در یکسال اخیر، رهبر انقلاب سه جلسهی چندین ساعته با مسئولین عالیرتبهی نظام پیرامون موضوع «آسیبهای اجتماعی» برگزار کردند. تأکید بر لزوم توجه به معضلات اجتماعی و اهتمام برای حل آنها از اصلیترین توصیههای رهبر انقلاب به مسئولان کشور بوده است. بر همین اساس ایشان در یکی از این جلسات، مردم را عائلهی مسئولان دانستند و پیرامون نحوهی برخورد با آسیبهای اجتماعی فرمودند: «ما باید به این قضیه در سطح جامعه حساس باشیم و به فکر علاج باشیم... ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم مثل اهتماممان به داخل خانوادهی خودمان باشد.» بهمنظور آگاهی از چگونگی وضعیت مشکلات اجتماعی و نحوهی صحیح پاسخگویی به آن، با حجتالاسلام غلامرضا قاسمیان، مدیر حوزه علمیهی مشکات و مسئول قرارگاه جهادی امام رضا علیهالسلام به گفتوگو نشستیم. بخشهای مهم این گفتوگو به شرح زیر است:
پس از انقلاب تغییر شرایط بهگونهای بود که انگار همهچیز تمام است و تنها انقلاب و نهادهای حاکمیتی مسئول رسیدگی به همهی امور هستند. این شرایط تا جایی ادامه پیدا کرد که امروز شما وقتی یک فرد یتیم میبینید، احساس میکنید تا وقتی بهزیستی وجود دارد، من کاری نباید بکنم یا وقتی فقیری میبینید احساس میکنید وظیفه ی اصلی با کمیتهی امداد است، نه شما. همچنین همهی واحدهای مردمی ابتدای انقلاب تبدیل به ارگانهای رسمی شد. حتی بسیج مردمی مستضعفین به یک نهاد رسمی تبدیل شد و شکل و روش اداری به خود گرفت. به همین دلیل آن احساس مشارکت ابتدای انقلاب در مردم کمرنگ شد و کاهش یافت.
احساس مشارکت مردمی هنگامی که وجود داشته باشد، علاوه بر اینکه مشکلات به بهترین شکل ممکن توسط خود مردم حل میشود، آثار فرهنگی بسیار مثبتی برای مردم دارد. بهطور مثال، در اردوهای جهادی، غیر از خدماتی که جهادگر به محرومین میرساند، شخصیت فرد جهادگر رشد میکند و به کمال نزدیک میشود.
برای اجرایی کردن این روش، نیاز است تا محلهها با تعریف اصیل خود دوباره احیا شوند؛ یعنی همان چیزی که دین از آن با عنوان نظام همسایگی یاد کرده است، باید احیا شود و همسایه از حال همسایه باخبر باشد. اتفاقاً بنده اخیراً صحبتی از حضرت آقا شنیدم که مربوط به سالهای قبل بود. ایشان بهشدت روی همین بحث همسایگی تأکید میکنند. برای برپایی فرایند اخوت اسلامی، در ابتدا نیاز است تا روابط همسایگی احیا شود. این موضوع نیاز به یک شبکهی اجتماعی حقیقی دارد و طبیعتاً مساجد تعبیه شدهاند برای همین کار.
آسیبهای اجتماعی مشکلاتی هستند که بیتردید در بسیاری از مواقع بر سیاست نیز ارجحیت دارند. پس انقلابی بودن نباید تنها در عالم سیاست معنی شود. جناح مؤمن انقلابی همواره باید نگران و دغدغهمند و عامل حل نارساییهای اجتماعی باشد. همهی ما باید این احساس را داشته باشیم که در اموالمان حقی برای محرومان است. میفرماید: «وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ». این تفکر باید به وجود بیاید که من اگر مؤمن هستم، باید به محرومان رسیدگی کنم. اگر رسیدگی نمیکنم، پس چه مؤمنی هستم؟ این تفکر و روحیه باید در ما به وجود بیاید. ما نیاز داریم تا حرکت خدمات اجتماعی به یک الگو تبدیل شود و هر کسی در هر حرفهای به این حرکت بپیوندد. مثلاً آنطور که بنده شنیدهام، حدود سه هزار نفر در انتظار هستند تا جزء خدام حرم امام رضا علیهالسلام شوند. من پیشنهاد میکنم این افرادی که دوست دارند خادم امام رضا علیهالسلام شوند، هرکدام با هر حرفه و شغلی که دارند، بیایند در طول سال، مدتزمان محدودی رایگان به محرومین و آسیبدیدگان خدمت کنند. اگر دندانپزشکی یک ماه در سال نیازمندان را رایگان به نیت خدمت به امام رضا درمان کند یا دکتر دیگری با تخصص دیگر چنین کند، میبینید که چه حرکت بزرگ و مفیدی آغاز خواهد شد. تصور کنید اگر این سه هزار نفر چنین حرکتی انجام دهند، چه گشایشی میشود.
ائمه دربارهی خدمات اجتماعی میفرمایند: «کذلک حببونا الی الناس». عرصهی خدمات اجتماعی، محبوبیتآفرین است و اتفاقاً ائمه سفارش کردهاند که با کار در این عرصه، آنها را در جامعه محبوبتر کنیم. بهطور مثال، در اردوهای جهادی شاهد هستیم که گروه جهادگری که برای کار وارد منطقهی محرومی میشود تا چهاندازه بین مردم آن منطقه محبوبیت پیدا میکند، زیرا مردم میفهمند و میبینند که عدهای بدون کوچکترین چشمداشت و دریافت هزینهای، حاضر میشوند به خودشان سختی دهند و در گرما یا سرما تن خود را به زحمت بیندازند تا محرومیتی از مردم کم کنند.
حکومت اسلامی بهواسطهی عناصری حکومت اسلامی است که در صورت نبود آنها، این حکومت از اسلامی بودن خارج میشود. دقیقاً سفارشی که امیرالمؤمنین علیهالسلام برای حاکمان اسلامی دارند، حل مسائل اجتماعی و مبارزه با فقر مردم است. فقر عمدهترین زمینهساز مشکلات اجتماعی است. این نکته خیلی قابل توجه است که چرا خارج از کشور برای بعضی از مردم تا این اندازه جذاب است؟ مهمترین دلیل این امر، میزان خدمات اجتماعی است که در این کشورها به مردم داده میشود، وگرنه این کشورها نه دارای فرهنگ غنی و نه دارای ارزشهای والای انسانی و معنوی هستند.
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند: «الخلق عیال الله». این مردم که عیال خداوند هستند، امانتی در دست حکومت اسلامی محسوب میشوند. در حقیقت، حرفی که رهبر انقلاب زدند، مستندات دینی و روایی دارد.
من نکتهای را یادآور میشوم که در زندگی حضرت آقا دیدم. امیرالمؤمنین علیهالسلام سفارشی دارند به حاکمان اسلامی و آن این است: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ [الْحَقِ] الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه». یعنی حاکم اسلامی خودش را باید با ضعفای مردم قیاس کند تا اینکه فقیر از شدت فقر از پا درنیاید. یعنی فقر، فقیر را زمانی از بین میبرد که همدردی با او از بین برود. همدردی بهمعنی گریه کردن با او نیست؛ یعنی اینکه اگر چیزی برای فقیر فراهم نیست، برای حاکم نیز نباشد. یعنی حاکم از حال فقرا باخبر باشد، نه بهواسطهی گزارش، بلکه بهواسطهی تجربه. یکی از مزایای حرکتهای جهادی که حضرت آقا فرمودهاند، همین درک عینی مشکلات است.
شهید بهشتی سفارشی داشتند که کسانی که نمیتوانند مانند تودهی مردم زندگی کنند، نباید در جمهوری اسلامی مسئولیت بپذیرند. سالهای پیش طرحی بود که محل زندگی حضرت آقا را تغییر دهند و ایشان را به محل خوشآبوهوایی در تهران ببرند، اما ایشان قبول نکردند و تأکید داشتند که در میان مردم باید زندگی کنند. این حرکت آقا به همهی مسئولین پیام میدهد که شما هم در بین مردم زندگی کنید و خودتان را تا این اندازه از مردم جدا نکنید. این فرهنگ غلطی است که باید اصلاح شود.