* دکتر صالح ادیبی
ماموستا حسامالدین مجتهدی، فرزند ملا صدیق مجتهدی، از علمای بزرگ شافعی ایران و از خاندانی صاحب فضل و کرامت بودند. خانوادهی ماموستا مجتهدی حدود ۴۰۰ سال است که به عنوان خاندانی عالم، صالح، فقیه، عارف و صاحب فضل در این منطقه حضور دارند. پدر ایشان ملا صدیق مجتهدی (معروف به صدرالاسلام)، پدربزرگ ایشان ملا عبدالعظیم کردستانی (مشهور به قطبالدین) و جدّ ایشان ملا مجید پسر ملا حمزه و از دودمان «سلیمان بگ بانه» هستند که به گفتهی نویسندهی تاریخ مشاهیر کُرد، جدّ اعلای ایشان در مدینهی منوره مدفون است.
«آقا حسام» مردم کردستان
حاج ماموستا مجتهدی، تحصیلات دینی خود را در سنندج، مریوان و کردستان عراق، نزد بزرگانی که در علوم مختلف مجتهد بودند، گذرانده و از مرحوم پدربزرگشان، ملا عبدالعظیم مجتهد، درجهی افتاء و اجتهاد دریافت کرده بودند. ایشان در حدود یک قرن زندگی پر برکت و پر ارزش خود در منطقهی کردستان، منشأ برکات زیادی برای مردم این سامان بودند. تاریخ ولادت ایشان اگرچه در شناسنامه سال ۱۳۰۳ است؛ اما آنگونه که خودشان گفتهاند، سن ایشان بیش از ۱۰۰ سال بوده است.
ملا حسامالدین مجتهدی که حائز بالاترین درجهی اجتهاد در فقه شافعی بودند، سالهای سال، امام جمعهی سنندج و مدرس علوم دینی در حوزههای مختلف بودهاند و کمتر روحانی در این چند استان کردنشین و اهل سنت نشین وجود دارد که به نحوی از ایشان استفادهی علمی نکرده باشد. خود بنده کتاب مختصرالمعانی تفتازانی را به شکل کامل، نزد ایشان مرور دوباره کردم. ایشان مدرس بسیاری از کتابهای بلاغی، فقهی، اصولی و کلامی دورههای مختلف حوزوی بودند. محل برگزاری درس حاج ماموستا در سنندج عمدتاً در دو محل بود، یکی مدرسهی دارالاحسان و دیگری مدرسهی علوم دینی. البته برخی از شاگردان، روحانیون و یا استادان دانشگاه هم به منزل و دفتر ایشان مراجعه میکردند و از نکات و سخنانشان بهره میبردند.
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت ماموستا حسامالدین مجتهدی
کمتر کسی در کردستان به اندازهی ایشان با مردم ارتباط داشت و در میان مردم محبوب بود. ایشان را اگرچه افراد مختلف با القابی چون مجتهد، ملا و ماموستا مورد خطاب قرار میدادند؛ اما مردم عادی به ایشان «آحسام» یا به زبان فارسی «آقا حسام» میگفتند. این به خاطر آن بود که مردم ایشان را از خودشان و با خودشان میدانستند. خود آقای مجتهدی هم میگفت من از میان این عناوین از «آقا حسام» که مردم صدا میزنند، خوشم میآید.
حرف من این است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ
از ویژگیهای اخلاقی بارز ایشان، «خوشرویی» و «گشادهرویی» بود. کسانی که با ایشان آشنایی داشتند، مهربانی و گشادهرویی و مهماننوازی ایشان را به یاد دارند. ویژگی دیگر اخلاقی ایشان «پرهیز از غیبت» بود. ایشان به شدت از غیبت ابا و حذر میکردند و بسیاری از علمای منطقه، ایشان را به این دو ویژگی میشناختند.
ماموستا مجتهدی هر بار که به حج میرفتند به عنوان مفتی اهل سنت ایران، مورد احترام و اکرام قرار میگرفتند و علمای آن مناطق به دیدار ایشان میآمدند. حاج ماموستا میگفتند همواره ثقل کلامم خطاب به علمای عربستان و علمای سایر بلاد که نزدم میآمدند آیهی «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» بوده است و کراراً میگفتند که مؤمنین باید به عروةالوثقی که همان قرآن است تمسک کنند و از وساوس شیاطین و دسائس اسرائیل دوری کنند. ایشان صهیونیسم را پدیدهای بسیار زشت و منکر میدانستند و بسیار از حیل و خدعهی صهیونیستها سخن به میان میآوردند. کمتر سخنرانی از ایشان وجود دارد که در آن اشارهای به مکر و حیلهی صهیونیستها و ظلم آنها در حق فلسطینیان و امت مسلمان نباشد. شعر سرِ زبان ایشان، همواره این دو بیت مشهور از علامه اقبال لاهوری بود که:
نیست از روم و عرب پیوند ما نیست پابند نسب، پیوند ما
دل به محبوب حجازی بستهایم زین سبب با یکدگر پیوستهایم
ماموستا مجتهدی هر بار که به حج میرفتند به عنوان مفتی اهل سنت ایران، مورد احترام و اکرام قرار میگرفتند و علمای آن مناطق به دیدار ایشان میآمدند. حاج ماموستا میگفتند همواره ثقل کلامم خطاب به علمای عربستان و علمای سایر بلاد که نزدم میآمدند آیهی «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» بوده است و کراراً میگفتند که مؤمنین باید به عروةالوثقی تمسک کنند.
