گفتار زیر از دکتر سید محمدتقی آیتاللهی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز دربارهی فعالیتهای مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین موسوی لاری است که به مناسبت انتشار متن پیام تسلیت رهبر انقلاب منتشر شده است:
آیتالله سید مجتبی موسوی لاری از شخصیتهای ممتاز معاصر و از روحانیونی است که ناشناخته ماندهاند. این شخصیت محترم فرزند مرحوم آیتالله سید علیاصغر موسوی لاری بود؛ از مجتهدین بنام و بزرگ ایران که در دنیای اسلام بسیار مورد احترام بوده و در منطقهی جنوب ایران بهویژه منطقهی لارستان سالها رهبری مردم را بر عهده داشت. او خود فرزند
آیتاللهالعظمی سید عبدالحسین لاری است که رهبر مبارزات مشروطهخواهی از یکسو و پیشوای مبارزه با استعمار و استبداد خارجی از سوی دیگر و البته در دوران خودش مؤسس حکومت اسلامی در جنوب ایران نیز بود.
مرحوم آقای مجتبی موسوی لاری در سال ۱۳۱۴ شمسی در لار و در یک خانوادهی روحانی به دنیا آمد. ایشان پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در استان فارس، به قم آمد و تحصیلات عالیهاش را پی گرفت.
موهبت بیماری
آقا سید مجتبی از نوجوانی بیمار بود و از بیماری دستگاه گوارش رنج میبرد، اما این مسأله تأثیر سوء بر تلاش و انگیزهی او نداشت، بلکه با علاقهای که به حقیقت اسلام داشت و خودش را خدمتگزار دین میدانست، تمام تلاش خود را مصروف داشت تا هم بر داناییاش بیفزاید و هم در مسیر تقوا و سیر و سلوک معنوی راستین باشد. همین بیماری یکی از موهبات الهی برای ایشان به شمار آمد. در دههی ۱۳۴۰ وقتی بیماریاش در ایران درمان نشد، ناچار به کشور آلمان رفت. همین سفر فضای جدیدی برای تبلیغ دینی او باز کرد و در آنجا متوجه شد که اسلام و مکتب اهلبیت
علیهمالسلام چقدر ناشناخته است. همانجا تصمیم گرفت روش خود در تبلیغ دینی را بر پایهی حقایق دین قرار دهد و حوزهی تبلیغ خود را به خارج از کشور منتقل کند. پس از بازگشت، یافتهها و دریافتها و برداشتهای خود را طی مقالاتی در مجلهی ماهنامهی «مکتب اسلام» که در سال ۱۳۳۷ در زمان زعامت حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی تأسیس شده و منتشر میشد، به نگارش درآورد.
او الگویی ساخت و نشان داد میتوان با هزینهی کم، بهرهوری زیاد را داشت. تبلیغ فقط نیاز به بودجه ندارد، به همت و تعمق و استدلال متین و منطقی و به اخلاق خوب نیاز دارد.
در آن زمان ایشان مشکل اساسی را در تکبُعدی بودن تشخیص داد؛ میدید که اکثر روحانیون در مقولهی احکام و فقه درجهی استادی دارند و مجتهد هستند و نیاز فقهی جامعه را مرتفع میکنند، اما این امر موجب شده که به بعضی ابعاد دیگر اسلام کمتر توجه شود؛ از جلمه بُعد اخلاقی که یکی از جنبههای مهم و سهگانهی اسلام است. وقتی هم از بُعد اخلاقی بحث میکنند، بیشتر جنبههای اصطلاحاً دستوری مورد توجه بوده و نه جنبههای مبنایی. ایشان متوجه شد که باید اخلاق را با بیانی نو و دلچسب ارائه کرد تا روابط مردم در این راه استوار شود و مسیر حرکت به سوی یک زندگی اخلاقی فراهم شود. ایشان به دنبال این زمینه رفت و کتابی اخلاقی را بر این پایه نوشت که بسیار ارزشمند است. این کتاب تاکنون بارها به چاپ رسیده و به زبانهای دیگر ترجمه شده است.
