لزوم مراقبت از ورود فساد در قوه قضائیه باید همهی اجزای قوّه[قضائیه] مراقبت کنند که فساد وارد نشود. فساد چیز مسریای هم هست. خدای نکرده وقتی [در] یک بخشی فساد وارد شد، این بیماری سرایت میکند؛ روزبهروز هم زیادتر میشود. وقتی که با فاسد برخورد نشود، فساد افزایش پیدا میکند. این در درون قوّه ، در بیرون قوّه هم همین جور. حالا البتّه در بیرون قوّه دیگران هم در مسئولیّتِ جلوگیری از فساد شریکند؛ یعنی گاهی یک فسادی واقع میشود، منشأ فساد دست قوّهی قضائیّه نیست، دست قوّهی مجریّه است، دست قوّهی مقنّنه است، دست نیروهای مسلّح است؛ آنها بایستی جلوی مبادی و مناشئ فساد را بگیرند... البتّه امروز آدمهای مغرض و مریضالقلب، آنهایی که واقعاً «فی قُلوبِهِم مَرَض»(1) هستند، شایعهپراکنیای که علیه قوّهی قضائیّه میکنند، گاهی جنجال میکنند، گاهی یک چیزی میگویند، خیلی بیشتر از واقعیّت آن چیزی است که در قوّه وجود دارد لکن نگذارید؛ همین را دنبال کنید.1402/04/06
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 10 في قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُم عَذابٌ أَليمٌ بِما كانوا يَكذِبونَ ترجمه: در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.
نکوهش چند برابری فساد در قوه قضاییه بنده خیلی اوقات دلم به حال حضرت یونس (سلام الله علیه) میسوزد. مگر چه کار کرده بود [که گفت] : سُبحٰنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظٰلِمینَ؟(1) [آن هم] با آن مجازات سختی که خدای متعال به حضرت یونس داد. خب ایشان هر چه قومش را دعوت کرد، هر چه کرد، گوش نکردند، این هم با آنها قهر کرد، گذاشت رفت بیرون [شهر]؛ کارش همین بود دیگر. حالا اگر چنانچه یک عالِمی مثلاً فرض کنید در یک شهری نصیحت کند، مردم گوش نکنند حرفش را و بگوید پس من نمیمانم در این شهر و پا شود برود بیرون، خب کار بدی است امّا [آیا] مجازاتش این است که برود در دریا و در دل نهنگ و خدای متعال بگوید اگر او تسبیح نمیکرد، «لَلَبِثَ فی بَطنِه اِلی یَومِ یُبعَثونَ»؟(2) بنا بوده تا قیامت در شکم ماهی بماند! جزائش این است؟ امّا [با این حال] یونس را خدای متعال این جوری مجازات میکند؛ چرا؟ چون پیغمبر است؛ میگوید شما پیغمبری؛ فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیهِ -خیال کرد ما بر او سخت نمیگیریم؛ «نَقدِرَ» یعنی سخت گرفتن- فَنادیٰ فِی الظُّلمٰتِ اَن لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحٰنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظٰلِمینَ؛(3) خودش را ظالم دانست، اعتراف کرد، فَاستَجَبنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ.(4) این جوری است، شما با آدم معمولی فرق میکنید؛ اگر آدم معمولی یک حرکتی انجام بدهد که دارای نکوهش است، شما اگر آن عمل را انجام دادید، نکوهش شما یا دو برابرِ او است یا چند برابرِ او است، تفاوت میکند. با این چشم به مفاسدِ درون قوّه نگاه کنید. البتّه نسبت به قوّه، تعرّض و تهمت و بدگویی و مانند اینها هم زیاد است، این را هم ما میدانیم؛ یعنی واقعاً خیلی بیش از آنچه واقعیّت دارد، علیه قوّه حرف میزنند، مینویسند. حالا که دیگر فضای مجازی هم هست؛ یک دستگاهِ بی در و دروازه که هر کس هر چه دلش میخواهد مینویسد. اینها اهمّیّتی ندارد، اینها شما را از کار باز ندارد. از امیرالمؤمنین کسی عادلتر در دنیا، در تاریخ بشر شما سراغ دارید؟ همین امیرالمؤمنینِ مظهر عدالت را، به بیعدالتی متّهم کردند؛ خب میگویند دیگر؛ علیه همه میگویند؛ علیه پیغمبر، پیغمبران، علیه امیرالمؤمنین، علیه خدا، علیه شما هم میگویند؛ بگویند؛ این مانع از این نشود که شما کارتان را انجام بدهید.1398/04/05
1 )
سوره مبارکه الأنبياء آیه 87 وَذَا النّونِ إِذ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ أَن لَن نَقدِرَ عَلَيهِ فَنادىٰ فِي الظُّلُماتِ أَن لا إِلٰهَ إِلّا أَنتَ سُبحانَكَ إِنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ ترجمه: و ذاالنون [= یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»
2 )
سوره مبارکه الصافات آیه 144 لَلَبِثَ في بَطنِهِ إِلىٰ يَومِ يُبعَثونَ ترجمه: تا روز قیامت در شکم ماهی میماند!
