رسیدن کمک الهی به هرکس که تلاش کند شما اگر بخواهید برای کشورتان به معنای واقعی کلمه مفید باشید، باید نگاه انقلابی را، نگاه و نگرش انقلابِ بنیانیای را که مبتنی بر تفکّر اسلامی است، در خودتان حفظ کنید و تقویت کنید. امروز خوشبختانه میبینم [با توجّه به] آنچه در حرفهایتان احساس میشود، این نگاه در شما هست؛ این را هر چه میتوانید تقویت کنید. بصیرت که بنده روی آن این همه تکیه کردهام و بحث کردهام، به خاطر همین است؛ اگر چنانچه ما این نگاه انقلابی را دنبال نکنیم، عقب خواهیم ماند، پیشرفتِ ما متوقّف خواهد شد؛ اگر پیشرفتی هم در اشخاص ما و افراد ما به وجود بیاید، به سود کشور نخواهد بود کما اینکه در گذشته، در دوران طاغوت همین جور بود. آن روز هم ما نخبگانی داشتیم امّا این نخبهها به کار کشور نمیآمدند؛ حالا علاوه بر اینکه ظرفیّتها بُروز نمیکرد و استعدادها بُروز و ظهور نمیکرد، آن مقدار اندکی هم که بُروز میکرد، به نفع دیگران تمام میشد، در خدمت دیگران قرار میگرفت. فکر انقلابی، نگاه انقلابی را حتماً در خودتان تقویت کنید، حفظ کنید. و توکّل به خدا را و استمداد از پروردگار را هم فراموش نکنید؛ این توصیهی مؤکّد من است؛ خداوند توفیق میدهد. البتّه قرآن به ما میگوید هر کس تلاش کند، خدا کمکش میکند: کُـلًّا نُمِدُّ؛ یعنی کمک خدا صرفاً مال مؤمنین نیست؛ حتّی خدای متعال آن کسانی را هم که برای دنیا دارند کار میکنند، وقتی تلاش بکنند، به خاطر تلاششان کمک میکند. کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هؤُلاءِ؛(1) امّا کمکهای ویژهی الهی مال مؤمنین است و آنجایی که کسی با خدا ارتباط دارد. دلهای شما دلهای پاکیزهای است، شما جوانید، دلهایتان پاکیزه است؛ ارتباط شما با خدای متعال و توکّل شما به خدای متعال و استمداد شما از خدای متعال، به شما کمک میکند که بتوانید بهتر پیش بروید، راحتتر مشکلات را پشت سر بگذارید و امیدوارانهتر با مشکلات دسته و پنجه نرم کنید و پیش بروید؛ این هم نکتهی بسیار مهمّی است. و این ارتباط قلبی با خدا را که من همیشه به جوانها توصیه میکنم و به شما هم توصیه میکنم: در درجهی اوّل، اجتناب از گناه، آشنایی دل با خدای متعال، توجّه به نماز، توجّه به ذکر؛ اینها توصیههای حتمی ما است که انشاءالله به شما کمک میکند و شما را در این راه پیش میبرد؛ و امیدواریم که خداوند به شماها توفیق بدهد. بله، من هم حتماً دعا میکنم شما را و امیدوارم که دعای من هم دربارهی شماها مستجاب بشود. شماها فرزندان این کشور و نورچشمان این کشور هستید و انشاءالله چشم کشور به شما روشن خواهد شد.1398/05/16
1 )
سوره مبارکه الإسراء آیه 20 كُلًّا نُمِدُّ هٰؤُلاءِ وَهٰؤُلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّكَ ۚ وَما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحظورًا ترجمه: هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک میدهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) منع نشده است.
اسلام, مردم, ایمان, تفکر دینی, نظام سلطه, سلطهپذیری, بیگانه ستیزی, نفوذ دشمن, اعتماد به نفس ملی, اعتماد به نفس اسلام، تفکر اسلامی و روح برخاستهی از ایمان قرآنی اجازه نمیدهد که یک ملت توانائیهایش سرکوب شود و استعدادهایش پامال شود؛ اجازه نمی دهد که به خاطر بیاعتنائی به توانائی ذاتی او، به حالت تخدیرشده بیفتد و دیگران بر سرنوشت او مسلط شوند.1388/11/30
نظام جمهوری اسلامی ایران, عزت, امنیت, عدالت, مردمسالاری دینی, تفکر دینی, مقاومت, مقاومت ملت ایران جمهوری اسلامی راه خودش را - راه عزت، امنیت، عدالت و مردمسالاری در سایهی اسلام و برخاستهی از اندیشهی اسلامی - ادامه خواهد داد و بدون هیچ تردیدی، بدون هیچ سستیای پیش خواهد رفت و نسلهای آینده قضاوت خواهند كرد.1388/11/19
احساس مسئولیت, تفکر دینی, تعهد دینی, عمل, انبیای الهی انديشهى دينى كه رشد پيدا كرد، وقتى همراه با احساس مسئوليت و تعهد باشد، عمل به وجود مىآورد و همان چيزى مىشود كه پيغمبران دنبال آن بودند.1388/09/22
تمدن اسلامی, پیشرفت, تفکر دینی, رشد اقتصادی, رفاه عمومی, امنیت تمدن و فکر اسلامی، پیشرفت مادی را میخواهد؛ اما برای امنیت مردم، آسایش مردم، رفاه مردم و همزیستی مهربانانهی مردم با یکدیگر؛1385/08/20
روشنگری شهید مطهری در محیط فکری دهه ی 40و 50 بهنظر من محور اصلی در گردهماییِ[حکمت مطهر] شما باید اولاً شخصیت فکری و هویت روشنفکری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فکری و روشنفکری اسلامی در کشور باشد - که این بسیار مهم است - ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمیشود متوقف شد. بر پایهی پیشرفتهای فکری و نوآوریهای او باید جامعه و مجموعهی فکریِ اسلامی ما به نوآوریهای دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهریهایی برای دههی 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهای فکری روز به روز و نوبهنو وجود دارد. در بارهی هویت فکری و روشنفکریِ شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتابهای ایشان کار شده- کارهای شایستهیی هم انجام گرفته- لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سالهای دههی 40 و 50 در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فکری و اندیشهی قوی و صائب خود وارد میدانهایی شد که تا آنوقت هیچکس در زمینهی مسائل اسلامی وارد این میدانها نشده بود؛ و با تفکراتی که آن روز در کشور رایج شده بود- افکار وارداتیِ ترجمهایِ غربی و شرقی- یا میرفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمیِ عمیق و وسیع و تمام نشدنی کرد. ایشان، هم در جبههی مقابلهی با مارکسیستها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبههی مقابلهی با تفکرات غربی و لیبرالیستها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفسِ لازم میخواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینههای گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع میخواهد؛ این مرد بزرگ همهی اینها را باهم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است. در سابقهی تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذاری. تاریخ ما از اینگونه رگههای فکریِ ناسالمی که وارد تفکرات علمی ما شده- چه در فقه ما، چه در فلسفهی ما، چه در کلام ما- پُر است؛ لیکن در دورهی جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرفهای نوبهنو- با جاذبههایی که بهطور طبیعی دارد- مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجههی صحیح و علمی ایجاد نیاز کرد. ما در میدان بودیم و میدیدیم؛ بعضی از مواجهههایی که آنوقت صورتمیگرفت، علمی نبود؛ مقابلهی متعصبانه و از روی اعتقاد بود؛ اما نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد میکردند؛ نمیدانستند چیست؛ گوشهیی از یک حرف وسیع را میگرفتند و آن را مشمول جنگ خودشان قرار میدادند و با آن درمیافتادند و مقابله میکردند. این، تحجر و توقف و مقابلهی غیر علمی را تداعی میکرد. یک عده تحت تأثیر جاذبههای افکار نو و وارداتی، مجذوب اینها میشدند و سعی میکردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منتی هم سر دین میگذاشتند که ما اسلام را جوانپسند و مردمی و قابل قبول کردهایم! گاهی اوقات کاسهی از آش داغتر هم میشدند و چند قدم هم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش میرفتند، برای اینکه نبادا متهم به مرتجع بودن و این حرفها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم. نبوت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانهی از اسلام و احیاناً الحادی و بکلی بیگانهی از دین کشاندند و منت هم سر اسلام میگذاشتند که ما آمدیم اسلام را همهکسفهم و همهکسپسند و در چشمها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی اینها انحراف بود. هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرتِ اجتهاد و باانصاف و ادب علمی- چه در زمینهی علوم نقلی، چه در زمینهی علوم عقلی- وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامی بود، روشن، ناب و بیشائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمی است؛ و این شد پایهی تفکرات بعدی جامعهی ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفتهام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمدهیی متکی به تفکرات شهید مطهری است؛ یعنی آنها پایهها و مایههای اسلامیای است که ما در تفکرات اسلامی از آنها بهره بردیم و به نظام اسلامی منتهی شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوانهای طالب و عاشق فکر اسلامی که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار میگرفتند؛ مارکسیستها یک طور، غربگراها یک طور؛ هم در دانشگاهها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاهها، و هم حتّی در حوزههای علمیه. شهید مطهری یک سنگر و یک مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایهی این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهری دایرهی کارش به حسب ظاهر کوچک بود. همین جلساتی که آقای لاریجانی اشاره کردند، جلسات کوچکی بود؛ این گوشه، آن گوشه، کلاس درسِ فلان دانشکده بود؛ حد اکثرش مثلًا جلسهای بود در فلانجا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقیناً پیشبینی نمیکرد که این جلسات کوچک چه آثار بزرگی باقی خواهد گذاشت. این، جایگاه شهید مطهری است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ اینها باید بیان شود.1382/12/18
تفکر دینی در سطح جهان هم، چه آن چیزی که مستقیماً از حدوث یک انقلاب دینی و اسلامی و تشکیل یک نظام سیاسی و اجتماعی بر مبنای دین ناشی میشد - که خود این، حادثهی عظیمی بود و دنیا را متوجه دین و بازنگری به مسایل دینی (اسلام و غیر اسلام) میکرد - و چه آنچه که بعدها به صورت غیرمستقیم، اثر انقلاب ما بود که پیش آمد، همینگونه بود. یعنی در هم شکستن پایههای تفکر منتظم مادّی؛ آن تفکری که مادّیگری و بیخدایی را به صورت یک مکتب و فکر و نظم اجتماعی درآورده و یک آرایش پولادگونه به آن داده بود و با دهان پُر و ادعای زیاد، به همهی دنیا ارایه کرده بود و اینکه چنین تفکری است که زندگی مردم را اداره میکند! این تفکر و مکتب، دهها سال در مقابل هر پدیدهی معنوی - چه فکر، چه عمل و چه اخلاق - سینه سپر کرده بود. شاید بعضی از شما برادران عزیز، با کسانی که بهصورت دگم و قاطع و این است و جز این نیست، گوشههایی از تفکر خود را مطرح میکردند، برخورد کرده بودید. از نظر آنها، هر چیزی که بود، محکوم به فنا بود. این تفکر، یکباره مثل عمارتی از یخ آب شد و مثل آن ساختمانی که «منصور عباسی» از سنگهای نمک درست کرد و ظاهرش سنگ نمک بود و وقتی که بر آن آب انداختند، ذوب شد و از بین رفت؛ «کالملح فی الماء» فرو ریخت. پس از فرو نشستن آن طوفان پُر سر و صدا، معنویت خودش را نشان میدهد. معلوم شد که در این گرد و غبارها، حتّی رشد معنویت و اسلام و تفکرات دینی - و بخصوص اسلامی - متوقف نشده بود. آنها میخواستند معنویت را ریشهکن کنند تا حتّی اثری از آثار آن نماند؛ ولی معلوم شد که اصلاً در این مدت رشد میکرده است؛ منتها طوفانها و گرد و غبارها و جنجالها و هیاهوها، نمیگذاشته است که واقعیت روشن بشود. حالا که آن جنجال دیوانهوار فرو نشست و خوابید، حقایق خودش را نشان میدهد. اگر از نقطهنظر سوم به موضوع نگاه کنیم، باز هم تفکر اسلامی در دنیا جایگاه ویژهیی دارد. در جهان، تنازعهایی سیاسی وجود داشته است که البته حالا بلوکبندی دنیا و تقسیمبندی قدرت در عالم، به شکل دیگری شده و هنوز آن شکل واقعیش پیدا نشده است و ترسیم واقعی تعارض قدرت در دنیا، هنوز روشن نیست و بتدریج روشن خواهد شد و شاید چند سال هم طول بکشد تا این که معلوم بشود بالاخره اقطاب قدرت در دنیا، کجاها و چگونه هستند. به هر شکلی که باشد، شکی نیست که نظام و حکومت اسلامی و تفکری که پشتوانه و پایهی این حکومت است، در دنیا جایگاه و نقش مسؤولیتی دارد و کاری برعهدهی اوست. البته، دیدگاههای دیگری هم هست که حالا به تفصیل نمیشود صحبت کرد و نمیخواهیم وقت را بگذرانیم.1368/11/01