
۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یک نقطه عطف در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود. آمریکاییها و انگلیسیها در یک کودتای مشترک دولت مرحوم مصدق را با زور و پول و اقدام نظامی و امنیتی سرنگون کردند. شاه هم که از ایران فرار کرده بود را به ایران برگرداندند. به مناسبت همین روز بخش کتاب KHAMENEI.IR به گفتوگو با آقای عباس سلیمی نمین پرداخته است. بررسی کتابهای مرتبط با کودتای ۲۸ مرداد در دو حوزه تألیف و ترجمه و جریانشناسی روایتهایی که تولید میشود موضوع اصلی این گفتوگوست.
ارزیابی شما از کتابهایی که با موضوع کودتای ۲۸ مرداد در دو حوزهی تألیف و ترجمه در ایران منتشر شده چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی چیست؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم. در ارتباط با سؤال اوّل شما باید عرض کنم کتابهای تحقیقیای راجع به این موضوع نوشته یا ترجمه شده که به لحاظ محتوایی بعضاً ارزشمند هم هست. امّا یک مشکل اساسی دارد در این حوزهی تولیدات فکری، و آن اینکه عمدهی کسانی که این کتابها را نوشتند یا جهتگیری ضدّ ملّیّون داشتند یا جهتگیری ضدّ مذهبیها. این امر باعث شده که ما از رویکرد درست در ارتباط با نهضت ملّی شدن صنعت نفت غافل باشیم. یعنی دشمن را در درون جبههی ائتلاف نیروهای ضدّ انگلیسی دنبال کنیم. به عبارت دیگر، در این آثار نویسندگان یا مترجمین دنبال محکوم کردن یکی از پایهها و اضلاع ارکان نهضت هستند. ما اگر برای نهضت سه رکن قائل باشیم ـ نیروهای ملّی و رهبری دکتر مصدّق، نیروهای مذهبی به رهبری آیتاللّه کاشانی، و نیروهای مردمی متشکّل به رهبری نوّاب صفوی ـ آثاری که چاپ میشود تلاش میکنند که یکی از این ارکان را موضعش را درست تلقّی کنند و سایر اضلاع را عملکردشان را موجب انحراف نهضت قلمداد کنند. خب، این باعث میشود که دشمنیها و ضدّیّتها با این مطالبهی دقیق و اساسی ملّت ایران مسیر انحراف را طی کند. یعنی به جای اینکه در این تحقیقها ما دشمن را بشناسیم و نسبت به دشمن موضع خودمان را تنظیم کنیم، یکی از آن سه پایهی نهضت را به عنوان دشمن تلقّی میکنیم و مخالفت خودمان را در آن مسیر قرار میدهیم. در حالی که این ما را از شناخت دشمن اصلی در ماجرای نهضت ملّی شدن صنعت نفت منحرف میکند. خب، ادامهی این نوع نگارشها نهتنها به ما کمکی در شناخت نهضت ملّی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد نمیکند بلکه به عکس ما را درگیر نزاعهای کاذب میسازد. این نزاعهای کاذب کاملاً به نفع دشمن است؛ یعنی به نفع کسانی است که کودتا را تدارک دیدند تا مطالبات ملّت ایران را سرکوب کنند.
کتابهایی که در دو حوزهی ترجمه و تألیف راجع به این موضوع در ایران منتشر میشوند هر یک چه جنس و روایتی از کودتای ۲۸ مرداد را تقویت میکنند؟
نهضت ملّی شدن صنعت نفت که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد، میتواند در شناخت ما در صفبندیهای جامعه نقش اساسی ایفا کند. یعنی بهراحتی یک ایرانی میتواند صفبندیها را بشناسد: دشمنان ملّت ایران و موافقان ملّت ایران، موافقان مطالبات ملّت ایران را درواقع بهخوبی شناسایی کند. امّا وقتی این جهتگیریها مخدوش میشود، یعنی ما دعوا را به جبههی داخلی خودمان سوق میدهیم و سعی میکنیم دشمن را از میان این سه رکن نهضت شناسایی کنیم و به مخاطبمان معرفی کنیم، طبیعتاً این صفبندی بسیار بسیار شفاف را مخدوش میکنیم. در حالیکه بهراحتی میتوانیم آمریکا و انگلیس را بهعنوان دشمن بیرونی و دربار و سلطنتطلبها و شاه و خانوادهی او را در صف دشمن ببینیم. با انعکاس این مطلب که دکتر مصدّق مثلاً در این زمینه خائن بوده یا به عکس آیتاللّه کاشانی خائن بوده یا شهید نوّاب صفوی خائن بوده، این باعث انحراف در دشمنشناسی میشود. و در مقولهای که بهراحتی میتوانیم موافقین و مخالفین ملّت ایران را بشناسیم، این شناخت حاصل نمیشود. بنابراین ضعف اساسیای که امروز آثار منتشره دارد، انحراف در دشمنشناسی است. من اینجا لازم است توضیح بدهم که من مخالف نقد پایههای نهضت نیستم. اگر سه پایه برای نهضت قائل باشیم یا سه رکن قائل باشیم، نقد این سه رکن رهبری نهضت ایرادی ندارد. امّا عمدتاً به دلیل یک دعوای کاذب دشمن فراموش میشود و یکی از این سه رکن دشمن معرفی میشود که همهی ایرادها یا انحرافها به او برمیگردد. او عامل شکست نهضت معرفی میشود که این قطعاً بهرهگیری ما را از چنین موضوع تاریخی مهم، درواقع کاملاً منتفی میکند.
با توجه به اینکه در حوزهی تاریخ معاصر، تعدادی از موسسات و ناشران حاکمیتی و دولتی هم فعالیت میکنند، فعالیت آنها را چطور ارزیابی میکنید؟
متأسّفانه برخی ناشران حاکمیتی و دولتی هم نتوانستند کمکی به اصلاح این اقدام بکنند؛ بعضاً حتّی این مطلب را تشدید کردند. بهعنوان مثال، بعضی کتابها به نام بازخوانی نهضت، به نام بازخوانی نهضت ملّی ایران، نهتنها هیچ کمکی به اصلاح این مسئله نکرده بلکه به نظر من ـ یعنی به نظر کارشناسی من ـ با یک برخورد غیرمنصفانه موجب تشدید این نزاعهای کاذب میشود. در حالیکه انتظار میرفت این نوع آثاری که بعد از انقلاب منتشر میشود بتواند یک نقد منصفانهای در ارتباط با جریاناتی که از مطالبات ملّت ایران در نهضت ملّی شدن صنعت نفت حمایت میکردند، داشته باشد و عداوت بیگانه را در این نهضت و عوامل داخلیشان را کاملاً برای شناخت هم دشمن بیرونی و هم عوامل داخلی تقویت کند. این کار نهتنها نشده بلکه یک دعوای کاذب را بعد از انقلاب شاهدیم که البته یک بحث مستقلی را میطلبد؛ اینکه این دعوا که در ابتدای انقلاب از سوی برخی دنبال میشد چه ریشهای دارد.
پیشنهاد شما برای تولید آثار کیفی و مورد اقبال بازار کتاب در این حوزهها چیست؟
خوشبختانه موضع رهبر انقلاب در مورد نگاه به ملّیّون واقعی نه ملّیّون کاذب و وارداتی موجب یک تغییرات اساسی شده که باید به فال نیک گرفته بشود. یعنی در آستانهی چند انتخابات گذشته ایشان دعوت کردند از همهی اقشار جامعه برای مشارکت در انتخابات و اعلام کردند که اگر ایران هم برایتان مهم است در انتخابات شرکت کنید تا ایران قویتر بشود. خب این یعنی ملّیّت هم در جایگاه خودش دارای ارزش قابل ملاحظه است. یعنی نگاه ملّی بدون وابستگی به بیگانه دارای ارزش هست از دیدگاه انقلاب اسلامی. در ارتباط با تجاوز دوازدهروزهی اخیر صهیونیستها خوشبختانه این موضوع باز هم پررنگتر شد. یعنی ارزش گذاشتن به نگاه کسانی که ایران برایشان مهم است. ایران از جهت میهن، وطن دارای اهمیت است. این مسئله تا حدّ زیادی در آینده اصلاح خواهد شد. یعنی مرزبندیها شفافتر خواهد شد و ما به صرف اینکه یک کسی در نهضت ملّی شدن صنعت نفت ملّی بوده، نگاه مذهبی قویای نداشته یک نزاع را با او نخواهیم داشت. نه تنها نزاع را با او دنبال نمیکنیم بلکه این میتواند موجب همبستگیها در بعضی از زمینهها هم باشد. لذا به نظر من شفاف شدن موضع رهبری نظام نسبت به بحث ملّیّت و ملّیّونی که برایشان ایران اهمیت دارد و بین منافع غرب و منافع ایران قطعاً منافع ایران را به آن ارجحیت میدهند، این مسئله میتواند در این حوزه یا در این موضوع تاریخی تأثیرات اصلاحی خوبی داشته باشد.
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.