حضرت آیتالله خامنهای در دیدار سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت در روز یازدهم مهرماه و دیگری در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح در روز هجدهم مهرماه ۱۴۰۲ بر اهمیت مسئله فلسطین و حمایت و توجه به آن از سوی کشورهای اسلامی تاکید کردند.
رهبر انقلاب با اشاره به عملیات افتخارآمیز طوفان الاقصی فلسطین گفتند که «همهی دنیای اسلام موظّف است که از فلسطینیها حمایت کند و باذنالله حمایت هم خواهد کرد، امّا این کار، کار خود فلسطینیها است؛ طرّاحان هوشمند، جوانان شجاع، فعّالان ازجانگذشته توانستهاند این حماسه را به وجود بیاورند و این حماسه انشاءالله گام بزرگی برای نجات فلسطین خواهد بود.» ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگو با سیدهادی سیدافقهی، کارشناس مسائل جهان اسلام به بررسی راهبرد وحدت کشورهای منطقه در جهت حل مسئله امروز و فردای فلسطین اشغالی پرداخته است.
رهبر انقلاب در دیدار سفرای کشورهای اسلامی و شرکت کنندگان در کنفرانس وحدت تصریح کردند اگر کشورهایی مثل ایران، عراق، سوریه، لبنان، عربستان، مصر، اردن و کشورهای حوزه خلیجفارس یک خطمشی واحد را در مسائل اساسی و کلی خود اتخاذ کنند، قدرتهای زورگو نمیتوانند در امور داخلی یا سیاست خارجیشان دخالت کنند. فلسفه نام بردن از این کشورها را چه میدانید؟ ایشان در جایی درخواست میکنند که سیاستمداران و نخبگان این کشورها درباره این مسئله فکر کنند و منافع آن را بسنجند. منافع اتخاذ یک خطمشی واحد چیست؟
همه کشورهایی که رهبر معظم انقلاب ذکر کردند از پتانسیلها، ظرفیتها و توانمندیهای اقتصادی، هدایت راهبردی، تاریخچه فرهنگی و موقعیت حساس جغرافیای دینی برخوردارند. باتوجه به اختلافات مذهبی که جزئی است ولی مساحت مشترک این کشورها و مردم آنها، روشنفکران، نخبگان و علمای آنها که رهبر انقلاب از آنها نام بردند بسیار حائزاهمیت است و نباید از آنها غفلت شود. بایستی اندیشمندان و نخبگان این کشورها در جایی مثل مجمع جهانی اهلبیت یا مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی همدیگر را پیدا کنند. در همین مجامع میتوان ظرفیت ارتباط نخبگان را فراهمتر ساخت و با دعوتهای منظم و ارائه بحثهای هدفمند و روشمند، نخبگان این کشورها دیدگاهشان را بیان کنند.
وقتی میگویم نخبگان، صرفاً نخبگان مهندسی، پزشکی، علمی و طبی نیست و نخبگان فکری و اندیشمندان است که علما، نویسندگان، پژوهشگران، صاحبان قلم و صاحبان منبر را تیز دربرمیگیرد. اگر این اتفاق بیفتد، یک جغرافیای منسجم با یک بافت اجتماعی بسیار همگون با همگرایی و واگرایی به سمت یک نقطه مشخص و چشمانداز روشن خواهد رفت. اگر این اتفاق بیفتد پیشران شکلگیری جبهه ضد استکباری و ضد صهیونیستی است.
درست است بعد از شهادت سردار سلیمانی با ۱۰ -۱۱ موشک پایگاه عینالاسد را زدیم؛ ولی رهبر انقلاب این را کافی ندانستند و فرمودند خونبهای شهید سلیمانی و دوستانش اخراج آمریکا از منطقه است. در اینجا باید یک توقف کوتاه داشته باشیم که اخراج آمریکا از منطقه لزوما نظامی نیست. وقتی ضرورت حضور آمریکا منتفی میشود، ممکن است یک ساز و برگ آن نظامی باشد، اما ساز و برگ مهمتر این است که ملتهای مبدأ متوجه شوند آمریکا نیامده از منافع ملتهای منطقه، از بافت اجتماعی منطقه، از دین، تاریخ، فرهنگ و فولکلور و پیشرفت منطقه حمایت کند، بلکه آمده نابود کند؛ چون بقا و ادامه حیات آمریکا در دو عامل اساسی است که یکی بحرانآفرینی و دیگری بحران زیستی است؛ بنابراین بحرانزدایی و تحقق بحرانآفرینی رژیم صهیونیستی و کشیدن بساط از زیر پای این رژیم متجاوز و خودکامه چیزی است که امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب هدفگذاری کردند و این کشورها باید در این راستا حرکت کنند.
