
حضرت آیتالله خامنهای: «باید مفهوم آزادی را روشن کنیم. آزادی یعنی چه؟ چون تقریباً همهی دولتهائی که در دنیا نامی و عنوانی و هیاهوئی دارند و بلوکهای شرق و غرب، دم از آزادی میزنند. هم دموکراسیهای غربی، مدعی آزادیاند؛ منتها آزادی در آنجا آزادی فردی است و یک معنای خاصی برای آزادی قائلند و همچنین کشورهای بلوک شرق و رژیمهای سوسیالیستی یا مدعی سوسیالیستی، آنها هم دم از آزادی و دموکراسی میزنند. همان طوری که ملاحظه میکنید، بیشتر کشورهای شرقی و وابستهی به بلوک شرق، در نام و عنوان دولتشان کلمهی «دموکراتیک» را به کار میبرند که همان به معنای آزادی و آزاد هست و میخواهند ادعا کنند که در اینجا هم، در این کشورها هم یکی از هدفها آزادی است، که البته در آنجا مقصود آنها از آزادی، آزادی فردی نیست، بلکه آزادی در مقیاس جامعه است و حل شدن و هضم شدنِ آزادی فرد در آن چیزی که آنها آن را آزادی جامعه میشمرند. پس میبینید که در دنیا ادعای آزادی هست و هر دولتی، هر رژیمی، هر مکتبی و هر دستگاهی، آزادی را به یک نحو خاصی معنا میکنند و همه هم مدعی این هستند که آزادی را در جامعهی خودشان تأمین کردهاند.» ۱۳۶۵/۰۹/۱۴
آئین اختتامیه «همایش بینالمللی حقوق ملّت و آزادیهای مشروع در منظومه فکری حضرت آیتالله العظمی خامنهای»، همزمان با سالروز تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ آذرماه ۱۴۰۴ برگزار شد. بازخوانی اندیشه و سیرهی حضرت آیتالله العظمی خامنهای در حوزهی حقوق ملّت و آزادیهای مشروع، ترسیم نظام مطلوب حقوق ملّت و آزادیهای مشروع مبتنی بر اندیشه رهبر معظم انقلاب و تضمین و صیانت از حقوق ملّت و آزادیهای مشروع و چگونگی ارتقاء آن بر اساس آراء و اندیشههای حضرت آیتالله خامنهای، از اهداف همایش بود.
به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR در پرونده «حقوق ملّت و آزادیهای مشروع» در گفتوگو با مهمانان خارجی این همایش، دیدگاههای آنان را درباره برگزاری این رویداد و موضوع حقوق مردم و آزادیهای مشروع جویا شده است. در این مطلب متن گفتوگو با جولکیپلی ام. وادی، رئیس مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه فیلیپین منتشر شده است.
آزادی یکی از چالشهای اصلی جهان معاصر است. در این زمینه دو رویکرد عمده وجود دارد: رویکرد اسلامی و رویکرد غربی. تفاوت این دو دیدگاه در سطح فردی و اجتماعی چیست؟
در واقع، میان رویکرد اسلامی و رویکرد غربی به آزادی، تفاوتها و تمایزاتی وجود دارد؛ هم در سطح مبانی و هم در سطح روششناسی. نخست اینکه رویکرد اسلامی بر فهم «توحید» یعنی یگانگی و وحدت الهیِ خداوند متعال استوار است؛ الله سبحانه و تعالی. بر این اساس در میان انسانها نوعی حس مشترک انسانیت وجود دارد، چرا که آنان مخلوق خداوندند و از این حیث دارای حقوق عام و جهانیاند. همگان در پیشگاه خداوند برابرند، حتی اگر به برخی از آنان درجات و مراتب متفاوتی عطا شده باشد؛ با این حال همگی «بنیآدم» هستند، فرزندان آدم، و در درون آنان بذری از وحدت الهی نهفته است. قرآن میفرماید: «و نفختُ فیهِ مِن روحی»؛ یعنی در هر انسان، نفخهای از روح الهی و نوعی بذر ربانی وجود دارد. بنابراین همه مردان و زنان از این حیث یکساناند. این، مبنای بنیادین اسلام در مسئله آزادی است
.
آزادی در نگرش اسلامی از همین مفهوم «توحید» و «وحدت الهی» ناشی میشود؛ جایی که هر انسان به دلیل نحوه آفرینش خود، شایسته آزادی است، هرچند در کنار آن، مسئولیت نیز دارد؛ زیرا آنچه ما از آن به عنوان «امانت» یاد میکنیم به او سپرده شده است و انسان باید این امانت را ادا کند. به بیان دیگر، آزادی باید در چارچوب شریعت و قانون الهی فهم و محقق شود. این خلاصه درک اسلامی از آزادی در سنت اسلامی است
.
