others/content
نسخه قابل چاپ

سه عنصر اصلی فروپاشی رژیم صهیونیستی

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif فلسطین در دهه‌های متمادی رنج‌های زیادی را تحمل کرده است. رنجِ آوارگی و اشغال باعث شده است تا مردم فلسطین در هفت دهه‌ی گذشته روزبه‌روز مشتاق‌تر به مبارزه علیه اسرائیل باشند. اما در این میان، سازشکاران عربی به‌دنبال عادی‌سازی روابط با اسرائیل هستند و این به‌معنای خروج فلسطین از جایگاه «مسئله‌ی اول جهان اسلام» است. در این میان، ایران تمام تلاش خود را انجام داده است تا این مسئله بار دیگر به مسئله‌ی نخست جهان اسلام تبدیل شود. این در حالی است که انتفاضه‌ی سوم هراس شدیدی در سرزمین‌های اشغالی ایجاد کرده و ساکنان این سرزمین‌ها را وادار به مهاجرت از اسرائیل به دیگر کشورها نموده است. این مسئله می‌تواند بقای اسرائیل را با تهدیداتی جدی مواجه کند. برای بررسی ابعاد مختلف این مسئله، با حسین شیخ‌الاسلام، مشاور وزیر امورخارجه، گفت‌وگویی انجام شده است که در ادامه تقدیم خواهد شد.
 
* جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده مشکل اصلی فلسطین وجود رژیم جعلی صهیونیستی است. اما در شرایط کنونی، برخی کشورهای مؤثر در بحران فلسطین، به‌دنبال عملی کردن طرح دو دولت هستند. به نظر شما، این دو چگونه قابل جمع هستند؟
همان‌طور که رهبر انقلاب هم اشاره کرده‌اند، مشکل فلسطین اشغالگری یک رژیم جعلی خاص است؛ رژیمی بی‌ریشه که برای سرزمین فلسطین نبوده و از بیرون وارد شده است. راه‌حل نیز جز این نیست که زمین فلسطینیان به مردم فلسطین بازگردانده شود و در فلسطین دولتی سر کار بیاید که مورد توافق همه‌ی مردم فلسطین باشد؛ مردمانی که صاحبان اصلی فلسطین‌اند و درصدی از آن‌ها در شرایط کنونی در داخل فلسطین هستند و برخی نیز آواره شده و در کشورهای همجوار سکنی گزیده‌اند و به «طوق» معروف هستند. این مردم باید سرنوشت فلسطین را تعیین کنند.

اما در مورد اینکه کشورها و نهادهای بین‌المللی دنبال طرح دو دولت هستند، باید گفت سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی به‌دلیل اینکه تحت نفوذ و سیطره‌ی صهیونیست‌ها هستند، به‌دنبال راه‌حل‌هایی مطابق با نظر استکبار جهانی‌اند. این سازمان‌ها بدیهی‌ترین حقوق ملت‌ها را پایمال می‌کنند. مثلاً حقوق کودکان در یمنِ مظلوم توسط عربستان نقض شده است و سازمان ملل به‌دلیل دلارهای سعودی، از تأیید گزارش‌های کارشناسی در این مورد امتناع می‌کند. بنابراین برای حل مسئله‌ی فلسطین به سازمان‌های بین‌المللی هیچ امیدی نیست. کشورهای بزرگ و استکباری نیز که خود تشکیل‌دهنده و ایجادکننده‌ی رژیم غاصب صهیونیستی هستند. پس تنها راه‌حل، مقاومت است و این مقاومت نیز شکل‌های مختلفی دارد: مقاومت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... این تنها راه‌حل احقاق حقوق ملت فلسطین است.
اسرائیل برای اینکه بتواند زنده بماند، ناگزیر از جذب مهاجر است، اما این شرایط، مهاجرت را معکوس کرده است. این راه پیروزی است. مقام معظم رهبری فرمودند در ۲۵ سال آینده اسرائیلی وجود نخواهد داشت. برخی‌ها از این سخن، برداشت نظامی می‌کنند، اما به نظر بنده، تنها تعبیر نظامی درست نیست و این یک مسئله‌ی نظامی، اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی است.