در برابر غرب
در آن زمان غربزدگیِ کور در ایران جدی و مشکل اساسی بود. یعنی افراد و نوعاً جوانها راز پیشرفت را در پیروی از غرب میدانستند و در عین حال غرب را هم نمیشناختند. آیتالله موسوی لاری با شناختی که از غرب پیدا کرد و با آنچه در مبانی دینی شناخته بود، با یک فکر نقاد و قوی و دقیق، وارد این مسأله شد و کتاب «سیمای تمدن غرب» را نوشت. این کتاب یک تعامل بین غرب و شرق و یک برخورد منصفانه با جریان غرب است. مثلاً از تلاش دانشمندان اسلامی در رشتههای مختلف و اینکه ریشههای علوم غربی در میراث اسلامی است پرده برمیداشت. این کتاب پیش از پیروزی انقلاب اسلامی توسط یک خاورشناس به نام آقای بولدینگ به انگلیسی ترجمه شد و بسیار زیبا و با یک مقدمهی بسیار عالمانه به چاپ رسید. ایشان در آن مقدمه خاستگاههای خود را معرفی کرده است. این کتاب در عین حال که از زیادهگویی و گزافهگویی دور است، آگاهیبخش است و برای همین به بیش از ده زبان هم ترجمه شده است.
آیتالله سید مجتبی لاری با علمای آن روزگار و با اندیشمندان دانشگاهی در تماس بود و نیازها را خوب میشناخت. پیروزی انقلاب اسلامی نیز موجب شد مسئولیتهای اجتماعی ایشان سنگینتر شود. ایشان معمولاً شش ماه در قم و شش ماه در لار بود تا بتواند خدمات خود را ارائه دهد. ایشان یکتنه دفتری هم برای نشر معارف اسلامی ایجاد کرد و کوشید تا با استقلال رأی و با بودجهی محدود و بدون وابستگی به جایی، این کار را پیش ببرد. این دفتر با ابتکار عمل بر مسائل مسلمانان خارج از کشور متمرکز شد و با آنها ارتباط پیدا کرد. آثار ایشان هم به آنجا رفت و ایشان شناخته شد. از آفریقا شروع کرد تا به آمریکا و اروپا برسد.
جالب است که ایشان از طریق مکاتبات این کارها را میکرد. چون به دلیل همان بیماری، فقط توانست یک سفر دیگر به آمریکا برود. حدود یک سال قبل از انقلاب بود که ایشان به آمریکا رفت. در نامهای که بعدها به من نوشت، گفت من رفتم آنجا تا بررسی کنم که چه نیازهایی هست. با مسلمانان کشورهای دیگر نشست و برخاست داشت. کتاب بعدی ایشان یعنی «مبانی اعتقادات در اسلام» نتیجهی همین مطالعات و زحمات بود. این کتاب مبانی پنجگانهی اعتقادات را بیان میکند؛ یعنی توحید، نبوت، امامت، معاد و عدالت.
نگرش و روش
ایشان بر خلاف آنچه تا آن زمان رایج بود، چند ویژگی داشت: یکی اینکه بیان و قلمش رسا و شیوا بود. دیگر اینکه فهم عمومی مخاطب را نگاه میکرد. سوم اینکه از تجلیلِ آنچه که در دین معیاری نیست و به اوهام و این قبیل امور میانجامد، جدا بود.
در دههی ۱۳۴۰ وقتی بیماریاش در ایران درمان نشد، ناچار به کشور آلمان رفت. همین سفر فضای جدیدی را برای تبلیغ دینی او باز کرد و در آنجا متوجه شد که اسلام و مکتب اهلبیت
علیهمالسلام چقدر ناشناخته است. همانجا تصمیم گرفت روش خود در تبلیغ دینی را بر پایهی حقایق دین قرار دهد و تبلیغ خود را به خارج از کشور منتقل کند.
آیهی مباهله یکی از درخشانترین آیات قرآن است و یک اصل را بهروشنی بیان میکند که حقانیت دین با پیامبر اسلام و خاندان پاک او رقم میخورد. پیامبر خدا برای اینکه حقیقت اسلام را به مسیحیان نجران ثابت کند، از اهل بیت عصمت و طهارت بهره جست و نشان داد که اسلام یک دین عقلانی-کاربردی است و در همهجا با این اهل بیت میتوان حقیقت اسلام را اثبات کرد و نیازی به چیز دیگر نیست. برای همین هم پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم دو گوهر گرانبها را از خود به جا گذاشت، کتاب خدا و عترتش.
مرحوم آقای لاری هم با تکیه بر قرآن و عترت، آثار خود را نوشت و نشان داد که جذابیت در آنها است. وقتی در قلمها اخلاص باشد و اسلام را معرفی کند، مورد پذیرش قرار میگیرد. وقتی محاسن کلام اهلبیت
علیهمالسلام بیان شود، پذیرش همگانی هم به دنبال آن خواهد بود. درک عمیق ایشان باعث شد که کتاب مبانی اعتقادات ایشان که اول به صورت مقالات منتشر میشد، بعدها به صورت مجموعه درآید و عدهی بسیاری را جذب تعالیم اسلامی کند، چون حقیقت مکتب اهلبیت
علیهمالسلام را برای خیلیها روشن ساخت و آنها قلباً به سوی این مکتب آمدند.
ما میدیدیم که بسیاری رفقای ایشان از کشورهای دیگر میآمدند با ایشان بحث میکردند و ایشان برای آنها کتاب مینوشت و نیازها و پرسشهای آنها را پاسخ میداد. علیرغم بیماری، سعی میکرد با جدال أحسن دیگران را به اسلام دعوت کند. این ویژگیها باعث میشد کسانی که جذب میشدند، این آثار را در جاهای دیگر نیز منتشر کنند.
ایشان با مسلمانان ارتباط داشت و با کمترین امکاناتِ مسلمانان کشورهای دیگر، این ارتباط را برقرار میکرد؛ نه اینکه بخواهد خودش یک دفتر مستقلی با هزینههای بالا تحمیل کند. او الگویی ساخت و نشان داد میتوان با هزینهی کم، بهرهوری زیاد داشت. تبلیغ فقط نیاز به بودجه ندارد، به همت و تعمق و استدلال متین و منطقی و به اخلاق خوب نیاز دارد. ایشان همیشه حسن برخورد داشت. لبخند میزد و آماده بود که سخنان دیگران را بشنود. رفتاری ملایم و چهرهای آرام داشت. توسلی درونی به ساحت مقدس ولیّعصر
علیهالسلام داشت که همیشه ایشان را راهنمایی میکرد که چگونه در راه آن بزرگوار قدم بردارد.
نگاه تقریبی
ایشان نگاه مثبتی نسبت به اسلام داشت. معتقد بود اگر اسلام را ساده و شیوا و بیپیرایه، بیآنکه بخواهند درگیری ایجاد کنند، با منطق و استدلال بیان کنند، جاذبه ایجاد میشود. اسلام یک دین فطری است و میل به آن با روشن کردن نقطههای حساس فطرت انسان ایجاد میشود. به همین جهت بود که ایشان با ایجاد تحریکات مثبت، انگیزههای مثبت و شناخت دقیق را دنبال میکرد.
در کتاب مبانی اعتقادات، پایبندی ایشان را به مبانی تشیع و دفاع از مبانی اهلبیت بهخوبی میبینیم، اما در همانجا هم روشمند و با تکیه بر آموزههای بزرگی که از پیشوایان دینی رسیده، اعتقادات را تبیین میکند. کتاب امامت ایشان نیز بسیار ارزشمند است و روش ایشان را در شناخت آن مکاتب نشان میدهد.
