استقرار عدالت, قوه قضائیه, اعتماد مردم به قوه قضائیه, مسئولین قوه قضائیه(مخاطب) اين احساس بايد به مردم دست دهد؛ مردم بفهمند كه قوهى قضائيه متكفل استقرار عدالت است؛ اين بايد حاصل شود.1387/04/05
قوه قضائیه, نظام جمهوری اسلامی ایران, اقتدار قضایی, اعتماد مردم به قوه قضائیه نظام اسلامی و هر نظامی به قوّهی قضاییّهای نیاز دارد که هم مقتدر و هم مورد اعتماد باشد؛ این دو رکن در کنار هم لازم است.1382/04/07
قوه قضائیه, اقتدار قضایی, اعتماد مردم به قوه قضائیه هم اقتدار قوّهی قضاییّه یک اصل است، هم معتمَد بودنِ آن. باید بهگونهای عمل کرد که دل مردم گرم باشد.1382/04/07
امنیت, امنیت قضایی, قوه قضائیه, اعتماد مردم به قوه قضائیه مسألهی امنیت قضایی هم که در برخورد و مراجعه و مواجهه با دستگاه قضا، مردم احساس امنیت کنند، بسیار مهمّ است.1382/04/07
قوه قضائیه, خیانت ملی, اقتدار قضایی, اعتماد مردم به قوه قضائیه خدشه وارد آوردن به حیثیّت دستگاه قضایی، یکی از مضرترینِ ضربهها بر نظام زندگی مردم است و میشود گفت یک جنایت است.1380/04/07
اقتدار قضایی, قوه قضائیه, اعتماد مردم به قوه قضائیه نظام اسلامى و هر نظامى به قوهى قضائيهاى نياز دارد كه هم مقتدر و هم مورد اعتماد باشد؛ اين دو ركن در كنار هم لازم است.1380/04/07
اقتدار قضایی, قوه قضائیه, اعتماد مردم به قوه قضائیه هم اقتدار قوهى قضائيه يك اصل است، هم معتمد بودن آن. بايد بهگونهاى عمل كرد كه دل مردم گرم باشد.1380/04/07
شبههافکنی, بی اعتماد کردن مردم به مسئولین, اعتماد مردم به نظام اسلامی, اعتماد مردم به قوه قضائیه, شایعهپراکنی از راههای بیاعتماد کردن مردم، همین شایعهپراکنیها و حرفهایی است که از روی بیمسؤولیتی زده میشود.1377/04/07
قوه قضائیه, قاضی, اعتماد مردم به قوه قضائیه معلوم است که قاضی - حتّی قاضی بحق - همیشه یک طرف را از خود ناراضی میکند. معمولاً متخاصمین، هر دو راضی از کنار قاضی نمیروند؛ مگر بندرت. این نارضایتیها، یا آنچه که مربوط میشود به ندانستن آنچه که در داخل این قوّه میگذرد، نباید موجب شود که کسانی به خودشان حق بدهند قوّهای را که ضامن امنیت و عدالت و اجرای قانون و آسایش در کشور است و در حقیقت پشتوانه نظم و انضباط ملی است، تضعیف کنند.1377/04/07
دستگاه قضایی باید پناه مظلوم باشد دستگاه قضایى باید به گونهاى باشد که مردم هرجا که اندک تجاوزى - چه از ناحیهى آحاد مردم و چه از ناحیهى مسؤولین - به حقشان شد، دلشان خوش باشد. بگویند «حالا که تو این تجاوز و تعدى را کردى، به دستگاه قضایى خواهم رفت و حقم را خواهم گرفت.» باید این باور در دل مردم باشد. دستگاه قضایى باید اینطور باشد. دستگاه قضایى باید آنگونه باشد که امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، به دو نوردیدهاش، دو گوهر تابناک آفرینش فرمود: «کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً.»(۱) ظالم آن کسى نیست که حتماً سبیل از بناگوشش در رفته باشد؛ نه. ممکن است یکى خیلى هم ظاهرالصّلاح باشد، اما ظالم باشد و ظلم کند. مردى به زن خودش ظلم کند، پدر و مادرى به فرزندان خودشان، فرزندى به پدر و مادر خودش، و همکارى به همکار خودش ظلم کند. ظلم اینگونه است. یعنى ظلم و تعدى به حقوق افراد. امام على علیهالسّلام مىفرماید: «هرکس که ظالم است، با او خصم باش.» «خصم»، غیر از دشمن است. نه اینکه بغض او در دلت باشد؛ نه. یعنى طرف مقابل او باش. با او طرف باش. «خصم» یعنى این. بخواه که حق مظلوم را از او بگیرى. «و للمظلوم عونا» براى مظلوم - هرکه هست - کمک باش، و نگو «به من چه؟» نگو «من همین فرمول ظاهرى کارم را انجام مىدهم.» و این، مظهر اعلى و اتمش، در دستگاههاى قضایى است. البته در دستگاههاى دیگر نیز همینطور است. منتها در دستگاه قضایى، بیشتر است.1371/07/16
1 )
نامه 47 :از وصيتهاى آن حضرت است به حسن و حسين عليهما السّلام وقتى كه ابن ملجم لعنة اللّه عليه به او ضربت زد أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ .
ثُمَّ قَالَ : يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ . ترجمه: شما را به تقواى الهى سفارش مىنمايم، و اينكه دنيا را مجوييد گرچه دنيا شما را بجويد، و بر آنچه از دنيا از دستتان رفته متأسّف نباشيد. حق بگوييد، و براى ثواب الهى بكوشيد. دشمن ستمگر و يار ستمديده باشيد.
شما و همه فرزندان و خاندانم و هر كه اين وصيتم به او مىرسد را به تقواى الهى، و نظم در زندگى، و اصلاح بين مردم سفارش مىكنم، چرا كه از جد شما (صلّى اللّه عليه و آله) شنيدم مىفرمود: «اصلاح ذات البين از عموم نماز و روزه بهتر است».
خدا را خدا را در باره يتيمان، آنان را گاهى سير و گاهى گرسنه مگذاريد، مباد كه در كنار شما تباه شوند.
خدا را خدا را در رابطه با همسايگان، كه مورد سفارش پيامبر شمايند، پيوسته به آنان سفارش داشت تا جايى كه گمان برديم ميراث برشان خواهد ساخت
خدا را خدا را در باره قرآن، نيايد كه ديگران در عمل به آن از شما پيشى جويند. خدا را خدا را در باره نماز، كه نماز عمود دين شماست. خدا را خدا را در باره خانه پروردگارتان، تا وقتى هستيد آنجا را خالى مگذاريد، كه اگر خالى گذاشته شود از كيفر حق مهلت نيابيد.
خدا را خدا را در باره جهاد با اموال و جان و زبانتان در راه خدا.
بر شما باد به پيوند با هم و بخشش مال به يكديگر، و بپرهيزيد از دورى و قطع رابطه با هم. امر به معروف و نهى از منكر را وانگذاريد، كه بد كارانتان بر شما مسلّط شوند، آن گاه دعا كنيد و به اجابت نرسد.
سپس فرمود: اى فرزندان عبد المطلب، نيابم شما را كه به بهانه كشته شدن من در خون مسلمانان فرو افتيد و گوييد: امير المؤمنين كشته شد، امير المؤمنين كشته شد معلومتان باد كه فقط قاتلم بايد قصاص شود.
ملاحظه نماييد هرگاه من از اين ضربت او از دنيا رفتم تنها او را يك ضربت بزنيد، و گوش و بينى و اعضاى او را قطع مكنيد، كه من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مىفرمود: «از مثله كردن دورى كنيد هر چند در باره سگ گاز گيرنده باشد»