یک
در سوگ تو من از دل و جان میگریم
همپای زمین و آسمان میگریم
صد شکر که در بزم شب عاشورا
با مهدی صاحبالزمان میگریم
دو
کجاست موی سپیدی که پیر دیر شویم
اگر حبیب نشد دست کم زهیر شویم
ز دست دیده و دل لا إله إلّا الله
کنار دوست روا نیست یار غیر شویم
خوشا به سادگی و سینهچاکی عابس
نشد که عابد و زاهد چنان بُریر شویم
سلوک ما به دل سنگهای سخت نشست
کجاست اشک محبت که اهل سیر شویم
گذشت از سرمان فتنههای سرخ ولی
خدا نخواست که ما طلحه و زبیر شویم
تفاوتی نکند تیغ و زهر اگر روزی
شهید راه شَبَر کشته شُبیر شویم
قرار اولمان اوج آسمانها بود
دعا کنید که ما عاقبتبهخیر شویم
سه
داشتم از نوجوانی حسن یک یادگاری
پیرهن اندازه قاسم مهیا کردم امشب
چون علی اکبر زره پوشید بر یاری بابا
مادری کردم برایش، یاد لیلا کردم امشب
قصه امالبنین را بازگو کردم برایش
مثل بابایم نظر بر دست سقا کردم امشب
زیر گوش اصغرم نجوای لالایی سرودم
جای تیر خصم را با بوسه امضا کردم امشب
چهار
تنگ غروب بالای مقتل رسیدی
اگرچه عمه نمیذاشت ولی یه چیزایی دیدی
نیزهدارا وقتی که از پا افتادن
تیراندازا به همدیگه یه نقطه رُ نشون دادن
خودم دیدم چقدر شلوغه مقتل
خودم دیدم چه جوری رفتی از حال
تنگ غروب از سر نیزه خون میاد
از زیر سمّ اسباشون صدای استخون میاد
تنگ غروب خیمهها آتیش میگیرن
بوتهها آتیش میگیرن بچهها آتیش میگیرن
تنگ غروب خورشید من حنایی شد
میون گودال بلا فاطمه کربلایی شد
تنگ غروب همه به دنبال سرن
از لابهلای خیمهها سر بریده میبرن
پنج
مهلاً مهلا، یا ابن الزهرا، بوی جدایی میرسد، از این صحرا
صبری برادر، آیم به سویت، تا جای مادر، بوسم گلویت
جان زینب، آمده بر لب
خداحافظ، سالار زینب
یا ابن الزهرا، سالار زینب...
حبّ الحسین أجنّنی، حبّ الحسین أجنّنی
قسم به خون شهدا، عشق منی
از روز اول، دل بر تو بستم، تا روز آخر، من با تو هستم
نعم المولی نعم الأمیرم، از عشق تو باید بمیرم
یا ابن الزهرا، سالار زینب
همه جا کربلا، همه جا نینوا
میدرخشد سرت، از سر نیزهها
من ذره و تو آفتابم
از روی نی دادی جوابم
یا ابن الزهرا، سالار زینب
شش
ای شهیدان حق امشب شب میلاد شماست
گل لبخند خدا زخم خداداد شماست
همه احرام ببندید برای فردا
همه بر مرگ بخندید برای فردا
جان گرفته به کف و وقف بنِ الزهرایید
از ازل منتخب مکتب عاشورایید
همه سرمست شهادت شده از ساغر من
بشنوید از گل لبخند علی اصغر من
ظهر فردا همه باید هدف تیر شوید
همه سیراب ز آب دم شمشیر شوید
علی اکبر تو دگر خون خدایی پسرم
به خدا وصلی و از خویش جدایی پسرم
زخمهای بدنت بر تو مبارک باشد
إرباً إربا شدنت بر تو مبارک باشد
پاسدار حرم آل پیمبر عباس
ای علمدار من ای حیدر حیدر عباس
غرق خون دامن صحرات مبارک باشد
پسرم خواندن زهرات مبارک باشد
زینب فاطمه ای آینه مادر من
اولین زائر صد پاره تن بی سر من
کربلا منتظر همت مردانه توست
پرچم فتح الهی به روی شانه توست
هفت
یاد امام و شهدا، دلُ میبره کربوبلا...
میگم بابا این که علم تو دستشه، صبح دوکوهه مستشه
این که جلوتر از همهس، روی لباش یه زمزمهس
بگو کیه، بگو کیه
این رفیقم که میبینی، میوندار هیئتا بود
مسجدی بود بیریا بود، از اون اباالفضلیا بود
یه شب توی میدون مین، آخر به آرزوش رسید
ترکشای خمپارهها، هر دو تا دستاشُ برید
سقای دشت کربلا اباالفضل ابالفضل ابالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل ابالفضل ابالفضل
هشت
گفت احمد که جهان مزرعه آخرت است
عشق تو روز قیامت همه حاصل ماست
وای اگر خصم کند قصد جسارت، هیهات
خشت خشت حرم زینب تو از دل ماست
همه عالم اگر آیند به میدان نبرد
رمز پیروزی ما نام ابوفاضل ماست