رهبر معظم انقلاب اسلامی در پایان سخنانشان از همسران جانبازان به سبب شریک شدن در رنجهای آنان ستایش کردند و داستان زندگی همسران جانبازان را بسیار با عظمت و پرشکوه خواندند.1375/09/26
لینک ثابت
![]()
نقش زنان در دفاع مقدس / نقش زن در دفاع مقدس
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحهی قبلی اینجا کلیک کنید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پایان سخنانشان از همسران جانبازان به سبب شریک شدن در رنجهای آنان ستایش کردند و داستان زندگی همسران جانبازان را بسیار با عظمت و پرشکوه خواندند.1375/09/26 لینک ثابت نقش اجتماعات زنان در پیروزی انقلاب، به احتمال زیاد از اجتماعات مخصوص مردان بیشتر بود. یعنی حضور زنان در مبارزات عمومی و سیاسی، یک نقش چند گانه داشت. مرد یک نفر بود و خودش میآمد در مبارزات یا در اجتماعات و راهپیماییها شرکت میکرد. همین و بس! اما وقتی زنِ خانه، خود را در مبارزه سهیم میدانست و وارد میدان میشد، در واقع خانهای را که در آن، مرد و زن و فرزندان هستند، به صحنه میآورد و خانوادهای را در میدانِ مبارزه حاضر میکرد. در جنگ نیز همین طور بود. یعنی اگر خانوادههای شهدا - مادران و همسران - صبر نمیکردند، جنگ دچار مشکلات بسیار بزرگی میشد. در آن مقطع، نقش زنان، بسیار برجسته بود. انقلاب و جنگ، زنان ما را در جامعه از آگاهی و رشد سیاسی برخوردار کرد. زن، وقتی با سواد باشد و از آگاهی سیاسی برخوردار شود، کسی نمیتواند به آسانی به او زور بگوید و حقّش را پایمال کند. اینها غنیمتهایی بود که در انقلاب برای زنان پیش آمد.1375/06/28 لینک ثابت مقام معظم رهبری با تجلیل از صبر و استقامت مادران، پدران، همسران و دیگر بازماندگان شهدا و نیز با ستایش از ایثار و تحمل جانبازان و فداکاری خانواده و همسران آنها و قدردانی از استقامت و صلابت آزادگان و خانوادههای این عزیزان افزودند در پرتو این همه فداکاری و پایداری و ایثار، ملت ایران عزیز و با عزت شد و پرچم اسلام در جهان به اهتزاز درآمد.1375/06/27 لینک ثابت ملت عزیز ایران! حرفی که من به عنوان جمعبندی هفده سال انقلاب پیروزمندِ سربلندِ نظام جمهوری اسلامی و به عنوان جمعبندی نظرات امام راحلمان و نظرات این مردم، میتوانم مطرح کنم، یک کلمه است و آن این است که هر دولت و جمعیت و ملت و شخصی در دنیا خیال کند که میتواند با زور و تهدید، ملت ایران را تحت تاثیر قرار دهد، سخت در اشتباه است. این ملت، با هشت سال مقاومت جوانمردانه خود در جنگ تحمیلی؛ با هفده سال ایستادگی در مقابل تهدیدها و خباثتهای استکبار و دشمنان، حداقل این مسأله را به همه دنیا ثابت کرده است که ملتی نیست که با زور و تهدید بشود او را به راهی کشاند، یا از راهی برگرداند.این مادران را ببینید! این شیرزنانی که فرزندان خود را در راه خدا، به جبهههای جنگ فرستادند - مثل کسی که به حجله عروسی میفرستد - و خم به ابرو نیاوردند. ببینید این ملت مبارز را! ببینید ملت ایران، در طول این هفده سال، از چه پیچهای خطرناکی گذشته است!1375/01/04 لینک ثابت رهبر معظم انقلاب اسلامی مادران و پدران شهدا را مفتخر به تربیت فرزندانی عالیمقام دانستند و در بخش دیگری از سخنانشان در تجلیل از مقام جانبازان و آزادگان فرمودند: جانباز، یک شهید زنده است و اگر روح و حقیقت جانبازی را برای خود نگه دارد، قدر و منزلت شهید را خواهد داشت. آزادگان نیز دوران سخت اسارت را با افتخار و سربلندی سپری کردند اما لحظهای از این ایام پررنج، از دید کرام الکاتبین پوشیده نمانده است، لذا آنان باید به حفظ این اوج منور در نامه اعمال خود اهتمام ورزند و قدر آن را بدانند.1374/09/14 لینک ثابت رهبر معظم انقلاب در این دیدار که در آستانه سالگرد شهادت نوجوان بسیجی شهید حسین فهمیده انجام گرفت، ضمن تفقد از والدین و خانواده آن شهید عزیز فرمودند: بروز چنین حوادثی که ناشی از تربیت صحیح و اصالتهای خانوادگی است صرفا در محیطهای اسلامی جلوهگری و نورافشانی میکند1374/08/07
دیدار خانواده شهید فهمیده و اعضای ستاد بزرگداشت این شهید با رهبر انقلاب
لینک ثابت
نقش زنان در انقلاب اسلامی, نقش زنان در دفاع مقدس فیش موضوعی مقام معظم رهبری صبر بر شهادت و سختیهای ناشی از مجاهدت فرزندان ملت را برجستهترین طاعات و از بزرگترین حسنات دانستند و فرمودند: جانبازان و آزادگان و خانوادههای آنان، سالهای سخت و روزهای دشواری را در دوران دفاع مقدس سپری کردند و در پرتو صبر و مقاومت آنان و خانوادههای معظم شهدا، ملت ایران در دنیا عزیز و گرانقدر شد و بر همین اساس همه مردم باید قدر این مجاهدتها را بدانند و به آزادگان، جانبازان و رزمندگان احترام و تکریم کنند. زیرا افتخار و سربلندی امروز ملت ایران مرهون مجاهدتهای خالصانه آنان است.1374/07/27
دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران و روحانیون اهل تسنن و تشیع مازندران با رهبر انقلاب
لینک ثابت
نقش زنان در دفاع مقدس جستار روستاییان شهید داده به رهبرشان صمیمانه گفتند که بچههای ما جان خود را در راه دفاع از میهن اسلامی و برای برافراشته ماندن پرچم حکومت حق اسلامی فدا کردهاند و رهبر انقلاب نیز آلامشان را با این سخن تسکین دادند که شما به عنوان خانواده شهدا نور دیده ما هستید و به گردن این کشور حق دارید زیرا جوانانی را تربیت کردید که جان خود را برای حراست از ناموس، ملت و مرزهای کشور در طبق اخلاص نهادند، خداوند آنان را با امام حسین(ع) محشور کند.1374/07/24 لینک ثابت امروزِ استان مازندران این است؛ یک جمعیت مؤمن، پرشور، علاقهمند و جوانانی که هیچ خطری نمیتواند آنها را از دفاعِ از ارزشهای این انقلاب باز بدارد. پدران و مادرانی که جوانان خود را ایثارگرانه در این راه فرستادهاند و میفرستند؛ خانوادهها و قشرهای مختلف، همه و همه در خطوط مقدّم این انقلاب قرار داشتند و قرار دارند. امروزِ استان مازندران این است.1374/07/22 لینک ثابت بنده همیشه به پدران و مادران و همسران شهدا؛ یعنی آنان که مصیبت شهید را حس کردهاند، این موضوع را عرض میکنم که: شهید، خود مصیبتی حس نمیکند. شهید غرق در نعمت است. حرکتی انجام میدهد و برای جهاد قدم برمیدارد. نَفْس این اقدام بزرگترین کاری است که یک انسان میکند؛ انسانی که خود را از گرفتاریها، اسارتها و جاذبههای کوبنده و شدید مادّی که همهی انسانها را اسیر خود کرده، رها میسازد. همهی ما در بند اسارت مادّیاتیم؛ اسیر پول، مقام، خواستههای نفسانی، شهوات، نام، زن و فرزند، رفاقت، رودربایستیها و ترس و طمع. اینها قیود اسارت ماست. انسان باید بسیار قوی باشد که از این اسارتها خود را رها کند. کسی که برای جهاد قدم برمیدارد، این کار را انجام میدهد و خود را رها میکند. در واقع این همان کار بزرگی است که آن انسان انجام میدهد و تا این کار را انجام داد، مستوجب لطف و فضل الهی میشود. بزرگترین ثوابی هم که خدا به این انسان میدهد شهادت است. این مقام، جای حسرت و غبطه خوردن دارد. اگر من و شما تا آخر عمر غبطه بخوریم که چرا در میدان شرف و مجاهدت، به سرنوشت شهدا دچار نشدیم، جا دارد؛ چون خدای متعال به مجرّد آنکه جرعهی گوارای شهادت را به انسانی تعارف کرد، بزرگترین اجر را به او داده است. پس، شهید غرق در نعمت است و از همان لحظهی اوّل، رنج او تمام شده است. طبق آنچه که بعضی روایات میگویند، در همین نشئه وقتی ضربه وارد میآید و شهید به خاک میافتد، هنوز روح از تن او خارج نشده است که فرشتگان رحمت الهی احاطهاش میکنند. شهید در همین نشئهی مادیّتی که من و شما در آن گرفتاریم - همین جا - بهشت و نعیم خدا یعنی آن «مالا عین رأت ولا اذن سمعت» را میبیند. پس او در نعمت الهی غرق میشود: «و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف علیهم و لا هم یحزنون. (۲)» اگر او با ما حرف بزند، نمیگوید که من رنج کشیدم. حرف او این است که: «شما نمیدانید اینجا چه خبر است! اینجا رحمت است، لذّت است، نعمت است؛ اینجا خداست». او اجر خود را گرفته است؛ اما اینجا مصیبت فقدانش گریبانگیر کسانی است. پدر، مادر وهمسر شهید، اوّلین کسانی هستند که از فقدان او رنج میبرند. رنج و تحمّل آنها، خود اجری عظیم در پی دارد. بنده وقتی با خانوادههای معظّم شهدا مواجه میشوم، به آنها عرض میکنم خطّ مقدّم و خاکریز اوّل در محاسبهی ارزشهای الهی در مقابل ارزشهای طاغوتی، شهید است. شهید در مرتبهی جلو است و پشت سر او بلافاصله کسانش - پدر، مادر، همسر، فرزندان، برادر، خواهر و دوستان - ایستادهاند. اینها کسانی هستند که از باران فضل الهی بر شهید، بهره میبرند.1374/07/22 لینک ثابت من نمیدانم خدای عظیم؛ خدایی که همهی عظمتهای عالم از وجود او ناشی میشود، وقتی چیزی را عظیم بخواند، آن چیز چقدر عظمت پیدا میکند. اجر جانبازان همین است. اینها ارزشهای الهی است. بازماندگان شهدا و کسان جانبازان و افرادی که به نحوی مصیبت مجاهدت را چشیدهاند - که لفظ ایثارگران به آنها اطلاق میشود و لفظ درستی است؛ چرا که آزادگان و مفقودان و خانوادههایشان واقعاً ایثارگر بودهاند - همه از سفرهی بینهایت فضل الهی در باب جهاد و شهادت برخوردار میشوند. شرطش این است که با خدای متعال حساب باز کنند. «احتساب»؛ با خدا حساب کنند. آنگاه اجرشان را دریافت میکنند. بعضی از بازماندگان شهدا، به جای یک مجاهدت، چندین مجاهدت کردهاند. از یک جهت، مجاهدت کردند که فرزند خوبی را پرورش دادند و این مجاهدت اجر دارد. از این جهت نیز مجاهدت کردند که مایهی امید و نور دیدهشان را در راه خدا به جبهه فرستادند. مجاهدت دیگر آن بود که نگرانیهای دورهی حضور فرزندشان را که در جبهه به سر میبرد، تحمّل کردند. شبهای عملیات، خانوادههایی که عزیزی در جبهه داشتند، مضطرب میشدند. این نیز مجاهدت است. لحظه لحظهی اضطراب شما مادران پیش خدای متعال محفوظ است. خیال نکنید اینها گم میشود؛ در دیوان الهی محفوظ است. یک مجاهدت دیگر هم آن بود که وقتی خبر شهادت عزیز خود را شنیدند، بیصبری و بیتابی به خرج ندادند و جبههی حق را دشمنشاد نکردند. ملت ایران در دنیا به استقامت معروف شد. بنده در دورهی مسؤولیت اجرایی، رؤسا و شخصیتهای برجستهی سیاسی و انقلابیِ سراسر دنیا را میدیدم که وقتی در مورد ملت ایران حرف میزدند، از وجنات و کلماتشان روشن بود که از اعماق دل برای ملت ایران احترام قائلند. آنها این احترام را به دلیل همین مواردی که گفتیم، قائل میشدند. شنیده نشد که خانوادهی شهیدی بیتابی و ناشکری کند. البته گریه کردن ایرادی ندارد؛ امّا ناشکری نکردند. برای خدا دادند و این، آن چیزی است که مردان بزرگ عالم را تحت تأثیر قرار میدهد. زمانی من به مازندران آمدم. در یکی از شهرهای مازندران، بعد از سخنرانی، وقتی میخواستم سوار اتومبیل شوم، دیدم خانمی به اطرافیان اصرار میورزد که با من صحبت کند. گفتم که بگذارند بیاید. خانم جلو آمد و گفت: پسر من در دست بعثیها اسیر بود. همین چند روز قبل به من خبر دادند که او زیر شکنجه کشته شده است. شما که به تهران رفتید، از قول من به امام سلام برسانید و بگویید: پسر من فدای شما؛ من ناراحت نیستم. این جمله را در همین مازندران - در بابل یا ساری، یادم نیست - خانمی به من گفت. وقتی در تهران مطلب را به امام گفتم، آن مرد با عظمت و با ابهّت و آن کوه صبر و حلم، چنان در هم و منقلب شد که تعجّب کردم! اینهاست که ملتی را بزرگ میکند و برای یک ملت آبرو میسازد. ما در تاریخ اسلام شنیده و یا خوانده بودیم که افرادی وقتی شوهر، برادر و یا فرزندشان را در راه اسلام از دست میدادند، میگفتند: جان پیغمبر به سلامت باشد، اینها مهم نیست. لکن این از خودگذشتگی را بارها و بارها به چشم خودمان در قضایای هشت سال جنگ تحمیلی و در دوران انقلاب دیدیم. هزاران دل استوار و محکم در راه خدا، داستانهای تاریخی آفریدند. اینها حوادث ناچیزی نیست. اینها همان ارزشهایی است که ملتی را بزرگ و سرافراز میکند. این هم مجاهدتی دیگر بود که صبر کردند. شما خانوادههای شهدا صبر کردید؛ مادران صبر کردند. مادرانی که طاقت ندارند خاری را به پای فرزندشان ببینند، چطور طاقت میآورند بدن غرقه به خون فرزندشان را ببینند و گریه نکنند و اشک نریزند!؟ از این قبیل مادران و پدران و همسران داشتهایم. امروز هم بحمدالله خانوادههای شهدای ما اینگونهاند و من خلاف این سراغ ندارم. مجاهدت دیگری نیز هست که شما هنوز با آن سرو کار دارید. آدمهای سطحینگر و مادّیای هستند که قدر شهید و خانوادهی شهید را نمیدانند. این عدّه همیشه وجود داشتهاند؛ در جامعه ما هم وجود دارند. همهی آدمها یکسان نیستند. ایمانها، مختلف و بینشها و معرفتها متفاوت است. درک و شعور انسانها نیز مختلف است. همه در یک سطح نیستند. بودند کسانی که در هشت سال جنگ تحمیلی، دامنشان هم به آب این دریا تر نشد. دنبال کار خودشان بودند. چنین آدمهایی در جامعه وجود دارند. کسانی هستند که هنوز قدر شهید و شهادت را نمیشناسند و گاهی حرفی میزنند و اشارهای میکنند و قدر ناشناسی آنها از خلال جملهای آشکار میشود و تحمّل این موضوع برای خانوادهی شهید سخت است. تحمّل اینگونه حرفها نیز مجاهدتی دیگر است.1374/07/22 لینک ثابت بعضی از بازماندگان شهدا، به جای یک مجاهدت، چندین مجاهدت کردهاند. از یک جهت، مجاهدت کردند که فرزند خوبی را پرورش دادند و این مجاهدت اجر دارد. از این جهت نیز مجاهدت کردند که مایهی امید و نور دیدهشان را در راه خدا به جبهه فرستادند. مجاهدت دیگر آن بود که نگرانیهای دورهی حضور فرزندشان را که در جبهه به سر میبرد، تحمّل کردند. شبهای عملیات، خانوادههایی که عزیزی در جبهه داشتند، مضطرب میشدند. این نیز مجاهدت است. لحظه لحظهی اضطراب شما مادران پیش خدای متعال محفوظ است. خیال نکنید اینها گم میشود؛ در دیوان الهی محفوظ است. یک مجاهدت دیگر هم آن بود که وقتی خبر شهادت عزیز خود را شنیدند، بیصبری و بیتابی به خرج ندادند و جبههی حق را دشمنشاد نکردند. ملت ایران در دنیا به استقامت معروف شد. بنده در دورهی مسؤولیت اجرایی، رؤسا و شخصیتهای برجستهی سیاسی و انقلابیِ سراسر دنیا را میدیدم که وقتی در مورد ملت ایران حرف میزدند، از وجنات و کلماتشان روشن بود که از اعماق دل برای ملت ایران احترام قائلند. آنها این احترام را به دلیل همین مواردی که گفتیم، قائل میشدند. شنیده نشد که خانوادهی شهیدی بیتابی و ناشکری کند. البته گریه کردن ایرادی ندارد؛ امّا ناشکری نکردند. برای خدا دادند و این، آن چیزی است که مردان بزرگ عالم را تحت تأثیر قرار میدهد. زمانی من به مازندران آمدم. در یکی از شهرهای مازندران، بعد از سخنرانی، وقتی میخواستم سوار اتومبیل شوم، دیدم خانمی به اطرافیان اصرار میورزد که با من صحبت کند. گفتم که بگذارند بیاید. خانم جلو آمد و گفت: پسر من در دست بعثیها اسیر بود. همین چند روز قبل به من خبر دادند که او زیر شکنجه کشته شده است. شما که به تهران رفتید، از قول من به امام سلام برسانید و بگویید: پسر من فدای شما؛ من ناراحت نیستم. این جمله را در همین مازندران - در بابل یا ساری، یادم نیست - خانمی به من گفت. وقتی در تهران مطلب را به امام گفتم، آن مرد با عظمت و با ابهّت و آن کوه صبر و حلم، چنان در هم و منقلب شد که تعجّب کردم! اینهاست که ملتی را بزرگ میکند و برای یک ملت آبرو میسازد. ما در تاریخ اسلام شنیده و یا خوانده بودیم که افرادی وقتی شوهر، برادر و یا فرزندشان را در راه اسلام از دست میدادند، میگفتند: جان پیغمبر به سلامت باشد، اینها مهم نیست. لکن این از خودگذشتگی را بارها و بارها به چشم خودمان در قضایای هشت سال جنگ تحمیلی و در دوران انقلاب دیدیم. هزاران دل استوار و محکم در راه خدا، داستانهای تاریخی آفریدند. اینها حوادث ناچیزی نیست. اینها همان ارزشهایی است که ملتی را بزرگ و سرافراز میکند. این هم مجاهدتی دیگر بود که صبر کردند. شما خانوادههای شهدا صبر کردید؛ مادران صبر کردند. مادرانی که طاقت ندارند خاری را به پای فرزندشان ببینند، چطور طاقت میآورند بدن غرقه به خون فرزندشان را ببینند و گریه نکنند و اشک نریزند!؟ از این قبیل مادران و پدران و همسران داشتهایم. امروز هم بحمدالله خانوادههای شهدای ما اینگونهاند و من خلاف این سراغ ندارم .1374/07/22 لینک ثابت خیال نکنیم که یک زن مسلمان و مؤمن، لزوماً اهل معلومات و معارف نیست؛ بلکه همهی ارزشهای اسلامی، برای زن مسلمان مهمّ است و یکی از برترین ارزشها، علم و معرفت است. لذاست که اگر شما در جامعهی اسلامی به زن نگاه کنید، رفتار عمومی او را رفتاری میبینید که در جهت ارزشهای واقعی، در جهت علم، در جهت تقوا، در جهت تخصصّهای بالا، در جهت فعّالیت و تلاش سیاسی، در جهت کمک رسانی به انسانها، در جهت کیفیّت دادن به محیط خانه و خانواده و احیای سنّت خانواده است. امروز محیطهای مادّی، دچار خلأ خانوادهاند و خانواده، سست و بیپایه