسته کردن پایههای تولید ملی به بیرون بود.
از این رو مقاومسازی اقتصادها با تکیه بر توان داخلی، حتی برای کشورهایی که موضع مستقلی در قبال نظام سلطه ندارند، به یک ضرورت تبدیل شد. چه رسد به جمهوری اسلامی ایران: «احتیاج ما به اقتصاد مقاومتی بیش از کشورهای دیگر است؛ اولاً به همان دلیل مشترک بین ما و دیگر کشورها؛ یعنی ارتباط با اقتصاد جهانی متلاطم. ثانیاً خصوصیتی که ما داریم؛ ما بهخاطر استقلالمان، بهخاطر عزتمداریمان، بهخاطر اصرارمان بر تحت تأثیر سیاستهای قدرتها قرار نگرفتن، مورد تهاجم و سوءنیت هم قرار داریم.»
(۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
با چنین برداشتی از شرایط اقتصاد کشور و دنیا و موضع استقلالی جمهوری اسلامی، مقاومسازی اقتصاد یک دستور کار استراتژیک برای کشور است، فارغ از آنچه که نتیجه مذاکرات هستهای خواهد بود.
برخلاف تصورات سادهاندیشانهی قرن هجدهمی دربارهی تجارت آزاد و سیاست درهای باز، جدیدترین دیدگاههای علمی اقتصادی بر پایه رقابت ملتها در صحنهی اقتصاد است. اقتصادی که به چین، آمریکا، هند، برزیل یا اتحادیهی اروپا این توان را میدهد که هم پیام فرهنگی خود (در قالب محصولات و سبک زندگی) را صادر کنند و هم توان چانهزنی دیپلماتیک خود را بالا ببرند. جالب است که بدانیم در همین روزها، حتی اقتصادهای بسیار باز که دادوستد هنگفتی با آمریکا دارند، مانند چین، همزمان با تسخیر بازار غرب توسط محصولات چینی، به دنبال کاهش وابستگی غذا و انرژی خود از غرب و کاهش سهم دلار در اقتصادشان هستند.
به همین دلیل است که برخلاف تصور اولیه، توافق یا عدم توافق هستهای نباید تغییری در اولویت مقاومسازی اقتصاد ایران ایجاد کند. آسیبپذیر نبودن اقتصاد ایران نسبت به بیرون (چه به دلیل وابستگی درآمد ارزی دولت به نفت یا وابستگی تولید و مصرف ما به واردات) اصلی است که زمان نمیشناسد.
پایان تفکر اقتصادی قرن هجدهمی
به همین دلیل است که برخلاف تصور اولیه، توافق یا عدم توافق هستهای نباید تغییری در اولویت مقاومسازی اقتصاد ایران ایجاد کند. آسیبپذیر نبودن اقتصاد ایران نسبت به بیرون (چه به دلیل وابستگی درآمد ارزی دولت به نفت یا وابستگی تولید و مصرف ما به واردات) اصلی است که زمان نمیشناسد. درست به همین دلیل است که رهبر انقلاب فارغ از نتیجهی مذاکرات هستهای، اقتصاد مقاومتی را برای کشور تجویز میکنند و از آن به «کلید حل مشکلات» تعبیر میکنند:
(۱۳۹۳/۲/۱۰ و ۱۳۹۳/۶/۶) از بُن دندان به مسئلهی اقتصاد مقاومتی باید باور آورد؛ باور کنیم که کلید حلّ مشکلات کشور در داخل است.
(۱۳۹۴/۳/۶) از همهی اشارات فوق صریحتر آن که: کلید حلّ مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست؛ در داخل کشور است.
(۱۳۹۴/۲/۹)
چارهی کار چیست؟
اما اصل در این راهبرد کلان برای کشور چیست؟ بنا به تعبیر رهبر انقلاب، «ستون فقرات اقتصاد مقاومتی که ما عرض کردیم، عبارت است از تقویت تولید داخلی؛ اگر این کار تحقّق پیدا کرد و همّتها متوجّه به این مسئله شد، کار و کارگر ارزش پیدا میکند، اشتغال عمومی (بیشتر) و بیکاری بتدریج کم میشود. اساس کار، مسئلهی تولید است.»
(۱۳۹۴/۲/۹)
در تاریخ انقلاب اسلامی رهبر انقلاب یکبار دیگر هم یک توصیهی راهبردی اقتصادی به مسئولان داشتهاند: «من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان «تکنوکرات» لبخند انکار زدند که مگر میشود؟!» (۱۳۹۲/۱/۱) به آن هشدار عمل نشد و در نتیجه تحریمها برای اقتصاد کشور مشکلات جدی ایجاد کرد. با این همه آیا تاریخ در خصوص این راهبرد تکرار خواهد شد؟