ملتی که زبان ندارد، هیچ ندارد. زبان فصل مشترک همهی مردم یک کشور است؛ چیزی که به مدد آن، در سراسر این کرهی خاکی تنها با یک جمله میتوانند همدیگر را، هموطنانشان را پیدا کنند. اینها که مثل روز روشن است!
«از شغل پدر چه میدانستی؟» منتظر پاسخی مفصلم، اما یکه میخورم از جواب: «هیچ». متحیر نگاهش میکنم که میگوید: «پدر هرگز از کارش در خانه حرفی نمیزد. صحبتی اگر بود، حتماً در خلوت با مادرم بوده. من نه موشک میشناختم، نه اصلاً میدانستم چیست و نه میدانستم پدرم کجا کار میکند. گفتم ...