یکی از فعالیتهای بزرگ علمی مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی تدوین دایرةالمعارف فقه اسلامی است، مؤسسهی دایرةالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهلبیت(علیهمالسلام) به پیشنهاد حضرت آیتالله خامنهای در سال ۱۳۶۹ تأسیس شد و مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی به ریاست آن منصوب شد. در بخشی از حکم رهبرانقلاب آمده است:
«اینجانب که مدتهاست در آرزوی تهیهی دایرةالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهلبیت (علیهمالسّلام) میباشم، جنابعالی را که چهرهی درخشانی در علم و عمل بوده و بحمدالله از مقام والایی در فقه و علوم مرتبط به آن برخوردارید، برای انجام این اقدام بزرگ، شایسته دانسته، مسؤولیت ایجاد و ادارهی مؤسسهیی برای تهیهی این دایرةالمعارف را به جنابعالی محول میکنم.»
پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در گفتوگو با آقای حیدر حب الله ابعاد علمی دایرةالمعارف فقه اسلامی را بررسی کرده است. ایشان به مدت چهار سال و نیم معاونت علمی این مجموعه را عهدهدار بوده است،
ابتدا جایگاه علمی مرحوم آیتالله شاهرودی در حوزه علمیهی نجف را بیان بفرمایید. شما از چه زمانی با مرحوم آیتالله شاهرودی آشنا شدید؟
شناخت من از استاد بزرگوار آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی (رحمهالله) به اواسط سال ۱۳۷۴ ه.ش (۱۹۹۵ م)، زمانی که در درس فقه و اصول ایشان حاضر شدم، برمیگردد. قبل از آن شناخت من، محدود به فعالیتهای علمی ایشان همچون کتابهای «بحوث فی علم الاصول» و «کتاب الخمس» و ... بود.
آیتالله هاشمی شاهرودی از قدیم الایام در فضای شیعی در عالم عربی، به عنوان شخصیتی بارز شناخته میشد و به نیکویی شهرت داشت. لذا فعالیتهای علمی او، از همان تقریرات بحوث استادش شهید سید محمد باقر صدر، مورد توجه و اهتمام بود. در اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد میلادی، وقتی که نسلهایی از شاگردان لبنانی و عراقی و ... ایشان از عراق بازگشتند، تلقی بسیار مثبت و خوبی از ایشان به جای گذاشتند و مطالب زیادی از نبوغ و جایگاه ایشان در درس استادشان شهید صدر، و میزان احترام و تقدیر شهید صدر از ایشان، نقل میکردند. قبل از آمدنم به ایران، این تصویری بود که از ایشان در ذهنم نقش بسته بود و این تصویر از همان روزهای اولیهی حضورم در حوزهی علمیه، در شور و اشتیاق من برای حضور در درس و استفادهی علمی از ایشان مؤثر واقع شد.
دوران فعالیت علمی و تحقیقی ایشان در قم (قبل از مسئولیت قوه قضائیه در سال ۷۸) چگونه بوده است؟
هیچکدام از اشتغالات سیاسی و انقلابی ایشان در اوایل دههی هشتاد میلادی که به ایران آمدند، مانع از این نشد که با شایستگی تمام به جنبهی علمی و حوزوی نیز اهتمام ورزند. خاطرم هست روزی به بنده گفتند، که در همان اوائل حضورشان در قم و شروع درس خارج، دروسی درباره فقه جزائی و جنایی در اسلام که طبق معیارهای بحثهای حقوقی روز دنیا تنظیم شده بود، ارائه کردند. برای این امر از کتاب «فقه جنائی» دکتر عبدالقادر عودة کمک گرفتند. این کتاب از کتب مهم عربی در این حوزه است. تلاش ایشان این بود که فهرست و ترتیب تمام بحثهای مربوط به حدود و قصاص و دیات و ... را بر اساس یک دستهبندی حقوقی جدید که متناسب با زندگی در جهان معاصر و در جهت پاسخ به نیازهای دولت اسلامی باشد، بازسازی کنند. این البته به طراز بالایی از نظریهپردازی احتیاج دارد. به همین جهت، نقشهی راه و الگوی کاملی برای این بحث بازسازی کردند و چند سالی به تدریس آن مشغول بودند. اما با بروز برخی مشکلات و موانع مجبور شدند آن بحث را متوقف کنند و به کتاب خمس منتقل شوند.
مباحث ایشان (رحمهالله) در فقه جزائی و جنائی در حال حاضر موجود است. ایشان در سالهای اخیر در پی تکمیل آن مباحث بودند تا آنها را به چاپ رسانند، اما با وجود اینکه اصلاحات و ویراستاری بسیاری بر این کتاب اعمال شد، شرایط و فشار فعالیتهای علمی و ...، اجازهی این کار را به ایشان نداد. امیدواریم این کتاب ارزشمند منتشر و چاپ شود تا محققین حوزهی فقه و حقوق بتوانند از آن در قضایای مهمی برای جامعه و دولت اسلامی، استفاده کنند.
فعالیتهای ایشان به صورت خیلی واضح به من نشان میداد که ایشان اهتمام ویژهای داشتند که فقه از مرحلهی کلاسیک به مرحلهای وارد شود تا بتواند به اقتضائات و پرسشهای عصر مدرن پاسخ بدهد.
از روند تأسیس دایرةالمعارف فقه اسلامی و اهداف و فعالیتهای آن بگویید. این دایرةالمعارف چه موضوعاتی را بررسی میکند؟
تأسیس دایرةالمعارف فقه اسلامی بر اساس مذهب اهل بیت (علیهمالسلام) به بیش از ۲۵ سال پیش باز میگردد. فکر اصلی و محوری ایشان – با توجه و راهنمایی رهبر معظم انقلاب – این بود که فقه نیز با روشهای جدیدِ تدوین در عالم همراه شود. میدانیم که علوم مختلف از زمانهای بسیار گذشته وارد مرحلهی تدوین لغتنامهها و دانشنامهها و دایرةالمعارفها و ... شدهاند. هدف از این دایرةالمعارف هم از جهتی تسهیل فقه برای پژوهشگران و از جهتی دیگر انتقال آن به مرحلهای جدید بود.
تأسیس دایرة المعارف فقه اسلامی بر اساس مذهب اهل بیت علیهم السلام به بیش از ۲۵ سال پیش باز میگردد. فکر اصلی و محوری ایشان – با توجه و راهنمایی رهبر معظم انقلاب – این بود که فقه نیز با روشهای جدیدِ تدوین در عالم همراه شود.
فکر محوری در این کار، بالندگی فقه امامیه بود. اما پروژهی دایرةالمعارف فقه اسلامی به فقه امامیه محدود نمیشود. بلکه همچنین مسیرش را تا فقه مقارن بین مذاهب اسلامی پیش میبرد و این از اموری بود که در فعالیتهای این مؤسسهی بزرگ دیده شده بود. لذا خود ایشان بیش از ده سال پیش نوشتن دایرةالمعارف فقه مقارن را آغاز کردند که تاکنون مجلداتی از آن هم منتشر شده است.
دایرةالمعارف فقه اسلامی بر اساس فهرست الفبایی تنظیم شده و شامل هزاران اصطلاح و عنوان فقهی است. این دایرةالمعارف به صورت لغتنامهای فقط به شرح اصطلاح بسنده نمیکند، بلکه همچنین تمام مباحث فقهی در تراث فقه امامیه را از ابتدا تاکنون مورد بررسی قرار میدهد و به افکار و نظریهها و مناقشاتی که با آن عنوان یا اصطلاح در ارتباط است میپردازد. ارزش چنین دایرةالمعارفی فقط به عرضه کردن فقه امامیه به طلاب علوم دینی محدود نمیشود، بلکه اهمیت بیشتر آن در رساندن صدای این فقه به دانشجویان حقوق و حتی طلاب علوم دینی از مذاهب گوناگون است، تا آنها نیز امکان یابند نسبت به دستاوردهای فقه امامی در این زمینه اطلاع پیدا کنند.
چه نیازهایی در دایرة المعارف فقه اسلامی پاسخ داده شدهاند؟
امثال این دایرةالمعارف میتواند حاجات بسیاری را برآورده کند. امروزه دست پیدا کردن به موضوعات فقهی در تراث فقه امامی امری سخت شده است به گونهای که غیر متخصصین و حتی احیاناً برخی از خود متخصصین هم قادر به آن نیستند. در حالی که این قبیل دانشنامهها میتواند دسترسی محققین در تخصصهای گوناگون را به موضوعات فقهی در تمامی عنوانها، تسهیل کند. وجه تمایز این دایرةالمعارف این است که تا حد امکان تلاش کرده است عناوین گوناگون و متنوعی را به کار گیرد و ضمن آن تمامی بحثهای فقهی مرتبط را بیان کند حتی اگر این عناوین بسیار جدید و معاصر باشند. بنابراین برای اطلاع پیدا کردن از نظر فقه امامی در مسائل مستحدثه، میتوان به عناوینی که در این دایرةالمعارف برای قضایای مستحدثه به کار رفته، رجوع کرد و از خلال آن به نظریات امامیه در این حوزه واقف شد.
برای اطلاع پیدا کردن از نظر فقه امامی در مسائل مستحدثه، میتوان به عناوینی که در این دایرة المعارف برای قضایای مستحدثه به کار رفته، رجوع کرد و از خلال آن به نظریات امامیه در این حوزه واقف شد.
نیاز دیگری که این دانشنامه در پی رفع آن میکوشد، نظمبخشی به مباحث است. آیتالله هاشمی شاهرودی خود ذهن بسیار منظمی داشت و در مباحث علمی هم بسیار منظم بود. این شخصیت علمی منظم او تأثیر بزرگی بر این دانشنامه و بر فعالیتهای علمی گوناگونش میگذاشت. به همین دلیل است که این دایرةالمعارف به توضیح و تشریح سلسلهوار افکار، شرح اصطلاحات، معانی لغوی، بیان عناصر شباهت و تفاوت بین نظریات و مشخص کردن فرقشان با هم و بیان فرق اصطلاحات نسبت به یکدیگر اهتمام ویژهای دارد. به خاطر این نکته که در مواقع بسیاری محقق بین اصطلاحات خلط میکند. گاهی دو مصطلح فقهی را به اشتباه یکی میپندارد و گاهی دو مصطلح فقهی را کاملاً از هم متباین میداند در حالی که متداخل هستند و مثلاً در نسبت معینی اشتراک دارند. این امر گاهی به دقت لغوی و فقهی بسیار بالایی احتیاج دارد تا بتوان بدون غلطیدن به ورطهی خطا، به صورت دقیق بین دو اصطلاح تفاوت قائل شد. چیزی که این دایرةالمعارف، متکفل آن شده است، یعنی همین نظمدهی به مباحث از معانی لغوی تا معانی اصطلاحی، تا تمایزبخشی بین اصطلاحات، تا بیان مرتب موضوعات مرتبط با یک عنوان و اصطلاح، بعد از جمعآوری تمامی آنها از لابلای بخشهای گوناگون فقه اسلامی و بیان نظریات ذیل این موضوعات و بیان مناقشات ذیل این نظریات بهشکل زنجیروار، علمی و موثق، امری بسیار دشوار است که آیتالله هاشمی شاهرودی به این امر بسیار مهم و بزرگ در طی سالهای متمادی و طولانی، مبادرت ورزیدند و با وجود مشاغل و فعالیتهای بسیار زیاد، از هیچ تلاش و کوششی در این راه دریغ نکردند.
در کنار دایرةالمعارف فقه اسلامی بر اساس مذهب اهل بیت (علیهمالسلام) و همینطور دایرةالمعارف فقه مقارن، موسسهی ایشان، مجلهی فقه اهل بیت (علیهمالسلام) را به دو زبان عربی و فارسی منتشر کرد. این برای حوزهی علمیه در آن زمان که اساساً تفکر انتشار مجلات و نشریات پژوهشی در مباحث فقهی به ندرت یافت میشد، دستیابی و موفقیت بزرگی به شمار میآمد. اصل این اهتمام به موضوع نشریات و مجلات پژوهشی در قلمرو فقه، بدین معناست که احساس میشود قضایای امروزی و نو در فقه را باید به شکل جدید مورد بررسی قرار داد تا بتواند به نیازها و حاجات مرحلهی کنونی جوابی درخور دهد.
سزاوار است به «مرکز الغدیر للبحوث و الدراسات» نیز اشارهای بکنیم. مرکزی که ایشان ۲۵ سال پیش آن را با این هدف که یک کرسی فکری در عالم عربی باشد، تأسیس نمود و در آن به صورت مستمر، نشستها و کنفرانسهای فکری و پژوهشی که در آن حوزویان و دانشگاهیان از مکاتب و مذاهب گوناگون اسلامی شرکت داشتند، برگزار میشد. این مرکز میتواند به عنوان یک الگو برای گفتگو بین مذاهب بدون دشنام و بدگویی و ناسزا و تفرقه یا فتنه بین مسلمین، به شمار رود. این مرکز دهها کتاب و تعداد زیادی نشریات و مجلات بارز، مثل مجلهی «المنهاج» که یکی از مجلات آبرومند در عالم عربی به شمار میرود، منتشر ساخت.
روش علمی ایشان در تدوین مقالات چطور بود؟
اگر منظورتان مقالات شخصی ایشان است، اغلب آنها در مجلهی فقه اهل بیت (علیهمالسلام) منتشر میشد. پس از آن بخش زیادی از آنها در کتابی تحت عنوان «قرائات فقهیة معاصرة» انتشار یافت.
از ویژگیهای مقالات ایشان (رحمهالله) میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
اول: انتخاب موضوعات حساس و به روزی که دارای سؤال و اشکال است و به چالشی معین پاسخ میدهد. مثلاً مسألهی ضمان کاهش قیمت پول، موضوعی در نهایت اهمیت و حساسیت است. همچنین موضوع ارث زوجه از ملک، مسألهی هلال و افق، نقش ولی امر در قصاص و ... .
ایشان بنا به طبع خود، مایل بودند موضوعاتی را انتخاب کنند که در جمهوری اسلامی ایران، چالشی حقوقی به شمار میآید. از این رو ایشان برای دستیابی به راهحلهای فقهی برای حل معضلهای حقوقی که تجربهی اسلامی با آن مواجه است، بدون تخطی از قواعد قاطع اجتهاد، تلاش میکرد.
دوم: ایشان بنا به طبع خود، مایل بودند موضوعاتی را انتخاب کنند که در جمهوری اسلامی ایران، چالشی حقوقی به شمار میآید. از این رو ایشان برای دستیابی به راهحلهای فقهی برای حل معضلهای حقوقی که تجربهی اسلامی با آن مواجه است، بدون تخطی از قواعد قاطع اجتهاد، تلاش میکرد.
سوم: یکی از ویژگیهای متمایز ایشان، تخریجات و تلاشهای فقهی بسیار برای یافتن راهحلها بود. ایشان گاهی با ابتکار خود سلسلهای از راهحلهای فقهی را بیان میکرد و به مناقشهی تفصیلی آنها میپرداخت. این نشاندهندهی استعداد ذهنی ایشان برای مطرح کردن فرضیهها و سپس بیان بلکه ابتکار ادلهای برای آن فرضیات و سپس مناقشهی همان فرضیات است. و این با صرف تمسک به یک عام یا مطلق در یک آیه یا روایت و با همین مسیر مختصر بحث را به اتمام رساندن، همانطور که برخی نویسندهها انجام میدهند، متفاوت است. ایشان همیشه تأکید داشت مسائل مستحدثه نباید با عجله مورد بررسی قرار گیرد، بلکه فقیه باید دربارهی جوانب گوناگون آن تأمل کند.
ابتکارات آیت الله شاهرودی در مجموعه دایرة المعارف چه مواردی بوده است؟ آیا میتوان گفت سعی شده است فقه نظام در آن مجموعه سامان یابد؟
معتقد نیستم که دایرةالمعارف به تنهایی برای تشکیل فقه نظام کافی باشد، اما مطمئناً یکی از حلقههای سلسلهای است که در نهایت منجر به تحول فقه و تبدیل آن به فقهی روزآمد که قادر است جوانب گوناگون زندگی روزانهی فردی و جمعی و دولتی و حیات سیاسی و اجتماعی را دربرگیرد، میشود. هنگامی که فقه از مرحلهی بحث در مسائل فردی برمیخیزد تا به قضایای مربوط به امت و دولت و حیات عامه، بپردازد، به تفکر برای ایجاد منظومههای فقهی و یک نظام فقهی کامل، نزدیک میشود.
جناب آیتالله هاشمی شاهرودی به طور جدی تحت تأثیر فعالیتهای استادش شهید سید محمد باقر صدر بودند. لذا به بحث از فقه نظام و فقه نظریات تمایل داشتند اما هیچگاه شرایط برای طرح چنین بحثهایی توسط ایشان فراهم نشد. ناگفته نماند که ایشان در مجالس خصوصی از اینکه علیرغم نیاز ضروری و مبرم، هنوز در حوزههای علمیه از این نوع بحثها به قدر کافی استقبال نمیشود، گله داشتند.
شاید از بارزترین کتابهایی که شخصاً اعتقاد دارم ایشان در آن کتاب در پی قراردادن فقه در ضمن منظومهی یک دولت و جامعه هستند، کتاب «الخمس» ایشان است. آیتالله هاشمی شاهرودی (رحمهالله) در این کتاب به این نظر نزدیک میشود که خمس در ضمن پروژهی نظام اسلامی قرار دارد. لذا اگر ملاحظه بفرمایید ایشان در سخنان و تحلیلهای بسیاری که درباره سهم سادات و سهم امام بیان داشتند معتقد بودند که این قضیه راجع به شخص امام معصوم نیست بلکه راجع به منصب امامت است. ما در فصلهای گوناگون این کتاب شاهد هستیم که ایشان تلاش میکند با ربط دادن مباحث فقه خمس با نظام عام اسلامی و استخراج یک قرائت فقهی در پرتو این نگاه، به این نقطه برسد.
زمانی که ایشان از مسئولیت ریاست قوهی قضاییه بازگشتند و مجدداً دروسشان را در حوزه علمیهی شهر قم آغاز کردند، برای تدریس کتاب «الزکات» را انتخاب نمودند. هنگامی که از ایشان دلیل این انتخاب را پرسیدم، گفتند که عموماً فقه امامی در این اواخر کمتر به فقه زکات و نظام مالیاتی توجه کرده است و ما باید این نوع از مباحث که در عصر کنونی اهمیت یافتهاند را احیا کنیم.
آیا در مجامع علمی ایران جایگاه خودش را پیدا کرده است؟ همچنین اشارهای بکنید این دایرة المعارف در جهان اسلام چه جایگاهی دارد؟
من معتقد هستم که آیتالله سید هاشمی شاهرودی (رحمه الله) جایگاه حقیقی خود را نیافتند و حتی در حوزههای علمیه آنچنان که شایسته است شناخته نشدند. این را به این خاطر که ایشان استاد من هستند نمیگویم. بلکه امر را بدین صورت میبینم. شاید البته این اتفاق اسبابی هم داشته باشد. دروس خارجی که ایشان هنگام بازگشت به ایران آغاز کردند به زبان عربی بود. همین وضعیت تا زمان پذیرش مسئولیت قوهی قضائیه ادامه داشت. طبیعی بود که دروس ایشان به خاطر مانع زبانی آنطور که باید مورد توجه قرار نگیرد. اما پس از آنکه ایشان از قوهی قضائیه بازگشتند و دروس خارجشان را با زبان فارسی آغاز کردند، دیدیم که چگونه درس ایشان به یکی از دروس بزرگ حوزه علمیهی قم تبدیل شد.
به این اضافه کنید که مدرسهی شهید صدر، خیلی در حوزهی علمیهی قم معروف نیست و اخیراً به طور جدی مورد توجه واقع شده است. یکی از اهداف آیتالله هاشمی شاهرودی هم این بود که تمامی گرایشهای حوزهی علمیه را با مدرسهی فقهی و اصولی شهید صدر آشنا کند و به نظر بنده، ایشان از همان اوایل پذیرش ریاست قوهی قضائیه این اهتمام را داشت. با توجه به اینکه مدرسهی شهید صدر منظومه و اصطلاحات و تقسیمبندی خاص خود را برای مباحث اصولی دارد، گاهی فهم آن برای کسی که با آن مأنوس نیست و در فضای دیگری فکر میکند، سخت است. شاید به همین دلیل بود که اندکی زمان برد تا اسم آیتالله هاشمی شاهرودی در فضای حوزوی شهر قم مطرح گردد. اما وارد شدن ایشان به قوهی قضائیه و بازگشایی دروسشان در شهر تهران و قم آن هم به زبان فارسی، راه را بر معروفیت ایشان در فضاهای علمی هموار کرد.
درباره سبک کاری ایشان در مجموعه دایرةالمعارف نکاتی بیان کنید. چقدر وقت میگذاشتند؟ اخلاق علمی ایشان چگونه بود؟
در اوایل کار آیتالله هاشمی شاهرودی وقت بسیاری را صرف دایرةالمعارف میکردند، چون بالاخره مرحلهی تأسیس مرحلهی سختی است. چون اولین تجربه بود و تا آن زمان چیزی مانند آن نداشتیم. ایشان همیشه میگفتند که باید از کسانی در این زمینه از ما تجربهی بیشتری دارند و جلوتر هستند استفاده کنیم مانند برخی از دایرةالمعارفها نزد اهل سنت. همچنین ایشان به آن حوزهی قانونی و حقوقی هم اهتمام ویژه داشتند و کم کم امور به شکل منظمی درآمد تا ایشان فقط مقالات و مباحثی که محققین و پژوهشگران مینوشتند را میدید و برخی سؤالات و ملاحظات و انتقادات و مطالبی اضافه میکردند.
چیزی که برای من جالب است این است که وقتی ما مجموعهای از مقالات فقهی را به ایشان میدادیم، آنها را میگرفتند و مملو از مطالب و افکار همراه با ملاحظات متعدد باز میگرداندند و مهمتر اینکه ایشان افکار بسیاری را اضافه میکردند و گاهی یک تحلیل فقهی را در چندین صفحه توضیح داده و آن را به صفحات موسوعه اضافه میکردند. معتقدم اگر اندکی به آرشیو دایرةالمعارف دسترسی پیدا کنید حقیقتاً حیرت خواهید کرد. حجم حضور علمی ایشان در تنظیم مقالات، اضافه کردن به آنها، تغییرات وسیع، تحلیل نقشهی بحث و تقدیم و تأخیر عنوانها مخصوصاً در اوایل کار، فوقالعاده بود. ایشان کسی نبودند که صرفاً از دور یک اشرافی داشته باشند و یا آن جایگاه را تشریفاتی بدانند، بلکه در میدان عمل پیگیری داشتند و تقریباً صفحه به صفحهی تحقیقها را مطالعه میکردند و سهم پررنگی در تدوین این دایرةالمعارف داشتند که از خدا میخواهیم به برکت اعمال صالح ایشان خیر جزاء المحسنین را به ایشان عطا کند.
مطلب دیگری که بنده ملاحظه کردم این بود که ایشان در بحث علمی تعارف نداشتند. زمانی که میخواستند مقالهای علمی را در موسوعه یا غیر آن نقد کنند، به هیچ وجه با کسی تعارف نمیکردند. بلکه صریح و واضح و محکم بودند. حتی از بعضی از اصطلاحات و عناوین کوچک فقهی که فقها درباره آن سخن زیادی نداشتند نمیگذشتند و به خاطر تعارف، ملاحظه و انتقاد خود را کنار نمینهادند تا جایی که بعضی از برادران فاضل، ایشان را در مقام نقد علمی بسیار جدی و محکم، شناخته بودند. این میزان جدیت ایشان را در انتشار یک دایرةالمعارف فقهی حقیقی که در محافل اجتهادی و قانونی ارزشمند است، نشان میدهد، نه صرفاً انتشار یک دایرةالمعارف شکلی که هدف از آن فقط و فقط زیاد کردن تعداد جلدها و توجه به جنبهی رسانهای باشد.
مرحوم آیت الله شاهرودی از کسانی بودند که کرسی تدریس قم را رها کردند و بنابر نیاز انقلاب اسلامی، مسئولیت قوه قضائیه را قبول کردند، نوع نگاه ایشان نسبت به حکومت اسلامی و ضرورت مسئولیتپذیری چه بوده است؟
بدیهی است که آیتالله هاشمی شاهرودی (رحمهالله) نظام اسلامی و پروژهی حرکت اسلامی و دولت اسلامی را از مهمترین اولویتهایی که حفظ و دفاع از آن واجب است، میدانستند. معتقد بودند که برای رشد و بالندگی هرچه بهتر، مرجعیت دینی و موسسهی فقهی باید با این نظام در زمینههای گوناگون همکاری تام داشته باشد. همانطور که گفتم، هرکس که مباحث گوناگون و سخنرانیهای متفرقهی ایشان را مطالعه کند درمییابد که فقه نزد ایشان برای تشکیل یک منظومهی سیاسی و اجتماعی شناخته میشود.
بدیهی است که آیت الله هاشمی شاهرودی (رحمه الله) نظام اسلامی و پروژهی حرکت اسلامی و دولت اسلامی را از مهمترین اولویتهایی که حفظ و دفاع از آن واجب است، میدانستند.
تجربهی آیتالله هاشمی شاهرودی تأکید میکند که ایشان علیرغم اعتقادشان به استقلال حوزهی علمیه و استقلال مرجعیت، معتقد بودند که حوزهی علمیه نباید نسبت به نظام اسلامی و اقتضائات و نیازهای آن اهمال ورزد و بیاعتنایی کند، چه برسد که بخواهد با آن به دشمنی برخیزد. فقها باید به مشکلات حقوقیای که در حال حاضر در فقه دولت اسلامی وجود دارد بپردازند و از این امر روی نگردانند. این آن چیزی بود که در کتابهای ایشان و دیدارهای خصوصی با ایشان به شکل واضح لمس کردم. رویکرد و عقیدهی راسخ ایشان اینگونه بود و عمل ایشان هم با این رویکرد سازگاری داشت.
شاید بتوانم بگویم که ایشان (رحمهالله) در این زمینه، نسخهای از استادشان شهید صدر و متأثر از ایشان بودند. ایشان از جهتی در مقام فکر و اندیشه و نظریهپردازی با حرکت دولت اسلامی در تماس و همکاری بود و در عین حال از سوی دیگر، به صورت عملی و میدانی هم قبل انقلاب و هم بعد انقلاب با این حرکت همراه شد.