حضرت آیتالله خامنهای حجاب را مایهی تشخص و آزادی زن میدانند و در این زمینه میفرمایند:«برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانهی مادیگرایان، مایهی اسارت زن نیست. زن با برداشتن حجابهای خود، با عریان کردن آن چیزی که خدای متعال و طبیعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را کوچک میکند، خودش را سبک میکند، خودش را کمارزش میکند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذاری زن است، سنگین شدن کفهی آبرو و احترام اوست».(۱۳۹۱/۰۲/۲۳)
در همین راستا و به مناسبت هفته عفاف و حجاب، «ریحانه» بخش زن، خانواده و سبک زندگی، رسانه KHAMENEI.IR به گفتوگو با خانم دکتر رقیه فاضل، دانش آموخته مدیریت آموزشی پرداخته است.
راهبرد کلان؛ نشانهگرفتن قله و آرمان بلند انقلابی
برای تشویق و ترغیب به حجاب، راهبردی کلان وجود دارد که ذیل آن تکنیکهایی مطرح میشود. راهبرد کلان این است که ما برای رفتن بهسمت حجاب راهی نداریم، جز اینکه قلهای را نشانه بگیریم. این مطلب طبق نظریهی تعلق در تربیت اسلامی مطرح میشود که بسیاری اندیشمندان اسلامی مثل امام
رحمةاللهعلیه، آیتالله حائری و آقای صفایی حائری آن را قبول دارند. این نظریه میگوید ما در تربیت نیازمندیم ابتدا یک قلهی بلند و آرمان بزرگ را به فرزند یا متربی خود نشان دهیم و او را شیفتهی آن آرمان کنیم. وقتی این اتفاق افتاد، او حاضر است حرکت کند. حالا این حرکت لوازمی دارد که باید به سراغشان برود؛ اما اشتباه ما این است که لوازم را به کودک میدهیم: طناب کوهنوردی در اختیارش میگذاریم، به او یاد میدهیم چطور آن را گره بزند، آبوهوای کوهستان را برایش شرح میدهیم و...، بعد میگوییم چرا او حرکت نمیکند؟! خب او اصلاً شوقی برای حرکت ندارد؛ چون نه قله را میشناسد، نه دلش به آن قله متعلق شده است.
خود من بارها با والدینی مواجه شدهام که میپرسند: چهکار کنیم فرزندمان نماز بخواند؟ چهکار کنیم حجابش را رعایت کند؟ چهکار کنیم حریم روابط با نامحرم را حفظ کند؟ چگونه به او یاد بدهیم به پدر و مادرش احترام بگذارد؟ تا زمانی که این نکات را تکتک ببینیم، مسائل تربیتی حل نخواهد شد. ما نمیتوانیم دخترانمان را محجبه کنیم؛ چون بهجای نشاندادن قله، انواع گرههای کوهنوردی، آشنایی با آبوهوای کوهستان، انواع سنگها و... را به او یاد میدهیم. ما اول باید فرزند و متربی خود را آگاهانه، به آرمان انقلاب دلبسته و عدالتخواه کنیم. آنوقت او خودش راه را پیدا کرده و بهسمت آن آرمان و قله حرکت میکند. باید فهمی کلی از مبارزه به او بدهیم. جالب است بدانیم اصولاً مبارزه برای هویت نوجوان و جوان، اصلی بنیادین است؛ یعنی مبارزه در وجود نوجوان هست و آن چیزی که ما بهعنوان پرخاش از او میبینیم، از همین خصلت نشئت میگیرد. پس کار ما فقط این است که میدان مبارزه را به او نشان و به مبارزهاش جهت بدهیم.
کاری که حضرت امام
رحمةاللهعلیه انجام دادند هم دقیقاً همین بود. برای همین هم در تربیت موفق شدند. نوجوانان و جوانان اهل مبارزه بودند و امام زمین مبارزهی واقعی را به آنها نشان دادند. مبارزه با آمریکا و اسلام آمریکایی، زمین مبارزهای بود که نوجوان و جوان را دلدادهی خودش کرد. ما اگر بتوانیم فرزندانمان را انقلابی بار بیاوریم و دل آنها به آن قلهی بلند متعلق شود، خود او سراغ حجاب و نماز بهتر و... خواهد رفت. معضل ما این است که تصور میکنیم انقلابیبودن مقولهای سیاسی است و آن را کنار میگذاریم و میگوییم فعلاً مسئلهی فرزند من حجاب است و باید آن را حل کنم؛ ولی اشتباه میکنیم. تا وقتی که بهسراغ آن آرمان مبارزاتی برای کودک و نوجوان نرویم، مسئلهی حجاب حل نخواهد شد. این نکتهای اساسی و مهم است که اغلب مغفول واقع میشود. طبیعی است در وضع کنونی و عصر ارتباطات و فضای مجازی که دست هر کودک و نوجوانی یک تلفن همراه هست، اگر دل به مبارزه متعلق نشده باشد، از عهدهی مبارزه برنمیآید و حتماً بهسمت بیحجابی و دیگر معضلات کشیده میشود. این مبارزهای هم که میگوییم، منظور قیام لله و قیام به قسط است؛ یعنی از اصالت توحید برخاسته و انسان مبارزه میکند برای تحقق توحید و عدل.
تبیین هویتی از حجاب
نکات بعدی ذیل این مفهوم و راهبرد کلی معنی میشود؛ اینکه چه کارهایی را باید انجام بدهیم و چه کارهایی را نه. یکی از کارها این است که تبیینمان از مقولهی حجاب برای دختر و پسر، تبیین هویتی باشد؛ یعنی بهجای اینکه صرفاً به کارکردهای حجاب بپردازیم و ابعاد و آثار مختلف آن را بازگو کنیم، تبیین انسانی و هویتی از حجاب داشته باشیم و البته باید این تبیینها درست باشد. متأسفانه برخی تبیینهای ما، مثل اینکه میگوییم «با حجاب زیباتر میشوی»، تبیینهای ضدحجاب است. بسیاری فعالیتهای کنونی ما در زمینهی حجاب، مثل برخی کتابهایی که نوشته میشود یا کلیپهایی که تهیه میشود، بعد از مدتی کاملاً به ضد حجاب تبدیل خواهد شد.
مراقبت از تشدید نظامهای ارزشی برای کودک
نکتهی مهم بعدی، نحوهی تعاملات کوچکی است که با فضای کودکان و نوجوانان داریم. بسیاری اوقات، ما وقتی میخواهیم فرزندمان را ناز و نوازش کنیم، از عباراتی همچون «چه دختر قشنگی»، «چه چشم زیبایی»، «دختر موطلایی من» و... استفاده میکنیم. البته حرف این نیست که اینها را اصلاً نگوییم، بلکه باید توجه داشته باشیم که ما از کودکی این ارزشها را در وجود او تشدید میکنیم و تمام ستایش ما از ظاهر اوست و به این ویژگیهای فرزندمان مینازیم. آنوقت انتظار داریم دختری که مدام با این ارزشها تمجید شده، یکدفعه با ورود به نهسالگی، ارزشهای مورد تمجیدش را بپوشاند و از خوشیهایش بگذرد. این مسیر اشتباهی است که ما در تعریف و تمجید پیش گرفتهایم. ما عکسی از فرزندمان را به دیوار میزنیم که در آتلیه گرفته شده و او را به بهترین شکل زیبا کردهایم؛ یا مثلاً وقتی مادر از مهمانی برمیگردد و میخواهد کسی را توصیف کند، از سرووَضع و لباسهای او سخن میگوید. همهی اینها بر کودک تأثیرگذار است و این نظام ارزشی را به او القا میکند که ارزش انسانها به این چیزهاست. نتیجهی چنین نگاهی این است که او با حجاب، همهی ارزشمندیهایش را کنار میگذارد و خب بغض خواهد داشت دربارهی حجاب.
داشتن نگاه تاریخی و بینالمللی به حجاب
مبحث دیگر این است که ما باید حجاب را مقولهای تاریخی و بینالمللی ببینیم؛ یعنی برای کودک و نوجوانمان این را روشن کنیم که حجاب صرفاً برای انقلاب اسلامی نیست، بلکه مقولهای است که در تاریخ ریشه دارد و هرجا استعمارگران و جریان استکبار خواستهاند بر منطقهای سیطره پیدا کنند، از این منظر وارد شدهاند. دشمنشناسی و شناخت این سیاستها در تاریخ مؤثر است. وجه تاریخی مسئلهی حجاب، مثل اتفاقاتی که دورهی رضاخان در ایران، دورهی آتاتورک در ترکیه و دورهی اماناللهخان در افغانستان روی داد و سیاستهای مشابهی که آنها پی گرفتند، بسیار اهمیت دارد. نوجوان ما باید با آنها آشنا شود.
در بعد بینالمللی، مشکل ما این است که حجاب را خیلی درون مرزهای جمهوری اسلامی میبینیم و نتوانستیم در عرصهی تربیت، نگاه کلان و جهانی داشته باشیم. باید توجه داشته باشیم که یک وجه هویتی نوجوان ما مبارزهی است. او میخواهد هویتش را تعیین کند و تشخصی به خود بدهد؛ دوست دارد خاص باشد. حالا اگر ذهن او به درون مرزهای جمهوری اسلامی محدود باشد و احساس کند جریان غالب و حاکم قوانین جمهوری اسلامی از جمله حجاب است، اپوزیسیونبودن و متشخصبودن را به بیحجابی تعریف میکند. احساس میکند اگر بخواهد مبارز باشد باید حجاب نداشته باشد و خاصبودن خودش را با بیحجابی نشان بدهد؛ اما اگر نگاهش را کلان کنیم و او متوجه شود بهعکس، جریان حاکم و جریانی که سعی دارد خودش را بر همه تحمیل کند، جریانی است که بیحجابی را تشویق میکند، مبارزهاش سمتوسوی دیگری پیدا میکند.