* رهبر انقلاب در سال ۹۳ بیان کردند: بنده عقیده‌ام این است. این اعتقاد ماست که کرانه‌ی باختری هم مثل غزه باید مسلح شود. امروز نیز در سخنرانی خود در کنفرانس فلسطین، بار دیگر به این موضوع اشاره کردند. این فرایند به چه نحو است؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روش امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، نقشی اساسی برای کشاندن مردم فلسطین به میدان نبرد ایفا کرد. این مسئله ثمرات زیادی داشته است؛ مانند آزادی غزه، آزادی لبنان و مقاومت کنونی در لبنان و غزه. اما روش امام چه بود؟ امام مردم را به نیت قربه‌الی‌الله به صحنه آورد و مردم تا پیروزی پایداری کردند. تکیه‌ی مردم نیز به ارتش آزادی‌بخش یا جیش‌التحریر نبود، همانند انقلاب‌های فرانسه یا روسیه. مانند ایران. در ایران ملت به صحنه آمدند و این یعنی توپ و تانک و مسلسل دیگر اثر ندارد. این روش به‌شکل انتفاضه در فلسطین نمود پیدا کرد. علاوه بر این، امام برای آزادی فلسطین، روز قدس را بنیان نهادند. این روش را حضرت امام به‌عنوان مراسم برائت از مشرکین در حج نیز اشاعه دادند. همین مسائل باعث ایجاد انتفاضه در فلسطین شد.

از دهه‌ی هشتاد میلادی حزب‌الله لبنان با تأسی از مقاومت ایران، با اسرائیل جنگید و در سال ۲۰۰۰ بر اسرائیل پیروز شد. در سال ۲۰۰۵ غزه بر اثر انتفاضه آزاد شد. در سال ۲۰۰۶ اسرائیل در جنگ ۳۳روزه شکست خورد. در سال ۲۰۰۸ در جنگ ۲۲روزه مردم غزه پیروز شدند. در سال ۲۰۱۲ نیز صهیونیست‌ها نتوانستند بر مردم غزه پیروز شوند و در این جنگ برای نخستین‌بار اسرائیلی‌ها درخواست آتش‌بس کردند. این برای اولین‌بار بود که مردم فلسطین شرایط آتش‌بس را تعیین می‌کردند. در سال ۲۰۱۴ برای اینکه شرایط آتش‌بس را تغییر بدهند، ۵۱ روز به غزه حمله کردند، ولی مردم غزه مقاوم ایستاد.

این رهنمون رهبری یا روش‌های انقلاب ایران را مردم فلسطین بسیار خوب درک و اجرا کرده‌اند و به‌عنوان یک تجربه‌ی موفق به‌کار برده‌اند. در انتفاضه‌ی اخیر، هم اسلحه‌ی سرد، هم بیل مکانیکی، اسلحه‌ی دست‌ساز و اتومبیل به‌عنوان سلاح مردم فلسطین معرفی شده است. اینکه مردم فلسطین اکنون اسلحه‌ی دست‌ساز دارند و این اسلحه‌ها بومی است، چهره‌ی مقاومت را عوض کرده است و اشغالگران در هراس شدیدی قرار دارند و نمی‌دانند که چه‌زمانی و چگونه هدف قرار خواهند گرفت. اسرائیل برای اینکه بتواند زنده بماند، ناگزیر از جذب مهاجر است، اما این شرایط، مهاجرت را معکوس کرده است. این راه پیروزی است. مقام معظم رهبری فرمودند در ۲۵ سال آینده اسرائیلی وجود نخواهد داشت. برخی‌ها از این سخن، برداشت نظامی می‌کنند، اما به نظر بنده، تنها تعبیر نظامی درست نیست و این یک مسئله‌ی نظامی، اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی است.

* شورای امنیت سازمان ملل اخیراً با صدور قطعنامه‌ای شهرک‌سازی در فلسطین را غیرقانونی اعلام کرده، اما نتانیاهو با نادیده گرفتن این قطعنامه‌ی اخیر، مجوز ساخت شهرک‌های جدید را صادر و پارلمان رژیم صهیونیستی نیز آن را تأیید کرده است. تحلیل شما از این مسئله چیست؟
مصوبه‌ی اخیر پارلمان اسرائیل یک بُعد جدید دارد. در مصوبه‌های قبلی در مورد شهرک‌سازی، شهرک‌ها در مناطقی که ملک شخصی افراد فلسطینی نبود، انجام می‌شد. این مسئله خلاف قوانین بین‌المللی و کنواسیون‌های ژنو در مورد سرزمین‌های اشغالی بود، اما مصوبه‌ی جدید اشغال منازل و املاک شخصی فلسطینی‌ها را تأیید کرده است. این موضوع علاوه بر اینکه برخلاف قوانین بین‌المللی است، برخلاف موازین حقوق‌بشر نیز هست، چون نقض مالکیت و حقوق فردی افراد است. در واقع این مصوبه، جنایت جدیدی به جنایت‌های اسرائیلی‌ها اضافه کرده است. این مصوبه نشان می‌دهد مقاومت فلسطین با تمام نظام اسرائیل درگیر است، نه با بخشی از آن. برخی اسرائیل را به کندرو و تندرو تقسیم می‌کنند، اما واقعیت این است که ما با کل این رژیم در تقابل هستیم. تمام اسرائیل غیرمشروع، ظالمانه و خطری برای صلح و امنیت بین‌المللی است.

* حمایت از فلسطین، انتفاضه و مبارزه با صهیونیسم و حامیانش از ارکان اصلی سیاست‌های راهبردی جمهوری اسلامی ایران است که رهبر انقلاب امروز هم بر آن اشاره فرمودند. در شرایط کنونی، این راهبرد ایران چگونه اجرا می‌شود؟
ما از مقاومت و اینکه ملت‌ها تعیین‌کننده‌ی سرنوشت خود باشند، پشتیبانی می‌کنیم و با هر نوع ظلمی، چه در داخل فلسطین توسط اسرائیل و چه در خارج از فلسطین توسط استکبار جهانی، مقابله می‌کنیم. این روش ماست. دستگاه دیپلماسی ما مسئول دیپلماسی رسمی کشور است و در تمام نهادهایی که مصوباتی علیه مردم فلسطین داشته‌اند، به‌صورت جدی واکنش نشان داده است. دستگاه دیپلماسی ما در تلاش است که مسئله‌ی فلسطین را بار دیگر به مسئله‌ی اول جهان اسلام تبدیل کند. مثلاً در سفر آقای رئیس جمهور به عمان و کویت، یکی از محورهای بحث این بوده است که چگونه مسئله‌ی فلسطین دوباره به جایگاه مسئله‌ی اول جهان اسلام برگردد؛ چراکه صهیونیسم با استفاده از تروریسم وهابی، مسئله‌ی فلسطین را از اولویت جهان اسلام خارج کرده است.
عادی‌سازی روابط با اسرائیل بسیار خطرناک است و مسلمان‌ها را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد و باعث پراکندگی جهان اسلام می‌شود. ازاین‌رو مسئله‌ی فلسطین به‌جز اینکه یک مسئله‌ی حق است و ما به‌دلیل حق بودن باید از آن پشتیبانی کنیم، از نظر سیاسی نیز باعث وحدت جهان اسلام می‌شود.

* همانطور که اشاره کردید جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که فلسطین باید مسئله‌ی اول دنیای اسلام باشد، اما در شرایط کنونی شاهد آن هستیم که برخی کشورهای عربی مانند عربستان، در مسیر عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی گام برمی‌دارند. دلیل این مسئله چیست؟
هرقدر مشروعیت یک دولت منبعث از ملت آن کشور باشد، به همان میزان آن دولت عدالت‌محور و ظلم‌ستیز خواهد شد؛ چراکه عدالت و ظلم‌ستیزی ویژگی بارز انسان‌ها و به‌ویژه مسلمانان است. ملاک نزدیکی یا دوری ما از کشورها نیز آنچنانکه امروز رهبر انقلاب اشاره کردند، چگونگی مواجهه آنها با محور مقاومت است.

اینکه این کشورها به‌سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل گام برمی‌دارند، این است که ضد مردم خود عمل می‌کنند و مشروعیت مردمی ندارند. اگر از همه‌ی مردم جهان سؤال کنید، همه مخالف اشغالگری اسرائیل هستند، اما پادشاهان عربی به ملت خود تکیه ندارند و به یک کشور خارجی متکی هستند که امنیت اسرائیل را امنیت خود تعریف کرده است. پادشاهان عربی به استکبار جهانی پناه برده‌اند و رابطه با اسرائیل نیز یکی از پیش‌شرط‌های این پناه بردن است.

عادی‌سازی روابط با اسرائیل بسیار خطرناک است و مسلمان‌ها را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد و باعث پراکندگی جهان اسلام می‌شود. ازاین‌رو مسئله‌ی فلسطین به‌جز اینکه یک مسئله‌ی حق است و ما به‌دلیل حق بودن باید از آن پشتیبانی کنیم، از نظر سیاسی نیز باعث وحدت جهان اسلام می‌شود. همه را می‌توان حول محور فلسطین بسیج کرد، اما اگر مسئله‌ی فلسطین از اولویت خارج شود، وحدت جهان اسلام نیز از بین خواهد رفت.

* براساس نظرسنجی‌های مراکز غربی، اسرائیل در آستانه‌ی نابودی است (سازمان سیا نسبت‌به موجودیت رژیم صهیونیستی در بیست سال آینده اظهار تردید کرده است). مقام معظم رهبری نیز وعده‌ی نابودی اسرائیل در کمتر از ۲۵ سال آینده را داده‌اند. با توجه به نرخ مهاجرت معکوس، شکاف‌های قومی-طبقاتی، چالش‌های نظامی-امنیتی و... در اسرائیل، تحلیل شما از آینده‌ی این رژیم چیست؟
هر نظامی سه عنصر دارد که با ارزیابی آن‌ها می‌توان آینده‌ی آن را پیش‌بینی کرد. این سه عنصر شامل ایدئولوژی و مکتب، میزان حضور و مشارکت مردمی و کیفیت رهبری است. مثلاً انقلاب ایران به این دلیل پیروز شد که مکتب آن اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم بود. حضور مردم همه‌جانبه و کیفیت رهبری هم بسیار عالی بود. با نگاه به این سه عنصر می‌توان آینده را پیش‌بینی کرد. حال اگر بخواهیم مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل را پیش‌بینی کنیم، باید فلسطین را به چهار دوره‌ی تاریخی تقسیم کنیم:
از اوایل قرن که صهیونیسم شروع شد تا ۱۹۴۸ که رژیم غاصب تشکیل شد، دوره‌ی اول بود. مکتب این دوره اسلام بود و مشارکت مردمی نیز خوب، اما رهبری مخلوط بود. در این مرحله، هم عزالدین القسام را داریم و هم شریف حسین را. شریف حسین چون فئودال بود و فکر می‌کرد قدرت اصلی انگلیس است، به این کشور در شکست عثمانی کمک کرد تا انگلیس وی را در گرفتن زمین از اسرائیل یاری کند. این دوره به‌دلیل نوع رهبری افتضاح، منجر به شکست فلسطین و تشکیل اسرائیل شد.

دوره‌ی دوم مربوط به بعد از تشکیل اسرائیل و بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۵ است. مکتب این دوره ناسیونالیسم عرب و مشارکت مردم کنترل‌شده بود. هرکس خواستار جنگ علیه اسرائیل بود، ناگزیر باید در ارتش عربی عضو می‌شد. رهبری هم در اختیار سران عرب با محوریت جمال عبدالناصر بود. نتیجه‌ی این دوره نیز شکست پشت شکست بود.
خطراتی که این رژیم را تهدید می‌کنند زیاد شده‌اند و مهاجرت معکوس روی می‌دهد. رهبری آن‌ها نیز به‌مرور ضعیف شده است. به‌این‌ترتیب سه عنصر اصلی نظام اسرائیل (مکتب، مشارکت مردمی و کیفیت رهبری) منفی است و اسرائیل ناگزیر به‌سمت نابودی پیش می‌رود. این رژیم در داخل به‌وسیله‌ی خودش در حال نابودی است و روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شود.

دوره‌ی سوم مربوط به سال ۱۹۶۵ است که مردم فلسطین متوجه شدند سران عرب از مسئله‌ی فلسطین برای تأمین منافع خود استفاده می‌کنند. آن‌ها سازمان آزادی‌بخش فلسطین را تشکیل دادند و مسئله را فلسطینی کردند. این اقدام در اوایل باعث افتخارآفرینی شد، اما در طول زمان تا انتفاضه‌ی اول، ناسیونالیسم فلسطینی غالب شد و به‌مرور نتیجه منفی شد. مشارکت مردمی در این مرحله در ابتدا خوب بود، اما به‌تدریج احزاب فلسطینی بر اوضاع مسلط شدند و تنها راه جنگیدن، از طریق این احزاب بود؛ یعنی در ابتدا مشارکت مردمی خوب بود، اما در ادامه منفی شد. رهبری این مرحله برعهده‌ی عرفات و سازمان‌های فلسطین بود و در نهایت این مرحله نیز به نتیجه نرسید.

مرحله‌ی چهارم از انتفاضه تا امروز را شامل می‌شود. در این مرحله، مکتب اسلام است، مشارکت مردمی نیز خوب است، اما مردم فلسطین هنوز خلأ رهبری دارند. برای اینکه مقاومت مردم فلسطین به پیروزی ختم شود، مکتب باید اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم انتخاب شود، مشارکت مردمی تقویت گردد و رهبری این مقاومت شایسته باشد.

حال این وضعیت را درباره‌ی اسرائیل بررسی کنیم. در ابتدا می‌بینیم که آن‌ها ایدئولوژی مستحکمی دارند و رهبرانشان قوی و در صحنه هستند. صهیونیست‌ها به‌دنبال تحقق رؤیای «از نیل تا فرات» بودند و حتی دو خط آبی روی پرچم اسرائیل نیز به این معناست، اما با پیروزی انقلاب ایران و شکست توطئه‌ها علیه انقلاب اسلامی ایران و شروع انتفاضه، شیمون پرز کتابی با عنوان «خاورمیانه‌ی جدید» نوشت. پرز در این کتاب تأکید می‌کند اکنون که از نظر نظامی امکان تحقق رؤیای «از نیل تا فرات» وجود ندارد، باید از نظر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بر این مناطق مسلط شد. این پیشنهاد پرز باعث نابودی ایدئولوژی صهیونیسم شد. پرز تئوریسین خوبی بود، اما نمی‌توانست این تئوری را اجرا کند. به همین دلیل، اسحاق رابین برای این منظور انتخاب شد. او در تمام جنگ‌های اسرائیل نقش ایفا کرد، نخست‌وزیر شد و به‌دنبال اجرای تئوری خاورمیانه‌ی جدید بود، اما خاخام‌ها وی را به بی‌دینی متهم و ترور کردند. هنوز هم نتوانسته‌اند قاتل اسحاق رابین را در زندان اعدام کنند؛ چراکه وی معتقد است تنها به فتوا عمل کرده است. پس ایدئولوژی و مکتب اسرائیل سست شده است. خطراتی که این رژیم را تهدید می‌کنند زیاد شده‌اند و مهاجرت معکوس روی می‌دهد. رهبری آن‌ها نیز به‌مرور ضعیف شده است. به‌این‌ترتیب سه عنصر اصلی نظام اسرائیل (مکتب، مشارکت مردمی و کیفیت رهبری) منفی است و اسرائیل ناگزیر به‌سمت نابودی پیش می‌رود. این رژیم در داخل به‌وسیله‌ی خودش در حال نابودی است و روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شود. زمانی آمریکا تمام قطعنامه‌های ضداسرائیل در شورای امنیت را وتو می‌کرد، اما اکنون دیگر جایی برای وتو کردن نمانده است. زمانی مردم اروپا فکر می‌کردند اسرائیل مظلوم و مردم فلسطین تروریست هستند، اما از بعد از جنگ غزه همه می‌دانند که اسرائیل زورگو و جنایتکار است؛ چراکه جنگ در مقابل دوربین بود و همه شاهد آن بودند. اکنون اروپایی‌ها کالاهای اسرائیل را تحریم کرده‌اند؛ اروپاییانی که همیشه طرفدار اسرائیل بوده‌اند. پس اسرائیل به‌سمت نابودی پیش می‌رود.
....

لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی