یادداشتی از
دکتر محمد محسن، معاون فرهنگی سابق دفتر حزبالله لبنان در ایران، درباره دبیرکل حزبالله لبنان هشتمین مطلب از ویژهنامهی «نصرُ مِنالله» است. ویژهنامهای که قصد دارد به جنگ 33 روزه و آثار آن بپردازد:
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله به عنوان یکی از شخصیتهای ممتاز جهان اسلام و عرب و با درخشش و نفوذ و تأثیرگذاری گستردهاش، به پدیدهای ویژه در منطقه تبدیل شده است. بسیاری بر این باورند که این توفیق مرهون شخصیت خاص او به عنوان رهبر قویترین جنبش مقاومت علیه اسرائیل است؛ رهبری محبوب، مردمی، مقاوم، انقلابی و مورد احترام، رهبری که تجربهی سیاسی قابل توجه و دیدگاه فراگیر و یکپارچهای دارد و خواستار قیام و وحدت و آزادی است. البته به همهی این مشخصات باید نقش برجستهی او در جنگ سیوسه روزه را نیز افزود. دبیرکل حزبالله در این جنگ با تشخیص دقیق و بهنگام و با مدیریت صحیح بحران، بسیار فراتر از توقعات و پیشبینیهای معمول نسبت به خود ظاهر شد.
در این یادداشت به حضور رسانهای سیدحسن نصرالله در طول جنگ سیوسه روزه میپردازیم. او این نبرد رسانهای را با اعلام به اسارت گرفتن دو سرباز رژیم صهیونیستی در 12 جولای 2006 آغاز کرد و تا اعلام پیروزی الهی-تاریخی و راهبردی مقاومت در 15 آگوست 2006 و اعلام آتشبس آن را ادامه داد. سخنرانیها، مصاحبهها و پیامهای سید حسن نصرالله در این مقطع حساس، بیانگر مدیریت استثنایی مقاومت لبنان در برابر یکی از سختترین حملات و تجاوزهایی بود که غاصبان صهیونیست در تاریخ سراسر جنگ و خونریزی خود انجام داده بودند. این مواضع نماد حقگویی، قدرت، پیروزی و پایداری بود و بسیاری از معادلات و معیارهای سیاسی و نظامی منطقه را در هم ریخت.
حضور رسانهای سید حسن نصرالله به عنوان رهبر مقاومت لبنان در آن شرایط خطیر، چند کارکرد داشت:
1. آشکارسازی عجز و ناتوانی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل در ترور رهبر مقاومت:
رهبران رژیم صهیونیستی هیچگاه قصدشان برای ترور دبیرکل حزبالله را پنهان نکردند. آنها جاسوسها و نیروهای ویژهای را نیز برای تحقق این هدف آموزش داده بودند؛ هدفی که به یک عقدهی قدیمی و مزمن برای صهیونیستها تبدیل شده است. حضور رسانهای دبیرکل حزبالله به طور جدی سیل تبلیغات و ادعاهای رژیم صهیونیستی مبنی بر برتری اطلاعاتی، امنیتی و نظامی آنان را به چالش کشید.
ناتوانی آنها در دستیابی به سید حسن، شکست مفتضحی را بر ارتش شکستخوردهی اسرائیل تحمیل کرد. این ناتوانی در شرایطی آشکارتر شد که صهیونیستها تنها صِرف احتمال حضور دبیرکل حزبالله در مرکز فرهنگی ضاحیه در جنوب بیروت، بیش از 23 تُن بمب و موشک را با هواپیماها و کشتیهای جنگی خود در این منطقه فروریختند تا بتواند رهبری مقاومت را نابود کنند.
2. روشنگری دربارهی ماهیت حقیقی این جنگ در راستای طرح خاورمیانهی جدید آمریکاییها و رد بهانههای مبتذلی همچون آزاد نکردن دو اسیر صهیونیستی توسط حزبالله:
اسرائیل به بهانهی آزادی دو اسیر خود با 40 هزار سرباز و با حمایت مستقیم آمریکا و با بهکارگیری انواع سلاحهای پیشرفته به لبنان هجوم آورد. در این وضعیت، آگاهیبخشی نسبت به جایگاه این درگیریهای خونین در طرح خاورمیانهی جدید برای افکار عمومی اهمیتی فوقالعاده داشت. این روشنگری به حضوری قوی و بیانی ساده و صادق و منطقی نیاز داشت تا مؤثر واقع شود و از تحقق نقشههای پلید استکبار برای به اسارت کشیدن نهضتهای اسلامی و جنبشهای آزادیبخش جلوگیری کند.
3. تأثیر فراوان بر افزایش روحیه و انگیزهی رزمندگان مقاومت:
در این حضور رسانهای، «ابوهادی»
1 با دمیدن روحیهی حماسی و صبر و تحمل کمک کرد که این جوانان حزبالله در میدان نبرد حماسهای بیافرینند که سید حسن آن را چیزی بالاتر از معجزه و اسطورههای تاریخی نامید.
