اداء دِین به پیامبر با جهاد در همه میدانها یک عدّهای این توفیق را پیدا نکردهاند که معرفت پیدا کنند به دین پیغمبر ــ غیر مسلمین ــ خب راه اداء دِین روی اینها بسته است؛ حالا [اینکه] خدای متعال با اینها چه کار میکند، محلّ بحث ما نیست ولی اینها نمیتوانند اداء دِین کنند، لکن مؤمنینِ به اسلام چرا، میتوانند اداء دِین کنند؛ میتوانند؛ راهش به اینها نشان داده شده: وَ جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجتَباکُم وَ ما جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدّینِ مِن حَرَجٍ مِلَّةَ اَبیکُم اِبراهیمَ هُوَ سَمّاکُمُ المُسلِمین؛(1) این «جهاد فیسبیلالله»، به خاطر سِلم در مقابل خدا بودن، اداء دِین است. اگر میخواهیم حقّ پیامبر را، این حقّ عظیم پیغمبر را جبران کنیم، راهش این است: جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِه؛ جهاد کامل... جهاد در همهی میدانها.1402/07/11
1 )
سوره مبارکه الحج آیه 78 وَجاهِدوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ ۚ هُوَ اجتَباكُم وَما جَعَلَ عَلَيكُم فِي الدّينِ مِن حَرَجٍ ۚ مِلَّةَ أَبيكُم إِبراهيمَ ۚ هُوَ سَمّاكُمُ المُسلِمينَ مِن قَبلُ وَفي هٰذا لِيَكونَ الرَّسولُ شَهيدًا عَلَيكُم وَتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ ۚ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكاةَ وَاعتَصِموا بِاللَّهِ هُوَ مَولاكُم ۖ فَنِعمَ المَولىٰ وَنِعمَ النَّصيرُ ترجمه: و در راه خدا جهاد کنید، و حقّ جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین (اسلام) کار سنگین و سختی بر شما قرار ندارد؛ از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید؛ خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و به خدا تمسّک جویید، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولای خوب، و چه یاور شایستهای!
حق و تکلیف, مردمسالاری دینی, دموکراسی غربی مبنای مردمسالاری دینی با مبنای دمكراسی غربی متفاوت است. مردمسالاری دینی صرفا یك قرارداد نیست. همهی انسانها حق انتخاب و حق تعیین سرنوشت دارند؛1384/03/14
انتخابات, تکلیف, حق, وظیفه ملی, حقوق ملت ایران, حق و تکلیف انتخابات فقط یک وظیفه نیست، فقــط یـک حق هم نیست؛ هم حق شماست، هم وظیفه ی عمومی است.1384/01/01
چهار حقی که باید رعایت شود عَن اَبی عَبدِ الله (عَلَیهِ السَّلام) قالَ قالَ النَّبِیّ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَلزَمُ الحَقُّ لِاُمَّتی فی اَربَعٍ یُحِبّونَ التّائِبَ وَ یَرحَمونَ الضَّعیفَ وَ یُعینونَ المُحسِنَ وَ یَستَغفِرونَ لِلمُذنِب.(۱) عَن اَبی عَبدِ الله (عَلَیهِ السَّلام) قال قالَ النَّبِیّ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَلزَمُ الحَقُّ لِاُمَّتی فی اَربَع رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمود: در چهار چیز بر گردن امّت من یک حقّی هست، یک مسئولیّتی هست. میشود «یَلزَمُ الحَقُّ لِاُمَّتی» را به معنای «یلزم الحقّ علی امّتی» بگیریم، که ظاهر معنا هم همین است و موارد متعدّدی هم همین جور استعمال شده است؛ میشود هم گفت که این طوایف چهارگانهای که ذکر میکنند، حق مال آنها است، آنها هم از امّتند. به هر حال، مطلب روشن است؛ چهار حق به هر حال وجود دارد که بایستی رعایت بشود.