هرچه این دیدارها، ملاقاتها، مشورتها، تبادل افکار و اندیشهها و رایزنیها هم در سطح حکام و هم در سطح رسانهها در قالب دیپلماسی عمومی و در قالب کانونهای دوستی و کمیسیونها و کمیتههای تخصصی بایستی اتفاق بیفتد؛ هدفگذاری، اتحاد و حرکت بهسمت هدف و چشمانداز عالی مسئله اصلی و شالوده بنیان تمدن نوین اسلامی است.
مقتضای بنیان تمدن نوین اسلامی اتحاد است و یک یا دو کشور بهتنهایی نمیتوانند تمدن بسازند. نطفه تمدن منعقد میشود، ولی هر نطفه در رحم حوادث و تحولات تاریخی، سیاسی و جغرافیایی در منطقه باید با عوامل رشددهنده همراه باشد و مأمور تغذیه باشد تا سالم از این رحم بیرون بیاید؛ بنابراین فرمایش آقا بسیار عمیق، دقیق و محاسبهشده است و منطبق بر دیدگاه محاسباتی ریاضی هم هست.
اگر یک خطمشی واحد در حل مسئله فلسطین و ایجاد امنیت پایدار و جلوگیری از رشد و توسعه گروههای تروریستی شکل بگیرد چقدر کمک میکند؟
دنیا بهشت میشود اگر کشورهای مهم منطقه که نقشآفرین و اثرگذار هستند از امکانات و ثروتهای خدادادی، موقعیت جغرافیایی مهم و مردم شریف و انقلابی که برخوردارند، متحد شوند. با این اتحاد منطقه جایی برای آمریکا و شیطنتهای رژیم صهیونیستی، جنگهای نیابتی و تاسیس گروههای تروریستی نخواهد بود و حرکت مردم به سمت آزادسازی قدس شریف میرود؛ البته این فرآیند در حال رخ دادن است. وقتی حضرت امام (ره) آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز جهانی قدس اعلام کرد. بیش از ۴۰ و چند سال است که این روز جهانی به راه میافتد. تراکم جمعیتی در هر نقطه از جهان روزبهروز روبه فزونی است و معنای آن این است که مردم دارند روشن میشوند و وسایل ارتباط جمعی مفهوم جهان را که حکم یک دهکده کوچک دارد متبلور میکند و مثلا در شبکههای اجتماعی به صورت زنده حوادث غزه پخش میشد. آمریکا چقدر میتواند حقایق را سانسور کند!؟ وقتی این حقایق فاش شوند دامهای شیطان، خباثتهای رژیم صهیونیستی و خیانت برخی از کشورهای عربی برای مردم آشکار و فرهنگسازی میشود. پس در یک بستر فرهنگ درست اطلاعرسانی و آگاهسازی منطقی، مهندسی و حسابشده به سکوی پرتاب به سمت آزادسازی قدس شریف میرسید و هر کس به هر شیوهای که در توانش هست که یکی با قلم، یکی با درهم، یکی با بدن، یکی با سخنرانی، یکی با افشاگری و یکی با کمک به ساخت سلاح است.
سازمانی به نام حماس چند روز است که رژیم صهیونیستی را به خاک مسکنت و ذلت نشانده و همه کاسه چهکنم به دست گرفتهاند که هم دوست و هم دشمن میگوید چه شد و این حادثه چه بود!؟ چند بار اعراب با رژیم صهیونیستی وارد جنگهای سهمگین شدند مثل جنگ ۱۹۶۷، جنگ ۱۹۷۳ که جمال عبدالناصر و انورسادات شکست خوردند و کمپ دیوید را امضا کردند و ذلیل شدند و هنوز نیمی از صحرای سینا و نیمی از بلندیهای جولان در اشغال رژیم صهیونیستی است.
بیش از ۸۰۰ کشته، بیش از ۲۰۰۰ زخمی و بیش از ۱۴۰ اسیر کار یک سازمان بوده است؛ وای به روزی که جهان عرب و جهان اسلام دست به دست هم دهند و از امکانات اقتصادی، نظامی، تبلیغاتی، اجتماعی و پتانسیلهای بشری استفاده کنند؛ چیزی که حضرت امام فرمودند: هر کس یک سطل آب به سمت اسرائیل بریزد غرق میشود. حدود دومیلیارد مسلمان در جهان داریم؛ چرا همه خواباند؟ اینکه یک سازمان اینگونه یکی از مهمترین ارتش های دنیا را زمینگیر کرده است نشان از زوال و فروپاشی ندارد؟ قطعا دارد و غیر قابل انکار است.
