others/content
نسخه قابل چاپ

خط‌ مشی عمومی دانش‌بنیان و پیچیدگی‌های عدالت‌گستری در جوامع نوین


چکیده
این مقاله با در نظر گرفتن ماهیت پیچیده و پویای سیستم‌های اجتماعی و تعدد و تنوع و تحول‌پذیری مستمر عناصر درگیر در آن، تلاش دارد تا ضمن عطف نظر به ضرورت پیچیدگی و انطباق‌پذیری فزون‌تر سیستم خط مشی‌گذاری عدالت‌مدار،‌ ضرورت استفاده از سیستم برنامه‌ریزی سلولی عصر مدار را برای برنامه‌ریزی، اجرا، و ارزیابی خط مشی‌های معطوف به عدالت در جوامع پیچیده کنونی مد نظر قرار دهد.
از این رو با درنظرگرفتن ظرفیت‌های یادگیرندگی و خودپیرایی، توفیق در تحقق عدالت اجتماعی را در گرو بهره‌مندی از سیستم‌های جامع حمایت از خط مشی، در ارتباط با فرآوری اطلاعات و دانش از میان عامه مردم می‌داند.
 
واژگان راهنما:
عدالت اجتماعی، خط‌مشی گذاری، سیستم‌های پیچیده انطباق‌پذیر، برنامه‌ریزی سلولی عصرمدار.

مقدمه
اجرای عدالت در گستره سیستم‌های اجتماعی، مستلزم برخورداری از سیستم خط‌مشی‌گذاری پیشرفته‌ای است که بتواند پیچیدگی‌ها و تنوع نهادینه شده در سیستم‌های اجتماعی را دریابد. این مهم مستلزم در نظر گرفتن طرح‌ها، فکرها و ایده‌های سنجیده‌ای است که راهنمای عمل و اقدام باشند. چنین سیستمی در انطباق با تنوع و گونه‌گونی عناصر سیستم‌های اجتماعی، باید بتواند برای هر گونه خاص، طرحی ویژه داشته باشد؛ طرحی که امکان پیشرفت و توسعه همه آحاد جامعه را فراهم آورده،‌ در قالب طرحی جامع برای عدالت‌گستری،‌ امکان احقاق حقوق همه آنان را در روند پویای‌های اجتماعی فراهم آورد. بدین سان امکان استقرار پایدار عدالت در همه نقاط تحت حاکمیت حکومت فراهم می‌آید که این باید برترین مایه شادمانی حکمرانان باشد (نهج‌البلاغه، نامه 53، 731).
عدالت و تعادل بر قرار گرفتن هر پدیده در جایگاه متناسب با خود دلالت داشته، عدالت اجتماعی متضمن قرار گرفتن هر یک از آحاد و عناصر اجتماعی در جایگاهی مناسب است. هر جامعه پدیده‌ای متشکل از آحاد متنوع و متعدد در قالب یک سیستم پیچیده انطباق‌پذیر (Baclley، 1998) است که به دلایل گوناگون گرد هم آمده، ادامه حیات در قالب یک جامعه را می‌پذیرند. رابطه هر یک از آحاد جامعه با اهداف اجتماعی، ممکن است رابطه‌ای منحصر به فرد باشد! بر این مبنا، دلایلی که هر فرد از آحاد جامعه را به پذیرش حیات اجتماعی راغب می‌سازند،‌ ممکن است از یک فرد به فرد دیگر متغیر باشند، ضمن اینکه جامعه دائماً در معرض تغییر و تحول به سوی تعالی یا انحطاط قرار دارد.
بنابراین سیستم خط‌مشی‌گذاری معطوف به اجرای عدالت، در چنین موقعیتی باید بسیار هوشمند و یادگیرنده باشد تا بتواند روابط مبتنی بر حق و عدل را درباره کلیه آحاد، نهادها و سازمان‌های اجتماعی احصا کرده، امکان تحقق عدالت اجتماعی را فراهم آورد.
 
پیچیدگی جوامع انسانی و چالش نظریه‌پردازان عدالت
عمده‌ترین دلایل پیچیدگی جوامع انسانی را می‌توان به تعدد، تنوع و پویایی مسیر حرکت آحاد شکل‌دهنده جامعه (Uhl-Bien & Others, 2007) و شیوه‌های استقرار آنها در مسیر تعامل پویای سیستم‌های اجتماعی و ابَرسیستم‌های محیط بر آنها نسبت داد.
تعدد عوامل شکل‌دهنده جامعه، محاسبه‌پذیری روابط و تدوین قوانین و تعیین مناسبات میان آنها را دشوار می‌سازد، زیرا هر یک از آحاد شکل‌دهنده جامعه موقعیتی متفاوت نسبت به سایر آحاد جامعه دارند، بنابراین افزایش تعداد آنها، بر پیچیدگی اوضاع می‌افزاید و ارائه طرح برای برقراری عدالت را دشوار می‌سازد! ضمن اینکه تشکل‌یابی آحاد جامعه در ترکیب‌های نهادی و سازمانی، موجب تغییر ماهیت نیازهای آنها شده، چالش‌های متفاوتی را برای نظریه‌پردازان عدالت ایجاد می‌کند.
تنوع عوامل شکل‌دهنده جامعه نیز نیازها و برنامه‌های متنوعی را فراروی برنامه‌ریزان توسعه قرار می‌دهد، زیرا هریک از آحاد جامعه، با خواسته‌های متفاوتی به کلیت آن‌ می‌پیوندند و این حق آنان است که به خواسته‌های قانونی خود نایل گردند! هر چند که این خواسته‌ها با روند کلی جامعه همراستا نباشد! بنابراین پیوستن به جامعه نباید موجب یکسان‌سازی و نفی تفاوت‌ها شود! افراد حق دارند که تفاوت‌های قومی، نژادی، حرفه‌ای و سلیقه‌ای خود را حفظ کنند، ولی در همه حال باید از حقوق، ‌احترام و فرصت‌های یکسان برای رشد برخوردار شوند.
این مهم چالش‌ مهمی را فراروی نظریه‌پردازان عدالت قرار می‌دهد تا تلاش کنند که گروه‌های متنوع اجتماعی را دریابند و فراخور نیازهای متفاوت آنان، برای توسعه عدالت‌مدار، برنامه‌ریزی کنند.
پویایی ساحت جامعه و عوامل شکل‌دهنده آن نیز اثربخشی ارائه طرح‌های ثابت برای توسعه عدالت را تحت تأثیر قرار می‌دهد،‌ زیرا در جامعه‌ای که رو به پیشرفت گام برمی‌دارد، نمی‌توان طرحی ثابت ارائه کرد و آن را به مثابه مبنای برقراری عدالت مد نظر قرار داد. بر اساس این تحلیل، طرحی که امروز عادلانه است ممکن است فردا غیرعادلانه و حتی ظالمانه باشد.
 
الزامات طراحی سیستم خط‌مشی گذاری یادگیرنده
بنابرآنچه مطرح شد، سیستم خط‌مشی گذاری و برنامه‌ریزی برای توسعه عدالت اجتماعی باید یادگیرنده باشد، به‌طوری که بتواند مقتضیات زمان و مکان را دریابد و طرح نظری توسعه عدالت را فراخور تحول شرایط به‌روز سازد و با نیازهای روز جامعه منطبق کند.
تمهید یادگیرندگی به صورت پیشینی امکان‌پذیر نیست، زیرا فقط هنگامی می‌توان سیستم را به حد کفایت یادگیرنده ساخت که همه شرایط آینده قابل پیش‌بینی باشد. بنابراین به جای تلاش بیهوده برای پیش‌بینی الزامات یادگیرندگی مورد نیاز، باید تلاش شود که بر ظرفیت یادگیری در سیستم افزوده شود.
در این راستا، مطلوب آن است که ظرفیت یادگیرندگی متناسب با تنوع محیط، تغییرات پیش‌بینی شده آن و تحولات غیرقابل پیش‌بینی آن،‌ افزایش یابد. بنابراین سیستم خط‌مشی‌گذاری معطوف به عدالت اجتماعی باید از ظرفیت تدوین نظریه و به‌روزسازی آن، اجرا در شرایط منعطف و رو به تحول و ارزیابی پیش‌برنده برای انطباق با شرایط نوشونده در محیط برخوردار باشد. بدین منظور استفاده از سیستم‌های بازخور و حلقه‌های یادگیری، مطابق با کنترل همه مقتضیات و تفاوت‌ها (نوع اول)،‌ پیش‌بینی همه حرکات به صورت منظم (نوع دوم)،‌ محاسبه‌پذیری همه احتمالات و تحولات (نوع سوم)،‌ ملاحظه سیر تغییر اهداف و خط‌مشی‌ها (نوع چهارم)، تا تمهید امکان تحول در هدف‌گذاری و و منطق زیربنایی آن (نوع پنجم) فراهم آورده شود (پورعزت، 1389: 7-151).
این سطح از یادگیرندگی برای خط‌مشی‌گذاری معطوف به تحقق عدالت ضروری است، زیرا جلوه‌های ظلم در عالم هستی پایدار، یک گونه و ثابت نیستند؛ بنابراین طرح های معطوف به مواجهه با آنها نباید به صورت ثابت، مکانیکی و ایستا تدوین شوند.
 
نظریه عدالت خوب و سیستم‌های اجرایی
در این پژوهش تأکید می‌شود که میان نظریه و عمل فاصله‌ای ماهوی نیست و اگر هر نظریه به درستی طراحی شود و الزامات اجرای آن در نظر گرفته شود، کاملاً منطقی و اجراپذیر خواهد بود. در این نوشتار تأکید بر آن است که هیچ چیز عملی‌تر از یک نظریه خوب نیست (Van de Van, 1989)؛ هرچند نظریه‌های بد (Ghoshal, 2005) نیز مخرب ظرفیت‌های توسعه و پیشرفت جوامع بوده، آثار نابهنجاری‌ را به روند رشد جوامع تحمیل می‌کنند.
در واقع تدوین نظریه و طراحی سازوکارهای اجرایی آن باید همسو باشند، زیرا نظریه‌ای خوب است که سیستم برنامه‌ریزی و اجرایی خوبی، ‌متناسب با آن وجود داشته باشد.
یک نمونه از سیستم‌های برنامه‌ریزی پیشرو برای مواجهه با اضطرارهای متغیر و رو به تحول جوامع، سیستم برنامه‌ریزی سلولی عصرمدار است (پورعزت، 1389: 131)؛ سیستمی که می‌تواند ظرفیت راهبردپردازی را فراخور افزایش اطلاعات و بهبود نظریه‌های زیربنایی تدوین راهبرد، خط مشی و برنامه، ‌بهبود ببخشد.
فراگرد کسب اطلاعات در این سیستم قابل توسعه بوده، ظرفیت آن برای کسب و پردازش اطلاعات محیطی قابل افزایش است تا بتواند انواع ظرفیت‌های رشد و تولید دانش را فراخور استعداد آحاد جامعه، با استفاده از قالب‌هایی چون کانون‌های تفکر و شبکه‌های ارتباطات و اطلاعات فرآورنده دانش، توسعه دهد (2010,Pourezzat).
بدین ترتیب برای تحقق جامع عدل، باید نظریه‌های خوب و پیشرو را مورد حمایت سیستم‌های اجرایی مناسبی قرار داد که می‌توانند امکان حمایت از خط‌مشی‌ها و راهبردهای توسعه عدالت را فراهم آورند. بر اساس این تحلیل، ‌سیستم‌های حمایت از خط‌مشی، ‌نقش اساسی و بی‌بدیل بر عهده دارند که همان تهیه اطلاعات، به‌روزسازی آن و ترمیم خط‌مشی‌ها بر حسب ضرورت‌هاست. این خط‌مشی‌ها،‌ فراخور مقتضیات و در انطباق با سناریوهای گوناگون، تدوین و در پایگاه‌های اطلاعاتی مناسب نگهداری می‌شوند. این پایگاه‌ها یا بانک‌های اطلاعاتی، بزرگ‌ترین سرمایه دانشی حکومت‌ها و جوامعی هستند که می‌خواهند به عدالت‌گستری شناخته شوند و بدان اعتبار و هویت یابند.
 
بحث و نتیجه‌گیری
خط‌مشی‌گذاری برای تحقق عدالت در سیستم‌های اجتماعی، امری دشوار و پُر چالش است، به‌ویژه این چالش‌ها تحت تأثیر مراتب تعدد، تنوع و تحول عناصر شکل‌دهنده جامعه افزایش می‌یابند. ملاحظه پیچیدگی حاصل از حضور توأم این حد از تعدد، تنوع و تحول، مستلزم استفاده از سیستم‌های یادگیرنده خودپیرا و دانش‌افزای متکی به دانش عامه مردم است. برای بهره‌مندی از دانش نهفته در میان عامه، استفاده از سیستم برنامه‌ریزی راهبردی عصرمدار اثربخش به‌ نظر می‌رسد، زیرا این سیستم ظرفیت قابل توجهی را برای تجدید نظر مستمر در ترکیب، کیفیت و ظرفیت خط‌مشی‌های معطوف به تحقق عدالت اجتماعی فراهم می‌آورد و با افزایش ظرفیت انطباق‌پذیری در سیستم خط‌مشی‌گذاری، همراستا با جامعه هدف، آن را در معرض رشد و توسعه مستمر قرار می‌دهد. صحت عملکرد این سیستم متکی به فرآوری مستمر دانش از جامعه هدف و محیط آن بوده، از این حیث سیستمی دانش‌بنیان محسوب می‌شود.

 
منابع
1. پورعزت، علی اصغر. (1389). مدیریت راهبردی عصرمدار، رویکرد آینده پژوهانه به منافع ملی. تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق «علیه‌السلام».
2. نهج‌البلاغه. (1379). گردآورنده سید شریف الرضی، ترجمه عبدالحمید آیتی. بنیاد نهج‌البلاغه و دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
3. Buckley. W (1998). Society-A complex adaptive system (International Studies in Global Change). Routledge.
4. Ghoshal, Sumantra. (2005). Bad Management Theories are Destroying Good Management Practices. Academy of Management Laerning & Education, 4(1): 75-91.
5. Pourezzat, Ali Asghar. (2010). Comprehensive Knowledge Management System in Public Sector (CKMPS). Study Meeting on Knowledge Management in Public Sector. Asian Productivity Organization, Korea productivity center, Chuncheon, Korea 2-5 November.
6. Uhl-bien. Mary, Russ Marion & Bill McKelvey.  (2007). Complexity Leadership Theory: Shifting leadership from the industrial age to the knowledge era. The Leadership Quarterly, 18: 298- 318.
7. Van de van, Andrew H. (1989). Nothing is quite so practical as a Good Theory. The Academy of Management Review, 14(4): 486-9.
....

منبع چاپی: مجموعه مقالات نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع عدالت
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی