تکامل, جامعه اسلامی, جامعه عادلانه, اهداف نظام جمهوری اسلامی, اهداف انقلاب اسلامی تشکیل جامعهى عادلانه یک هدف است؛ اما این هدف، هدف میانه است. ما میخواهیم به جامعهى عادلانهى الهى، جامعهى اسلامى، دست پیدا کنیم براى اینکه در سایهى این نظام الهى بتوانیم خودمان را به تکامل برسانیم؛ خودمان را به نقطهى امن و امان برسانیم.1387/03/21
راه خدا راه تکامل انسان است در بعد مادی و معنوی یک نقطهی مثبتِ برجستهی دیگری که من احساس کردم، این است که این شهر و این منطقه، مستعدّ رشد ارزشهای دینی، انسانی، معنوی، اسلامی و انقلابی است. علمای گذشتهی این منطقه، شخصیتهای برجستهای بودند که آخرین آنها مرحوم آیةالله آقای «آقا سیدعلی مدد قائنی» از مراجع تقلید و چهرهی برجستهای بود که همه او را میشناختند و برایش احترام قائل بودند. ما همواره علمای قائنات و قائن را بهعنوان شخصیتهای عالم، نجیب، بیطمع و بیعلاقه به زخارف دنیوی شناختیم. در دورهی بعد از انقلاب هم - اگر چهرههای علمی و ادبی را فعلاً مطرح نکنیم - در میان چهرههای انقلابی، شخصیتهایی که در میزان انسانیت، خیلی والا هستند، مثل «شهید کاوه» و «شهید ناصری» پرورش یافته و دارای ریشه در این منطقه هستند. این نشان دهندهی روحیهی ایمانی و انقلابی در درون دلهای پاک مردم این منطقه است. آنچه مهمّ است، این است که خدای متعال از انسان خواسته است تا همهی تواناییهای خود را برای بنای دنیایی و مجتمعی صرف کند که در آن جهان و آن مجتمع بتواند به هدفهای مادّی و معنوی خود برسد. ستمگران عالم - کسانیکه در مقابل انبیای الهی قرار داشتند - جرم بزرگشان این بود که انسانها را از رسیدن به هدفهای هم مادّی و هم معنوی، باز میداشتند؛ لذا در قرآن ملاحظه میکنید که چند جا آمده است: «الا لعنة الله علی الظّالمین الذین یصدون عن سبیل الله» (۱)؛ مردم ستمگر، آن مردمی هستند که راه خدا را میبندند، منع میکنند. «صد عن سبیل الله»، یعنی منع کردن از راه خدا. راه خدا چیست؟ راه خدا راه تکامل انسان است. تکامل انسان فقط به معنای تکامل جنبهی معنوی نیست. اگر چه آن، اصل است؛ اما جنبهی معنوی در آحاد بشر، بدون کامل کردن جنبههای مادّی زندگی و جنبههای مادّی این عالم، امکانپذیر نیست. جنبهی معنوی در اسلام، با رهبانیّت و گوشهنشینی و ترک دنیا حاصل نمیشود. با ساختن دنیا، با استخراج منابع عظیم این عالم و با رشد دادن به استعدادهای انسانی است که آن فضای معنوی مناسب برای بشر بهوجود میآید.1378/06/08
1 )
سوره مبارکه هود آیه 18 وَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ۚ أُولٰئِكَ يُعرَضونَ عَلىٰ رَبِّهِم وَيَقولُ الأَشهادُ هٰؤُلاءِ الَّذينَ كَذَبوا عَلىٰ رَبِّهِم ۚ أَلا لَعنَةُ اللَّهِ عَلَى الظّالِمينَ ترجمه: چه کسی ستمکارتر است از کسانی که بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان [= پیامبران و فرشتگان] میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! ای لعنت خدا بر ظالمان باد!»
1 )
سوره مبارکه هود آیه 19 الَّذينَ يَصُدّونَ عَن سَبيلِ اللَّهِ وَيَبغونَها عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ هُم كافِرونَ ترجمه: همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند؛ و راه حق را کج و معوج نشان میدهند؛ و به سرای آخرت کافرند!
عدل, انسان, تکامل, عدالت در محیط قسط و عدل است که انسانها میتوانند رشد کنند، به مقامات عالی بشری برسند و کمال انسانی خودشان را به دست آورند.1376/04/25
اسلام, جهانبینی اسلامی, تکامل اسلام و جهان بینی الهی به ما یاد داده است که در راه تکامل، هیچجا توقّف نکنیم و به هیچ سطحی قانع نشویم. این، خصلت بشر است و خدای متعال اینگونه قرار داده است.1374/04/21
تکامل تاریخ در پرتو برخورد انبیای الهی با مستکبرین و سردمداران مادّیگری تاریخ دارد عوض میشود. یکی از پیچهای مهم حرکت تاریخ، در زمان من و شما دارد طی میشود. پیچهای تاریخ، در طول سالهای متمادی طی میشود. گاهی عمر یک نسل یا دو نسل، در تاریخ یکلحظه است. ما در یکی از همان پیچهای عمده و در یکی از همان نقاط عطفیم.امروز به دوران نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نگاه کنید؛ از دور، پیچ را میشود دید. از نزدیک در حین حرکت، هیچکس ملتفت نیست که چه کاری دارد انجام میگیرد؛ مگر هوشمندان. از اینجا شما میفهمید که بشریت در دوران صدر اسلام، مشغول چگونه حرکتی بود و چه کار میکرد. نه اینکه بخواهم دوران نورانی نبیّ اکرم را با دورههای دیگر مقایسه کنیم، اما آنچنان کاری را امروز داریم انجام میدهیم؛ یا بهتر بگویم، امروز دنیا در حال آنچنان تحولی است که آن روز بود؛ آن روز هم کسی باور نمیکرد.شما خیال میکنید قدرتهایی که آن روز بر دنیا مسلط بودند، کمتر از قدرت استکباری امریکای امروز احساس قدرت میکردند؛ نه، آنها هم همینطور احساس قدرت میکردند. ببینید با پیامبران چگونه حرف میزدند. ببینید برخورد تمدنها با کسانی که برخلاف هواها و هوسهای آنها حرف میزدند، چقدر تحقیرآمیز بود. به این ماجرای سه نفر پیامبری که به شهر «انطاکیه» مبعوث شدند، توجه کنید؛ «و اضرب لهم مثلا اصحاب القریة اذ جاءها المرسلون. اذ ارسلنا الیهم اثنین فکذّبوهما فعززنا بثالث فقالوا انّا الیکم مرسلون» این سه پیامبر، به سردمداران یک تمدن گفتند که ما هدفی داریم، پیامی داریم و آمدهایم با شما حرف بزنیم. مسئله، مسألهی کوهنشینی و سنگتراشی نیست؛ مسألهی تمدن امپراتوری کذایی روم با آن جاه و جلال و با آن آثار عظیم تاریخی است. این «انّا الیکم مرسلون»، در بیان قرآن که مبنی بر ایجاز است، یککلمه است. پیامبران یککلمه گفتند که ما به سوی شما فرستاده شدهایم. اینطور نبوده که همهی مردم «انطاکیه» را یک جا جمع کردند و این سه نفر رفتند سخنرانی کردند و گفتند: «انّا الیکم مرسلون»؛ نه، «انّا الیکم مرسلون»...همین لحنی که سردمداران مادّیگری مظلم و منحوس دنیا، با انقلاب و با امام و با داعیان حق و پرچمداران حق، حرف زدند و امروز حرف میزنند. «قالوا ما انتم الّا بشر مثلنا و ما انزل الرّحمن من شیء ان انتم الّا تکذبون. قالوا ربّنا یعلم انّا الیکم لمرسلون. و ما علینا الّا البلاغ المبین»حملهی مجدد، از طرف پیامبران است: نه، مقدسات را به شهادت میگیریم که ما به خیر شما حرف میزنیم. ما فرستادهایم، ما رسالت داریم، ما با شما حرف داریم. به وجدانتان مراجعه کنید، به ادیانتان مراجعه کنید، به اندیشمندان پاکنهادتان اگر دارید مراجعه کنید. ما میخواهیم حرفمان را به شما برسانیم «البلاغ المبین» نمیخواهیم به دست خودمان در هر نقطهیی، خشتی را ازاینرو به آن رو برگردانیم. ما میخواهیم انگیزش را در شما به وجود بیاوریم؛ صادر کردن اندیشه و فکر و انقلاب و فرهنگ؛ همانی که بیش از همه چیز دشمن از آن خائف است. تا صحبت بلاغ مبین در میان میآید، طرف مقابل جبههاش خشنتر میشود. اینجا دیگر صحبت تحقیر نیست؛ «قالوا انّا تطیّرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنّکم و لیمسّنّکم منّا عذاب الیم». اینجا دیگر صحبت این نیست که در تبلیغات خود لبخند تمسخر بزنند و بگویند حرف نو آوردند، لکن مبانی کهنه را ترویج میکنند؛ نخیر، صفبندی است. او میگوید شماها برای بشریت مضرید؛ او که خودش بزرگترین ضربه را به حیات انسان زده است! میگوید اگر شما از این رسالت و از این حرف دست برندارید، تهدید میشوید؛ «لیمسّنّکم منّا عذاب الیم». آنوقت اینجاست که پیامبر در مقابلهی با این روش، باز به یک ضربهی متقابل مضاعف دست میزند؛ «قالوا طائرکم معکم أ إن ذکّرتم بل انتم قوم مسرفون» این حادثه همیشه بوده، امروز هم هست. آن روز هم دنیا و دنیاداران در مقابل حرکت پیامبر، با چهرهی خشن و سرد و با کمال خشونت رفتار میکردند؛ مخصوص امروز نیست؛ اما در همهی موارد هم آن جبههای که در نهایت عقبنشینی کرده، همان جبههی متکبر و مستکبر بوده است. اینجاست که تاریخ روز به روز تکامل پیدا کرده است. تفسیر الهی تاریخ، این است. تکامل تاریخ، یعنی این. این مارکسیستهای غافل و بیچاره که چوب کجفهمیهای خودشان را خوردند، اینها تکامل را «پیچیدگی» معنا میکردند. جامعهی متکامل، یعنی جامعهی پیچیده! هرچه جامعه پیچیدهتر باشد، از لحاظ ارتباطات اجتماعی و اقتصادی و بعد هم تکنولوژی، متکاملتر است! معنای تکامل این نیست. تکامل، یعنی مفاهیم عالی را بهتر درک کردن، تخلق به اخلاق عالی را بیشتر پیدا کردن، و یکقدم به سوی یک معرفت صحیح جلو رفتن. به این ترتیب، بشریت قدمبهقدم جلو آمده، تا به دوران نبوت خاتم رسیده؛ و امروز هم همان حرکت به سمت پیش ادامه دارد.1370/06/27