علمای اهل سنت ایران هم هر وقت پیش ایشان میآمدند، همیشه دعوت به محبت و وحدت و برادری و اخوت و همدلی و همدردی و تعاون و این نوع مقولات میشدند. مراودات حاج ماموستا با اکابر و علمای شیعه هم در همین فضا بود. شخصیت ایشان بسیار دوست داشتنی بود و بسیاری از علما که به آن منطقه میآمدند، حتماً سری هم به آقای مجتهدی میزدند. ایشان علاوه بر اینکه به رهبری بسیار علاقهمند بودند و به ایشان ارادت میورزیدند، به طور شاخص از آقای تسخیری هم به نیکی یاد میکردند و به امام خمینی
رحمهالله و مرحوم طالقانی و دیگر شخصیتهای بزرگ انقلاب هم ارادت ویژه داشتند.
هیچ اختلافی نخواهد ماند اگر...
حاج ملا حسامالدین مجتهدی از علمای بزرگ شافعی بودند و همچنانکه همه میدانند امام شافعی، علاقهی ویژهای به اهل بیت
علیهمالسلام دارند و همچنین اشعار بسیار ویژهای دربارهی کرامت اهل بیت و آل پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم دارند. ماموستا مجتهدی اصرار داشتند بر اینکه اگر این حرمتها رعایت بشود و همهی مسلمانان حول محور پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم و فرامین و احادیث و سیرهی ایشان جمع بشوند، دیگر اختلافی باقی نخواهد ماند.
ایشان مانند مرحوم حضرت امام
رحمهالله به ابن عربی علاقهمند بودند. یکی از شاخصههای ایشان آن بود که علاوه بر تشرّع و تفقّه، نگاهی ویژه به عرفان داشتند. نگاه عارفانهی ایشان سبب شده بود که طریقتهای متصوّفهی مختلف در آن مناطق به ایشان ارادت داشته باشند.
مرحوم ماموستا در صحبتهایشان از رهبری با تکریم یاد میکردند و تصویر رهبری را بر بالای اتاق خود نصب کرده بودند. عبارتی که ایشان دربارهی رهبری استفاده میکردند «سید اولاد پیغمبر» بود. میفرمودند این سید بر ما ولایت دارد. متقابلاً رهبری هم نسبت به ایشان لطف داشتند و از احوال ایشان پیگیری میکردند.
مشرب ایشان، مشرب عرفانی بود. کسانی که با ایشان آشنایی داشتند به یاد دارند که ماموستا مجتهدی بارها می گفت «ادین بدین المحبه» دین من دین اسلام است و دین محبت. کسی که معتقد به چنین تفکری باشد، هیچگاه نگاهش به کشتن دیگران و بخصوص مسلمانان نخواهد بود و از کینهورزی و تعصب کور، بدور است. بحثهای تکفیر و ترور و کشتن دیگران بسیار نزد ایشان مشمئزکننده بود. وقتی که مرحوم ماموستا شیخالاسلام شهید شد، در افواه عمومی اینگونه گفته شد که عوامل ترور ماموستا شیخالاسلام، قصد داشتند که ماموستا مجتهدی را هم ترور کنند. خود حاج ماموستا مجتهدی هم میگفت «اینها میخواهند من را ترور کنند؛ من همیشه آمادهی شهادت هستم، ولی وای به حال کسانی که مسلمان هستند و مسلمان دیگری را مورد هدف قرار میدهند. این افراد از محبت پیامبر و محبت دینی و عرفان دینی به دور هستند.» به همین خاطر گویا برخی اعضای گروههای تکفیری که در جریان ترور مرحوم ماموستا شیخالاسلام و مرحوم ملا برهان عالی دستگیر شدند، طرح ترور مرحوم ماموستا مجتهدی را هم داشتند که موفق به آن نشدند.
سید اولاد پیغمبر
مرحوم ماموستا مجتهدی به رهبری علاقهی ویژهای داشتند و به ایشان ارادت میورزیدند. در صحبتهایشان از رهبری با تکریم یاد میکردند و تصویر رهبری را بر بالای اتاق خود نصب کرده بودند. عبارتی که ایشان دربارهی رهبری استفاده میکردند «سید اولاد پیغمبر» بود. میفرمودند این سید بر ما ولایت دارد. متقابلاً رهبری هم نسبت به ایشان لطف داشتند و از احوال ایشان پیگیری میکردند. حدود دو سال پیش که آقای مجتهدی به دلیل کسالت، نتوانستند در اجلاس خبرگان حاضر شوند، رهبری که متوجه عدم حضور ایشان بودند، علت را از جناب ماموستا خدایی، دیگر نمایندهی مردم کردستان در مجلس خبرگان جویا میشوند و از احوال ماموستا مجتهدی میپرسند. چندین بار هم از طرق دیگر پیگیر احوال آقای مجتهدی شده بودند.
