
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار دستاندرکاران کنگره ملی ۶۲۰۰ شهید استان مرکزی با اشاره به اهمیت ثبت خاطرات دفاع مقدس فرمودند: «خاطرات پدران و مادران شهدا و همسران شهدای دفاع مقدّس، چیزهایی است که مثل جواهر قیمتی در دسترس ما است که اگر غفلت کنیم، از دست ما خواهد رفت.» بیانات رهبرانقلاب تاکیدی است بر اهمیت و نقش مدیریت دانش در فرهنگ عامهی کشور؛ از این رو، بهدلیل نقش ویژهی تاریخ شفاهی در این امر، بخش دفاع مقدس پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین سعید فخرزاده، مسئول دفتر ادبیات انقلاب حوزهی هنری به بررسی جایگاه تاریخ شفاهی در مدون کردن فرهنگ دفاع مقدس پرداخته است.
به عنوان اولین سؤال لطفاً بفرمایید تاریخ شفاهی یعنی چه؟ و چه جایگاه و اهمیت علمی و اجتماعی دارد؟
اصولاً مورخین برای این که جریان حوادثی را که در گذشته اتفاق افتاده، تحلیل و تفسیر کنند، نیاز به اسناد دارند. در گذشته آنها به سراغ اسنادی میرفتند که عمدتاً برگرفته از تراوشات ذهنی بوده و اغلب در همان زمان حادثه مکتوب شده است. از طریق آن مکتوبات، اطلاعات را دریافت میکردند و کنار هم قرار میدادند و نهایتاً آن گذشته را روایت میکردند.
وقتی ما میخواهیم از منابع تاریخی و از اطلاعات تاریخی استفاده کنیم، به جزئیات نیاز داریم. برای شناخت یک پدیده هر چه جزئیات ما از آن پدیده بیشتر باشد، بهتر میتوانیم آن را چندبُعدی بینیم و بررسی کنیم. اما اگر اطلاعات در مورد یک موضوع یا پدیدهای که در گذشته اتفاق افتاده، کلی باشد، در واقع نمیتوانیم شناخت و تحلیل درستی از آن داشته باشیم. مثلاً اطلاعاتی که از گذشتهی ما توسط جامعهی خودمان تحلیل شده و به ما رسیده است، اسناد مکتوب آن نشان میدهد که اغلب جزئیات نوشته نشده و بسیاری از افراد آمدهاند و رفتهاند اما دیده نشدهاند. شاید بعضی از شخصیتهایی که در جامعه مطرح هستند، به دلیل روایتهای شفاهی است که بین افراد رد و بدل میشده و نهایتاً سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل شده است. لذا میخواهم بگویم که اطلاعاتی بیشتر از این به دست ما نرسیده و غالباً هم این اطلاعات ضعیف است و ممکن است قابل اعتماد هم نباشد.
اما با اختراع ضبط صوت بستری فراهم شد تا اطلاعات افرادی را که با حوادث ارتباط مستقیم داشتهاند، ثبت و ضبط شود. با دستگاه ضبط صوت یک حرکت مردمی شکل گرفت تا شنیدهها و دیدههایشان از وقایع را ضبط و حفظ کنند. در واقع یک روایت مستندِ مردمی توسط همین بخش تاریخی ایجاد شد. این ظرفیت و روش، این اجازه و امکان را میدهد که همهی آدمها با همهی ظرفیت و توانشان اطلاعات تاریخیشان را در اختیار مورخان قرار دهند و این همزمان است با تغییر و تحولاتی که در جهانِ دیکتاتور اتفاق افتاده است. جهان این احساس را میکند که اگر بخواهد پیشرفت کند، نیاز به مردم دارد. روش آنها هم روش دموکراسی است. در این نگاه است که مردم اهمیت پیدا میکنند و اطلاعات و خاطرات مردمی جایگاه خودش را مییابد که در واقع این همان روایت تاریخ شفاهی است. بنابراین تاریخ شفاهی را تاریخ مردمی اعلام کردهاند؛ یعنی روایت رسمی و غیر رسمی مردم از حوادث و پدیدههای تاریخی.
اما در این باره اسناد و مدارک، صرفاً اطلاعات ذهنی مردم است. یعنی برای ثبت و ضبط یک واقعه باید به سراغ مردم رفت و از روش تاریخ شفاهی که یک روش غیر مکتوب است، استفاده کرد. به نظر من روش تاریخنگاری شفاهی تنها روشی است که میتواند نگاه جامع به همهی حوادث و واقعیتها را منتقل کند. حتی با این روش میتوان از سیاستمدارها، شخصیتها و رهبران سیاسی و فکری جامعه نیز اطلاعات جمعآوری کرد.