در مقابل، در رویکرد غربی، آزادی اساساً امری فردی تلقی میشود. بدین معنا که مفاهیمی همچون امر الهی و عدالت الهی معمولاً در چارچوب سنت غربی بهطور جدی در نظر گرفته یا صورتبندی نمیشوند، بلکه محور اصلی، آزادی فرد است. در حالی که در واقعیت، آزادی باید جامع و فراگیر باشد؛ یعنی حتی اگر فرد خود را آزاد احساس میکند، این آزادی باید بازتابدهنده مفهوم جهانی آزادی نیز باشد. از این رو، به نوعی فهم اجتماعی و جمعی از آزادی نیاز است. به بیان دیگر، هیچ فردی بهطور واقعی آزاد نیست مگر اینکه دیگران و بخش بزرگتر جامعه نیز آزاد باشند. بنابراین، در اینجا تفاوتِ دو رویکرد اسلامی و غربی در فهم و تبیین آزادی آشکار میشود.
همانطور که اشاره کردید، میان این دو رویکرد تفاوتهایی وجود دارد. نظر شما درباره این تفاوتها در ارتباط با اقلیتهای دینی، افراد رنگینپوست، آزادی بیان و زنان چیست؟
همانطور که گفتیم، مفهوم آزادی ماهیتی جهانی دارد. به این معنا که باید بهطور کلی و «فراگیر» در عمل پیاده شود و کارکرد داشته باشد. یعنی سطح و درجه آزادی باید برای همه یکسان باشد؛ چه اکثریت و چه اقلیت، چه در موضوع آزادی مردان و زنان، و چه در روابط میان ادیان مختلف. این تمایزها -اکثریت و اقلیت، زن و مرد، پیروان ادیان گوناگون- هر کدام به حسب کارکرد خود مهماند، اما در اصل امر، همه این گروهها متشکل از «افراد» هستند و افراد همان دریافتکنندگان همان نفخه الهیاند که پیشتر گفتیم. از این رو، همان درجه آزادی باید به همه، صرفنظر از دین، مذهب، جنسیت، رنگ، یا تعلقات اجتماعی، اعطا شود.
بنابراین فهم ما از آزادی باید جهانی باشد؛ نه محدود به گروهی خاص، یا وابسته به جنسیت، یا مذهب و فرقهای معین، و نه محصور در حدود قومی یا نژادی. این به نظر من فهم جهانی آزادی در چارچوب اندیشه اسلامی است.
حضرت آیتالله خامنهای بر استقلال و حاکمیت ملّی نیز تأکید دارند. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله، درست است؛ دولت یا حکومت باید نقشی اساسی در ایجاد انسجام و همبستگی در جامعه ایفا کند. بنابراین، دولت باید بهگونهای مسئولانه عمل کند که آزادی به همه شهروندان اعطا و تضمین شود. در واقع، تمایز میان «آزادی عمومی» و «آزادی خصوصی» در عمل، به نوعی در هم تنیده است؛ زیرا انسان نمیتواند صرفاً به آزادی شخصیِ خود قانع باشد. یک بُعد «آزادی جمعی» نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
نقش دولت در اینجا نقشی کلیدی است؛ چون اگر ساختار حاکمیتی نباشد که رفتار افراد در جامعه را تنظیم و ساماندهی کند، این خطر وجود دارد که هر کس طبق میل خود عمل کند و این وضعیت میتواند به هرجومرج و بینظمی بینجامد. لذا جامعه باید تقویت شود، در حالی که همزمان آزادی افراد -چه زن و چه مرد و دیگران- نیز حفظ و پاس داشته شود
.
شاهد نقضهای متعدد حقوق بشر از سوی غرب هستیم؛ از جمله وضعیت مسلمانان در غرب در زمینه عمل به شعائر دینی خود. در اینباره چه نظری دارید؟
بسیار تأسفبار است که جوامع غربی در عمل به سطحی از انحطاط دچار شدهاند و تناقضات فراوانی را در نحوه اجرای آزادی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر تجربه میکنند. غرب از یک سو مدافع و مروّج آزادی و حقوق بشر است، اما آنچه در واقعیت میبینیم، در بسیاری موارد با ادعاهای آنان در تعارض و تناقض است.