است. کاش دستگاههای ارتباط جمعی ما، خبرهایی را که از دنیای غرب راجع به محیط خانواده و وضع زن و کودک و مرد میرسد، قدری در نوشتهها منعکس میکردند تا مردم ما متوجّه میشدند که بنای مستحکم خانواده و رسیدگی به خانواده در جوامع ما، چه نعمت بزرگی است. زن مسلمان از درون خانواده تا درون جامعه، مسائل علمی، مسائل سیاسی، کمک رسانی، ارزشهای اخلاقی و نشان دادنِ منشهای بزرگ انقلابی، همه را با هم دارد. خوشبختانه زنان ما این را نشان دادند که هنگام مبارزه میتوانند محور مبارزه قرار گیرند. این را، هم در دوران انقلاب و هم در دوران جنگ و تا امروز نشان دادهاند. آنچه در این میان جایی ندارد یا جای زیادی ندارد، پرداختن به ارزشهای پوچ و خیالی و بیهوده است؛ چیزهایی که متأسفانه در جوامعِ زنان دنیا، به آنها خیلی اهمیت داده میشود. مسائلی مانند آرایشها و لباس پوشیدنها و مُدها و تفاخرها و غیره، ارزشهای پنداری و پوچند. غرب و دستگاهها و شبکههای صهیونیستی و کسانی که میخواهند از این طریق شرکتهای خودشان را پولدارتر کنند و به فکر منابع و منافع مادّی خودشانند، سرِ زنان و مردان را با این ارزشها گرم میکنند؛ اما در جوامع اسلامی، به این چیزها اهمیت کمتری داده میشود. در جایی که مسألهی دین و اخلاقِ جامعه و مبارزه مطرح است، زن در صفوف مقدّم قرار میگیرد و درسی برای مردان جامعه شوهران و فرزندان - میشود. این، همان کاری است که در نظام اسلامی انجام گرفت. مادران و همسران شهدا و ایثارگران و رزمندگان، امتحان خوبی دادند و جلوه خوبی از زن مسلمان را به دنیا نشان دادند. این، چیزی است که دشمنان اسلام از آن واهمه دارند. امروز تلاش عظیمی برای به غفلت دچار کردن زنان ما از اصالتها و ارزشهای معنوی میشود. من عرض میکنم که شما زنان مسلمان، بانوان انقلاب و بانوانی که میتوانید برای تاریخ این کشور مایه افتخار باشید، امروز بزرگترین مسؤولیت خودتان را این بدانید که با تبلیغاتِ دستهای مغرضِ رسانههای خارجی که میخواهند ارزشهای پوچ را در جامعه گسترش دهند، مبارزه کنید. شما این را رسالت خودتان بدانید. بحمدالله در تاریخ ما هم - که تاریخ پرشکوه اسلام است - الگوهای بزرگی هستند که یک نمونهاش زینب کبری سلامالله علیهاست.1374/07/12 لینک ثابت یاد شهیدان، یادبود ارزشهای انسانی است، و گرامیداشت آنان، تجلیل از برترین خصال بشری است. یاد شهیدان باید با تدبر و عبرتگیری همراه باشد. آنان همان فرزانگانی هستند که جان عاریت را که کالایی تمامشدنی و رو به زوال است، با نعیم پایدار الهی سودا کردند و خود را از خسرانی که هر انسانی خواه ناخواه دچار آن است یعنی اضمحلال تدریجی سرمایهی زندگی، به نیکوترین وجه رها ساختند. عمل صالح آنان که از ایمانی پایدار ریشه میگرفته است، برترین عملهای صالح است. این درس بزرگ را شهید، با حضور خود، با کرامت خود، با اجر عظیمی که بدو وعده داده شده است بطور پیوسته به ما که هنوز در پشت حصارهای مادیت و خود پرستی زندانی میباشیم، میدهد و ما را به جهاد، به هجرت الیاللَّه، به تلاش مخلصانه در راه خدا که همان انجام تکلیف هر زمان و پاسخ به نیاز هر لحظه است، فرا میخواند. رحمت خدا بر آنان و تفضل و اجر الهی شامل حال خانوادههای صبور و سرافراز آنان باد.1374/07/06 لینک ثابت امام بزرگوار ما - که تا ابدالآباد نور و رحمت الهی بر روح مطّهر او در حال فیضان باشد - مکرر در طول این سالها میفرمود: «دشمن میخواهد ایران را به قهقرا برگرداند و همان جایی ببرد که ملت ما حرکت خود را آغاز کرده است و او را در همان حصار گذشته نگه دارد و به منابع و معادن و خیرات و برکات و نیروهای انسانی کشور دست باز کند و برای خود و نوکرانش پول و لذّت و ثروت جمع آوری کند و ملت ایران را در سیاهچال بدبختیای که زندگی میکرد، رها کند». مردم سخنان ارزشمند امام را باور کردند و جوانان هم حقیقت را فهمیدند؛ لذا حماسه آن هشت سال پدید آمد. امروز شما و همه مردم ایران - و بلکه ملتهای دیگر - بایستی از آن حماسه درس بگیرید. در این هشت سال خیلی کارها شد که هنوز عشری از اعشار تلاشهای دهساله جوانان و ملت ما و مادران و پداران و خیرخواهان این امّت به سلک نگارش در نیامده است و هنوز از آن تلاشهای بسیار، عدّهای خبر ندارند. من به جوانان امروز - بخصوص نوجوانان - مؤکّداً توصیه میکنم کتابهایی را که شرح و گزارش گوشهای از جنگ هشت ساله است، قدر بدانند و آنها را بخوانند؛ زیرا حقایق زیادی در آن کتابها بازگو شده است. همین خاطراتی که جوانان مینویسند و گزارشهایی که از آن روزها میدهند؛ خواندنی و عبرتآموز است. آنچه که هنوز بیان نشده، به مراتب بیشتر از آن چیزی است که تاکنون بیان شده است.1374/06/29 لینک ثابت این ملت و همه ملتهای دیگر، فقط از جوانان تشکیل نشدهاند. جوانان نوکِ پیکانند. به آن مادری که جوانش را تجهیز کرد و به جبهه فرستاد، نگاه کنید! به آن خانوادهای که فقط دو پسر جوان داشت و آنها را تقدیم اسلام کرده بود و میگفت: «وقتی دو بچه ما رفتند و شهید شدند، باز ما مثل اوّل تنها شدیم» بنگرید! مگر این صحنهها شوخی است؟ به این همه ایمان و صفا و اخلاصی که در جبهههای جنگ خرج شد، نگاه کنید! به آن همه ابتکار و ذوقی که برای خود کافی کردن نیروهای مسلّح مصرف شد تا پیش دیگران دست دراز نکنیم، توجّه کنید! در سال پنجاه و نه ما حتّی گلوله آر. پی. جی را هم باید میخریدیم، ولی به ما نمیفروختند! پنج هزار آر. پی. جی وارد اهواز شد؛ مثل این که همه دنیا را به کسانی که آن جا بودند، دادند! امروز همین ملت، همین جوانان، همین استعدادها، همین پاسداران و همین ارتش، قدم در میدانهایی گذاشتهاند که اگر دشمن بشنود، باور هم نخواهد کرد. دشمن تبلیغات میکند که اینها بمب اتم درست میکنند! خودش میداند دروغ میگوید و همه هم میدانند این ادّعا دروغ است. دشمن نمیخواهد پیشرفتهای ما را باور کند. یکی از برکات دفاع هشت ساله ما، همین پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی و ساخت دقیقترین ابزارهاست که با دست خالی و بدون هیچ سابقهای آنها را به دست آوردیم و جزو موجودی ملت ایران شده است. این مجموعه باارزش است و باید برای اسلام و مسلمین حفظ شود؛ یعنی جوان رزمندهاش که صف مقدّم است و خاکریز اوّل را نگه میدارد و نیز عواطف و ایمان پدر و مادر و عشق و جوش و شور آن کودک و دختر و پسر جوان و نوجوان که عمق انقلاب و میدان جنگ محسوب میشدند، باید حفظ شود. زمانِ جنگ، وقتی بسیجی به خانه بر میگشت، آن جا را هم صحنه دیگری میدید که او را دوباره امیدوارانه بر میگرداند. مردم، بازار مسلمانان، ادارات، بسیجهای گوناگون دانشگاه و همه و همه مجموعاً سرمایه ملی هستند. اینها باید حفظ شوند.1374/06/29 لینک ثابت |