امروز اوج شستوشوی مغزی، جنگ ادراکی و جنگ رسانهای است و به تعبیر حضرت آقا، باید با جهاد تبیین این جنگ خنثی شود. جهاد تبیین فضایی برای کل عالم بشریت بود و فقط برای یک منطقه و ایران نبود. هر کس میتواند ندای حق و حقانیت و مظلومیت مردم فلسطین و مردم منطقه را که در نتیجه خودکامگی، ماجراجویی، سلطهگری و هژمون آمریکای تروریستی رنج میبرند به گوش جهان برساند. باید با جهاد تبیین این افکار محقق شوند و هر کدام از علما و فرهیختگان در کشور خودشان سفیری شوند و روشنگری و جهاد تبیین کنند که این امر در حال رخ دادن است.
اگر این اتحاد و اتفاقنظر رخ دهد، چقدر در مقابل جنگافروزیهای آمریکا مانع و سد ایجاد خواهد شد؟ مگر چه میزان از جنگهای منطقه با عاملیت آمریکاییها ایجاد شده است؟
تمام جنگهای منطقه چه جنگهای مستقیم که رژیم تروریستی آمریکا داشت مثل حمله به افغانستان و عراق که مستقیم بود و چه جنگهای نیابتی که خود آمریکا داشت مثل سازمانهای تروریستی که با نامهای اسلامی مثل القاعده، دولت العراق و شام یا همان داعش و... که هر روز مثل قارچ شاهد روییدنشان هستیم؛ پس آمریکا طراح است و مهندسی کرده و عوامل خود را به خط میکند که در رأس آنها رژیم صهیونیستی است و شرکای دیگر در منطقه که بعضی از آنها سینهخیز و دواندوان به سمت رژیم صهیونیستی حرکت میکنند که عادیسازی کنند و مراسم ادای احترام و کرنشگری خود را در مقابل این رژیم انجام دهند. حضرت آقا معتقد است که نباید این اتفاق بیفتد، اما الان هست. هر جای این منطقه از یمن گرفته تا لبنان، سوریه، فلسطین، عراق، بحرین، کشورهای خلیج فارس و شمال آفریقا بلوا، کودتا، اغتشاش و ترور دیدید صددرصد دست آمریکا در آن است. رژیمصهیونیستی سمت چپ اوست و کشورهای مرتجع منطقه سمت راست آمریکا هستند و یکی پول و دیگری نقشه میدهد، یکی طراحی و دیگری اجرا میکند و یکی هم آتشافروزی میکند.
تا منطقه آمریکا را از خود دور و اخراج نکند روی آرامش به خود نخواهد دید و تا زمانی که آرامش نباشد توسعه وجود ندارد. آرامش یعنی امنیت؛ یعنی باید در یک جامعه آرام، منطقی و در یک فضای زیبا بتوان به خلاقیت خود ادامه داد. دلیل اینکه کشورهای اروپایی در افغانستان و عراق سرمایهگذاری نمیکنند این است که امن نیستند و باید در جایی سرمایهگذاری کرد که امن باشد تا سرمایهگذاری موثر باشد. این بعد اقتصادی آن است چه برسد به بعد توسعه انسانی و بعد تولید علم. رهبری روی مسئله تولید علم تاکید میفرماید و شعار امسال ایشان حمایت از شرکتهای دانشبنیان بود که یک انقلاب صنعتی نوین و بهروز ایجاد کرد. این بیانات حضرت آقا الزاماتی دارد که بیان کردم.
در شکلگیری این مقوله نخبگان، سیاستمداران و سیاستگذاران کشورها چقدر نقش دارند و ملتها چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟
اگر بخواهیم در قالب امت و امام نگاه کنیم، یک تعریف را پیاده میکنیم و به یک نتیجه میرسیم و اگر در قالب مد روز و از نگاه غربی و شرقی، نگاه آکادمیک و نگاه مکاتب سیاسی دولت باشد، قالب دولت-ملت میشود. اگر در قالب دولت-ملت نگاه کنیم یکسری وظایف بر گردن حکمرانان، دولتمردان و طراحان است و برنامهریزی و سیاستگذاری میکنند و برنامههای درازمدت و چشماندازها را ترسیم و هدفگذاریها را تعریف میکنند و اینها سازوکارهایی است که عمدتا حکمرانان هستند در امور مختلف که وظایفی دارند. یک وظیفه دیگر مسئله مردم است که نظام باید مردم را هدایت کند و اگر مردم ساز خود را بزنند و حکمرانان ساز دیگری بزنند قطعا این ساز ناکوک میشود و دشمن از این گپها و فاصله روزافزون حداکثر سوءاستفاده یا بهرهبرداری را میکند؛ لذا هم حکمرانان که حکومت دست آنهاست، چه در قالب دولت-ملت و چه در قالب امت و امام. با توجه به نظام مبتنیبر عمود خیمه ولایتفقیه ۴۵سال حرکت کرده به مدل امت و امام نزدیکتریم؛ چون مصونیت این نظام همان دولت-مردم است ولی حاکمیت ولایتفقیه یک حاکمیت الهی است؛ یعنی احکام الهی جامعه را مدیریت میکند. قوانین مدنی جای خودش است اما احکام الهی قانون مدنی را منضبط میکند که از آن ریلگذاری خارج نشود؛ بنابراین مصونیت نظام مبارک و منور جمهوری اسلامی تحت ولایت فقیه عادل، جامعالشرایط، عارف به مسائل روز، شجاع و نترس ما را مصون میکند و مصونتر هستیم. نمیگویم آسیب نمیبینیم؛ دشمن دست به انواع و اقسام حیلهها، مکرها، توطئهها، برنامهها و پروژهها میزند؛ اما به دلیل این انسجام و محوریت مردم حول ولایت فقیه و طواف جامعه حول محور ولایت فقیه و ولی فقیه درصد و ضریب حالت گریز از مرکز و ریزشها به حداقل میرسد و جذابیت و همگرایی آن به حداکثر بیشینه میرسد؛ در این صورت دشمن چندان فرصت رخنه و ایجاد شکاف پیدا نمیکند و چسبندگی بین امت و امام تا حدود زیادی یک چسبندگی بسیار قوی نفوذناپذیر است و ریزش بسیار کمی دارد؛ ولی اگر سطح مدل حکومتی را پایین بیاوریم و آن را دولت-ملت کنیم در آنجا قانون احزاب و بحث دموکراسی است که بعضیها دموکراسی مدل غربی و بعضیها دموکراسی مدل شرقی را میخواهند که این سیستم دولت-ملت است و ضریب خطا و ضریب رخنه دشمن برای ایجاد اختلاف، انشقاق و گسل بالاتر میرود. وظیفه حکمرانان یک چیز است و وظیفه ملت اعم از فرهیختگان، مشاهیر، دانشگاهها و سیستم آموزشی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و صنعتی آن هرچه هماهنگتر باشد میتواند در خدمت حکمرانان باشد که همدیگر را تکمیل کنند.
نهادهای بینالمللی و منطقهای چقدر میتوانند در این زمینه تسهیلگری کنند؟
اگر بخواهیم از نهادهای موجود یاد کنیم به هیچ کدام از آنها امیدی نیست؛ چون بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا و شرکایش که پیروز جنگ بودند مراکز قدرت را تقسیم کردند؛ مثلا شورای امنیت سه تا اکثریت با غربیها و دوتا اقلیت با شرقیهاست و همچنین در اکثر زیرشاخههای سازمان ملل که دهها موسسه و نهاد بینالمللی از جمله فائو، یونسکو، دادگاه لاهه، سازمان حقوق بشر و... دارد.
دیدیم که آژانس هستهای و سازمان منع گسترش سلاحهای شیمیایی چه بلایی بر سر عراق آورد!؟ میگفتند صدام باید برود و دو اتهام را متوجه صدام کردند که همکاری صدام با القاعده دروغ از آب درآمد. هم آقای هانس بلیکس و هم آقای محمد العراقیه بعد از سقوط صدام دوباره به عراق رفتند تا سلاح شیمیایی و سلاح کشتار جمعی بیابند و چیزی گیر نیاوردند.
یک سلطه آشکار داریم که لشکرکشیها، پایگاههای نظامی، ناو هواپیمابر، موشکهای بالستیک، بمبهای اتمی و... است. یک سلطه پنهان داریم که زیرساخت سلطه آشکار هم در سلطه سخت و هم در سلطه نرم است. این سلطه همان اعمال نفوذ و مبارزه با حقوق ملتها در سازمانهایی است که بسیاری از کشورها در آن عضو هستند. بیش از ۷۰ قطعنامه در محکومیت جنایتهای رژیم صهیونیستی در شورای امنیت مصوب شده که اجرا نمیشوند چون همین سلطهگران آنرا وتو میکنند.