اگر محاسن گفتار اهل بیت
علیهمالسلام درخور آنها و آنچنان که هست، به خوبی تبیین شود، مردم به سوی حقیقت رو میآورند. ایشان از همین اصل بهره گرفته بود و همین کار را میکرد. بیآنکه بخواهد از اصول خودش کنارهگیری کند یا حقایق را بپوشاند. با تبیین روشمند حقایق، بهشیوایی و با استدلال و متانت، حقانیت این مکتب را ارائه میداد و دیگران را به فکر وامیداشت تا اگر فکر دیگری هست، با آن محک بخورد.
مردم برتری موضع و استدلال را میبینند. طبیعی است که انسان یک موجود عاقل است و وقتی برترین را دید، حتی برتر را هم نمیپذیرد تا چه رسد به چیزی که با برترین، فاصلهای بینهایت دارد. ایشان سعی میکرد چهرهی واقعی اسلام و شیعه را نشان دهد. یعنی به همان شیوهی پیامبر خدا که حقانیت خود و اهلبیت
علیهمالسلام را در ماجرای مباهله ثابت کرد. علاوه بر آن، ایشان همکلاسیهایی از اساتید دانشگاه و مذاهب اهل سنت داشت که بین ایشان رابطهی دوستی برقرار بود. معتقد بود حقیقت نیاز به تحمیل با زور ندارد، بلکه منطق استوار اسلام میتواند بیانگر حقیقت باشد.
مرحوم آقای لاری در کتاب مبانی اعتقادات سعی کرده استاندارد اعتقادات را با زبان روز و درکپذیر برای مردم ایران، به شکل قابل استفاده و برای مردم بیرون از ایران، با ادبیات و فرهنگ ویژهی خودشان بیان کند. آثار ایشان در خارج از کشور، هم به دست مسلمانها میرسید و هم غیر مسلمانها.
مرحوم آقای لاری در کتاب مبانی اعتقادات سعی کرده است استاندارد اعتقادات را با زبان روز و درکپذیر برای مردم ایران، به شکل قابل استفاده و برای مردم بیرون از ایران، با ادبیات و فرهنگ ویژهی خودشان بیان کند. آثار ایشان در خارج از کشور، هم به دست مسلمانها میرسید و هم غیر مسلمانها. بسیاری از غیر مسلمانها با کتابهای ایشان به اسلام رو آوردند. از دیگر فرقههای مسلمانان هم همینطور. ما در خارج از ایران انواع و اقسام مسلمانها را داریم. بهخصوص در غرب افرادی داریم که به دنبال اطلاعاتی از دین اسلام به عنوان یک پدیدهی نو هستند. آثار ایشان میتوانست این عطش آنها را فروبنشاند و به نیازهای فکری آنها تا حدود قابل توجهی پاسخ دهد.
همراه با امام و انقلاب
آیتالله موسوی لاری از آغاز انقلاب به عنوان نمایندهی امام خمینی
رحمهالله در منطقهی لارستان فعال بود که منطقهای حساس است و نیاز به درایت و شناخت عمیق از اوضاع و احوال آن دارد. غیر از مذهب تشیع که اکثریت هستند، در آنجا مذاهب اهل سنت هم هستند. تعامل خردمندانهی ایشان با آنها، یک الگو است. در دنیای اسلام، فقهای بزرگی داریم که افتخار ما هستند. اما امروز نیاز هست که در دو بُعد بیشتر کار کنیم؛ یکی اعتقادات که اساس و زیربنای مکتب را تشکیل میدهد. آقای لاری در این زمینه انصافاً باجدیت کار کرد و توانست عدهی بسیاری را معتقد کند. بُعد دوم هم اخلاق است که ایشان در این زمینه هم نقص را دید و توانست خلأ را پر کند.