پیشینهی تاریخ شفاهی و ضبط خاطرات جنگ در دیگر کشورها به چه صورت بوده است؟
تقریباً از سالهای ۱۹۶۹-۱۹۷۰ تاریخ شفاهی شکل میگیرد. میتوانم بگویم این روش با این حالت مستدل و جامع شاید برای اولین بار در پدیدهی انقلاب اسلامی با این وسعت اجرایی و عملی میشود. دربارهی دیگر کشورها و مثلاً راجع به جنگ جهانی دوم، ژاپنیها با گرفتن خاطرات مردمی که درگیر جنگ با آمریکا شده بودند، اطلاعات خوبی جمعآوری کردند. همچنین ژاپنیها انجمن تاریخ شفاهی دارند که البته خیلی بافاصله بعد از جنگشان این کار را شروع کردند.
اما آمریکاییها از تاریخ شفاهی بیشتر به عنوان تاریخنگاری مکتوب استفاده میکنند. در اروپا و آمریکا اکثراً تمام جزئیات جنگشان را مکتوب میکنند. آنها ابزار سندسازی و ثبت اطلاعات مستندشان گسترده است. در جنگها وقایعنگاران تاریخی آنها در کنار سربازانی که در حال جنگیدنند، حضور دارند و جزئیات حوادث را مینویسند. مکتوبات آنها نیز گسترده است و جاهایی که برای تدوین و تالیف وقایع خلأ داشته باشند، از آنها استفاده میکنند.
البته این نکته را بگویم که اگر ما به سراغ تاریخ شفاهی میرویم، برای این است که آرشیومان را کامل کنیم نه برای این که به عنوان یک روش مستقل به آن نگاه کنیم. مثلا در پدیدهی انقلاب اسلامی شاید اصلا سندی از انقلابیون وجود نداشت و اصلاً آنها در حین مبارزهشان به دنبال سند مکتوب هم نبودند، زیرا اگر وقایع به صورت مستند مکتوب میشد، احتمال داشت آن اسناد در اختیار حاکمیت دیکتاتور و شکنجهگر قرار میگرفت و در نتیجه جایگاه و فعالیت افراد لو میرفت. در کشورهای غربی اما به خاطر این که آنها یک سازمان و ساختار مهم سندی داشتند، تمام جزئیاتشان مستند است. یعنی از طریق مستندات به بسیاری از وقایع و مطالبشان دسترسی دارند و کمتر از تاریخ شفاهی استفاده میکنند.
پس با این توضیحات، آیا ما در زمینهی تاریخ شفاهی منحصر به فرد هستیم؟
در این حوزه ما احتمالا منحصر به فرد هستیم و الآن کشوری را نداریم که در حوزهی تاریخ شفاهی به گستردگی ایران کار کرده باشد؛ البته به جز ژاپنیها که آن هم راجع به جنگشان با آمریکا است و بر روی آن کار کردهاند.
آیا در زمینهی تاریخ شفاهی کار علمی هم انجام شده است؟ یعنی آیا به صورت آکادمیک شکل گرفته است یا همچنان به صورت جهادی کار جلو میرود؟
وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، دو گروه راجع به انقلاب کار تاریخنگاری را شروع کردند. یک گروه به سرپرستی آقای سید حمید روحانی که بعدها ایشان با حکم امام خمینی به عنوان مسئول «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» منصوب شد و بعد از ایشان هم آقای روحالله حسینیان این کار را دنبال کردند. البته درکنار آقای حسینیان، آقای سید حمید روحانی همچنان این کار را انجام میدهد. دومین حرکت بنیادی هم در همان اوایل انقلاب اسلامی به نام «بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی» شکل گرفت. آن طور که من شنیدم، رهبر انقلاب و آقای هاشمی رفسنجانی و آقای معادیخواه عضو این بنیاد بودند. یکی از کارهایی که در این بنیاد انجام شد، ضبط خاطرات افراد موثر جمهوری اسلامی بود. مصاحبههای خوبی هم انجام دادند. یکی دیگر از کارهای این بنیاد، انتشار روزشمار انقلاب اسلامی و حوادث آن بر اساس همین خاطرات بود. این دو جریان در ابتدای انقلاب شکل گرفت.
با وقوع حادثهی جنگ تحمیلی نیز دو جریان تاریخنگاری دیگر در این رابطه شکل گرفت؛ یکی جریان «مرکز تحقیقات جنگ» در سپاه و با مدیریت آقایان محمدزادگان و رشید است. کار این دو بزرگوار به این صورت بود که افرادی را با ضبط صوت در کنار فرماندهان لشکرها و تیپهای سپاه و نیز فرماندهان ستادی قرار میدانند تا این افراد هر جلسه یا صحبت یا بحثی را که در رابطه با جنگ بوده، ضبط کنند. این گروه تا پایان جنگ بیش از ۳۰ هزار ساعت از این اطلاعات را ثبت و ضبط کردند. جریان دوم هم که در کنار گروه مرکز تحقیقات جنگ شکل گرفت، تبلیغات سپاه و درواقع ستاد تبلیغات جبهه و جنگ سپاه بود.
ستاد تبلیغات جبهه و جنگ سپاه چه کارهایی در این زمینه انجام داد و نقش شما چه بود؟
در تبلیغات، بچههای سپاه ابتدا برای ثبت خاطرات رزمندگان، دفترچههای خاطراتی را برای توزیع بین رزمندگان، طراحی و چاپ کردند که شاید تیراژ این دفترچهها به یک میلیون جلد میرسید. بنا بود رزمندگان در جبههها خاطرات و وقایع و تجارب خودشان را بنویسند و دفترچه را برای ستاد بفرستند، اما به دلیل این که شاید در آن زمان فرهنگ نوشتاری کمتر بود و نیز این که چهبسا رزمندگان دوست نداشتند از خودشان تعریف کنند و احساس میکردند ارزش کارشان برای خدا از بین میرود، از نوشتن طفره میرفتند. اگر هم مواردی را یاداشت میکردند، برای خودشان نگه میداشتند و دفترچهها را به ستاد تبلیغات سپاه ارسال نمیکردند. من بعدها مطلع شدم که از بیش از یک میلیون دفترچهای که تولید و توزیع شد، بهجرأت میگویم که تنها تعداد انگشتشماری از آن برگشت.
با توجه به این قضیه، در این باره ما یک دستورعملی تهیه کردیم و تدریجا من با تبلیغات سپاه همکاری کردم و بعدها مسئول ثبت و ضبط خاطرات در تبلیغات سپاه شدم و از سال ۶۳ تا سال ۶۹-۷۰ نزدیک به ۲۰ هزار ساعت مصاحبه با رزمندگان و فرماندهان در سطوح مختلف انجام دادیم.
بعد از جنگ چه اتفاقی افتاد؟
بعد از جنگ تحمیلی نیز اولین مرکزی که در حوزهی خاطرهنگاری شکل گرفت، حوزهی هنری بود که در آن آقایان سرهنگی، کمرهای و بهبودی در دفتر مطالعات ادب پایداری، یعنی همان دفتر ادبیات و هنر مقاومت، حضور داشتند. اواخر دههی ۷۰ من در حوزهی هنری ایدهی «تاریخ شفاهی انقلاب» را مطرح کردم که آقای زم پذیرفتند و در کنار آقایان سرهنگی و بهبودی، دفتر تاریخ شفاهی انقلاب را راهاندازی کردیم که تاکنون نیز ادامه دارد و فعال است. سپس در کنار این دفتر، «دفتر ادبیات انقلاب اسلامی» را هم راهاندازی کردیم.
همچنین به دلیل این که بنده در حوزهی جنگ هم کار میکردم، این قسمت فعال و تعطیل نبود و در حوزهی جمعآوری خاطرات با دوستان بنیاد شهید و بنیاد حفظ آثار همکاری میکردم و در بخش خاطرات و مصاحبههایی که موجود بود، به آنها کمک میکردم. حوزهی هنری دفاتر استانیاش را هم در این خصوص راهاندازی کرد و از هر استانی بنیاد حفظ آثار و بنیاد شهید به کار مشغول شدند. در حال حاضر اِنجیاُوهای مختلفی نیز در این زمینه شروع به فعالیت کردهاند و الحمدللّه کار بسیار گستردهای در حوزهی ثبت خاطرات انقلاب و دفاع مقدس و دیگر اتفاقات تاریخی کشور در حال انجام است.
یکی از تاکیدات رهبر انقلاب در دیدار با خانوادههای شهدا، جمعآوری خاطرات شهدا توسط خانوادههای آنها است. چه کارهایی تاکنون در این زمینه انجام دادهاید و آیا در این باره دستورعملی داریم؟
ببینید، معمولا با یک دستورعمل کارهای چندان عمیقی انجام نمیگیرد. اگر من بخواهم سوالاتی را که راجع به خانوادههای شهدا است، مطرح کنم، شاید نزدیک به دویست یا سیصد سوال میشود، اما فقط سوال نیست؛ خود گفتوگو است، سر ذوق آوردن مخاطب است و نوع ورود به متن مصاحبه است که کار سختی است. یعنی اگر آسان بود، پس همه باید مصاحبهگر و خبرنگار میشدند. لذا ما تصمیم گرفتیم در این باره گروهی را آموزش دهیم. ابتدا خودمان گروهی به اسم «انجمن تاریخ شفاهی ایران» را تشکیل دادیم و بچههایی را که در این حوزه کار میکردند، جمع کردیم. بعد به سراغ سازمانها و نهادها رفتیم. بعد نزدیک به یازده همایش علمی برگزار کردیم. اساتید دانشگاههای اصفهان، تهران و سپاه به کمک ما آمدند تا با هم گره بخوریم و یک کار علمی انجام دهیم و به دستورعملهایی در این باره برسیم. در این یازده همایش راجع به زوایای مختلف تاریخ شفاهی بحث و گفتوگو کردیم؛ از مصاحبه گرفته تا مبحث و تا این که اصلا چه چیزی هست و چه تفاوتی با خاطرهنگاری دارد. همچنین این که اگر قرار است کسی تاریخ شفاهی مثلا راجع به شهید و شهادت کار کند، چه کارها و اقداماتی را باید انجام دهد. ما با کمک سازمانها و نهادها این نشستها را برگزار کردیم و در عین حال، شخص خود بنده و بعضی بچهها هر جا که گروهی اعلام میکرد که ما میخواهیم در این زمینه کاری انجام دهیم، میرفتیم و کمکشان میکردیم و به آنها آموزشهای لازم را میدادیم. حتی همین اخیرا بچههای جنگ تویسرکان دُور هم جمع شدند و گفتند که میخواهیم خاطرات جنگ مردم شهر تویسرکان را جمع کنیم. ما رفتیم و به آنها آموزشهای لازم را در این زمینه دادیم.
ما نهتنها نسبت به جامعهی خودمان این حساسیت را داریم، بلکه نسبت به وقایع خارج از کشور هم این حساسیت را داریم. مثلا طی ارتباطات و سفرهایی که با لبنان داشتیم، احساس کردم که ما باید با لبنانیها کار کنیم. این بار حوزهی هنری واسطه شد و زمینهای را فراهم کرد تا چند نفر از اساتید ما در چند نوبت به لبنان بروند و آموزشهای لازم را بدهند. همچنین برای چگونگی تدوین کتاب یک همایش و نشستی گذاشتیم و آموزشهای لازم را در این باره دادیم. الآن بچههای لبنان هشت هزار ساعت مصاحبه گرفتهاند و در حال آمادهسازی چندین کتاب هستند.
این آموزش آیا فقط در کشور لبنان بود؟
خیر، ما از ظرفیت افغانستان هم استفاده کردیم، اما چون امکان رفتن ما به افغانستان فراهم نبود، طلبههای افغانستانی مستقر در قم را آموزش دادیم تا بروند و در شهرهای خودشان این کارها را انجام دهند. در سوریه هم سال گذشته به محض این که احساس کردیم نیاز هست و باید برویم، رفتیم و از شهرهای مختلف، کسانی را که کار روزنامهنگاری انجام داده بودند، در یک دورهی ۱۶ روزه آموزش دادیم. همچنین به شهرهای مختلفی مثل حلب یا منطقه شیعهنشین نبل و الزهرا و پل دمشق رفتیم و ایرانیهای مستقر در آنجا را آموزش دادیم. عراقیها نیز اعلام آمادگی کردهاند و آمدهاند و به ما گفتهاند که حاضریم و میخواهیم جنایتهای صدام را ثبت و ضبط کنیم و به ما کمک کنید. الان هم که ماجرای جنگ یمن در این چند سال اخیر پیش آمده، یمنیها اعلام کردهاند که آمادهاند به ایران بیایند و آموزش ببینند.
ببینید، ما به این جهت به آنها آموزش میدهیم که امروزه در ماجرای دفاع از ایران فقط نیست، بلکه دفاعی بر مبنای انقلاب اسلامی شکل گرفته و همین کشورهایی که شما میبینید، تحت تأثیر انقلاب اسلامی قرار گرفتهاند. در واقع اگر ما نهضت انقلاب اسلامی را یک نهضت جهانی بدانیم، اینها دامنههایی است که باید به آن بپردازیم.
به نظر شما آیا در مقابل جریان تاریخنگاری ما (تاریخ شفاهی و اندیشهی اسلامی) جریانهای معارضی در داخل و خارج وجود دارد که علیه گفتمان انقلاب اسلامی حرکت و فعالیت کنند؟
البته که در خارج از کشور گروههای بسیاری شکل گرفته است؛ از جمله کمونیستها، سلطنتطلبها، یهودیها و بهاییها که در چند گروه و با پولهایی که دارند، در حال تاریخنگاری خودشان هستند. در واقع به جای تاریخنگاری، در حال نوشتن نگاه خودشان هستند. آن تاریخنگار از نگاه خودش مطالب را کنار هم میگذارد و تصویر خودش را به ما ارائه میدهد و اصلا تصویر واقعی را هم ارائه نمیدهد. اعتقاد غالب بر این است که هیچ مورخی تصویر واقعی را ارائه نمیدهد، ولی بنده معتقدم که همیشه اینچنین نیست، اما قطعاً مورخین میتوانند با حذف و اضافهها و با روایتهای نادرست، تاریخ را آن جور که میخواهند تدوین کنند. کما این که اکنون در خارج از کشور همین کار در حال انجام است.
سوال آخر این که چاپ این خاطرات چه نتیجهای داشته و چه تاثیری بر مردم امروز و نسلهای آینده خواهد داشت؟
مورخین میگویند انسانِ بدون حافظه یک انسان گنگ و گیج است. جامعهی بدون تاریخ نیز مثل یک انسان بدون حافظه است. من معتقدم بخش بزرگی از مشکلات حال حاضر جامعهی ما این است که مردم ما تاریخمان را درست و دقیق نمیدانند و جزئیات و اطلاعات کامل به آنها گفته نشده است. رهبر انقلاب هم بارها این نکته را تأکید کردهاند.
برای نسل امروز ما که مثلا با مشکل گرانی، بیکاری یا معیشتی دلگیر میشود و میگوید آقا من این شرایط را نمیخواهم و چرا باید این سختیها را تحمل کنم و من آسایش و رفاه میخواهم، اگر من گذشته را به او گفته باشم که این انقلاب چگونه به دست آمده، آنگاه به منِ مسئول اجازه نخواهند داد که خیانت کنم و با منِ مسئول برخورد میکنند. بنابراین ضروری است که این هویت تاریخی را برای مردم بازگو کنیم.
همچنین ما اگر میخواهیم انقلابمان تداوم پیدا کند، باید مفاهیم و آرمانهای انقلاب را تبلیغ کنیم وگرنه عاقبت فقط در ذهن یک سری میماند و از بین میرود. در آینده ما چه اطلاعاتی راجع به گذشته داریم و چه میخواهیم بگوییم؟ نسل بعدی که میخواهد از انقلاب دفاع کند با توجه به این که از گذشته آن قدر خبرهای دروغ میدهند، چطور میتواند در میان این همه دروغ از انقلاب دفاع کند؟
ما اگر کتاب خاطرات زیاد چاپ کنیم و منابع زیاد تولید کنیم، آن وقت یک اتقان در این زمینه ایجاد میشود. مثلا یک نمونه برای شما بگویم؛ حضرت آقا در جایی فرمودند که در حال حاضر ما حدود ده هزار کتاب راجع به انقلاب چاپ کردهایم. از این ده هزار کتابی که چاپ شده، حداقل ۵-۶ هزار جلد آن راجع به جنایات و شکنجههای رژیم پهلوی است. پس بیینید چاپ ۵-۶ هزار جلد کتاب، ساخت موزهی عبرت و مواردی که در رسانهها و تلویزیون و روزنامهها راجع به پهلوی و جنایات آن گفته شده، باعث این شده که جامعهی الان هیچ شبههای نسبت به جنایات رژیم پهلوی نداشته باشد. یعنی کسی نیست که بگوید دورهی پهلوی شکنجه نمیشده است.
پس برای این که بتوانیم در آینده به ابهامات و شبهات انقلاب یا حتی دفاع مقدس که برای نسلهای بعدی ما مطرح خواهند کرد، پاسخ دهیم، با استفاده از همین خاطرات خواهد بود. چون این خاطرات به صورت تواتُر هست، باعث ایجاد صحت و درستی میشود. یعنی کسی در آن شک نمیکند. بنابراین اگر مردم با خواندن این کتابها و خاطرات بدانند که برای این انقلاب و استقلال آن چه خونهایی ریخته شده و چه زحماتی کشیده شده است، آن وقت حاضر نیستند آسیبی به این انقلاب برسد.