others/content
نسخه قابل چاپ

دیدار شاعران ۹۱ | شعرخوانی آقای مرتضی امیری اسفندقه

در شب ولادت حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشور در حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برگزار شد. آقای مرتضی امیری اسفندقه، از شاعران کشورمان در این دیدار اشعاری را قرائت نمود که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن و صوت و فیلم این اشعار را منتشر می‌کند.





[برای دریافت فایل صوتی به این صفحه مراجعه کنید]


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_moharam2/images/home/rect-1-n.gif
یاران مرا به خاطر عشق تو دشمنند
این دوستان وطن، همگی دشمن منند

باور نمیکنم من و باور مکن تو هم
با من به جرم دوستی با تو دشمنند

من دوستم ولی همگی را به پاس تو
مردند اگر به دشمنی من وگر زنند

شعری قصیدهوار برایت رقم زدم
خوانده نخوانده روز و شبم طعنه میزنند

من لال نیستم که نگویم جوابشان
لالم ولی که شاعر این کوی و برزنند

من شرم میکنم که تلافی کنم وطن
جان منند آخر و با من به یک‌تنند

یا رب چه رفته است که این ابرهای صاف
اینگونه در مصافحه تاریک‌روشنند

نه یوسفم هر آینه نه رستمم یقین
در راه من به حیله چرا چاه میکنند

با من طرف شدند و طرف میشدند کاش
با آن طرف که دشمن این مرز و میهنند

شب‌کورهای از سفر ظلمت آمده
با آن طرف که دشمن خورشید روشنند

با آن طرف که پرده ز کار وطن به مکر
سوگند خوردهاند که شاید برافکنند

چون عنکبوت، تار تنیدند گرد خویش
در آسمانِ باز به فکر پریدنند

پروانهای هر آینه سر برنمیکند
از پیلهای که دور و بر خویش میتنند

خرقه به خون خلق خدا شستهاند و باز
در بوق میدمند که پاکیزه‌دامنند

با آن طرف که سرو جوان کشتهاند و راست
باز از دروغ بر سر گورش به شیونند

این اسبهای بدقلق آب زیر کاه
رامند با غریبه و با دوست توسنند

هم پای دشمنان کج اندیش انقلاب
در خون دوستان وطن تا به گردنند
 
خرماخدای‌بندگکانی که مست آز
دست نیاز، اجنبیان را به دامنند

در گوش دشمنان همه گلبانگ عیش و نوش
در چشم دوستان همگی نیش سوزنند

با آن طرف که خیمه از این خاک پارسا
روزی شبی بیاید و ای کاش برکَنند

دیدی وطن که عاقبت دوستی چه بود؟
دیدی به دشمنی همه یاران مزیّنند

مرغان پرگشودۀ طوفان، نگاه کن
آه ای وطن چگونه زمینگیر ارزنند

شُربالیهودشان به همه گوشها رسید
پیمان شکستهاند و بِهِل باز بشکنند

چیزی نداشتهاند به جز سایهای سیاه
این ابرهای تیره سراسر سترونند

طبّال آسمان تهی از حریر برف
باران ندیدهاند و به خیره مطنطنند

یاران من به خیرگی از من وطن ببین
دارند دل به دمدمۀ دیو میکنند

دیروز شعر ناب پراکندهام تو را
امروز شایعات، مرا میپراکنند

روزی هزار رنگ عوض میکنند، آه...
یاران من چه رفته خدایا مُلَوّنند

این خوان هشتم است وطن، این برادران
با من همان حدیث شغاد و تهمتنند

یاران من، دریغ وطن، ای وطن دریغ
کاری نکردهام که چنین دشمن منند

من عاشق تو بودهام ای مرز پر گهر
یاران مرا به خاطر عشق تو دشمنند




پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی