حادثه عاشورا / حادثه کربلا/ شهادت امام حسین (علیه السلام)
حماسه زینب کبری(س)؛ احیاکننده و نگهدارنده حماسه عاشورا
حماسهی زینب كبری (سلام الله علیها) است كه مكمّل حماسهی عاشورا است؛ بلكه به یك معنا حماسهای كه بیبی زینب كبری (سلام الله علیها) بهوجود آورد، احیاكننده و نگهدارندهی حماسهی عاشورا شد. عظمت كار زینب كبری (علیهاالسّلام) را نمیشود در مقایسهی با بقیّهی حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسهی با خود حادثهی عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یكدیگرند. این انسان باعظمت، این بانوی بزرگ اسلام بلكه بشریّت، توانست در مقابل كوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد؛ حتّی لرزشی هم در صدای این بانوی بزرگ از اینهمه حادثه پدید نیامد؛ هم در مواجههی با دشمنان، هم در مواجههی با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یك قلّهی سرافراز استواری ایستاد؛ درس شد، الگو شد، پیشوا شد، پیشرو شد. در بازار كوفه، در حال اسارت، آن خطبهی شگفتآور را ایراد كرد: «یا اَهلَالكوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبكونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُكُم كَمَثَلِ التِی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنكاثاً» تا آخر؛(۱) لفظ مثل پولادْ محكم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها مینشیند. در آنچنان وضعیّتی زینب كبری مثل خود امیرالمؤمنین حرف زد؛ تكان داد دلها را، جانها را و تاریخ را؛ این سخن ماند در تاریخ؛ این در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابنزیاد در كوفه، هم چند هفته بعد در مقابل یزید در شام، با آنچنان قدرتی سخن گفت كه، هم دشمن را تحقیر كرد، هم سختیهایی را كه دشمن تحمیل كرده بود، تحقیر كرد. شما میخواهید خاندان پیغمبر را به خیال باطل خودتان مغلوب كنید، منكوب كنید، ذلیل كنید؟ لِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین.(۲) مجسّمهی عزّت است زینب كبری، همچنانكه حسین بن علی (علیهالسّلام) در كربلا، در روز عاشورا مجسّمهی عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد؛ [ با] آنهمه مصیبت، وقتی دشمن میخواهد او را شماتت كند، میگوید: ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلاً؛(۳) آنچه دیدم زیبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، برای حفظ اسلام بود، ایجاد یك جریانی بود در طول تاریخ تا امّت اسلام بفهمند كه چهكار باید بكنند، چگونه باید حركت كنند، چگونه باید بایستند. این كارِ بزرگِ حماسهی زینبی است.
۱) أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ الْكُوفَةِ یَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ أَلَا فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ إِنَّمَا مَثَلُكُمْ كَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً.
حضرت زینب سلام الله علیها در خطبهای به مردم کوفه فرمودند:
«امّا بعد، ای مردم كوفه، ای مردم خیانتکار و پیمان شکن و بیغیرت، اشكتان خشك نشود و نالههایتان آرام نگیرد، مثل شما همانند آن زنی است که رشته خود را پس از محکم تابیدن از هم باز کرد...»
الإحتجاج ، احمد بن علی طبرسی، ج 2، ص 304؛
اللهوف، سید بن طاووس، ص 146؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 45، ص 108.
۳) فقالابْنُ زِیَادٍ كَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیكِ وَ أَهْلِ بَیْتِكِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا
[هنگامی که اهل بیت امام حسین(علیهالسلام) در مجلس ابن زیاد وارد شدند، ابن زیاد رو کرد به حضرت زینب(س) و گفت]: كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت زینب علیها السّلام فرمود: من جز نیکویی و زیبایی چیزی ندیدم.
اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص 160؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 45، ص 115؛ مثیرالأحزان، ابن نما حلی، ص ۹۰ .1392/08/29
2 )
سوره مبارکه المنافقون آیه 8
يَقولونَ لَئِن رَجَعنا إِلَى المَدينَةِ لَيُخرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنهَا الأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ وَلٰكِنَّ المُنافِقينَ لا يَعلَمونَ
ترجمه:
آنها میگویند: «اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون میکنند!» در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمیدانند!
لینک ثابت
آمادگی برای مقابله با ظلم؛ درس امام حسینعلیهالسلام
زندگی حسینبنعلی علیهالسّلام در طول تاریخِ زندگی پنجاه و چند سالهی آن بزرگوار، همه درس است: دوران كودكی او درس است، دوران جوانی او درس است، در دوران امامت امام حسن علیهالسّلام رفتار او درس است، بعد از شهادت امام حسن علیهالسّلام رفتار او همه درس است. اینجور نبود كه كار امام حسین فقط در آن روز آخر باشد، لكن حادثهی كربلا اینقدر عظمت دارد، اینقدر درخشنده است كه مثل خورشیدی همهی نورهای دیگر را تحتالشّعاع قرار میدهد؛ والا خطابهی امام حسین علیهالسّلام خطاب به علما و بزرگان و صحابه و تابعین در منی - كه در كتب حدیث ذكر شده است - یك سند تاریخی است؛ نامهی آن بزرگوار خطاب به علما و بزرگان و پایهها و اركان دینی در زمان خودش - «ثُمَّ انتُم ایَّتُها العِصابَة، عِصابَةٌ بِالعِلمِ مَشهورَة»(۱) كه در كتب معتبر حدیث نقل شده است - یك سند تاریخی مهم است؛ رفتارهای آن بزرگوار؛ برخوردش با معاویه، نامهاش به معاویه؛ حضورش در كنار پدر در دوران كوتاه خلافت امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام؛ همهی اینها قدمبهقدم درس است؛ منتها حادثهی عاشورا چیز دیگری است. امروز روز ولادت این بزرگوار است؛ در این روز باید از حسینبنعلی درس آموخت؛ درس حسینبنعلی علیهالصّلاةوالسّلام به امّت اسلامی این است كه برای حقّ، برای عدل، برای اقامهی عدل، برای مقابلهی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، كار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی كه با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم.1392/03/22
1 )
تحف العقول، حسن بن شعبه حرّانی، ص ۲۳۷؛ الحياة، محمدرضا حكیمی، ترجمه احمد آرام، ج ۲، ص ۴۷۶؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۹۷، ص ۷۹.
ثُمَّ أَنْتُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَيْرِ مَذْكُورَةٌ وَ بِالنَّصِيحَةِ مَعْرُوفَةٌ وَ بِاللَّهِ فِی أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ يَهَابُكُمُ الشَّرِيفُ وَ يُكْرِمُكُمُ الضَّعِيفُ وَ يُؤْثِرُكُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ لَا يَدَ لَكُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ فِی الْحَوَائِجِ إِذَا امْتَنَعَتْ مِنْ طُلَّابِهَا وَ تَمْشُونَ فِی الطَّرِيقِ بِهَيْبَةِ الْمُلُوكِ وَ كَرَامَةِ الْأَكَابِرِ أَ لَيْسَ كُلُّ ذَلِكَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا يُرْجَى عِنْدَكُمْ مِنَ الْقِيَامِ بِحَقِّ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَنْ أَكْثَرِ حَقِّهِ تَقْصُرُونَ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّةِ فَأَمَّا حَقَّ الضُّعَفَاءِ فَضَيَّعْتُم... .
ترجمه:
امام حسين علیهالسلام فرمودند: ... سپس شما اى گروه، گروهى كه به علم شهرت داريد، و به نيكى از شما ياد مىكنند، و به خير خواهى و اندرزگويى شناختهايد، و به سبب خدا در نزد مردمان صاحب احتراميد، و بزرگان از شما بيمناكند، و ناتوانان شما را بزرگ مىدارند، و آن كس كه فضلى و حقى براو نداريد شما را بر خود برمىگزيند، شما كه در باره نيازمنديهاى مردم ميانجيگرى مىكنيد و در راهها با هيئت شاهان و احترام سران و بزرگان گام برمىداريد، آيا همه اينها بدان اميد نيست كه به استوار داشتن حق خدا قيام كنيد؟ اگر چه درباره اين امر كارى كه بايد نكرديد، چنان كه حق امامان را نيز ناچيز شمرديد، و همچنين حق ناتوانان را ضايع كرديد.
لینک ثابت
اسلام، زنده به عاشورا و به حسینبنعلی (علیهالسّلام) است
هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعهی اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زندهی به عاشورا و به حسینبنعلی (علیهالسّلام) است. همان طور که فرمود: «و انا من حسین»؛(1) بنا بر این معنا، یعنی دین من، ادامهی راه من، به وسیلهی حسین (علیهالسّلام) است. اگر حادثهی عاشورا نبود، اگر این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمیآمد، این تجربه، این درس عملی، به امت اسلامی داده نمیشد و یقیناً اسلام دچار انحرافی میشد از قبیل آنچه که ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند و چیزی از حقیقت اسلام، از نورانیت اسلام باقی نمیماند. عظمت عاشورا به این است.1391/09/01
1 )
سنن ترمذی، ج 5، ص 324، ح 3864 ؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ج 2، ص 127 ؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 262، ح 1.
حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاط
ترجمه:
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمودند: حسین از من است و من از حسین هستم. خدا دوست دارد كسی را كه حسین دوست بدارد. حسین نوهای از نوهها[یم] است.
لینک ثابت
قیام امام حسین علیه السلام برای امر به معروف و نهی از منکر
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله على اعدائهم اجمعین.