خاطرهی دیگر من از ملاقات ایشان با رهبری مربوط به جلسهای است که مدیران استان کردستان به اتفاق حجتالاسلام و المسلمین شاهرودی – نمایندهی ولی فقیه در استان – و تعدادی از اساتید و نخبگان استان به مناسبت اولین سالگرد مسافرت سال ۸۸ رهبری به استان کردستان، در سال ۸۹ خدمت ایشان رسیدند. صحبتهای حضرت آقا در آن جلسه دربارهی استان کردستان و مناطق کردنشین بود و در ضمن اشارهای هم به آقای مجتهدی کردند و چندبار از ایشان نام بردند. از حواشی جالب آن جلسه این بود که وقتی رهبری وارد اتاق شدند، حضار ایستاده بودند، قبل از این که حاضران بنشینند، رهبری که دیدند آقای مجتهدی نسبت به ایشان فاصله دارند، اشاره نمودند که ایشان نزدیکتر بیایند و جلو بنشینند.
عالمی از نوابغ روزگار
مرحوم مجتهدی از حافظهای بسیار خوب و ذهنی قوی برخوردار بودند. بیشتر کتبی که تدریس میکردند را از حفظ داشتند. کتاب الفیهی ابن مالک که ۱۰۰۰ بیت در نحو عربی است و کتاب الفیهی ابن معط و همچنین بخشهایی از منظومهی ملا هادی سبزواری و بخشهایی از دیگر کتابهای بلاغی و فقهی را حفظ بودند. با مثنوی معنوی مولوی، بسیار مأنوس بودند و در سخنرانیهایشان به آن استشهاد میکردند.
ایشان در حوزهی محاسبات ریاضی، تسلط ویژهای داشتند. به طوری که در بحث ارث و شرایع مورد مراجعهی بسیاری از مسئولان دادگاههای مدنی استان کردستان و دیگر استانها و استفتا و استفسار آنان در مورد تعیین حقوق وارث در قواعد فقهی شافعی بودند. ایشان محاسبات را هم بر روی کاغذ انجام نمیدادند، بلکه در ذهنشان محاسبه میکردند و نتیجه را بیان میکردند.
صحبتهای حضرت آقا در آن جلسه دربارهی استان کردستان و مناطق کردنشین بود و در ضمن اشارهای هم به آقای مجتهدی کردند و چندبار از ایشان نام بردند. از حواشی جالب آن جلسه این بود که وقتی رهبری وارد اتاق شدند، حضار ایستاده بودند، قبل از این که حاضران بنشینند، رهبری که دیدند آقای مجتهدی نسبت به ایشان فاصله دارند، اشاره نمودند که ایشان نزدیکتر بیایند و جلو بنشینند.
آقای مجتهدی، از لحاظ علمی فردی برجسته، خطیبی توانمند و از نوابغ روزگار در ساحتهای مختلف بودند. شخصیت حلیم و بردباری داشتند، در خوشنویسی و خطّاطی، توانا بودند و به طب گیاهی و علوم نجوم و هیئت و اصطرلاب تسلط داشتند. ایشان در جوانی از ویژگیهای پهلوانی هم برخوردار بودند و دونده و وزنهبرداری توانا و به کوهنوردی علاقهمند بودند.
چاره جز تسلیم و تمکین هیچ نیست
وقتی که ایشان در بیمارستان بستری بودند، من خدمتشان رسیدم و عرض کردم که انشاءالله شفا خواهید یافت، شما جسم و روحی قوی دارید. ایشان فرمود: اگر قسمت شود که «فبها و نعمت» و اگر هم قسمت نشود که دوباره بیایم و در مقابل مردم خطبه بخوانم، در مقابل قضای الهی، « چاره جز تسلیم و تمکین هیچ نیست»
در این اواخر که ایشان در بیمارستانی در تهران بستری شدند، وزیر بهداشت هم از ایشان عیادت و مراحل درمان ایشان را پیگیری میکرد. گروه پزشکی متخصص و بسیار توانمند و از مطرحترین اساتید پزشکی کشور هم در کنار ایشان و مشغول معالجهی ایشان بودند و تلاشهای برادرانه و دوستانهی زیادی انجام گرفت، اما اجل و تقدیر، دست خداوند متعال است و مرگ امری است که «لایستقدمون و لایستأخرون». قسمت الهی اینچنین بود و ایشان در تپهی شیخ محمد باقر سنندج و در کنار سایر بزرگان علم و فضل و عرفان کردستان، آرام گرفت و به دیار باقی شتافت. خداوند ایشان را با اولیای خود محشور فرماید.
* استادیار و عضو هیأت علمی دانشکدهی ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه کردستان و رئیس بنیاد نخبگان استان کردستان