یُحِبّونَ التّائِب [حقّ اوّل:] توبهکننده را دوست بدارند، همچنان که خداوند متعال فرموده است «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابینَ وَ یُحِبُّ المُتَطَهِّرین»؛(۲) توبهکننده را دوست بدارند. بعضی نگاه میکنند به سابقه، میگویند این آدمِ گناهکاری است، به لاحقه نگاه نمیکنند که توبه کرده است؛ در حالی که خدای متعال به لاحقه نگاه میکند، به توبه نگاه میکند؛ وَالّا هر توبهکنندهای بالاخره گناهکاری است که حالا توبه کرده است و خدای متعال او را دوست میدارد. بعضی از ماها سختگیری میکنیم، میگوییم این آدم این سوابق را دارد، توبهی او را مورد توجّه قرار نمیدهیم. این یک حق، که توبهکننده را مردم دوست بدارند؛ این مسئولیّتی است بر گردن مردم، همچنان که خدا او را دوست میدارد.
وَ یَرحَمونَ الضَّعیف [حقّ دوّم:] بر ضعیفِ فرودست ترحّم کنند، لگدمال نکنند ضعیف را، پایمال نکنند، بر خلاف دنیای جنگل که مال حیوانات وحشی است و دنیای بهاصطلاح متمدّنِ کنونی که از وحشیها هم اینها بدترند؛ اگر احساس کردند طرف مقابلشان ضعیف است، دیگر به او ترحّم نمیکنند، پایمالش میکنند. لذا اظهار ضعف پیش مستکبرین و متکبّرین دنیا، ایجادِ مقدّمهی برای لگدمال شدن است؛ یعنی هر کسی که ضعف نشان بدهد، حتماً دارد خودش را آماده میکند برای لگدمال شدن؛ رویّهی دنیای جاهل و تمدّن جاهلی و نظم جاهلی این است. در اسلام عکسِ این است؛ یعنی اگر دیدید کسی ضعیف است، باید ترحّمش بکنید.
وَ یُعینونَ المُحسِن [حقّ سوّم:] نیکوکار را کمک کنند؛ این یک وظیفه است. اگر دیدید کسی مشغول کار نیکی است، خدمتی دارد میکند -چه خدمت مالی به مردم، چه خدمت علمی، چه خدمت اجتماعی، چه خدمت سیاسی- نباید بگوییم «خیلی خب، دارد وظیفهاش را انجام میدهد، بکند»، ما هم از کنار عبور کنیم؛ نه، وظیفه است که اگر دیدید کسی کار خوبی میکند و احسان دارد میکند -هر نوع احسانی- باید به این کمک کنید. این حقّی است بر گردن مردم؛ یا حالا به معنای دوّم بگوییم حقّی است برای این گونه افراد، که طبعاً بر گردن سایر افراد خواهد بود.
وَ یَستَغفِرونَ لِلمُذنِب [حقّ چهارم:] با آدم گناهکاری که میدانیم دارد گناه میکند، چه جوری برخورد کنیم؟ اینجا میفرماید «یَستَغفِرون»؛ برای او استغفار کنید، [بگویید] خدایا او را ببخش. این هم با عملِ ما یک مقداری تفاوت دارد؛ ما وقتی دیدیم کسی گناهکار است، اوّل لعنتش میکنیم یا تبرّی از او میکنیم، در حالی که آن کاری که لازم است این است که اوّل استغفار کنیم برای او، بگوییم خدایا او را بیامرز. و آمرزش الهی، خود به معنای این است که خدای متعال به او کمک کند برای خروج از باتلاق گناه، از گرداب گناه. مغفرت الهی و توبهی الهی این است دیگر؛ «تابَ اللهُ عَلَیهِم»،(۳) خدا توبه کرد به آنها، یعنی برگشت به آنها؛ توبهی ما برگشتِ ما به خدا است، توبهی خدا برگشتِ خدا است به ما، از روی لطف و محبّت. این توبهی الهی به ما و مغفرت الهی بر ما کمککنندهی ما است برای خروج از این باتلاق و مزبلهای که به او دچار شدهایم که مزبلهی گناه است.1383/01/30
ِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص يَلْزَمُ الْحَقُّ لِأُمَّتِي فِي أَرْبَعٍ يُحِبُّونَ التَّائِبَ وَ يَرْحَمُونَ الضَّعِيفَ وَ يُعِينُونَ الْمُحْسِنَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلْمُذْنِبِ. ترجمه: رسول خدا فرمود امّتِ مرا در چهار مورد حقّی ثابت و لازم است: توبهکار را دوست بدارند، بر ناتوان دلسوزی کنند، مددکارِ نیکوکار باشند و برای گنهکار آمرزش بطلبند.
