«ما جز با کار جهادی و کار انقلابی نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم.» ۱۰/۰۲/۱۳۹۶ این جملهی رهبر انقلاب اسلامی بهوضوح اهمیت و جایگاه جهتگیری و کار جهادی را در منظومهی ارزشی انقلاب اسلامی مشخص میکند. تاریخِ انقلاب نشانگر واقعیت روشنی است: «ما هرجا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم و هرجا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم و ناکام شدیم.» ۱۴/۰۳/۱۳۹۵
براساس همین نگرش به ضرورت و ظرفیت کار جهادی است که حضرت آیتالله خامنهای در دیدار جمعی از جهادگران بر گسترش هر چه بیشتر جریانِ کار و خدمترسانی جهادی تأکید کردند. انتظار رهبر انقلاب در این زمینه «همگانی شدن گفتمانِ جهادی» و «گسترشِ حضور عموم مردم بهخصوص جوانان در جریان فعالیتهای جهادی» است و فراگیرسازی شعار «خدمترسانی برای تحقّق عدالت و پیشرفت» را مطالبه میکنند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای روایتِ دقیقتر زوایای مختلف دیدار جمعی از جهادگران با رهبر انقلاب و تبیین نگاه و مطالبات ایشان در زمینهی کار جهادی و حرکتِ خدمترسانی به مردم، گفتوگویی با جناب آقای حسین یکتا از فعالین حرکتهای جهادی و حاضرین در دیدار جهادگران با رهبر انقلاب داشته است که در ادامه میخوانید.
جمعی از فعالین حرکتهای جهادی و خدمترسانی به مردم اخیرا دیداری با رهبر انقلاب اسلامی داشتهاند. برای شروع گفتوگو روایت خود از این دیدار و مطالب مختلف مطرح شده در آن را مطرح کنید.
توفیق شد که پنج شنبه دهم مردادماه ۱۳۹۸ به محضر آقا شرفیاب شویم. به اعتقاد بنده آقا وقتی با گروههای جهادی، با گروههای بسیجی، با گروههای حزباللّهی، با گروههای خودجوش مؤمن انقلابی و با دانشجویان دیدار دارند، معمولاً این دیدارها امام و امتی میشود و دیدارهای ساختاری و سازمانی و سیستمی نمیشود. معمولاً جنس این دیدارها از نوع دیدارهای پدر و فرزندی است. این دیدار هم به اعتقاد بنده از این نوع دیدارها بود؛ مثل دیدار دوم اردیبهشت سال ۹۲ که بچههای جبههی فرهنگی انقلاب خدمت ایشان رسیدند. حس و حال من در این دیدار شبیه همان حس و حال دیدار بچههای جبههی فرهنگی انقلاب با ایشان بود.
این بار و
در این دیدارِ بچههای جبههی جهادی هم حال و هوا جوری بود که بچهها احساس میکردند سالهای سال است برای رضای خدا در بیابانها، در کوهها، در دشتها و در روستاها برای خدمت رفتهاند و نوکری کردهاند، و حالا امروز خدمت آقا آمدهاند که بگویند چه کارهایی کردهایم. هیچ کس در آن جلسه نگفت میخواهیم چه بکنیم و اگر این کارها را بکنیم خوب است؛ یک دیداری بود که بچهها از داشتههای خود صحبت کردند و اگر کسی هم چیزی گفت، برای این بود که چه باید کرد و به این معنی که آقا میخواهم این کار را بکنم، آیا نظر شما مثبت است؟ یعنی بیشتر دیداری بود که آقا از نگاه و افق خودشان دربارهی کار بچهها حرف بزنند.
در این دیدار بچهها از حداقل کارها تا حداکثر کارها برای حضرت آقا گفتند. مثلاً از ساختن یک سرویس بهداشتی یا حمام در یک روستای دورافتاده تا رسیدند به آن نسل دههی شصتی که مدیریت حکمرانی نظام را با تفکر جهادی به دست گرفتهاند.
بچهها در این دیدار در محضر حضرت آقا اعلام کردند که ما در گام دوم آمادهایم و کمربندهایمان را هم محکم بستهایم و در میدان هستیم تا با تفکر بسیجی و جهادی آن تمدن را آماده و عالم را برای آمدن امام مهدی(عج) مهیا کنیم.
رهبر انقلاب در این دیدار چه نکاتی را مطرح کردند و بر چه محورها و موضوعاتی تأکید داشتند؟
آقا توسعهی این تفکر و این حرکت و این خط سیر را از بچهها خواستند؛ چه در گفتمانسازی و چه در عملیات، چه در خلق مخاطب و چه در توسعهی خدمت و نوع خدمت. به همین خاطر آقا در این دیدار از بچهها فکرکردن و توسعهی رفتار جهادی، عمل جهادی و کار جهادی را خواستند. تعبیر قشنگی هم فرمودند که بعضیها محرومند و بعضیها برای کمک به محرومین میروند و بعضیها هم از کمک کردن به محرومین، محروم هستند. پس کمک کنید تا این محرومیتها کمتر شود. یعنی توفیق خدمت بیشتر بشود و شما یک بسترگستری کنید.
مورد دیگری که در این دیدار احساس شد، گامهای مهمی بود که به سمت گام دوم و یکی از بسترهای تربیتِ کادر انقلاب اسلامی در همهی عرصهها، خصوصاً نوع انتقال فرهنگ و گفتمان به جوانهای کشورهای دیگر برداشته شد. بر حسب گزارشی که دوستان دادند، از ده کشور به کمک سیلزدگان آمدند. از ده کشور در اردوهای جهادی آمدهاند و یاد گرفتهاند و به کشورشان رفتهاند و همین کار را اجرا کردهاند.
در این دیدار موضوعی که آقا فرمودند، نگاه تفکر جهادی برای آیندهی ادارهی دولت و حکومت بود که باید تفکر جهادی و نگاه جوان در رأس کار بیاید و با این وضعیت، قطعاً انقلاب با سرعت بیشتری پیشرفت خواهد کرد و حتماً گام دوم با نگاه تفکر جهادی تحقق خواهد یافت.
شما در این جلسه به چه مطالبی اشاره کردید؟ آیا رهبر انقلاب در پاسخ به صحبتهای شما نکتهای را مورد اشاره قرار دادند؟
بنده گفتم ما یک روزی رفتیم جبهه و آن سازماندهی عظیم جنگ و جبهه و بسیج و لشکرها شکل گرفت. یک روزی هم با دستور حضرت عالی برای مقابله با شبیخون و ناتوی فرهنگی به جبههی فرهنگی انقلاب رفتیم و جبههی فرهنگی انقلاب و قرارگاه بقیهاللّهالاعظم و مجموعهی خاتمالاوصیاء را سازماندهی کردیم، اما از وقتی که به عرصهی اجتماعی وارد شدهایم، احساس بنده این است که این سازماندهی حداکثری در مسائل اجتماعی و ورود به عرصههای اجتماعی سهلتر و سریعتر است.
در زلزله وقتی یک آتشی روشن کردیم و دور آتش نشستیم و با مردم با زبان خودشان صحبت کردیم، اکثر شخصیتهای اجتماعی و هنرمندها و ورزشکارها و خیرین و خیریهها همه آمدند دور همین آتش و همان شماره حسابی را اعلام کردند که ما اعلام کردیم. رسانه هم آمد پای همین کار. پس ما میتوانیم هم در سیل و هم در زلزله یک نفوذ اجتماعی حداکثری و عملاً یک وحدت و انسجام ملی را در عرصههای اجتماعی ببینیم.
دوم این که من خدمت آقا عرض کردم چیزی که خیلی عجیب و مهم است، وقتی اعلام نیاز میشود، وقتی ما در جمعیت مردمی امام رضاییها اعلام میکنیم که دهم هر ماه ده هزار تومان به مدت ده ماه شما مردم عزیز واریز کنید، قریب هزار میلیارد تومان قدرت تولید این پول میشود. وقتی اعلام میکنیم جهیزیه میخواهیم، پول واریز میکنند. وقتی اعلام میکنیم الان در گلستان و سیستان و خوزستان و مازندران نیاز به پول است، مردم پول میدهند.