از این رو، شکافی میان اندیشه و گفتار آنان از یک طرف و واقعیتهای عینی و رخدادهای روی زمین از طرف دیگر وجود دارد. در چنین وضعیتی، لازم است نوعی بیداری یا بازبیداری در حس انسانیت در میان مردم رخ دهد؛ به این معنا که ما نمیتوانیم صرفاً به تعاریف و برداشتهایی از آزادی که از یک جغرافیای خاص -مانند غرب- صادر میشود تکیه کنیم. باید گفتوگوهای بیشتری میان ملّتها، میان اقلیتها، و میان پیروان ادیان مختلف شکل بگیرد تا آگاهی نسبت به ترویج حقیقی و جهانیِ حقوق بشر و آزادی مردان و زنان افزایش یابد و از سطح تناقضاتی که در برابر چشمان ماست کاسته شود؛ تناقضاتی که در جنگهای متعدد در خاورمیانه، آسیای مرکزی، آسیا و بسیاری کشورهای دیگر خود را نشان میدهد
.
بنابراین آنچه میگوییم این است که باید تلاشی جدّی و مضاعف صورت گیرد تا فهمی سازگارتر و منسجمتر از آزادی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی در جهان شکل گیرد
.
اهمیت برگزاری چنین کنفرانسهایی در چیست؟
بیتردید برگزاری یک کنفرانس بینالمللی درباره آزادی و انسانیت، در زمان حاضر بسیار بهجا و مغتنم است؛ بهویژه وقتی این کنفرانس در چارچوب اندیشههای حضرت آیتالله خامنهای درباره آزادی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی برگزار شود. زیرا ایشان به تأسی از امام بزرگ -امام خمینی
رحمهالله-، بنیانهای آزادی و ترویج حس جهانی انسانیت را طرح و تقویت کرد. مبارزه و مجاهدت ایشان شاهدی است بر اینکه چگونه آزادی جهانیِ مردان و زنان را پیگیری میکرد
.
نکته جالب این است -چنانکه میدانید- که امام خمینی
رحمهالله نسبتاً در سنین متأخر وارد میدان مبارزه شدند، اما با این حال نهتنها موفق بودند، بلکه دستاوردهای ایشان حتی از دستاوردهای بسیاری از رهبران و روشنفکران دینی جوانتر نیز بینظیرتر بود؛ چه در جوامع آسیایی و چه در جهان اسلام. اکثر پیشگامان اصلاح و احیای اسلامی در بسیاری از کشورها در دهههای بیست و سی زندگی خود بودند، اما متأسفانه بسیاری از آنان اعدام یا شهید شدند و ثمرات تلاش خود را ندیدند.
در مورد امام خمینی
رحمهالله، ایشان در سالهای نسبتاً پایانی عمر خود نهضت را رهبری کردند و با تأسیس جمهوری اسلامی ایران، توانستند دیدگاه خود درباره جامعه را -بهویژه فهم خود از «ولایت فقیه» و حاکمیت فقیه جامعالشرایط- در ساختار سیاسی و اجتماعی پیاده کنند و برای سالیان متمادی پایههای جمهوری اسلامی را استحکام بخشند.
این، میراث امام خمینی
رحمهالله است؛ میراثی بینظیر که الگویی والا برای ترسیم چشمانداز آینده جوامع و راهاندازی حرکتهای اصلاحی است؛ حرکتهایی که هدفشان گسترش آزادی مردان و زنان و ترویج حقوق بشر جهانی و عدالت اجتماعی در جوامع است
.
در چنین شرایطی چه انتظاری از نخبگان و ملّتها دارید؟
به نظر من بسیار مهم است که ملّتها و نخبگان کنار هم قرار گیرند؛ همکاریهای مستمر شکل بگیرد و گفتوگوهای پیوسته میان مردم، میان صاحبنظران، میان افراد عادی و حرفهای، و میان بخشها و جوامع گوناگون -نه فقط در یک کشور، بلکه در سطح کشورهای مختلف- صورت پذیرد. اگر آنان حرکت نکنند و ظرفیتهای خود را درنیابند، آنگاه فهمی تحریفشده از آزادی توسط کسانی ترویج خواهد شد که خود معنای آزادی و عدالت اجتماعی را نمیدانند.
خوشبختانه این کنفرانس بینالمللی آزادی و انسانیت در ایران برگزار شده است و ما امیدواریم کنفرانسهای دیگری نیز در کشورهای دیگر برگزار شود
.
ما از هر تلاشی توسط نسل جوان ایران برای استواری و پایداری در پایبندی به آرمانهای امام خمینی
رحمهالله حمایت میکنیم؛ زیرا همانطور که پیشتر گفتم، میراثی که ایشان برجای گذاشتهاند بیهمتاست و همچنان الهامبخش بسیاری از مردم در سراسر جهان است. پس درود بر آرمانهای امام خمینی
رحمهالله درود بر ملّت ایران و درود بر جوانان جامعه ایرانی.