اولین ثمر پرداختن به پروژههای بزرگی مانند صنعت هستهای این است که سطح تخصصی در کشور بالا میرود. آموزش
ها هدفمند میشوند. سطح استانداردها بالا میرود. سطح ایمنی کشور بالا میرود و از نظر مدیریتی ما قوی میشویم. یعنی مدیریت پروژههای بزرگ را هم میتوانیم در کشورمان انجام بدهیم. این اولین ثمرش است که در ابعاد مختلف ما میتوانیم آن را بررسی بکنیم؛ یعنی توانایی انجام پروژههای کلان در کشور.
وقتی که ما به تکنولوژی یا فناوری بالایی مثل دانش هستهای دست پیدا کردیم، در جزئیات هم میتوانیم وارد بشویم. یعنی آن توان مهندسی که در علوم گوناگون مرتبط با این صنعت پیدا میکنیم و رسوب دانشی که به وجود میآید در کشور، سرریز میشود در آن قسمتی که کاربردش در زندگی مردم است و در آنجا خودش را نشان میدهد. مثلاً وقتی که ما در حوزه ماشین
های سانتریفیوژ برای غنی
سازی اورانیوم کار میکنیم، به مغناطیس
های پرقدرت نیاز داریم که در اثر فشار خرد نشوند بنابراین به فناوری موتورهای الکتریکی با دور بالا دست پیدا میکنیم و میتوانیم سازههای مکانیکی پیچیده بسازیم. ما در جاهای مختلف صنعت با فناوری خلأ سروکار داریم که رشد در صنعت هستهای پیشرفت در این فناوری را به همراه دارد.
علاوه بر اینها ما در پزشکی نیاز به سانتریفیوژهایی داریم که بسیار دقیق باشند؛ اما دورشان به اندازهی سانتریفیوژهای غنی
سازی زیاد نیست. قبل از رسیدن به صنعت هستهای، اینها را میسازیم؛ یعنی باتوجه به پیشنیازهای این صنعت، ما سانتریفیوژهای پزشکی را در داخل کشور تولید کردهایم.
همچنین وقتی روی سیلندر مخصوص سانتریفیوژ هستهای کار میکنیم، به دانش بالانس دینامیکی دست پیدا میکنیم. وقتی که به بالانس دینامیکی دست پیدا کردیم؛ پس ما میتوانیم موتورهای دوّار را بالانس و متعادل کنیم؛ یعنی اینکه محور تقارن و محور دوّران را با دقت زیاد رویهم قرار میدهیم و اینها مقدمات ساخت موتورهای هلیکوپتر، موتورهای هواپیما، موتور ریزپرندهها را فراهم میکند.
مجموع مواردی که گفتم در جاهای مختلفی مثل صنعت خودروسازی و قطعات خودرو به کار گرفته میشود. وقتی شما دقت
های بالا را به دست بیاورید میتوانید قطعات خودرو را با دقت بالاتری از آن چیزی که الان هست بسازید؛ هم قطعات مکانیکی را هم قطعات الکترونیکی را.
وقتی در صنایع اصلی و بالادستی پیشرفت کنید خودروهای بهتری هم خواهید ساخت. بهخصوص در آینده که خودروها برقی هستند. شما آن تجربهای که در حوزه برق و مغناطیس به دست میآورید را میتوانید در زمینه ساخت موتورهای الکتریکی و سیستمهای کنترلکننده آنها به کار ببرید و طبیعتاً خودرو یکی از چیزهایی است که خودش را در زندگی مردم خوب نشان میدهد.
صنعت هستهای شما را مجبور میکند مواد را با خلوص بالا داشته باشید تا بتوانید در کاربردهای هستهای استفاده کنید. وقتی این کار را میکنید؛ یعنی باید یک عناصر ناچیزی که در صنعت هستهای مضر هستند را بتوانید تفکیک و جدا کنید. آن عناصر ناچیز اینجا مضرند ولی جای دیگر مفیدند. و این خالصسازی به شما کمک میکند. مثل جداسازی عنصر هافنیوم که در صنعت سوخت هستهای ما با دقت بالایی این کار صورتگرفته. پس با پیشرفت صنعت هستهای ما در حوزهی تولید مواد خاص هم پیشرفت میکنیم.
مثلاً استفاده از ترکیبهای کربن و رِزینهایی که آنجا به کار میرود و نحوه پیچاندن فیبرهای کربن باعث میشود که ما بتوانیم محصولات جدیدی را تولید کنیم و مواد مرکب را با استحکام بالاتر از فلز جایگزین فلزات کنیم و در صنایع دیگر اینها به کار گرفته میشوند.
کاربرد دیگر این است که وقتی که ما در صنعت هستهای روی ایزوتوپها کار میکنیم و جداسازی ایزوتوپ را انجام میدهیم آن وقت میتوانیم برویم ایزوتوپهای پایدار هم تولید کنیم. یعنی عناصری که در طبیعت هستند اینها همه مثل مس، مثل روی ایزوتوپهای مختلف دارند و کارکردشان فرق میکند. مثلاً اگر هیدروژن را با هیدروژن سنگین جایگزین کنیم هزاران محصول جدید میتوانیم تولید کنیم که اینها در تمام حوزههای پزشکی، صنعتی در زندگی مردم کاربرد دارد. ایران الان یکی از تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایزوتوپهای پایدار است.
قانون اقدام راهبردی مجلس موضوعی بود که رهبر انقلاب هم در دیدار اخیر نمایندگان و هم در دیدار مسئولان صنعت هستهای به آن اشاره و بر اجرا و اهمیت آن تأکید کردند. این قانون مسیر حرکت هستهای ما را در چه چارچوبی ترسیم کرده و چه تأثیری در مقابله با فشارهای هستهای دشمنان خواهد گذاشت؟
در چارچوب مذاکرات و چه خارج از آن کشورهای غربی وقتی با ما مواجه میشوند و میخواهند ما را تحتفشار بگذارند به قوانین دستگاههای قانونگذاری خودشان استناد میکنند؛ مثلاً آمریکاییها میگویند این مصوبه کنگره است. انگار که نمیتوانند هیچ تغییری در آن بدهند.
تجارب ما در مذاکرات قبلی این را نشان داد که ما هم باید از این حربه آنها بهصورت معکوس استفاده کنیم. وقتی که دستگاه قانون
گذاری ما قانونی وضع کند، این یک دلیل محکمهپسند میشود. بعد دولت میرود در مذاکرات میگوید که من مصوبه مجلس کشورمان را دارم و نمیتوانم تخطی کنم.
از طرف دیگر در کشور ما تفکرات مختلفی بهعنوان مجری بر سرکار میآیند و چون تجربه حکومتداریمان کم بوده سلیقههای شخصیشان را بهزور به جامعه تحمیل میکنند. مثلاً در دورهای که تمایلات غربی و تفکراتی مثلاینکه
«ما هیچ کاری نمیتوانیم انجام بدهیم و آمریکا ابرقدرت است و باید برویم با او بسازیم» سر کار بود و به دور از نظریه مقاومت میخواستند بروند مذاکره کنند، برجام به جامعه ما تحمیل شد.
وقتی که مجلس یازدهم شکل گرفت تفکر غالب در مجلس یازدهم تفکری بود که بر مبنای نظریه مقاومت به سمت اداره کشور و قانون
گذاری پیش میرفت. از این جهت عدهای از نمایندگان نشستند با هم فکر کردند و طرحی را تهیه کردند که مصلحت کشور را در نظر بگیرند و در تمام ابعاد مثل ساخت رآکتور و پیشران هستهای، غنی
سازی، رآکتور اراک، اورانیوم فلزی و همه مواردی که دشمنان ما سعی میکردند در آنها برای ما ایجاد محدودیت کنند، مجلس مسیر را مشخص کرد.
گفت ریل این است و دولت باید در این مسیر حرکت کند. هر مذاکرهای و هر کاری باید بر این مبنا باشد و حق اعمال سلیقه و یا اطمینان به حرف
های خارجیها را نداریم. برعکس آن نظراتی که میگفتند حرف جان کری سند است. چنین چیزی طبق قانون مجلس قابلقبول نیست و مجلس اینها را کنار گذاشت. گفت نه، باید بروید از منافع کشور دفاع کنید و حق ندارید چیزی را تعطیل کنید.
این قانون باعث شد که همان دولتی که این تعلیق
های هستهای را پذیرفته بود و محدودیتها را برای کشور ایجاد کرده بود، در ازاء عدم انجام تکالیف کشورهای متخاصم، ما هم تکالیفی که پذیرفته بودیم را کاهش داده و دیگر آنها را انجام ندهیم تا کشورمان از حقوقش بهرهمند شود.
این مقدمهای بود که بتوانیم در مذاکرات امتیازهای بیشتری را از طرف
های مقابل دریافت کنیم و ما را مجبور نکنند که آن تعهدات را انجام بدهیم. چون تعهدات اضافهای به ما تحمیل کرده بودند. ولی آنها هم تعهداتی که خودشان پذیرفته بودند را انجام ندادند؛ این مصوبه مجلس واقعاً یک اقدام راهبردی بود که مسیر را برای دستگاه اجرایی کشور و تیم مذاکرهکننده مشخص کرد.
بهصورت مصداقیتر بفرمایید که این قانون چه تأثیری در مسیر حرکت هستهای کشور داشته است؟
ببینید مهمترینهایش این بود که ماشینهای سانتریفیوژی که جمع
آوری شده و به انبار برده بودند اینها را برگردانند، سر جایشان نصب کردند و محدودیت مقدار جرمی غنی
سازی برداشته شد و مقدمه تولید اورانیوم غنی
شده بیشتر را فراهم کردیم. به سمت غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصد رفتیم. به فردو دوباره گاز یو.اف.۶ وارد و غنی
سازی را در فردو دوباره آغاز کردیم. در نطنز ماشین
های سانتریفیوژ نسل دو که بسیار کلیدی بودند نصب و راه
اندازی شدند و با آنها غنی
سازی صورت گرفت.
توجه به نیروی انسانی مرتبط به صنعت هستهای نیز از جمله تذکرات و مطالبات رهبر انقلاب بود. برای دستیابی به این هدف چه باید کرد؟
سرمایه انسانی مسئله بسیار مهمی است که از آن غافل شدیم و باید به آن توجه مناسبتری داشته باشیم. رهبر انقلاب حتی تأکید کردند که تعداد دانشجویانی که در رشتههای هستهای آموزش میبینند اقلاً باید ده برابر شود. حالا نمیگوییم حتماً در یک سال به این ده برابر برسیم ولی ما باید نیازهای خودمان را درست شناسایی کنیم و مطابق آن برای آینده نیرو آموزش بدهیم. از طرفی در مراکز تحقیقاتیمان باید رسوب دانش صورت بگیرد. یعنی این دانشی که پیدا کردیم باید ببریم در خیلی از دانشگاهها درس بدهیم و بهعنوان متون درسی تدریس کنیم. نه اینکه فقط کتاب
های دیگران را، و متون شرقی و غربی را درس بدهیم.
الان در زمینه هستهای ما حدمان بهاندازهای است که دستاوردهای خودمان را در کلاسها تدریس کنیم. این کاری است که اساتید محترم در این چند سال انجام دادند و باید این اساتیدی که ماندند در کشور و صادقانه دارند کار میکنند آنها را کرامتشان را حفظ کنیم. به ایشان بها و اجازه بدهیم که نسل آینده را با این خودباوریهایی که ما به دست آوردیم آشنا کنند.
به نظر شما چگونه میتوان از دستاوردهای گسترده هستهای کشورمان که تاثیرات متنوعش را در زندگی مردم هم میتواند نشان دهد، در مقابل توطئه دشمنان برای تعطیلی و کندی آن دفاع کرد؟
اگر ما در منطقه با قدرت ظاهر بشویم، بتوانیم تحریمها را خنثی کنیم، سرمایه اجتماعیمان را راضی نگه داریم، میزان تولید کالاهای خاص را در کشور بالا ببریم، با همسایگان تعامل بهتری داشته باشیم و مبادلات اقتصادی را گسترش بدهیم، بتوانیم با دیگر کانونهای قدرت دنیا ارتباط برقرار کنیم، در مجموع باقدرت جلو برویم، روی مواضع بر حق خودمان پافشاری بکنیم، گفتوگو را با عزّت، حکمت و مصلحت انجام دهیم و منافع کشور را در نظر بگیریم، در مذاکرات هم موفق خواهیم شد.
ولی اگر عقب
نشینی کنیم و این عقب
نشینی را بهعنوان تعامل با دنیا تعریف کنیم، ما بازنده در مذاکرات خواهیم بود. ولی اگر با قدرت برویم و منافع کشور خودمان را مدّنظر قرار بدهیم حتماً دشمنان ما عقبنشینی خواهند کرد.