جمال شورجه کارگردان فیلم سینمایی «33 روز» است؛ فیلمی که در آن به برشی از جنگ سیوسه روزهی اسرائیل بر علیه مقاومت اسلامی لبنان به نمایش در میآید. گفتاری از شورجه درباره حزبالله لبنان، پنجمین مطلب از ویژهنامهی «نصرُ مِنالله» است:
خط مقدم مقاومت
اگر بخواهیم خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی در منطقه را ترسیم کنیم، بیشک این خط از جنوب لبنان میگذرد. در این منطقه جریان حزبالله توانست برای نخستین بار و در جنگی سیوسه روزه در برابر تهدیدها و هجوم صهیونیستها و حامیان آمریکایی آنان بایستد. مقاومت در حالی چنین نقشی را ایفا کرد که عمدهی کشورهای عرب منطقه و حتی برخی جریانهای داخل لبنان در برابر خواستههای آمریکا و غاصبان صهیونیستی سر تسلیم فرود آورده بودند.
ماجرای مقاومت در لبنان مانند ماجرای بسیج در ایران است. از آنجا که این کشور همواره در معرض تهاجم و دستاندازی بوده، مقاومت در آن به یک فرهنگ تبدیل شده است. اقشار مختلف مردم لبنان در مقاومت حضور دارند. پزشک و مهندس و کشاورز و کارگر و دانشجو و معلم لبنانی وقتی صدای دفاع بلند میشود، گرد هم میآیند تا از حریم کشورشان دفاع کنند.
همچنین مشاهده کردهاند که سرانشان، سرمایههای ملی را صرف اهداف کشورهای مستکبر میکنند ولذا برآشفتهاند و حقوق خود را مطالبه میکنند.
اگر به لبنان بروید، درمییابید که مردم این کشور، مخصوصاً در جنوب که عمدتاً شیعهاند، یک نگاه ویژه به مردم ایران دارند و آنان را مثل خودشان و از خودشان میدانند. اما نگاه حزبالله به ایران فراتر از این است. در جلسهای که خدمت سید حسن نصرالله رسیده بودیم، متوجه شدم که بین ایشان و رهبر معظم انقلاب، علاوه بر یک حس فرزند و پدری که ناشی از یک رابطهی عاطفی قوی است، یک رابطهی مرید و مرادی مبتنی بر ولایت نیز وجود دارد. در آن دیدار به علاقهی سید حسن به شخص رهبر معظم انقلاب و انس و الفتی که با او رهبر دارد، علیرغم اینکه دیدارهاشان با یکدیگر محدود است، پی بردم.
شنیدم که میگفتند در هنگامهی جنگ سیوسه روزه، رهبر معظم انقلاب در تماسی با سیدحسن نصرالله، ایشان را به مقاومت ترغیب و تشویق کرده و فرموده بودند که توکلتان فقط به خدا باشد و بدانید که قطعاً پیروز هستید. همچنین ایشان تمام فرماندهان و رزمندگان مقاومت را به خواندن دعای جوشن صغیر و مداومت بر آن توصیه کرده بودند. فرمایشهای ایشان تأثیر عمیقی در مقاومت میگذارد.
شگفتانگیز...
اتفاقاتی که در جریان جنگ سیوسه روزه رخ داد، بسیار شگفتانگیز و عجیب بود. ماجرای مورد اصابت قرارگرفتن تانکهای مرکاوا و ناوچهی ساعر فقط چند نمونه از آنها است. میگویند کسی که موشک را به ناوچهی ساعر شلیک کرد، فقط همان یک موشک در اختیارش بود. او قبل از شلیک و با بیسیم با سیدحسن نصرالله صحبت کرده و سپس آیهی «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمیتَ ولکنَّ اللهَ رَمی» را خوانده و آن یک موشک را شلیک کرده است. همان هم به هدف خورد و ناوچهی شکستناپذیر صهیونیستها را غرق کرد.
وضعیت مقاومت در لبنان بر وقوع قیام در کشورهای منطقه هم تأثیر بسیاری گذاشته است. ملتهای منطقه متوجه زدوبندهای علنی یا پشت پردهی حکامشان با آمریکا و صهیونیستها شدهاند و فهمیدهاند که عنوان صلح جهانی، تنها پوششی برای خیانتهای حاکمان به آنها بوده است.
یا ماجرای آن خانوادهی دوازدهنفرهای که از کودک شیرخوار تا پیرمرد هفتادسالهشان نزدیک به 30 روز در روستایی زندگی کردند که در اشغال صهیونیستها بود؛ بدون اینکه آنها بدانند و بفهمند. جالب اینکه شبها هم به صهیونیستها حمله میکردند و دوباره به محل اختفاشان برمیگشتند. تا اینکه با عقبنشینی صهیونیستها، آنها نیز آزاد شدند.
ممکن است امکانات و تجهیزات مادی جبههی حق محدود باشد، اما تأثیر آن هرگز محدود نیست. همانطور که در زمان حضرت رسول اکرم
صلواتاللهعلیهوآله با وجود تمام توطئهها و همدستیهای شیاطین جبههی باطل، پیامبر گرامی اسلام ندای وحی را نشر میدهد و چیزی نمیگذرد که این ندا تمام سرزمینها را فرامیگیرد. دلیل این تأثیر عمیق، چیزی جز ریشهداشتن پیام اسلام در فطرت انسانها نیست. پیام حقانیت و صلحدوستی به گوش هر کسی و در هر جایی که برسد، وجدانهای بیدار آن را دریافت میکنند و به آن تأسی میجویند.
هرچند که آمریکاییها میکوشند که با ابزارهای مختلف و سرمایههای کلان، جبههی مسلمانان را شکست دهند و مثلاً با ابزار قدرتمند هالیوود، دائماً علیه اسلام فیلم میسازند و تبلیغ میکنند و انواع شبکههای ماهوارهای و اینترنتی را ضد مسلمانان ایجاد میکنند؛ درست در همین زمان میبینیم یک فیلم یا سریال که بر اساس مبانی اسلامی ساخته شده است، چنان تأثیری بر مردم دنیا میگذارد که تلاش آنها را خنثی میکند. همینطور است که وقتی حضرت حجت
عجلاللهتعالیفرجه تشریف میآورند و پیام خود را به گوش تمام مردم جهان میرسانند، وجدانهای بیدار بلافاصله پیام ایشان را دریافت میکنند و لبیکگویان به سوی آن حقیقت موعود حرکت میکنند.