محرّم را در پیش داریم. یکى از جهاتی که محرّم مورد اهتمام است بزرگداشت یک خاطرهى بىنظیر تاریخ است، [منتها] نه بىنظیر در مصیبت و غم و اندوه -که البتّه هست- بلکه بىنظیر در حماسه و بُروز برجستگىهاى انسان، برجستگىهاى اهل حق. اگر شما وضعیّت امام حسین را ملاحظه کنید خواهید دید که آن حرکت، آن قیام، با این خصوصیّات، بىنظیر است. ما خیلى قیام داشتهایم امّا این قیام با این خصوصیّات، بىنظیر است. [وضعیّت چنین بوده:] سلطهى باطل با قساوت تمام و با وقاحت تمام روزبهروز رو به افزایش است. هیچ امر به معروف و نهى از منکرى هم ممکن نیست. به قدرى فضاى رعب زیاد است که آمرین به معروف و ناهین عن المنکر سعى میکنند در معرض امر به معروف و نهى از منکر قرار نگیرند؛ حتّى افراد جسور و گستاخ. یعنى مثلاً عبداللهبنزبیر آدم جسورى است، آدم خیلى گستاخى است امّا سعى میکند با دستگاه خلافت مواجهه پیدا نکند؛ این قدر وضعیّت سخت است. یک کسى مثل عبداللهبنجعفر که برادرزادهى امیرالمؤمنین و داماد امیرالمؤمنین و شوهر جناب زینب است، سعى میکند که به دستگاه خلافت حتّى نزدیک بشود، چون اصلاً غیر از این چیزى متصوَّر نیست. یک کسى مثل عبداللهبنعبّاس حالت انزوا از جامعه پیدا میکند، کأنّه کنارهگیرى میکند، یک گوشهاى مىنشیند؛ یعنى این کسانى که زبانهاى ناطق و گویا و شخصیّتهاى برجسته و آقازادگان بزرگ بنىهاشم و قریش و جوانهاى نامدار صدر اسلام بودند -که هر کدام تاریخچهاى از افتخارات پشت سرشان است- جرئت نمیکنند بیایند وسط میدان، چه برسد مردم عادّى؛ نه فقط در شام، حتّى در خود مدینه. آن وقت شما وضع مدینه را با بقیّهى جاهاى دیگر که آن مرکزیّت را هم نداشته مقایسه کنید. این شرایطِ آن اختناق عجیب و غریب است. آن وقت قیام امام حسین در اینجا براى این است که این سلطه را در هم بشکند؛ حرکت امام حسین براى در هم شکستن این سلطه است، منتها به قصد قدرتطلبى نیست؛ ما خَرَجتُ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا ظالِماً وَ لا مُفسِدا؛(1) مثل بقیّهى افرادى که قیام میکنند، خروج میکنند، میزنند، میکُشند براى اینکه قدرت را قبضه کنند نیست، بلکه براى امر به معروف و نهى از منکر است.1380/12/21
لینک ثابت
دین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) زنده شدهی حسین بن علی (علیه السلام)
در اینجا یک کلمه راجع به تحلیل حادثه عاشورا بگویم و فقط اشارهای بکنم. کسی مثل حسینبنعلی علیهالسّلام که خودش تجسّم ارزشهاست، قیام میکند، برای اینکه جلوِ این انحطاط را بگیرد؛ چون این انحطاط میرفت تا به آنجا برسد که هیچ چیز باقی نماند؛ که اگر یک وقت مردمی هم خواستند خوب زندگی کنند و مسلمان زندگی کنند، چیزی در دستشان نباشد. امام حسین میایستد، قیام میکند، حرکت میکند و یکتنه در مقابل این سرعت سراشیب سقوط قرار میگیرد. البته در این زمینه، جان خودش را، جان عزیزانش را، جان علی اصغرش را، جان علی اکبرش را و جان عباسش را فدا میکند؛ اما نتیجه میگیرد.
«و انا من حسین»(1)؛ یعنی دین پیامبر، زنده شده حسینبنعلی است. آن روی قضیه، این بود؛ این روی سکه، حادثه عظیم و حماسه پُرشور و ماجرای عاشقانه عاشوراست که واقعاً جز با منطق عشق و با چشم عاشقانه، نمیشود قضایای کربلا را فهمید. باید با چشم عاشقانه نگاه کرد تا فهمید حسینبنعلی در این تقریباً یک شب و نصف روز، یا حدود یک شبانهروز - از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا - چه کرده و چه عظمتی آفریده است! لذاست که در دنیا باقی مانده و تا ابد هم خواهد ماند. خیلی تلاش کردند که حادثه عاشورا را به فراموشی بسپارند؛ اما نتوانستند.1377/02/18
1 )
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،شیخ مفید ج2 ص 127
كاملالزيارات،محمد بن قولویه ص53ح11
المناقب،ابن شهر آشوب،ج1ص74
ارشاد : ج 2 ص 167
كشف الغمه : ج 2 ص 11
بحار الانوار،مجلسی،ج43 ص262ح1
سنن ترمذی : ج5 ص 324 ح3864
حسين منی و أنا من حسين أحب الله من أحب حسينا حسين سبط من الأسباط
ترجمه:
حسین از من است و من از حسین هستم. خدا دوست دارد كسی را كه حسین دوست بدارد. حسین نوه ای از نوه ها[یم] است
لینک ثابت
لزوم فهمیدن عظمت حادثه عاشورا
اوّلاً حادثه را باید فهمید که چقدر بزرگ است، تا دنبال عللش بگردیم. کسی نگوید که حادثه عاشورا، بالاخره کشتاری بود و چند نفر را کشتند. همانطور که همه ما در زیارت عاشورا میخوانیم: «لقد عظمت الرّزیّه و جلّت و عظمت المصیبة»(1)، مصیبت، خیلی بزرگ است. رزیّه، یعنی حادثه بسیار بزرگ. این حادثه، خیلی عظیم است. فاجعه، خیلی تکان دهنده و بینظیر است.1377/02/18
1 )
مصباحالمتهجد، طوسی، ص774
البلدالأمين، كفعمی، ص269
.....السلام عليك يا ثار الله و ابن ثاره و الوتر الموتور السلام عليك و على الأرواح التی حلت بفنائك عليكم منی جميعا سلام الله أبدا ما بقيت و بقی الليل و النهار يا أبا عبد الله لقد عظمت الرزية و جلت و عظمت المصيبة بك علينا و على جميع أهل الإسلام و جلت و عظمت مصيبتك فی السماوات على جميع أهل السماوات فلعن الله أمة أسست أساس الظلم و الجور عليكم أهل البيت و لعن الله أمة دفعتكم عن مقامكم و أزالتكم عن مراتبكم التی رتبكم الله فيها.....
ترجمه:
...سلام بر تو ای آن كه خداوند خونخواه اوست، وای فرزند كسی كه خداوند خونخواه اوست و ای كسی كه نزدیكانش كشته شده اند ولی هنوز انتقامشان گرفته نشده است، سلام بر تو و بر آن ارواح [طیب و طاهری] كه گرداگرد تو حلقه زده اند، سلام و درود خدا بر شما باد، سلامی از طرف من، و برای همیشه، مادامی كه من باشم و شب و روز باقی باشد، ای ابا عبدالله، قسم میخورم كه مصیبت شما بر ما و بر تمامی اهل اسلام، بزرگ و سنگین است و همچنین درآسمانها بر تمامی اهل آن، ناگوار و بزرگ و سنگین است، خداوند لعنت كند گروهی را كه شما را از مقامتان كنار زده و از رتبه هایی كه خداوند شما را در آن رتبه ها قرار داده بود، جدا كردند و كنار گذاشتند...
لینک ثابت
مقابله با ظلم؛ فلسفه حرکت امام حسین علیه السلام
در حرکتهای معنوی، عاطفه سهم و جای خود را دارد. نه عاطفه جای استدلال را میگیرد و نه استدلال میتواند به جای عواطف بنشیند. حادثه عاشورا، در ذات و طبیعت خود، یک دریاىِ خروشانِ عواطفِ صادق است. یک انسان والا، پاک، منوّر و بدون ذرّهای شائبه تردید در شخصیت ملکوتىِ والای او، برای هدفی که همه منصفین عالم در صحّتِ آن، که مبتنی بر نجات جامعه از چنگ ظلم و جور و عدوان است، متّفقند، حرکت شگرفش را آغاز میکند و میگوید: «ایها النّاس! انّ رسول اللَّه، صلّی اللَّهعلیهوآله، قال: من رأی سلطاناً جائراً...(1)» بحث سرِ این است. امام حسین علیهالسّلام، فلسفه حرکت خود را مقابله با جور قرار میدهد: «یعمل فی عباداللَّه بالاثم والعدوان.» بحث بر سرِ مقدّسترین هدفهاست که همه منصفین عالم آن را قبول دارند. چنان انسانی، در راه چنین هدفی، دشوارترین مبارزه را تحمّل میکند.1373/03/17
1 )
بحارالأنوار ،علامه مجلسی ج ۴۴ ص ۳۸۱؛ تاریخ طبری ، محمد بن جریر طبری ج ۴ص ۳۰۴ نحوه ؛ الكامل فی التاریخ ،ابن اثیر ج ۴ ص ۴۸ نحوه ؛ مقتل ابىمخنف، ص ۸۵ نحوه .
مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدٍ وَ الْمُسَيَّبِ بْنِ نَجَبَةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَالٍ وَ جَمَاعَةِ الْمُؤْمِنِينَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ.
ترجمه:
[نامه امام حسین (علیه السلام) به كوفيان پس از نزول در سرزمين كربلا] بسم اللَّه الرحمن الرحيم از حسين بن على به سليمان بن صرد، مسيب بن نجبه، رفاعة بن شداد، عبد اللَّه بن وائل و گروهى از مؤمنين. اما بعد؛ براستی می دانيد كه پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله در زمان زندگى خود فرمود: كسى كه حاكم ستمكاری را كه حرام خدا را حلال بداند، عهد و پيمان خدا را بشكند، مخالف سنت رسول خدا باشد، در ميان مردم با گناه و عدوان رفتار نمايد، ببیند اما گفتار و رفتار خود را تغيير ندهد خدا حق دارد كه وى را هم در جايگاهى نظير جايگاه او داخل كند.
لینک ثابت
حادثه کربلا، غریبانه ترین حادثه تاریخ اسلام
یک نکتهی دیگر که آن هم در مجموعهی نهضت حسینبنعلی علیهالصّلاةوالسّلام، خیلی مهمّ است و با توجّه به وضع امروز ما، به یک معنا به قوّت نیروی اخلاص برمیگردد این است که در هیچ حادثهای از حوادث خونبار صدر اسلام، به اندازهی حادثه کربلا، غربت و بیکسی و تنهایی وجود نداشته است. این، تاریخ اسلام است. هر کس میخواهد نگاه کند. بنده دقّت کردم: هیچ حادثهای مثل حادثهی کربلا نیست؛ چه در جنگهای صدر اسلام و جنگهای پیغمبر و چه در جنگهای امیرالمؤمنین. در آن موارد، بالاخره حکومتی بود، دولتی بود، مردم حضور داشتند؛ سربازانی هم از میان این جمعیت به میدان جنگ میرفتند و پشت سرشان هم دعای مادران، آرزوی خواهران، تحسین بینندگان، تشویق رهبر عظیمالقدری مثل پیغمبر یا امیرالمؤمنین بود. میرفتند در مقابل پیغمبر، جانشان را فدا میکردند. این، کار سختی نیست. چقدر از جوانان ما حاضر بودند برای یک پیام امام، جانشان را قربان کنند! چقدر از ما، الان آرزو داریم اشارهی لطفی از طرف ولیّ غایبمان بشود و جانمان را قربان کنیم!وقتی انسان در جلو چشمش، رهبرش را ببیند و آن همه تشویق پشت سرش باشد، بعد هم معلوم باشد که میجنگند تا پیروز شوند و دشمن را شکست دهند، با امیدِ پیروزی میجنگند. چنین جنگی، در مقابل آنچه که در حادثهی عاشورا میبینیم، جنگ سختی نیست. البته بعضی دیگر از حوادث هم بود که آنها هم حادثههای نسبتاً غریبانهای است. مثل حوادث امامزادهها؛ مثل حسنیّون در زمان ائمّه علیهمالسّلام. اما آنها هم همهشان میدانستند که پشت سرشان امامانی مثل امام صادق، مثل امام موسیبن جعفر و مثل امام رضا علیهالصّلاةوالسّلام وجود دارند که رهبر و آقای ایشانند و ناظر و حاضرند؛ هوای آنها را دارند و اهل و عیال آنها را رسیدگی میکنند. امام صادق طبق روایت فرمود: «بروند با این حکّام فاسد بجنگند و مبارزه کنند «و علیّ نفقه عیاله»(1) من عهدهدار نفقه عیال آنها میشوم. جامعهی بزرگ شیعه بود. تحسینشان میکردند. تمجیدشان میکردند. بالاخره یک دلگرمی به بیرون از میدان جنگ داشتند. اما در حادثهی کربلا، اصل قضایا و لبّلباب اسلام که همه آن را قبول داشتند یعنی خود حسینبنعلی، درون حادثه است و بناست شهید شود و این را خود او هم میداند، اصحاب نزدیک او هم میدانند. هیچ امیدی به هیچ جا در سطح این دنیای بزرگ و این کشور اسلامی عریض و طویل ندارند. غریب محضند. بزرگان دنیای اسلام در آن روز، کسانی بودند که بعضی از کشته شدن حسینبنعلی غمشان نبود؛ چون او را برای دنیای خودشان مضرّ میدانستند! عدهای هم که غمشان بود، آن قدر اهتمام به این قضیه نمیکردند. مثل عبداللَّه جعفر و عبداللَّهعباس. یعنی هیچ امیدی از بیرونِ این میدان مبارزهی غمآلوده و سرشار از محنت، وجود نداشت. و هر چه بود در همین میدان کربلا بود و بس! همهی امیدها خلاصه شده بود در همین جمع و این جمع هم دل به شهادت داده بود. بعد از کشته شدن هم برحسب موازین ظاهری کسی برای آنها یک فاتحه نمیگرفت. یزید بر همه جا مسلّط بود. حتی زنان آنها را به اسارت میبردند و به بچههایشان هم رحم نمیکردند. فداکاری در این میدان، بسیار سخت است. «لا یوم کیومک یا اباعبداللَّه.»(2) اگر آن ایمان و آن اخلاص و آن نور خدایی در وجود حسینبنعلی نمیدرخشید که آن عدهی معدود مؤمنین را گرم کند، اصلاً چنین حادثهای امکان تحقّق نداشت. ببینید این حادثه چقدر با عظمت است!1372/10/26
1 )
بحار الانوار، مجلسی ج46ص172ح21؛
« ذُكِرَ بَيْنَ يَدَيْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ خَرَجَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَقَالَ ع لَا أَزَالُ وَ شِيعَتِی بِخَيْرٍ مَا خَرَجَ الْخَارِجِيُّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوَدِدْتُ أَنَّ الْخَارِجِيَّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَ عَلَيَّ نَفَقَةُ عِيَالِهِ».
ترجمه:
ابو عبدالله سیاری از یكی از یارانش كه گفت: پیش روی امام صادق(ع) از كسی كه از خاندان حضرت محمد(ص) قیام می كند یاد شد پس امام (ع) فرمود: تا زمانی كه كسی از خاندان محمد قیام كند من و شیعیانم به خیر و خوبی باشیم و براستی كه من دوست می دارم كه كسی از خاندان محمد قیام كند و من هزینه و مخارج خانواده اش بر عهده گیرم.
2 )
امالی،شیخ صدوق،صص115
لهوف،سید بن طاووس،ص25
مناقب آل ابی طالب،ابن شهر آشوب،ج4 ص86
بحار الانوار،مجلسی،ج45ص218ح45
أن الحسين بن علی بن أبی طالب ع دخل يوما إلىالحسن ع فلما نظر إليه بكى فقال له ما يبكيك يا أبا عبد الله قال أبكی لما يصنع بك فقال له الحسن ع إن الذی يؤتى إلی سم يدس إلی فأقتل به و لكن لا يوم كيومك يا أبا عبد الله يزدلف إليك ثلاثون ألف رجل يدعون أنهم من أمة جدنا محمد ص و ينتحلون دين الإسلام فيجتمعون على قتلك و سفك دمك و انتهاك حرمتك و سبی ذراريك و نسائك و انتهاب ثقلك فعندها تحل ببنی أمية اللعنة و تمطر السماء رمادا و دما و يبكی عليك كل شيء حتى الوحوش فی الفلوات و الحيتان فی البحار.»
ترجمه:
امام صادق(ع) از پدران بزرگوار خود علیهم السلام روایت می كند كه كه امام حسین(ع) روزی بر امام حسن (ع) وارد شد پس چون به او نگاه كرد گریه كرد پس به او گفت ای ابا عبدالله برای چه چیز تو را می گریاند؟ گفت به خاطر آنچه با تو می كنند گریه می كنم پس امام حسن (ع) به او گفت همانا چیزی كه بر من می آید سمی است كه با دسیسه به من داده شود و به وسیله آن كشته شوم ولی هیچ روزی مانند روز تو نیست سی هزار مرد كه ادعا می كنند كه از امت جدمان محمد(ص) هستند و منتسب به دین اسلام هستند به تو نزدیك می شوند و برای كشتن تو و ریختن خونت و از بین بردن حرمتت و اسیر كردن فرزندان و زنانت و به غارت بردن بار [ولایت] تو جمع می شوند پس در آنجاست كه نفرین بر بنی امیه نازل می شود و آسمان خاكستر و خون می بارد و همه چیز تا حیوانات وحشی در بیابان ها و ماهی ها در دریاها برایت گریه می كنند.
لینک ثابت
اهمیت داشتن دعا در جریان کربلا توسط امام حسین
امام حسین (علیهالصّلاةوالسّلام) از هنگامى که به این حرکت عظیم و تاریخساز دست زد تا آن لحظهى آخر... دعا کرد، در تمام مقاطع حسینبنعلى دعا کرد. دعاى حسین در ماجراى عاشورا براى ما آموزنده است. یک روز در هنگامى که هنوز خطرى به عیان او را تهدید نمىکند دست به دعا بلند کرد «اللّهمّ انّک تَعلم اَنّه لم یکن الّذى کان منّا منافسة فى سُلطان»(1) با خدا حرف مىزند. اما خدا این پیام را به تاریخ رساند... خدایا تو مىدانى که این حرکت ما، این سفر ما براى خاطر قدرتطلبى نبود... براى تو بود.1364/07/05
1 )
تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ص 239
اللّهمّ انّک تَعلم اَنّه لم یکن الّذى کان منّا منافسة فى سُلطان
ترجمه:
« بار خدايا ! تو مىدانى كه آنچه از ما سر زد ، از سرِ قدرتطلبى ، يا به دست آوردن چيزى از حُطام بىارزش دنيا نبود...»
لینک ثابت
تأخیر افتادن ایجاد حکومت اسلامی
در باب زندگی امام صادق (علیه السّلام) بنده این حدیث را گمان میکنم یا در اینجا یا در جای دیگری گفته باشم که یک حدیثی است که امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) فرمود که خداوند این امر را برای سال هفتاد معین کرده بود؛ یعنی قرار بود که حکومت اسلامی در سال هفتاد هجری به وسیلهی ائمه (علیهم السّلام) انجام بگیرد. «فلمّا قتل الحسین اشتدّ غضب اللَّه علی اهل الارض»،(1) وقتی که واقعهی کربلا پیش آمد و حادثهی فجیع عاشورا پیش آمد، این مطلب تأخیر افتاد برای سال 140؛ سال 140 یعنی درست در اوج تلاش تبلیغاتی امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام). آنجا هم باز یک حوادثی پیش آمد که این تقدیر الهی را به عقب انداخت که تو خود این روایت هست که شماها افشا کردید، شما شیعیانی که دور و بر ما هستید گفتید مطلب را، کتمان نکردید، این بود که مطلب باز تأخیر افتاد؛ باز تأخیر افتاد. بنابراین همان طور که ملاحظه میکنید، هیچ اشکالی ندارد که خدای متعال یک مقصودی را تقدیر فرموده باشد برای یک زمان معینی، بعد به خاطر پیش آمدن یک حوادثی آن را عقب بیندازد.1364/01/23
1 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج1 368 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 52، ص 105.
يَا ثَابِتُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ كَانَ وَقَّتَ هَذَا الْأَمْرَ فِی السَّبْعِينَ فَلَمَّا أَنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَأَخَّرَهُ إِلَى أَرْبَعِينَ وَ مِائَةٍ فَحَدَّثْنَاكُمْ فَأَذَعْتُمُ الْحَدِيثَ فَكَشَفْتُمْ قِنَاعَ السَّتْرِ وَ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ وَقْتاً عِنْدَنَا وَ يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ.
ترجمه:
ابو حمزه ثمالى گويد: شنيدم امام باقر عليه السلام ميفرمود: اى ثابت همانا خداى تبارك و تعالى اين امر را در هفتاد وقت گذاشت، چون حسين صلوات اللَّه عليه كشته شد، خشم خداى تعالى بر اهل زمين سخت گشت، آن را تا صد و چهل بتأخير انداخت. سپس كه ما بشما خبر داديم، آن خبر را فاش كرديد و از روى پوشيده پرده برداشتيد، بعد از آن خدا براى آن وقتى نزد ما قرار نداد. خدا هر چه را خواهد محو كند و ثابت گذارد و اصل كتاب نزد اوست.
لینک ثابت
امام حسین در جریان کربلا هم برای پیروزی و هم برای شهادت آماده بودند
وقتی امام حسین میخواهد حرکت کند، نتیجهی این حرکت مثل همهی حرکتها یکی از [این] دو چیز است: یا پیروزیِ مستعجَل است یا شهادت، که این هم پیروزی دیگری است؛ چون شهادت بدون تردید همیشه ضامن پیروزیهای بعدی است. در مورد خود امام حسین هم همین جور است؛ شهادت خود امام حسین هم پیروزیهای ظاهری و سیاسیای به بار آورده که [برای] تحلیلش نه حالا وقت و حوصله و مجال هست، نه آن چنان حضور ذهنی که انسان بخواهد همهی خصوصیّات را بگوید؛ امّا هست، مسجّل و مسلّم است. طبعاً یکی از این دو نتیجه وجود دارد: یا شهادت یا پیروزی؛ همان [طور] که در صدر اسلام هم در جنگها یا شهادت بود یا پیروزی. و حسینبنعلی که برای آن هدف ــ نشان دادن به مردم که برای چه دارم قیام میکنم ــ دارد حرکت میکند و از مدینه میآید بیرون، قهراً پیهِ این هر دو سرنوشت را باید به تن بمالد، باید خودش را آماده کند؛ حکومت به دست بیاید که چه بهتر، حکومت هم به دست نیاید و شهادت به وجود بیاید، باز هم این اشکالی ندارد. لذاست که حضرت در آن خطبهی بسیار زیبا و بسیار پُرشکوه و جالب و پُرمغز که در حرکت از مکّه بیان کردند، از شهادت خبر میدهند و میفرمایند که «خُطَّ المَوتُ عَلىٰ وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القِلادَةِ عَلَى جیدِ الفَتاة»؛ [مرگ مانند] گردنبندی است بر گردن دخترک جوانی؛ یعنی چیزی است که به عنوان زینت محسوب میشود برای انسان. و بعد جملات بعدی که «کَاَنّی بِاَوصالی یَتَقَطَّعُها عَسَلانُ الفَلَواتِ بَینَ النَّواویسِ وَ کَربَلاء»؛ اینها را که بیان میکنند و خبر میدهند، بعد میگویند که «مَن کانَ فینا باذِلاً مُهجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلىٰ لِقاءِ اللَّهِ نَفسَهُ فَلیَرحَل مَعَنا»؛(1) هر کسی که توطین نفْس کرده، هر کسی که آمادگی دارد که خونش را در این راه بریزد و شهادت را پذیرا است، با ما بیاید. نه به این معنا که این یک سرنوشت حتمی ناگزیرِ اجتنابناپذیر است، بلکه آمادگی این سرنوشت را باید در این راه داشت، و خود امام حسین البتّه این آمادگی را داشت و حرکت کرد.1355/10/10