2 )
سوره مبارکه البقرة آیه 222 وَيَسأَلونَكَ عَنِ المَحيضِ ۖ قُل هُوَ أَذًى فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فِي المَحيضِ ۖ وَلا تَقرَبوهُنَّ حَتّىٰ يَطهُرنَ ۖ فَإِذا تَطَهَّرنَ فَأتوهُنَّ مِن حَيثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوّابينَ وَيُحِبُّ المُتَطَهِّرينَ ترجمه: و از تو، در باره خون حیض سؤال میکنند، بگو: «چیز زیانبار و آلودهای است؛ از اینرو در حالت قاعدگی، از آنان کنارهگیری کنید! و با آنها نزدیکی ننماید، تا پاک شوند! و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبهکنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.
3 )
سوره مبارکه المائدة آیه 71 وَحَسِبوا أَلّا تَكونَ فِتنَةٌ فَعَموا وَصَمّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيهِم ثُمَّ عَموا وَصَمّوا كَثيرٌ مِنهُم ۚ وَاللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعمَلونَ ترجمه: گمان کردند مجازاتی در کار نخواهد بود! از اینرو (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق،) نابینا و کر شدند؛ سپس (بیدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذیرفت، دیگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسیاری از آنها کور و کر شدند؛ و خداوند، به آنچه انجام میدهند، بیناست.
غرب, لیبرالیسم, فرهنگ غرب, حق و تکلیف در غرب، در نفی «تكلیف» تا جایی پیش رفتهاند كه نه تنها تفكرات دینی را، حتی تفكرات غیر دینی و كل ایدئولوژیها را كه در آنها تكلیف هست، واجب و حرام هست، باید و نباید هست، نفی میكنند.1377/06/12
دستگاه قانونمند غیب، دستگاهی با محاسبه دقیق پس، ورای این محاسبات معمولی، دستگاه معقول قانونمندی وجود دارد که غیب است و باید به آن معتقد بود. آن محاسبه را از کجا پیدا کنیم؟ از راه شرع و عمل به تکلیف. این عنوانهایی که ما در خلال صحبت به آن میرسیم، دقیقاً همان عنوانهایی است که امام ما مکرر روی آن تکیه کردند. ما وقتی سلسلهی بحث را ترسیم میکنیم، میبینیم که درست سر بند، همین عنوانهاست. امام میگفتند: ما به تکلیف عمل میکنیم، ما برای پیروزی نمیجنگیم، ما برای جواب دادن به خدا میجنگیم، خدای متعال تکلیف کرده، ما عمل میکنیم؛ پیروزی داد، منت پذیرش هستیم؛ پیروزی هم نداد، باز هم از اینکه توفیق داد به تکلیفمان عمل بکنیم، منتپذیر هستیم. راز پیروزیها همین است. اگر انسان، شرع را امام خود قرار بدهد؛ یعنی طبق آنچه که تکلیف اسلامی و شرعی است، قدم به قدم حرکت بکند، یقیناً به پیروزی خواهد رسید. ما هیچچیز کم نخواهیم داشت؛ چون آن محاسبهی غیبی، محاسبهی بسیار دقیقی است و محاسبهگرش خداست و دستگاه حساب کنندهاش، علم الهی است که: «لا یعزب عنه مثقال ذرّة فی السّموات ولا فی الارض»(1). در آن محاسبه، هیچ عاملی مخفی نیست.1369/06/29
1 )
سوره مبارکه سبإ آیه 3 وَقالَ الَّذينَ كَفَروا لا تَأتينَا السّاعَةُ ۖ قُل بَلىٰ وَرَبّي لَتَأتِيَنَّكُم عالِمِ الغَيبِ ۖ لا يَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَلا فِي الأَرضِ وَلا أَصغَرُ مِن ذٰلِكَ وَلا أَكبَرُ إِلّا في كِتابٍ مُبينٍ ترجمه: کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّهای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است!»