others/content
نسخه قابل چاپ

در گفتگو با همسر شهید بررسی شد؛

زندگی شهید شهریاری مبتنی بر رضایت الهی بود

هشتم آذرماه سال ۱۳۸۹ سالگرد ترور دانشمند هسته‌ای شهید دکتر مجید شهریاری به دست دشمنان جمهوری اسلامی ایران است. در روز حادثه، همسر ایشان نیز در خودرو حضور داشتند و به شدت زخمی شدند.
به همین مناسبت، بخش زن و خانواده‌ی پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR (ریحانه) در گفت‌وگویی با سرکار خانم دکتر بهجت قاسمی همسر این شهید، به بررسی ابعاد شخصیتی شهید دکتر مجید شهریاری دانشمند هسته‌ای کشورمان پرداخته است.

* سرکار خانم قاسمی؛ ضمن سلام و تشکر از اینکه قبول زحمت کردید برای گفتگو، همانطور که در جریان هستید، بخش زن و خانواده‌ و سبک زندگی سایت KHAMENEI.IR پیرو تاکید چندباره حضرت آقا درباره ارائه سبک زندگی شهدا برای نسل جوان، مدتی است که تولیدات خود به این امر، نگاه ویژه‌ای دارد. از این رو سعی داریم که ان‌شاالله در این گفتگوی کوتاه، به صورت اجمالی از شهید شهریاری نکاتی در زمینه سبک زندگی ایشان از زبان شما بشنویم؛ برای آغاز بحث لطفاً از روزهای ازدواج شما با این شهید عزیز برای مخاطبان سخن بگویید
سلام علیکم؛ من هم تشکر می‌کنم؛ ان‌شالله بتوانیم در این مجال گوشه‌هایی از خصلت‌های دکتر را بازگو کنیم. در پاسخ به مساله اول شما، باید بگویم که آشنایی ‌ما از دانشگاه شریف بود که من کارشناسی ارشدم را در رشته‌ی مهندسی هسته‌ای شروع کردم. ایشان سال‌بالایی ما بودند و به سال‌پایینی‌ها در حل مشکلات درسی‌شان کمک می‌کردند. در یکی از کلاس‌های ما هم به عنوان کمک استاد درس می‌دادند. در همان کلاس آشنا شدیم و همین آشنایی منجر به ازدواج ‌ما شد.

* یکی از توصیه‌های مهم علمای اخلاق و ائمه معصومین که در روایات نیز هست، مساله اخلاق و رفتار مرد در خانه است. از این حیث، شهید شهریاری در چه حالی بودند؟
قبل از ازدواج، زمانی که هم‌دانشکده‌ای و هم‌گروهی بودیم، بیشتر اخلاقیات اولیه‌ی ایشان را شناختم. ایشان فردی بسیار بااخلاق، مؤدب و متواضع بود. برای حل مشکلات بچه‌ها خیلی وقت می‌گذاشت. بسیار متشرّع بود. یعنی رفتارش نشان می‌داد که خیلی اهل دین و مذهب و رعایت شعائر است. بیشتر نمازهایش را در مسجد می‌خواند. وقتی که زندگی‌مان را شروع کردیم، این ویژگی‌ها را در زندگی شخصی‌مان هم از ایشان دیدم. زیاد داخل منزل حضور نداشت، ولی ساعاتی که حاضر بود، بسیار مهربان بود و رعایت اهل خانواده را می‌کرد. با بچه‌ها هم خیلی اخت بود. خیلی صبور و متواضع بود. در دوران دانشجویی، شاگرد اول بود و بعدها هم در فاز علمی به مراتب بالا رسید، اما همچنان متواضع بود. مثلاً همسایه‌های قدیمی ما که سال‌ها با هم در یک ساختمان بودیم، بعد از شهادت شهید شهریاری تازه متوجه شدند که ایشان در چه موقعیت و رده‌ی علمی بود.

* در مورد تربیت بچه‌ها آیا روش‌ها و ایده‌های خاصی داشتند؟
تمام افکار، گفتار و رفتار دکتر مبتنی بر رضایت الهی بود. یعنی اعتقاد داشت باید در حیطه‌ی نظام الهی کار کنیم و پیش برویم. تربیت فرزندان را هم در همین مقوله می‌گنجاندند. مثلاً بچه‌ها را به مجالس و فضاهایی که فکر می‌کردیم برایشان مناسب نیست، نمی‌بردیم. اصلاً خودمان هم نمی‌رفتیم.

یک نکته‌ی تربیتی که از خلقیات ایشان هم بود، این بود که هرگز دروغ نمی‌گفت. این خودش تربیت عملی بود. در خانه هیچ‌وقت نباید غیبت می‌کردیم. اگر هم گاهی حرف نفر سومی پیش می‌آمد، حتماً باید حرف را عوض می‌کردیم. اگر در مجلسی بودیم که نمی‌شد فضا را تغییر بدهیم،‌ دکتر بلند می‌شدند و از جلسه می‌رفتند. بچه‌ها هم این را یاد گرفته‌اند و همین رفتار را دارند. خوش‌اخلاقی، مهربانی، احترام به دیگران و ... را در عمل به بچه‌ها یاد دادند و خوشبختانه بچه‌‌ها هم تأثیر گرفته‌اند.

* از مصادیق احترام همسرتان به شما نکته‌ای در ذهن‌تان هست؟
بین ما همیشه فضای احترام بود. مثلاً اگر قرار بود خانه یا ماشین بخریم، حتماً‌ با من مشورت می‌کرد و نهایتاً هم در این مواقع نظر خانم حاکم بود. به یاد ندارم هیچ‌وقت به من بی‌احترامی کرده باشد یا حقم را ضایع کرده باشد، چون به عنوان یک وظیفه‌ی شرعی به این مسأله نگاه می‌کرد.

* از اولین دیدارتان با رهبر انقلاب چه نکته برجسته‌ای در ذهن شما مانده است؟
وقتی این حادثه اتفاق افتاد، بعد از این که از بیمارستان مرخص شدم، به منزل‌مان تشریف آوردند که دیدار خیلی خوب و پرباری بود. در این دیدار این جمله‌ی مشهور را گفتند: «شهادت این دانشمندان، آبرو داد به فضای علمی کشور.» این جمله برایم خیلی معنی داشت.

* با توجه به این که شما سن‌تان کمی از شهید شهریاری بیشتر بود، چطور زندگی را مدیریت می‌کردید؟ خیلی‌ها در این شرایط با همسرشان به مشکل برمی‌خورند.
شکل زندگی بیشتر به نگاهی بستگی دارد که آدم‌ها به زندگی دارند. شاید برای یک مسلمان این سؤال کمی غیر منطقی باشد. بیشتر بحث نگاه و تفکر آدم به زندگی مطرح است. ممکن است کسی سنش کمتر باشد، ولی فکرش بزرگ باشد؛ یا سنش خیلی بالا باشد، ولی فکرش کوچک و نگاهش بسته باشد. به نظرم سن هیچ تأثیری ندارد، بلکه شخصیت و نوع نگاه افراد به جامعه و زندگی تعیین‌کننده است که اگر مشترک باشد، قطعاً نتیجه‌ی خوبی خواهد داشت.
به نظرم هر کسی (خانم یا‌ آقا) اگر پتانسیل انجام کاری را دارد، باید انجامش بدهد، ولی باید بتواند. یعنی اگر خانمی می‌بیند شغلش باعث می‌شود که به زندگی‌اش نرسد، نباید سر کار برود. ولی خانمی که این پتانسیل را دارد که هم زندگی را مدیریت کند، هم سرکار برود و از تخصص و هنرش استفاده کند (نه صرفاً استفاده‌ی اقتصادی) خیلی خوب است که از آموخته‌هایش استفاده کند، آن‌ها را به دیگران هم بیاموزد و نسل فعالی تربیت کند. اما اگر نتواند کار و زندگی را مدیریت کند، از هر دو درمی‌ماند و به نظرم این اصلاً نمی‌ارزد، ولی اگر می‌تواند، باید بکند.

به نظرم هر انسانی، خصوصاً ما ایرانی‌ها در فضای کنونی بین‌المللی، باید مراقب ملت‌ و کشور و نظام و انقلاب‌مان باشیم. وظیفه‌ی همه‌ی ما این است. برای این نظام بهای زیادی داده شده است. اگر خون‌هایی را که به پای این نظام و برای برپایی این نظام ریخته شده، جمع می‌کردیم، شاید به اندازه‌ی یک استخر بزرگ می‌شد؛ این خون فرزندان ما و عزیزان این کشور است. یادمان باشد این نظام این‌طور به دست آمده، پس می‌ارزد که برایش بسیار هزینه کنیم و نگهش داریم. به نظرم یکی از رموز موفقیت در نگهداشتن این نظام، وحدت کلمه و همراهی و هم‌گامی است.

متأسفانه در دوره‌ی کنونی دشمنان (بر حسب مأموریت‌شان) و بعضی دوستان (احتمالاً ناخواسته و نادانسته) به مسیرهایی می‌روند و کارهایی می‌کنند که نتیجه‌اش شکستن این وحدت است. بهتر است با تأمل بیشتر و نگاه عمیق‌تر رفتار کنیم. ممکن است کسی کاری بکند یا حرفی بزند که به مذاق من خوش نیاید، اما باید فکر کنیم چه چیزی وحدت ملت ما را یک گام جلوتر می‌برد؟ مقابله با این مسأله؟ یا سعه‌ی صدر و سکوت؟

هیچ اشکالی ندارد که بنده به صورت مقطعی کمی اذیت بشوم، ولی این نظام شامل کشورم، مردمم، افتخاراتم، فرزندانم و ... منسجم بماند و پیش برود. من در حد توان و تشخیص خودم سعی می‌کنم این نکته را رعایت کنم و به عزیزان کشورم هم توصیه می‌کنم همه در این مسیر باشیم تا وحدت‌مان خدشه‌دار نشود.

* و آخرین سوال اینکه؛ چه ویژه شاخصی از اخلاق و کردار شهید شهریاری یاد گرفته‌اید که همیشه در ذهن‌تان هست؟
 بدون اغراق می‌گویم؛ از وقتی که وارد زندگی‌شان شدم، همیشه از ایشان نکته یاد گرفتم. ما همسر، همکار، همراه و هم‌دانشکده‌ای بودیم. واقعاً ایشان در زندگی برایم معلم هم بودند، ولی به طور شاخص من صبر را از ایشان آموختم و این صبر در زمان شهادت‌شان خیلی به من کمک کرد. صبر را در زندگی‌اش یاد گرفتم و در شهادتش اجرا کردم. یکی دیگر، رضایت نسبت به امر الهی بود که باز هم در زندگی از او یاد گرفتم و در شهادتش سعی کردم اجرا کنم. ایشان در تواضع، کظم غیظ، خیرخواهی و کمک به مردم شاخص بود که سعی می‌کنم اگر توفیق داشته باشم اینها را هم در رفتارم در نظر بگیرم.
مجدداً از شما و همکارانتان در «ریحانه» متشکرم.

....
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی