مرحوم آیةاللَّه طالقانی و شهید آیةاللَّه مدنی(رضوان اللَّه علیهما) جزو کسانی هستند که خاطرهی آنها از تاریخچهی امامت جمعه در کشور ما انفکاکناپذیر است.1388/06/20
لینک ثابت
شهید آیت الله مدنی / شهید مدنی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحهی قبلی اینجا کلیک کنید.
مرحوم آیةاللَّه طالقانی و شهید آیةاللَّه مدنی(رضوان اللَّه علیهما) جزو کسانی هستند که خاطرهی آنها از تاریخچهی امامت جمعه در کشور ما انفکاکناپذیر است.1388/06/20 لینک ثابت لازم است که یاد مرحوم آیتاللَّه طالقانی و همچنین یاد شهید آیتاللَّه مدنی (رضوان اللَّه علیهما) را گرامی بداریم. این ایام، مناسبت با هر دوی این بزرگواران دارد و این دو نفر جزو کسانی هستند که خاطرهی آنها از تاریخچهی امامت جمعه در کشور ما انفکاکناپذیر است. حقاً و انصافاً هرکدام از این دو مرد بزرگ به نحوی حقوق فراموشنشدنی دارند و یاد فراموشنشدنیای از آنها در ذهنها و در تاریخ ما خواهد ماند.1388/06/20 لینک ثابت لازم است كه یاد مرحوم آیتاللَّه طالقانی و همچنین یاد شهید آیتاللَّه مدنی (رضوان اللَّه علیهما) را گرامی بداریم. این ایام، مناسبت با هر دوی این بزرگواران دارد و این دو نفر جزو كسانی هستند كه خاطرهی آنها از تاریخچهی امامت جمعه در كشور ما انفكاكناپذیر است. حقاً و انصافاً هركدام از این دو مرد بزرگ به نحوی حقوق فراموشنشدنی دارند و یاد فراموشنشدنیای از آنها در ذهنها و در تاریخ ما خواهد ماند.1388/06/20 لینک ثابت لازم است كه یاد مرحوم آیتاللَّه طالقانی و همچنین یاد شهید آیتاللَّه مدنی (رضوان اللَّه علیهما) را گرامی بداریم. این ایام، مناسبت با هر دوی این بزرگواران دارد و این دو نفر جزو كسانی هستند كه خاطرهی آنها از تاریخچهی امامت جمعه در كشور ما انفكاكناپذیر است. حقاً و انصافاً هركدام از این دو مرد بزرگ به نحوی حقوق فراموشنشدنی دارند و یاد فراموشنشدنیای از آنها در ذهنها و در تاریخ ما خواهد ماند.1388/06/20 لینک ثابت اولاً لازم است كه یاد مرحوم آیتاللَّه طالقانی و همچنین یاد شهید آیتاللَّه مدنی (رضوان اللَّه علیهما) را گرامی بداریم. این ایام، مناسبت با هر دوی این بزرگواران دارد و این دو نفر جزو كسانی هستند كه خاطرهی آنها از تاریخچهی امامت جمعه در كشور ما انفكاكناپذیر است. حقاً و انصافاً هركدام از این دو مرد بزرگ به نحوی حقوق فراموشنشدنی دارند و یاد فراموشنشدنیای از آنها در ذهنها و در تاریخ ما خواهد ماند.1388/06/20 لینک ثابت دردورانپیشازانقلابودردورانطاغوت،مرحومآیتاللهشهیدمدنی- کهازشهدایبزرگوارمحرابدرسالهایاولانقلابهستند- مدتیرادراینشهرتبعیدبودند. مردمازاینسیدنورانیوبزرگوارباآغوشبازاستقبالکردند. ایننشانهیهماناعتقادعمیقوباورپاکوخالصبهانقلابوبهخاندانپیغمبروبهامامتوولایتاست. در دوران جنگ تحمیلی، عشایر غیور این منطقه جزو کسانی بودند که در میدانهای کارزار شرکت کردند و جان خود، زندگی خود و هستی خود را در طَبق اخلاص گذاشتند و برای دفاع از اسلام، از انقلاب، از نظام جمهوری اسلامی و از ایران اسلامی عزیز، کف دست گرفتند و به میدان آمدند؛ این آمادگیهای صادقانه در راه آرمانهای بزرگ، یکی از بزرگترین مفاخر برای یک ملت است.1387/02/15 لینک ثابت یقیناً اولین امتیاز مردم عزیز ممسنی همین است که با همهی وجود و با همهی دل، به انقلاب - که برخاستهی از حقیقت اسلام بود - گرویدند. البته ریشههای ایمان و اعتقاد به اهلبیت و به خاندان پیامبر در مردم این شهر و این منطقه بسیار ریشهدار است. از گذشته همین جور بوده است. در دوران پیش از انقلاب و در دوران طاغوت، مرحوم آیةالله شهید مدنی - که از شهدای بزرگوار محراب در سالهای اول انقلاب هستند - مدتی را در این شهر تبعید بودند. مردم از این سید نورانی و بزرگوار با آغوش باز استقبال کردند. این نشانهی همان اعتقاد عمیق و باور پاک و خالص به انقلاب و به خاندان پیغمبر و به امامت و ولایت است.1387/02/15
بیانات در دیدار مردم و عشایر شهرستان نورآباد ممسنی
لینک ثابت
شهید آیت الله مدنی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی روایت تاریخی در دوران پیش از انقلاب و در دوران طاغوت، مرحوم آیةالله شهید مدنی - كه از شهدای بزرگوار محراب در سالهای اول انقلاب هستند - مدتی را در این شهر تبعید بودند. مردم از این سید نورانی و بزرگوار با آغوش باز استقبال كردند. این نشانهی همان اعتقاد عمیق و باور پاك و خالص به انقلاب و به خاندان پیغمبر و به امامت و ولایت است.1387/02/15 لینک ثابت شما یادتان هست- حالا شاید خیلی از جوانها یادشان نباشد، اما اغلب یادشان است- که اول انقلاب، عدهای را از خارج تبریز به اسم مبارز و به اسم اپوزیسیون آوردند که مرحوم شهید مدنی را محاصره کردند. از بیرون که کسی نیامد برای دفاع از انقلاب، خود مردم تبریز وقتی صحنه را دیدند، آمدند بیرون.1385/11/28 لینک ثابت همیشه در طول این سالهای طولانی هر وقت با مردم آذربایجان دیداری داشتهایم - چه در اینجا، چه در تبریز و سایر شهرها - نشانهی زنده بودن و طراوت و نشاط و ابتكار در رفتار مردم و در شعارهای مردم دیده میشد؛ امروز هم همینطور است، در تاریخ كشور ما هم همینطور است، گذشتهها هم همینطور بوده است؛ ولی تاریخ دوران نزدیك به زمان ما وقتی مورد كاوش قرار بگیرد، انسان میبیند در صف مقدم غالباً مردم آذربایجان و مردم تبریز حضور و جایگاه خودشان را تثبیت كردهاند؛ مخصوصاً آنجایی كه مصالح عظیم تاریخی كشور درمیان بوده است. مثلاً در قضیهی تنباكو كه مقطع بسیار مهمی بود و دشمنان استقلال كشور قصد داشتند كشور را یكجا ببلعند، یكی از نقاط حساسی كه مردم و روحانیتِ آنجا ایستادگی كردند و اثرگذاری كردند، تبریز بود؛ مرحوم آمیرزا جواد مجتهد - عالم معروف تبریزی - و تودههای عظیم مردم، دنبال او. در قضیهی مشروطیت، قضایای تبریز شگفتآور است. در مورد نقش آذربایجان در مشروطیت و جهتگیری مردم آذربایجان خیلی كتاب نوشتهاند؛ اما به نظر من هنوز هم حرفهای نگفتهای وجود دارد كه میشود نوشت و باید نوشت. پدرم در قضایای مشروطهی تبریز جوانی بوده است در این شهر. خود او شاهد قضایا بوده است. مرحوم باقرخان، هممحلهی آنها بوده است در كوچهی قرهباغیها. ایشان از نزدیك مسائل را دیده بود و نقل میكرد. میدانیم كه جهتگیری ستارخان و باقرخان در مشروطیت، درست نقطهی مقابل جهتگیری كسانی بود كه مشروطیت انگلیسی و مشروطیتِ زیر پرچم بیگانه را میخواستند. ستارخان در سخنرانی و اعلامیهاش میگفت: «من میخواهم زیر پرچم اباالفضل العباس حركت كنم». بودند كسانی كه میخواستند نهضت را بكشانند به سمت حركت انگلیسی، اما ستارخان ایستادگی كرد. بعد هم همانها بودند كه مرحوم ستارخان و مردم باقرخان را كشاندند تهران و در باغ اتابك، آنها را از بین بردند؛ هر كدام را به نحوی. جهت حركت مردم آذربایجان و مردم تبریز در مشروطیت، چنین جهتی بود: ایستادگی، اقتدار، حضور عظیم مردمی، و در خط درست دین و استقلال كشور. در قضایای بعد هم همینطور بود. در قضیهی مرحوم شیخ محمد خیابانی - كه تبریز یك تنه ایستاد - مسأله، مسألهی قرارداد وثوقالدوله بود. در تهران، عمال حكومت ضعیف با یك قرارداد، امور مالی و امور نظامی كشور را دودستی تقدیم كردند به انگلیسیها. تبریزیها ایستادند. مرحوم خیابانی و دیگران در مقابل این قضیه بود كه ایستادند و آن حوادث عجیب تبریز پیشآمد كرد. تبریز همیشه اینطور بود. 29 بهمنِ تبریز هم از همین قبیل قضایاست كه سرنوشتساز بود؛ والّا اگر مردم تبریز قیام 29 بهمن را نكرده بودند، این حركت عظیم اتفاق نمیافتاد. در قضیهی قم یك عده شهید شدند - مثل بقیهی شهادتها - كه ممكن بود مدتی سر زبانها باشد، بعد بتدریج كمرنگ شود؛ اما تبریزیها و آذربایجانیها نگذاشتند این قضیه گم و فراموش شود. 29 بهمن را به عنوان چهلم شهدای قم برپا كردند. در واقع با اقامهی عزا در چهلم شهیدان، حوادث انقلاب را به مردم دیگر ایران یاد دادند. این یك ابتكار بود، منشأ سایر حركات بود، بابركت بود. بعد مردم مناطق دیگر، چهلم شهدای تبریز را گرفتند و منتهی شد به حركتهای عظیمی كه به پیروزی انقلاب رسید. اینكه من بارها گفتهام كه طراحان سیاستهای امریكایی و انگلیسی در ایران، آذربایجان را نشناختهاند، به خاطر این است؛ اینكه من میگویم مردم تبریز را نشناختهاند، به خاطر این است. اینها میخواهند با توهمات، ملت ایران را تكهتكه كنند؛ بیعقلی میكنند میآیند سراغ آذربایجان. آذربایجان نقطهی ثقل ملت ایران است؛ یكی از عمدهترین مراكز حیات ملت ایران است. این ایراننشناسها، آذربایجاننشناسها برای مقاصد ابلهانهی خودشان میآیند سراغ تبریز و سراغ آذربایجان و یك مشت مزدور نادان از اینها پول میگیرند، آنها را فریب میدهند، طراحان سیاستهای خارجی هم فریب این چهار تا مزدور را میخورند. تا حالا هر حادثهای از سوی ضدانقلاب در تبریز یا در آذربایجان اتفاق افتاده است، خود آذربایجانیها جواب دادهاند. شما یادتان هست - حالا شاید خیلی از جوانها یادشان نباشد، اما اغلب یادشان است - كه اول انقلاب، عدهای را از خارج تبریز به اسم مبارز و به اسم اپوزیسیون آوردند كه مرحوم شهید مدنی را محاصره كردند. از بیرون كه كسی نیامد برای دفاع از انقلاب، خود مردم تبریز وقتی صحنه را دیدند، آمدند بیرون. تبریز، خودكفاست؛ آذربایجان، از لحاظ غیرت انقلابی و دفاع از انقلاب خودكفاست. این چیزهاست كه انسان میفهمد اینها آذربایجان را نمیشناسند، ایران را نمیشناسند، مردم ایران را نمیشناسند. طراحان سیاستهای ضدانقلاب در دنیا - چه در سرویسهای اطلاعاتی امریكا، چه در سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و دیگران - كه برای ملت ایران و برای سرنوشت انقلاب، به خیال خودشان دارند طراحی میكنند، مردم ایران و این حقایق ماندگار در میان ملت ما را نمیشناسند.1385/11/28
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
لینک ثابت
تاریخ قیام تحریم تنباکو, تاریخ نهضت مشروطیت, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, شهید آیت الله مدنی, مردم آذربایجان روایت تاریخی شما یادتان هست- حالا شاید خیلی از جوانها یادشان نباشد، اما اغلب یادشان است- كه اول انقلاب، عدهای را از خارج تبریز به اسم مبارز و به اسم اپوزیسیون آوردند كه مرحوم شهید مدنی را محاصره كردند. از بیرون كه كسی نیامد برای دفاع از انقلاب، خود مردم تبریز وقتی صحنه را دیدند، آمدند بیرون.1385/11/28 لینک ثابت سیدمحمدطباطبایی- یکیازدورهبرمشروطهدرتهران- همدانیاست. دردورانانقلاب،شهداینامداریازاینخطهبرخاستهاند؛شهیدمفتح،شهیدقدوسی،شهیدحیدری،شهیدمدنی- کهایشاناگرچههمدانینبود،اماهمدانیهااوراازخودمیدانندواوهمخودرابهیکمعناهمدانیبهحسابمیآورد- شهدایغیرروحانی،جوانانعزیزیکهنامهایبعضیازآنهادراینمیداننصبشدهاست،وبسیاریدیگرکهنامشاندردفترکرامالکاتبینودرصحیفهیحافظهیملتایرانثبتاست. همچنینشهدایلشکرانصارالحسین؛شهیداسلامیان،شهیدحاجبابایی،شهیدشاهحسینی،شهیدچیتسازانوشهدایبزرگدیگر.1383/04/15 لینک ثابت سیدمحمد طباطبایی - یكی از دو رهبر مشروطه در تهران - همدانی است. در دوران انقلاب، شهدای نامداری از این خطه برخاسته اند؛ شهید مفتح، شهید قدوسی، شهید حیدری، شهید مدنی - كه ایشان اگرچه همدانی نبود، اما همدانی ها او را از خود می دانند و او هم خود را به یك معنا همدانی به حساب می آورد - شهدای غیرروحانی، جوانان عزیزی كه نامهای بعضی از آنها در این میدان نصب شده است، و بسیاری دیگر كه نامشان در دفتر كرام الكاتبین و در صحیفه ی حافظه ی ملت ایران ثبت است. همچنین شهدای لشكر انصارالحسین؛ شهید اسلامیان، شهید حاج بابایی، شهید شاه حسینی، شهید چیت سازان و شهدای بزرگ دیگر.1383/04/15
بیانات در دیدار مردم استان همدان
لینک ثابت
شهید رسول حیدری, شهید قدوسی, شهید آیت الله مدنی, شهید آیتالله مفتح, شهید بابایی فیش موضوعی سیدمحمد طباطبایی - یكی از دو رهبر مشروطه در تهران - همدانی است. در دوران انقلاب، شهدای نامداری از این خطه برخاسته اند؛ شهید مفتح، شهید قدوسی، شهید حیدری، شهید مدنی - كه ایشان اگرچه همدانی نبود، اما همدانی ها او را از خود می دانند و او هم خود را به یك معنا همدانی به حساب می آورد - شهدای غیرروحانی، جوانان عزیزی كه نامهای بعضی از آنها در این میدان نصب شده است، و بسیاری دیگر كه نامشان در دفتر كرام الكاتبین و در صحیفه ی حافظه ی ملت ایران ثبت است. همچنین شهدای لشكر انصارالحسین؛ شهید اسلامیان، شهید حاج بابایی، شهید شاه حسینی، شهید چیت سازان و شهدای بزرگ دیگر1383/04/15
بیانات در دیدار مردم استان همدان
لینک ثابت
شهید آیت الله مدنی, شهید قدوسی, شهید رسول حیدری, شهید بابایی فیش موضوعی نشانه عظمت انقلاب و دینداری در آذربایجان، هم، شهدای عالی مقام این استان، شخصیتهای برجسته علمی و سیاسی آنجا، روحانیون والامقام و دو شهید محراب است. در شهرهای دیگر هم شهدای محراب داشتهایم، اما در تبریز دو شهید محراب داریم؛ مرحوم شهید «قاضی» و مرحوم شهید «مدنی» اعلیاللَّهمقامهما. این، موتور اصلیِ حرکت اساسیِ یک ملت است. یک ملت برای اینکه از فقر، ذلّت، زیر سلطه ماندن، بیسوادی و از همه آثار نکبتبار تسلّط طواغیت نجات پیدا کند، به همین چیزها احتیاج دارد.1381/11/28 لینک ثابت [شهید آیتالله مدنی]حقیقتاً یک مصداق بارزی از روحانی کامل بودند. اوّلاً ایشان ملّا بود، عالم بود، فقیه بود. در قم و نجف تحصیلات عالیهی فقه و اصول، همچنین معقول کرده بودند و مرد عالمی بود. آگاهانه و از روی معرفت عمل میکرد، کار میکرد، اقدام میکرد. خاصیّت علم در انسان همین است که حرکات او و سکنات او عالمانه است، منطقی است؛ این خصوصیّت در ایشان بود. ثانیاً روحانیِ ناطق بود. در روایات داریم: بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُستَعمِلٍ لِعِلمِه.(۱) اهل بیان و تبیین بود در [ بین ]قشرهای مختلف؛ ایشان در میان جوانها میتوانست کاملاً با مخاطب جوان ارتباط برقرار کند. من در اوایل یا اواسط امامت جمعهی ایشان به تبریز رفتم و دیدم ایشان آنچنان با جوانهای کمسال، بیست ساله، بیستویک ساله گرم و صمیمی است که واقعاً مثل اینکه با پدرشان حرف میزنند، با برادر بزرگشان حرف میزنند! آن هیمنهی علمی در رابطهی ایشان با جوانها اصلاً محسوس نبود، یعنی واقعاً رابطه برقرار میکرد؛ با جوانها اینجوری بود. با عامّهی مردم و قشرهای خیلی عمومی مردم هم باز همینجور بود. در ایامی که سوسنگرد آزاد شده بود -- در یکی از دفعاتی که سوسنگرد آزاد شده بود، بعد البتّه مجدّداً اشغال شد -- ما به سوسنگرد رفتیم. بنده اهواز بودم، میخواستم بروم سوسنگرد، لباس نظامی تنم بود. در این بین دیدیم آقای مدنی در اهواز پیدا شد؛ از تهران آمده بودند و [بعد] آمدند سراغ ما. گفتند: کجا میروید؟ گفتیم میرویم سوسنگرد. گفتند: من هم میآیم. ایشان را هم با خودمان برداشتیم و رفتیم سوسنگرد و در آنجا ظهر نماز را که خواندیم، من یک قدری با مردم صحبت کردم. خب، طبعاً من فارسی حرف میزدم و نمیتوانستم نطق عربیِ از بَر بکنم، آن هم بخصوص با لهجهی عمومی و مردمی. ایشان گفت من با مردم حرف میزنم؛ و منتظر نشد، چون جمعیّت مسجد بعد از اینکه من صحبت کردم، تقریباً متفرّق شد؛ رفت بین مردم، یک وقت دیدیم یک جماعت عظیمی از زن و مرد را دور خودش جمع کرده و دارد با لهجهی هسچهی عربی با اینها حرف میزند! یک سخنرانی حسابیِ گرم آنجا کرد که مردم را به هیجان آورد. من یک خاطرهای مکرّر نقل کردهام: آنوقت آنجا در همان جماعتِ ایشان بود که مردم یک زنی را نشان دادند و گفتند او پنج یا هفت مهاجم عراقی را با چوب کشته! یعنی حرف آقای مدنی و آن شور و هیجانی که ایجاد کرده بود، همه را اصلاً به شور آورد، به هیجان آورد، میتوانست با قشر مردم ارتباط برقرار کند. با طبقهی علما؛ در اوّلین سمینار ائمّهی جمعه که ما در قم تشکیل دادیم، همهی علمای ائمّهی جمعهی سراسر کشور و علمای بزرگ و همین شهدای معروف در آنجا بودند - علمای سنّی و شیعه - که چند نفر سخنرانی کردند. بعد آقای مدنی پا شد آنجا، آن کنج ایستاد - من آن منظره را یادم نمیرود - و شروع کرد صحبت کردن و اشک از چشمهای او روی محاسن شریفش همینطور جاری بود و حرف میزد. در روایات داریم که حضرت دعا میخواندند، اشک مثل قطراتی که از لب مشک، مشک را میبندند جاری میشود همینطور مرتّب چک چک. این را من در چهرهی آقای مدنی دیدم، که همینطور این جریان اشک از دو چشم ایشان سرازیر بود. ایشان در آن روز تمام مجلس را منقلب کرد، ایشان اینجوری بود. با طبقهی روشنفکر مینشست، جذبشان میکرد؛ با طبقهی عوام مینشست، جذب میکرد؛ با طلبهها مینشست؛ یعنی عالم ناطق و مبیّن و کسی بود که میتوانست آن ذخیرهای که در وجود او و در روح او، در دل پاک و نورانی او از نور معرفت و علم جمع شده بود، آن را براحتی به مخاطب خودش منتقل کند؛ این هم یک خصوصیّتی بود که در ایشان وجود داشت.1380/06/12
بیانات در دیدار با اعضای کنگره بزرگداشت شهید آیتالله مدنی
شهید آیت الله مدنی, ارتباط با مردم, عالِم حدیث 1 )
لینک ثابت
الامالی شیخ صدوق، ص 341 ؛ الاختصاص شیخ مفید، ص 235 ؛ بحارالانوار علامه مجلسی، ج67 ص 8 ؛ لَمَّا جَلَسَ عَلِيٌّ ع فِي الْخِلَافَةِ وَ بَايَعَهُ النَّاسُ خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ مُتَعَمِّماً بِعِمَامَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَابِساً بُرْدَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص مُتَنَعِّلًا نَعْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص مُتَقَلِّداً سَيْفَ رَسُولِ اللَّهِ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَجَلَسَ عَلَيْهِ مُتَحَنِّكاً ثُمَّ شَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا أَسْفَلَ بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا مَعْشَرَ النَّاسِ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي ... ً ثُمَّ قَالَ ع سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَسْجِدِ مُتَوَكِّياً عَلَى عُكَّازَةٍ فَلَمْ يَزَلْ يَتَخَطَّى النَّاسَ حَتَّى دَنَا مِنْهُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ دُلَّنِي عَلَى عَمَلٍ إِذَا أَنَا عَمِلْتُهُ نَجَّانِيَ اللَّهُ مِنَ النَّارِ فَقَالَ لَهُ اسْمَعْ يَا هَذَا-ثُمَّ افْهَمْ ثُمَّ اسْتَيْقِنْ قَامَتِ الدُّنْيَا بِثَلَاثَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لِعِلْمِهِ وَ بِغَنِيٍّ لَا يَبْخَلُ بِمَالِهِ عَلَى أَهْلِ دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِفَقِيرٍ صَابِرٍ فَإِذَا كَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ الْغَنِيُّ وَ لَمْ يَصْبِرِ الْفَقِيرُ فَعِنْدَهَا الْوَيْل ... ترجمه: اصبغ بن نباته گويد چون على (ع) بخلافت مستقر شد و مردم باو بيعت كردند بمسجد آمد عمامه رسول خدا را بر سر داشت و برد او را بر تن و نعلين او را در پا و شمشير او را بر كمر بالاى منبر رفت و با تحت الحنك نشست و انگشتان در هم نمود و زير شكم نهاد و فرمود اى گروه مردم از من پرسش كنيد پيش از آنكه مرا نيابيد... سپس فرمود از من پرسيد پيش از آنكه مرا از دست بدهيد مردى از دورترين نقاط مسجد تكيه بر عصا گام بر مردم نهاد و آمد تا نزديك آن حضرت رسيد و عرضكرد يا امير المؤمنين مرا بكارى رهنما كه چون انجام دهم از دوزخ نجاتم دهد فرمود اى شخص حاضر بشنو و بفهم و يقين كن دنيا بر سه كس استوار است بدانشمند سخنورى كه بعلم خود عمل كند و بتوانگرى كه بمال خود بر دينداران بخل نورزد و بدرويش شكيبا، چون دانشمند علم خود را نهفته دارد و توانگر از مالش دريغ كند و فقير صبر نكند واى، صد واى ... |