هر کجا یاد شما هست همان جاست بهشت/ رضا قانع
یک
شعر از صائب تبریزی
گرچه گویند که در عالم بالاست بهشت
هرکجا محفل انسی است همان جاست بهشت
هر کجا اشک بُود چشمه کوثر نقد است
هر کجا یاد شما هست همان جاست بهشت
دو
زهرا که جلالتی اساسی دارد
آیینهای از ولیشناسی دارد
با آن که جهاد اقتصادی میکرد
یک عمر حماسه سیاسی دارد
سه
ای وجودی که در کمال شهود
هستیات نور عالم غیب است
نام پاک تو بی وضو بردن
نزد هر باغ معرفت عیب است
با علی نه بهار پیوستی
در خواهش به روی خود بستی
به خدا خانه گلین تو را
اشتیاق حبیب پر کردهست
عطر ناب لِیذهبَ عنکم
بوی أمن یجیب پر کردهست
حلقه زد گرد چهرهات چون ماه
هاله إنّما یرید الله
لطف سرشارت ای عصاره وحی
خستگان را ز مهر تسکین داد
تا سه شب قوت کودکانش را
به یتیم و اسیر و مسکین داد
در شگفت از تو قدسیان ماندند
سوره نور و هل أتی خواندند
چه کسی میبرد گمان که خدا
به کنیز تو رتبهای کم داد
فضه شد میهمان مائدهای
که خدا پیش از این به مریم داد
میتوان با محبت تو رسید
به رهایی، به روشنی، به امید
صلح سبز حسن که جاری شد
چشمه در چشمه از پیامت بود
نهضت سرخ روز عاشورا
شعله در شعله از قیامت بود
خطبه را زینب تو چون آموخت
سخنش ریشه ستم را سوخت