من خدمت آقا عرض کردم امروز وقتی در سوریه و عراق قدم میزنیم، احساس میکنیم این حضور و کمک و این نگاه خدمترسانی نیاز به آموزش و یاد دادن دارد و باید به آنها نگاه جهادی و حرکت به سمت حرکتهای اجتماعی را آموزش بدهیم و این نگاه در بیرون هم نیاز است. پس ما باید گفتمان حرکتهای اجتماعی، جهادی و حرکتهای خودجوش مؤمن انقلابی را به بیرون از مرزهای خودمان هم انتقال بدهیم. وقتی ما به کمک میرویم، بالاخره یک خوشبینی ایجاد میشود و نگاهها مثبت میشود و جذب حداکثری به وجود میآید. من به حضرت آقا گفتم که احساس میکنم این راه برای ما باز شده است و اگر بتوانیم این حرکت اجتماعی را در ابعاد مختلف و با نگاه جهادی سازماندهی کنیم، یک کار جهادی کردهایم که نهایتاً به یک سازمان بزرگ خدمترسانی خواهیم رسید.
همچنین به حضرت آقا عرض کردم که ما یک روزی رفتیم در جبهه و فضای خودسازی برایمان فراهم شد. امروز همین ده پانزده روزی که به راهیان نور میرویم یا پنج روزی که به راهپیمایی اربعین میرویم، همان را تداعی میکند.
آن بستری که مهم است، تربیت نیروی کار برای نظام است. برای کادرسازی و سازماندهی یک سازمان حرفهای در همهی ابعاد و حتی جهانی، باید نگاهمان به حرکتهای اجتماعی و جهادی باشد. به اعتقاد بنده ما میتوانیم یک مجموعهی بسیار حرفهای و دانشبنیان را در بین حاکمیت و مردم با نگاه تمدنی شکل بدهیم و پیش برویم. حضرت آقا هم فرمودند که این مواردی را که شما میگویید، باید انجام بدهید.
یکی از نکات مورد تأکید رهبر انقلاب در این دیدار، ضرورت «گفتمانیشدن تفکر و روحیهی جهادی» بوده است. راهکار تحقق این بحث در جامعه را چه میدانید؟
بخشی از گفتمانسازی با عملکردن به دست میآید. یعنی ما باید عملمان را بیشتر کنیم و این عمل را به اطلاع و سمع و نظر همه برسانیم. همان که آقا فرمودند کارهایتان را به صورت هنری و حرفهای از رسانه تبلیغ کنید و راجع به آن صحبت کنید.
یک بخش از کارهای گفتمانسازی و واژگانسازی، صحبت و گفتوگو و تبلیغ و ترویج و به عبارتی، روایت کردن است. امروزه جنگ روایتها شروع شده است و هر کسی از انقلاب اسلامی روایتی دارد. به اعتقاد بنده با توسعهی ظرفیتهای مختلف کاری و با روایتگریِ قشنگ از تفکر و کار جهادی برای مردم و به سمع و نظر آنها رساندن، بخش عمدهای از گفتمانسازی حل میشود و جلو میرود.
اگر این حرکت جهادی یک حرکت اثرگذار است، پس باید در کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها بیاید. دیگر این که کارهای مدیریتی و اجرایی را که به صورت خودجوش در حال انجام هستند، جدای از کارهای رسانهای و هنری باید تبدیل به دانش و کتاب نیز کرد.
یکی از مطالبات دیگر رهبر انقلاب در این جلسه افزایش کمیّت مخاطبین این فعالیتها بود. فرمودند اگر شما ده درصد از جوانها هستید، نود درصد دیگر را هم در این فعالیتها مشارکت دهید. تجربهی شما در زمینهی جلب مشارکت چیست؟
ببینید، وقتی آقا فرمودند در کارهایتان اخلاص داشته باشید، این اخلاص باعث افزایش مخاطب و توسعهی ظرفیت میشود. اخلاص عنایت خداوند را به سمت ما میآورد. وقتی ما اخلاص داشته باشیم و برای خدا حرکت کنیم، خدا نفوذ کلمه میدهد. خدا میفرماید تو برای من باش، من هم همهی دلها را برای تو میکنم.
قطعاً و حتماً در شرایطی که جمعیت کثیری از کشور ما جوانان هستند، پس یک بستر جهادی لازم دارند که آرمانها و آرزوهای قشنگ خدمترسانی خودشان را بروز دهند. جوانی که احساس کارآمدی میکند و میخواهد اثرگذاری خودش را در حوزهای نشان بدهد، میخواهد احساس کند که در مملکت تأثیرگذار و مؤثر است. قطعاً و حتماً زمینهی بستر و گسترش مخاطب ما بسیار گسترده است. به این خاطر اولاً باید خدایی حرکت کنیم. ثانیاً باید بسترهای مختلفی را برای ظهور و بروز ایدهها و افکار و علائق و سلائق و تخصصها فراهم کنیم. باید بسترهای خدمت را فراهم کنیم و باید سیستمها و مجموعههایی را شکل بدهیم که این بسترها را در خودش ایجاد کند.
دربارهی مشارکت و همکاری قشرهای مختلف جامعه در زمینهی حوادث سیل و زلزله خاطرهای دارید؟
وقتی یک اتفاقی مثل سیل یا زلزله میافتد، یکی با ماشینش میآید، یکی با کامیونش میآید، یکی با وانتش میآید. یکی با کالا و جنسش میآید. کارخانهدارها زنگ میزدند که به چه کالایی نیازمندید و ما چه چیزهایی بفرستیم؟ یعنی واقعاً ما نمیتوانستیم جواب همه را بدهیم. یک جوری در این قضیه امین همه شده بودیم. هر که هر چه داشت، به میدان آورده بود. بستههای اهدائی که میفرستادند، مثل زمان جنگ شده بود. الان خیریههای مختلفی با مأموریتهای مختلف و با پولهای زیاد به میدان میآیند و به شرطی پول میدهند که اسمی از آنها برده نشود. پول از این پاکیزهتر و کار از این بالاتر برای خدا که خیلیها با رانت میدزدند و اختلاس میکنند، اما یک عده با زحمت کارخانهداری و بنکداری و تجارتشان را پنهانی در راه خدا خرج میکنند؟
نگاه شما به نقشآفرینی رهبر انقلاب در تقویت حرکتها و فعالیتهای جهادی چیست؟
همهی آنچه که در حال وقوع است، نقش آقاست. آقا دستور و اجازهی تشکیل سازمان بسیج سازندگی را در بسیج میدهند. آقا به جوانها روحیه میدهند و میگویند پای کار بروید و بمانید.
گروههای جهادی که ۱۰-۱۵ حتی بیست سال پیش برای آقا نامه مینوشتند، آقا توصیه میکردند سر کار بایستید و خدا برکت میدهد و کار را رها نکنید. هر آنچه که داریم، همه از امام و آقاست. آنچه که الان دارد اتفاق میافتد، همهاش از آقاست؛ کمک آقا، توصیهی آقا و نگاه آقا.
وضعیت امروز حرکتهای جهادی و نقاط قوت و ضعف آن چیست؟ شما چه پیشنهادهایی برای بهتر شدن وضعیت این اقدامات دارید؟
مشکل بچههای جهادی الان عمدتاً نبود یک سازمان و یک سیستم غیر بروکراتیک و غیر دیوانسالارانه است که نظارت مؤمنانه داشته باشد و کارها قانونمند شود. مثلاً شخصی که برای رضای خدا قیام میکند و برای کمک به مناطق محروم میرود، اگر اتفاقی برای او بیفتد، شهادت آن حل نمیشود. بالاخره ما شهدای هستهای داریم، شهدای جنگ تحمیلی داریم، شهدای امنیت داریم، اما این قضیه با مشکلاتی مواجه است.
نکتهی بعدی هدفمند و سیستمی شدن آموزشها برای انتقال تجربهها به نسلهای بعدی است تا تولید دانش بشود و یک تشکیلات به وجود بیاید که تولید قدرت کند تا بچههای جهادی با سرعت بیشتری کار کنند. برای این که بچهها بتوانند در عرصهی بینالمللی و در دیپلماسی عمومی انقلاب اسلامی ظهور و بروزی در خارج از کشور داشته باشند، قطعاً و حتماً یک مقدار انسجام و سازماندهی و ساماندهی بیشتری میخواهند که انشاءاللّه این دیدار نقطهی عطفی برای شروع یک حرکت و قیام لِلّه است.