رهبر انقلاب روز هشتم اسفندماه ۱۳۹۸ در پیامی تصویری از زحمات پزشکان و پرستاران در مبارزه با کرونا قدردانی کردند. در سومین قسمت از مجلهی اینترنتی نگار KHAMENEI.IR، به این پیام و فرامتن آن پرداختهایم. دکتر شهاب اسفندیاری، پژوهشگر و تحلیلگر رسانه در گفتگو با مجله اینترنتی نگار، فرامتن، بازتابها و حواشی رسانهای این پیام و مسئله ویروس کرونا را بررسی کرده است. ضمناً فیلم این گفتگو را از این پیوند ببینید.
پنجشنبه هفتهی گذشته رهبر انقلاب از دفتر کارشان پیامی خطاب به جامعهی پزشکان و پرستاران منتشر کردند که با واکنش رسانهها و حواشی زیادی مواجه شد. این همه حواشی برای یک پیام یک دقیقه و پنجاهوهفت ثانیهای طبیعی است؟
به نظر من این پیام متفاوتی بود، و برای خیلی از مخاطبین شکل و فرم این پیام جدید بود. به غیر از دیدارها و بازدیدهای رسمی و عمومی که رهبر معظم انقلاب دارند چنین پیامی به شکل مستقیم و از محل کتابخانه و دفترِ کار شخصی ایشان خطاب به یک گروه خاصی از جامعه سابقهی کمتری داشت. بدیع و متفاوت و ابتکاری بودن شکل و فرم این پیام در واقع باعث واکنش و استقبال گسترد
ه
ی مخاطبین و رسانهها شد و در تأثیرگذاری عمیق آن قطعاً مؤثر بود.
در هر بحرانی ما یک گروه پیشرو و مدافع داریم و امروزه هم تعبیری متداول در شبکههای اجتماعی در حوزهی پرستاران، پزشکان و جامعهی پزشکی تحت عنوان سربازان سفیدپوش ایران است؛ اتفاقی که در این پیام بهطور خاص افتاده تخاطب و مخاطب قرار گرفتن جامعهی مهم و اثرگذار است؛ تحلیل شما از این قاب متفاوت و این جنس مخاطبی که انتخاب شده است چیست؟ بهنظر شما این پیام میتواند برای جامعهی پزشکی مثمرثمر و ارزشمند و انرژیبخش باشد؟
ببینید در هر بحرانی حفظ ارتباط و اطلاعرسانی صحیح و درست بین حاکمیت و مردم نقش اساسی و مهمی برای کمک به حل مشکل و عبور از بحران دارد. همانطور که اشاره شد ما در هر بحرانی یک گروهی داریم که در خط مقدم هستند. در موقع آتشسوزی آتشنشانها حضور دارند. در موقع سیل گروههای هلال احمر و امدادی و دیگر گروهها و نهادهای فعال حضور دارند. و مثل الآن هم که ما با شیوع ویروس کرونا مواجه هستیم، طبعاً جامعهی پزشکی، پرستاران و کادر درمانی در خط مقدم مبارزه با این بیماری هستند. حفظ ارتباط و آگاه، مطلع و در جریان بودن حاکمیت با گروههای در خط مقدم و داشتن ارتباط مستقیم با کسانی که بیشترین فداکاری و تلاش و زحمت را برای حل یک مشکل بزرگ و بحرانی دارند، خیلی مهم است. به نظر من اتفاقی که با این پیام افتاد، این بود که جامعهی هدف از جانب شخص اول کشور با یک ادبیات بسیار صمیمانه و مستقیمی که حاکی از اشراف و اطلاع دقیق از وضعیت دارد خیلی سریع و مستقیم مورد خطاب قرار گرفت و هم امیدبخش و اطمیناندهنده و انگیزهافزا بود. و اثرگذاری این پیام هم باعث واکنشهای مختلفی شد، از جمله باعث عصبانیت کسانی شد که طبیعتاً از برقراری ارتباط بین حاکمیت و مردم و گروههای پیشرو و اتحاد و انسجام و همبستگی ملت برای عبور از بحران مخالف و ناراضیاند.
مسئلهی کرونا را میتوان در یک دوگانه تحلیل کرد. به این صورت که به این نوع بحرانها میتوان از منظر کارکردهایی برای انسجام ملی و فرصتمحور نگاه کرد و در مقابل اتفاقهایی برای چالشهای اجتماعی، گسستهای اجتماعی و از این قبیل باشد. این جنس پیامها کارکردهایی در راستای تقویت انسجام ملی دارند ولی آیا واقعاً حوزهی ارتباطات بحران چنین چیزی را میپذیرد و این امکان همافزایی وجود دارد؟
این موضوع به مدیریت صحنه برمیگردد. و مدیریت رسانه هم در آن نقش بسیار مهمی دارد. تبدیل یک بحران به یک فرصت برای انسجام، وحدت و همبستگی به نحوهی برقراری رابطهی حاکمیت با مردم برمیگردد و در این میان هم رسانه نقش بسیار مهمی دارد. در جنگ نیز ما شاهد ارتباط قوی مردم با یکدیگر و با حاکمیت بودیم و نشانهاش هم تعداد بالای داوطلب برای دفاع از کشور بود. بنابراین این موضوع نشاندهندهی این است که ارتباط در آن زمان برقرار بوده و اعتماد و باور نسبت به کشور و نسبت به ضرورت عبور از بحران جنگ به کمک حاکمیت وجود داشته است. در این شرایط هم بهنظر میرسد که با مدیریت درست افکار عمومی و با اطلاعرسانی شفاف و دقیق و صادقانه همراه با حس امید و خودباوری میتوانیم از این بحران عبور کنیم. این کار دقیقاً نقطه مقابل دشمنان ملت در شرایط بحران است که سعی میکنند ناامیدی، اضطراب و ترس را پررنگ کنند. یعنی دشمنان کشور از این اتفاقات برای گسست اجتماعی حس ناامیدی، بیاعتمادی، یأس و... را تزریق میکنند تا موجب عصبانیت مردم بشود. این مسئله هم در تحلیل محتوای شبکهها و صفحات آنها در شبکههای مجازی کاملاً مشهود است. بهگونهای دارند این مسئله را منعکس میکنند که گویا این اتفاقات فقط در کشور ما دارد میافتد و اوضاع در بقیهی کشورها تحت کنترل است و رسماً دارند واقعیتهای سایر کشورهایی که با این مسئله درگیر هستند را سانسور میکنند. در واقع در تلاشاند که به جای آرامش دادن مردم را بیشتر عصبانی کنند.
پمپاژ تصویر مخدوش از ایران یکی از اقدامات امروز رسانههای فارسیزبان در فضای کشور است. در بُعد داخلی بهدنبال ایجاد افزایش فضای ناکارآمدی، اضطراب و بیاعتمادی هستند و در بُعد خارجی هم بر منشاء شیوع گسترده کرونا از ایران تمرکز دارند. این اتفاق یک هدف نهایی دارد. اگر ممکن است این هدف را برای ما شرح دهید.
رسانههای بیگانه که عمدتاً مزدور و حقوقبگیر دولتهای متخاصم هستند، طبیعی است که با هر بهانهای بهدنبال ایجاد و تشدید بحران در جامعهی ما باشند. اما یکی از راههایی که آنها برای تحقق اهدافشان تلاش میکنند این است که خطابشان نسبت به ملت ایران تحقیرآمیز، سرافکندگی و احساس شکست باشد.
در واقع این خطاب هویتساز است. و آنها با این خطاب میخواهند به ملت ایران فلاکت، ناکامی، شکست، بدبختی و مرگومیر را القاء کنند. خطاب رسانههای بیگانه به ملت ایران بدبختی است. یعنی خطاب تمام سایتها و شبکههای ماهوارهای آنها به ملت ایران "ای بدبخت" است. و این خطاب برای شکستن روحیه و خودباوری و اعتماد به نفس است. این اقدام درست در نقطه مقابل خطاب رهبر انقلاب به ملت ایران است. ایشان ملت ایران را ملتی سرافراز، مقتدر، مستقل، باعزت و پیشرو خطاب قرار میدهند. اما علت این تعارضات و واکنشهای شدید از جانب رسانههای بیگانه بهخاطر تقابل این دو خطاب هست که آنها میخواهند از ملت ایران یک تصویر کاملاً ناکام، شکست خورده، ناتوان، حقیر و فلکزده ارائه بدهند تا شورش و نارضایتی و سرخوردگی را دامن بزنند.
طبیعی است که در چنین شرایط بحرانی آنها به غیرانسانیترین شکل ممکن از بیماری و تحریم شدن مردم شادمانی میکنند، برخی از این رسانهها انگار که خوشحالاند از اینکه تعداد بیشتری از مردم مریضاند، یا از دنیا میروند و در واقع این کسانی که دلالهای تحریم بودند در این روزها کاملاً شادمانی میکنند از اینکه مرزهای ایران با بعضی کشورها دارد بسته میشود و همان طور که تحریم میخواست به اقتصاد ایران ضربه بزند، حالا به علت بیماری دارد این اتفاق میافتد. اما ملت ایران در این ابتلائات دوست و دشمن خودش را بهتر شناخت و در این شرایط برای این رسانهها جز رسوایی و بدنامی چیزی دیگری نداشت.
با توجه به ابتکار عمل در فرم و الگوی جدید ارتباطی که رهبر انقلاب در این پیام استفاده کردند، بعد از آن ما چه الزاماتی را در این فضا خواهیم داشت و پیشبینی شما برای آیندهی فضای رسانهای چیست؟
بهنظر من با توجه به شرایط فعلی و هجمهی سنگین رسانهای دشمنان ما باید روشهای اطلاعرسانی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی را متناسب با این فضای پرچالش و پررقابت بازنگری کنیم. شاید برخی از شیوههای گذشته، شیوههای سنتی و کلیشهای انتقال پیام دیگر پاسخگو نباشد و باید متناسب با شرایط جدید سعی کنیم که از آن نقشهها و توطئههایی که در قالب رسانهای برای تحقیر کردن ملت ایران استفاده میشود عبور کنیم و لازمهاش ابتکارهای رسانهایی برای بیشتر دیده شدن و استفاده از فرصتهای موجود برای تقویت ارتباط مردم و حاکمیت است. قطعاً در این زمینه کارشناسان رسانهای و فرهنگی و هنری میتوانند نقش بسیار مهمی را ایفا کنند.