4. اثرگذاری فراگیر بر روحیهی مردم طرفدار مقاومت:
خانوادههای شهری و روستایی لبنانی که فرزندانشان را روانهی جنگ کرده بودند، به همراه میلیونها نفر از مردم دنیا که حوادث لبنان را دنبال میکردند و با برپایی تظاهرات و جمعآوری کمکهای انساندوستانه به ندای سید حسن لبیک میگفتند، همگی منتظر بودند تا او را در صفحهی تلویزیون ببینند تا امید و نیرو بگیرند و مژدهی پیروزی را از او بشنوند: «چه بگویم به شما؟ آیا کلمهای هست که بتواند مقداری از شجاعتها و مقاومت شما را وصف کند؟ فقط به شما بگویم که من و برادرانم به فدای شما و فدای اشکها و زخمها و ایستادگی شما.»
سلام بر ملت لبنان،
سلام بر حزب الله پیروز
و سلام بر رهبر دلاور و مومن عربی
سید حسن نصرالله.
«بخشی از پیام ولیامر مسلمین در جنگ 33 روزه»
5. تضعیف روحیهی دشمن صهیونیست و حامیان آمریکایی آنان:
این بُعد سخنرانیها و حضور رسانهای سید حسن، هنگامی آشکار شد و اوج گرفت که فرماندهان ارتش و ساکنان اسرائیل را خطاب قرار داد: «نظرسنجیها نشان داده که حرفهای مرا بیشتر از مسئولین خودتان باور دارید. این بار من به شما میگویم [...] بهزودی مشخص خواهد شد که دولت جدید و رهبران جدیدتان چقدر احمق و نادان هستند که نمیتوانند مسائل را درست ارزیابی کنند.»
سید حسن این سخنان را در فضایی ایراد میکرد که رهبران اسرائیل به ساکنان سرزمینهای اشغالی وعدهی پیروزی قدرتمندانه بر حزبالله و بازگرداندن دو اسیر اسرائیلی را میدادند و شایعات دروغهای رسانهای آنان همه جا را پر کرده بود؛ دروغهایی مثل نابودی قدرت موشکی حزبالله، دستگیری صدها تن از نیروهای مقاومت و اشغال دهها روستا در جنوب لبنان. البته همهی این دروغها پروژهی جنگ روانی صهیونیستها بود.
مهرجان الإنتصار، 2006
در این میان کلام سید حسن نصرالله برای ایجاد روحیهی شکست در نظامیان ناامید و برانگیختن اعتراضات داخلی در شهرکهای مسکونی رژیم صهیونیستی کافی بود. ساکنان این شهرکها برای اولین بار در زندگی خود طعم بمباران و ویرانی و آوارگی و ترس را میچشیدند.
6. مقابله با فشارها و توطئههای سیاسی و جنگهای روانی دشمن:
از دیگر کارکردهای مهم سخنان دبیرکل حزبالله در جنگ سیوسه روزه، یکی همین بود. برخی نیروها و محافل سیاسی با اعمال فشارهایی از این دست، در پی آن بودند که آنچه را صهیونیستها نتوانسته بودند با جنگ به دست بیاورند، با آتشبس به آنها ببخشند و این بر اهمیت دوچندان موضعگیری قاطع و صریح سید حسن میافزود.
7. رسوا کردن دشمن با بیان بخشهایی از واقعیتهای جنگ:
«میگویند پس از یک سلسله درگیریهای خشن بر پایگاه حزبالله چیره شدند. من نمیدانم کدام درگیری خشن و با چه کسی؟ آیا با خودشان جنگیدهاند؟» این سخنان به ادعای اسرائیل مبنی بر اشغال پایگاه کنترل مرزی العباد مربوط بود؛ پایگاهی که لبنانیها در همان روزهای نخست جنگ آن را تخلیه کرده بودند.
8. تکذیب شایعاتی که صهیونیستها و رسانههای آنها دربارهی حزبالله پخش میکردند:
مثلاً هر بار که مقامات اسرائیلی اعلام میکردند رهبر مقاومت کشته شده است، سید حسن در مقابل دوربینها ظاهر میشد و تأکید میکرد که ردههای اول و دوم و حتی سوم حزبالله آسیبی ندیدهاند و باقدرت در حال اجرای مأموریتهای جنگی خود هستند.
9. بیان بخشی از عملکردهای حماقتبار دشمن:
سید حسن نصرالله در سخنرانیهای خود با بیان اینگونه عملکردهای دشمن، آنان را به استهزا میگرفت: «بله، باید اعتراف کنیم دشمن ما توانسته دو پیروزی بزرگ نظامی به دست آورد؛ یکی قتل عام قانا و کشتن زنان و کودکان! و دومی فرستادن کوماندو به بعلبک برای ترور یک مرد شریف و خانوادهدار فقط به جرم اینکه نامش حسن نصرالله بوده است. این یعنی موساد پرابهت و ارتش قدرتمند!»
روش دبیرکل حزبالله که مبتنی بر واقعیتهای میدانی و تجربههای گسترده بود، به همراه دیگر ویژگیهای او، مانند رعایت انصاف حتی نسبت به دشمن و نیز محبت و عشق و اعتماد کامل به نیروهای مقاومت، همه و همه باعث شده بود که ارتش و رهبران اسرائیل به موضوع لطیفهها و کاریکاتورها و ریشخندهای مردم تبدیل شوند. این رویکرد سید حسن نصرالله نیز نقش عمدهای در پیروزی حزبالله و در جنگ روانی علیه اسرائیل ایفا کرد.
پینوشت:
1. لقب سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان