
گهی رحمان، گهی جبار میشد
گهی غفار و گه قهار میشد
عبایش را که میپوشید مولا
خودش یک کعبۀ سیار میشد

جهان در آستان انفجار است
بیا دیگر که وقت کارزار است
به جای ده نفر میجنگم آقا
اگر در لشگرت کمبود یار است
از روی توست ماه اگر اینسان منور است
از عطر نام توست اگر گل معطر است
آن چهرۀ مشعشع و آن دیدۀ پرآب
شأن نزول سوره والشمس و کوثر است
جن و پری سپاه سلیمان اگر شدند
روحالأمین به بیت تو هر آن مسخّر است
بال و پر فرشتۀ آمین به راه توست
امر محال اگر تو بخواهی میسر است
دارد به سمت نام تو نزدیک میشود
آغاز هر اذان اگر اللهاکبر است
نامت دو بار در صلوات آمد و مدام
«از هر زبان که میشنوم نامکرر است»
حرفی تفاوت صلوات و صلات نیست
اجر صلات با صلواتت برابر است
کی میشود که در غزلی جا دهم تو را
مدحت نیازمند غزلهای دیگر است
با تو مدینه قبلۀ حاجات دیگریست
نهجالفصاحه جلوۀ آیات دیگریست
بیمعرفت به حق تو هر کس که زنده است
حین حیات نوعی از اموات دیگریست
بتها شکستهاند ولی این جهان چرا
همچون گذشته گسترۀ لات دیگریست
این قوم، سربهراه، به فرمان نمیشوند
موسی به طور در پی تورات دیگریست
نامت مبارک است ولی گوش ما چرا
وقت اذان به جانب اصوات دیگریست؟
دنیا منظم است ولی در نماز تو
ترتیب دیگریست، موالات دیگریست
در چشم اهل دل به یقین هر مصیبتی
فرصت برای حال و مناجات دیگریست
در وصف تو اگر که غزل چون قصیده شد
بی شک نیازمند به ابیات دیگریست
پیغمبران قبل تو هر یک جدا جدا
آوردهاند نام تو را در کتابها
در آب، نوح گفت و در آتش خلیل گفت
موسی به کوه طور و مسیجا به جلجتا
خورشید بی تو مشعل خوف و هلاک شد
اول به کوه زد، پس از آن در مغاک شد
از نیمۀ ربیع نخستین دو شب گذشت
ذکر فرشتگان همه روحیفداک شد
کس انتظار معجزه از سنگها نداشت
تا این که سنگ در قدمت تابناک شد
از جلوۀ تو بود تب بتپرستیاش
مشرک اگر که مرتکب اشتراک شد
آوردهاند کافرِ در حال احتضار
بر لب دو بار نام تو آورد و پاک شد
شقالقمر که معجزهای نیست، چون که ماه
روی تو را که دید خودش سینهچاک شد