آیتالله شهید سید محمدباقر صدر، از متفکرین و اندیشمندان برجستهی اسلامی در سال ۱۳۵۶شمسی مقدمهای بر کتاب «صحیفه سجادیه» نوشت. متن زیر ترجمهی بخشی از آن مقدمه است که به تحلیل چرایی نحوهی مبارزهی امام سجاد علیهالسلام پرداخته است.
تقدیر بر این بود که امام زین العابدین پس از شهادت پدرش مسئولیت زمامداری و رهبری معنوی [امت] را برعهده بگیرد. وی در نیمهی دوم قرن اول -یکی از حساسترین برهههای حیات امت- این مسئولیت را برعهده گرفت. این مرحله دوران پس از فتوحات اولیهی اسلامی بود. این فتوحات با قدرت معنوی و تب و تاب نظامی و عقیدتیشان، پادشاهی کسری و قیصرها را به لرزه درآوردند و ملتهای مختلف و کشورهای گستردهای را به قلمرو این رسالت جدید ملحق کردند. مسلمانان طی نیم قرن، رهبری بخش اعظمی از جهان متمدن آن روز را برعهده گرفتند.
اگرچه تسلط بر آن قلمرو گسترده، مسلمانان را به یکی از ابرقدرتهای سیاسی و نظامی جهان تبدیل کرد اما آنان را خارج از حوزهی مسائل سیاسی و نظامی با دو خطر بزرگ مواجه نمود که لازم بود با قدرت با آنها مقابله شود.
اولین خطر، تأثیرپذیری مسلمانان از فرهنگها، سنتها و شرایط اجتماعی گوناگون ملتهایی که فوج فوج به اسلام میپیوستند از طریق تعامل با آنان بود.
در این شرایط باید کار علمی انجام میشد تا به مسلمانان تأکید شود تفکر و هویت تشریعی ویژهی برآمده از کتاب و سنت است که اصالت دارد. یک جنبش نرمافزاری اجتهادی لازم بود تا افقهای ذهن آنان را در این زمینه بگشاید تا بتوانند مشعل کتاب و سنت را همچون یک مجتهد بصیر و تلاشگرِ تیزهوش به دوش کشند؛ مشعلی که مجتهد میتواند برای استنباط هر مسئلهای در هر زمینهای از آن استفاده کند.
دومین خطر، موج رفاهی بود که در پی آن فتوحات پردامنه، جامعهی اسلامی را فرا گرفته بود. موج رفاه هر جامعهای را با خطر درغلتیدن به لذات دنیوی، اسراف در زینتهای این زندگی محدود و خاموش شدن وجدان اخلاقی مواجه میکند.
همچنین باید هویت اسلامی کاشته و بذرهای اجتهاد پاشیده میشد. این همان کاری است که امام علی بن الحسین
علیهالسلام به آن مبادرت کرد. وی در مسجد پیامبر
صلیاللهعلیهوآله گروهی پژوهشی و تحقیقاتی تشکیل داد و برای مردم دربارهی اقسام دانشهای اسلامی از جمله حدیث و فقه صحبت میکرد، آنان را از دانش پدران پاکش بهرهمند میساخت و به افراد بااستعداد تمرین تفقه و استنباط میداد.
تعداد زیادی از فقهای مسلمان از این گروه سر برآوردند. این گروه خاستگاه مدرسههای فقهی و جنبش جوشانی بود که بعدها -در زمان امام باقر و امام صادق
علیهماالسلام- به وجود آمد.
امام از این طریق اکثر قاریان و حافظان کتاب سنت را گرد آورد. تا جایی که سعید بن المسیب میگوید: «قاریان قرآن به مکه نمیرفتند مگر وقتی علی بن الحسین میرفت. ایشان که قصد مکه کرد هزار سوار همراه او شدند.»
(اختیار معرفة الرجال: ۱۱۷)
دومین خطر، موج رفاهی بود که در پی آن فتوحات پردامنه، جامعهی اسلامی را فرا گرفته بود. موج رفاه هر جامعهای را با خطر درغلتیدن به لذات دنیوی، اسراف در زینتهای این زندگی محدود و خاموش شدن وجدان اخلاقی و ارتباط روحی با خدا و قیامت و هدفهای بزرگی که این ارتباط فراروی انسان قرار میدهد، مواجه میکند و این، در عمل رخ داده بود. نیمنگاهی به کتاب «أغانی» ابی الفرج اصبهانی برای روشن شدن مسئله کافی است.
امام علی بن الحسین این خطر را احساس و درمان آن را آغاز کرد. وی دعا را شالودهی این درمان قرار داد. این صحیفهی سجادیهای که اکنون در دست توست نتیجهی آن تلاش است. این پیشوای عظیم، امام علی بن الحسین با شیواییِ منحصر به فرد، تسلط کامل بر روشهای بیان مطلب در زبان عرب و تفکری الهی و آمیختن آن با دلانگیزترین مفاهیم و دقیقترین معانی در زمینهی رابطهی انسان با پروردگارش، آرامشی که نزد خالق بشر وجود دارد، پیوند انسان با مبدأ و معادش و تجسم بخشیدن به ارزشهای اخلاقی، حقوق و واجبات برآمده از آن پیوند -با این موهبتهایی که به وی عطا شده بود- توانست فضایی معنوی در جامعهی اسلامی به وجود بیاورد. فضایی که در هنگامهی وزیدن وسوسههای شیطانی به انسان کمک میکند ایستادگی کند، وقتی زمین او را پایین میکشد، او را به سمت پروردگارش بالا میکشاند و ارزشهای معنوی را در وی تثبیت میکند تا در زمانهی توانگری و تمول همچون دورانی که از گرسنگی سنگ به شکمش میبست، وفاداریاش را حفظ کند.
در سیرهی امام نقل شده که ایشان هر جمعه برای مردم خطبه میخواند و نصیحتشان میکرد، آنان را از گرفتار شدن به دنیا پرهیز میداد، به کارهای اُخروی تشویقشان میکرد و این قطعههای هنری و رنگارنگ دعا، حمد و ثنا را که تجسم بندگی خالصانهی خداوند (سبحانه وحده لا شریک له) هستند، خود برایشان قرائت میکرد.
(الکافی ۷۲: ۸، الحدیث ۲۹؛ الأمالی (الصدوق): ۵۰۳)
صحیفهی سجادیه نماد یک جنبش اجتماعی گسترده است؛ جنبشی که شرایط آن برهه، امام را به انجام آن واداشت. همچنین این صحیفه میراث الهی بیهمتایی است که همچنان با گذشت قرنها چشمهی بخشش، چراغ هدایت و مدرسهی اخلاق و تهذیب باقی مانده و بشریت همچنان به این میراث محمدی علوی نیازمند است؛ نیازی که با افزایش فریبهای شیطان و آزمایشهای دنیا فزونی میگیرد.