1 )
بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۶
«خُطَّ المَوتُ عَلىٰ وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القِلادَةِ عَلَى جیدِ الفَتاة کَاَنّی بِاَوصالی یَتَقَطَّعُها عَسَلانُ الفَلَواتِ بَینَ النَّواویسِ وَ کَربَلاء مَن کانَ فینا باذِلاً مُهجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلىٰ لِقاءِ اللَّهِ نَفسَهُ فَلیَرحَل مَعَنا»
ترجمه:
«... مرگ [زيبنده ]آدميزاد است، چونان گردن بند بر گردن دختركان... گويى مى بينم گرگان صحرا ، پيكرم را ميان نواويس و كربلا مى درند... هر كس در راه ما خونش را بدهد و خود را براى ديدار خدا آماده كند ، كوچ كند كه من صبح فردا عازمم. »
لینک ثابت
زیارت اربعین تعیین میعاد شیعیان در سرزمین کربلا است
میدانید یکى از علائم ایمان زیارت اربعین(1) است؟ بنده نمیدانم این روایت چقدر صحیح است، اصرارى هم ندارم که بگویم معناى این روایت همین است که من گمان کردهام، واقعش هم این است که احتمال میدهم معنایش یکى از شقوق و احتمالات دیگرى باشد که در این زمینه بیان میشود؛ امّا اگر این احتمال هم که من میگویم باشد، مؤیّد فراوانى دارد؛ «زیارة الاربعین».
شیعه یک جمع متفرّقى بود؛ یک جامعهاى بود که در یک جا و در یک مکان زندگى نمیکرد؛ در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند -اطراف و اکناف بلاد- امّا یک روح در این کالبدِ متفرّق و در این اجزای متشتّت در جریان است؛ مثل دانههاى تسبیح، یک رشته و یک نخ، همهى اینها را به هم وصل میکرد. آن رشته چه بود؟ رشتهى اطاعت و فرمانبَرى از مرکزیّت تشیّع، از رهبرى عالى تشیّع یعنى امام؛ همهى این رشتهها به آنجا متّصل میشد؛ قلبى بود که به همهى اعضا فرمان میداد؛ و به این ترتیب، تشیّع یک سازمان و یک تشکیلات بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند، امّا بودند کسانى که از حال همه باخبر بودند. اطاعت و فرمانبَرى آنها بهحساب، فریاد زدنشان از روى دستور، سکوتشان برطبق نقشه، همه چیزشان با حساب. فقط یک عیبى کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر و شیعیان یک منطقه، البتّه یکدیگر را میدیدند، امّا یک کنگرهى جهانى لازم بود براى شیعیانِ روزگار ائمّه (علیهمالسّلام). این کنگرهى جهانى را معیّن کردند، وقتش را هم معیّن کردند؛ گفتند در این موعدِ معیّن، در آن کنگره هرکس بتواند شرکت کند. آن موعد، روز اربعین است؛ و جاى شرکت، سرزمین کربلا است؛ چون روح شیعه روح کربلائى است، روح عاشورائى است؛ در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است؛ شیعه هرجا که هست دنبالهروِ عاشوراى حسین است. این است که مىبینیم همه جا این تپشهایى که در شیعه مکشوف شده، از آن مرقد پاک ناشى است؛ اینها شعلههایى بوده که از آن روح مقدّس و پاک و از آن تربت عالىمقدار سرکشیده؛ به جانها و روحها زده؛ انسانها را به گلولههاى داغى تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.1352/12/24
1 )
تهذيب الأحكام، شیخ طوسی، ج6، ص52.
وَ رُوِيَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ ع أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.
ترجمه:
از امام حسن عسكرى عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «نشانههاى مؤمن، پنج چيز است: پنجاه و يك ركعت نماز [گزاردن در شبانهروز]، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشانى بر خاك نهادن، و بلند گفتنِ بسم اللّه الرحمن الرحيم».
لینک ثابت