3 )
سوره مبارکه الأنبياء آیه 87 وَذَا النّونِ إِذ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ أَن لَن نَقدِرَ عَلَيهِ فَنادىٰ فِي الظُّلُماتِ أَن لا إِلٰهَ إِلّا أَنتَ سُبحانَكَ إِنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ ترجمه: و ذاالنون [= یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»
4 )
سوره مبارکه الأنبياء آیه 88 فَاستَجَبنا لَهُ وَنَجَّيناهُ مِنَ الغَمِّ ۚ وَكَذٰلِكَ نُنجِي المُؤمِنينَ ترجمه: ما دعای او را به اجابت رساندیم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم!
فساد راجع به فساد؛ در صحبتهای دوستان هم بود، بیرون هم شنفتم که میگویند. ببینید؛ نگاه من، دید من، این است که فساد در کشور سیستمی نشده. هر کس میگوید سیستمی است بیخود میگوید. فساد سیستمی یک چیز دیگر است. فساد سیستمی در زمان حکومت طاغوت بود؛ سیستم به طور طبیعی فسادآور و فسادپرور بود، یعنی باید آدم میگشت تا آدم سالم در آن پیدا میکرد؛ امروز اینجوری نیست؛ البتّه فساد هست، فسادهای بدی هم هست، [امّا] موردی است و باید برخورد بشود. حالا اینکه شما میگویید بایستی شفّاف باشد، شفّافسازی [بشود] که من یادداشت کردم، نکتهی بسیار درست و خوبی است، این به جای خود محفوظ، منتها اینجور نیست که فساد، سیستمی باشد؛ فساد موردی است و این فسادهای موردی را میشود علاج کرد.1396/03/17
جاذبه های تشکل های دانشجویی باید اسلامی باشد. یکی از الزاماتِ اثرگذاری [تشکّلهای دانشجویی و جریان دانشجویی] این است که بتوانید بدنهی دانشجویی را جذب کنید. تشکلّها یک اقلّیّت دانشجوییاند. مجموع شما تشکلّها را که جمع کنند، در بین خِیل انبوه دانشجوها اکثریّت نیستید. باید بتوانید جاذبه در خودتان ایجاد کنید که دانشجو را جذب کند. جاذبه چگونه بهوجود میآید؟ تصوّر من این است که راههای زیادی وجود دارد؛ شماها جوانید، ابتکاراتتان بیش از ما است - ما هم البتّه دورهی جوانی همینطور برای هر مسئلهای دهجور روش و راه کار به ذهنمان میآمد، امّا حالاها ذهن شما بهتر کار میکند - ابتکارهایی را پیدا کنید برای جذّاب کردنِ مجموعههای دانشجویی. البتّه جذّابیّت از راه اردوی مختلط، صددرصد غلط و خطا است. بعضیها اینجوری جذّابیّت میخواهند ایجاد کنند. یک مجموعهی دانشجویی، حالا یا بهعنوان پُرطمطراقِ مجموعهی صنفی و علمی و تخصّصی، یا حتّی زیر عنوان اسلامی، دختر و پسر را با هم بردارند ببرند کوه، بردارند ببرند سفر، بردارند ببرند اروپا؛ اردوهای خارج از کشور! اینها قطعاً خیانت به محیط دانشجویی است و خیانت به نسل آیندهی کشور است؛ بدون تردید. راه جذّابیّت اینها نیست. همچنانکه گفتند، بنده هم تأکید کردم، راه جذّابکردن مجموعههای شما این نیست که کنسرت موسیقی راه بیندازید. گفتم که یکروزی - سالها پیش البتّه - تشکّلهای دانشجویی یکچنین کاری را کردند. برای ما سؤال ایجاد شد که این مجموعهی دانشجویی چرا این کار را میکند؟ خیلی برای من تعجّبآور بود. [وقتی که] پرسیدیم، گفتند میخواهیم دانشجوها را جذب کنیم. خب چوبش را بعداً خوردیم.
بنده یادم آمد یک ماجرایی را که سیّد قطب در یکی از کتابهایش نقل میکند که بنده هم در یکی از نوشتهها که مال سالها پیش است - مال قبل از انقلاب است - آن را از قول او نقل کردم. میگوید در یکی از شهرهای آمریکا داشتم میرفتم، رسیدم به یک کلیسایی؛ دیدم بغل کلیسا یک سالن اجتماعات است. آنوقت آنجا برنامه زدهاند «برنامهی شب»؛ برنامه را که خواندم، دیدم نوشته مثلاً موسیقیِ فلانجور، بعد موسیقی فلانجور، بعد آواز فلانجور، بعد یک شام سبک، بعد مثلاً جلسهی چنین؛ علاقهمند شدم بروم ببینم قضیّه چیست؟ گفت شب رفتم دیدم بله، یک سالنی است مثل یک کاباره! آنجا دخترها، پسرها، جوانها میآیند مینشینند، با هم مأنوس میشوند؛ آنجا هم برنامههایی هست روی سِن؛ موسیقی و مانند اینها هست؛ من هم تماشا میکردم وضعیّت اینجا را. بعد هم یک شام سبکی آوردند، دادند خوردیم و [بعد] مثلاً یک نوشابهای، چیزی؛ قسمت جالبش اینجا است؛ میگوید که شب چند ساعتی گذشت، آخرِ شب شد، دیدیم که کشیش - کشیشِ آن کلیسا که این سالن، مربوط به آن کلیسا است - با وقار تمام از یک طرف سِن وارد شد، رفت و یک مقدار از این کلیدهای برق را زد و بعضی از چراغها را خاموش کرد بعد هم کشیش رفت. میگوید من دیگر رفتم و نماندم. میگوید فردا رفتم سراغ آن کشیش، گفتم که خب این چه وضعی است؟ آخر شما روحانی هستید، شما آخوند هستید، مبلّغ دین هستید، این چه وضعی بود مثلاً شما دیشب با اینهمه جوان و این برنامهها؟ گفت که آقا، شما توجّه ندارید؛ من برای جذب کردن جوانها به کلیسا مجبورم این کار را بکنم؛ میگفت به او گفتم - حالا به تعبیر بنده - مردهشور این کلیسا را ببرد! خب بگذار بروند کاباره؛ [اگر] همان کارهایی که در کاباره میکنند، اینجا بنا است بکنند، خب بروند همان کاباره بکنند؛ چرا بیایند کلیسا؟
اگر قرار است که ما جوان را به فسق و فجور و عیش و عشرت و موسیقی حرام و از این قبیل چیزها بکشانیم، خب چرا اسممان را بگذاریم اسلامی؟ این که دیگر اسلامی نیست؛ این غیر اسلامی است، این ضدّاسلامی است. بنابراین جاذبهای که بنده میگویم تشکّل اسلامی باید پیدا کند، از این قبیل جاذبهها نیست، اینها ضدّ مصلحت است، ضدّ حق است؛ اینها خیانت به محیط دانشجویی است؛ جاذبه از راههای درست.1394/04/20
فرصت ماه مبارک رمضان, ماه مبارک رمضان, کبر, تکبر, مبارزه با خودبزرگ بینی, فساد, امراض نفسانی, تزکیه نفس, خودسازی اخلاقی همهی این دردهای بزرگ، بیماریهای مهلك و خطرناك، یعنی منیتها، كبرها، حسدها، تعدیها، خیانتها، لاابالیگریها - كه اینها بیماریهای بزرگ ما هستند - در ماه رمضان فرصت علاج پیدا میكنند، قابل درمان میشوند.1388/06/29
مفاسد اقتصادی, فساد, مبارزه با مفاسد اقتصادی, مبارزه با فساد وجود و رواج مفاسد اقتصادی یكی از بزرگترین خطرهایش این است كه عناصر خوب دستگاهها را متزلزل میكند، زیر پای آنها را سست میكند.1387/04/05
استکبار, مردم ایران, شکست ابرقدرتها, عملکرد استکبار, فساد, اباحیگری, ایمان, عقاید اسلامی, غلبه بر دشمن در دنیایی که سیاستهای گوناگون استکباری، مردم را به اباحهگری و بیبندوباری سوق دادهاند، آن مجموعهی مؤمنی که ایمان او متکی به مبانی مستحکم اعتقادی است، به برکت ایمان میتواند بر همهی امواجی که در دنیا بوجود میآورند، غلبه کند.1387/02/15
عدالتخواهی, گفتمان عدالت, فساد, فقر و فساد و تبعیض, مبارزه با فساد, تبعیض امروز بیش از گذشته هم حتّی گفتمانِ عدالتطلبی و رفع تبعیض و مبارزهی با فساد در کشور مستقر و حاکم است.1385/08/21
خیانت ملی, فساد, مبارزه با فساد, فساد مالی, مبارزه با مفاسد اقتصادی, مفاسد اقتصادی بایستی فساد اداری و مالی و خیانت در امانتهای ملّی در کشور ریشهکن شود.1385/08/21
اصلاحات, رضا شاه پهلوی, فساد, اصلاح کشور, فرهنگ غربی آن اصلاحاتی که با معیار رضاخانی، با معیار امریکایی و با معیار فرهنگ غربی انجام بگیرد، اصلاحات نیست، افسادات است.1385/03/29