علماء؛ عامل پیدایش و پیروزی انقلاب مشروطیت و نهضت ملی شدن نفت هیچ كانون و مركزی در ایران وجود نداشت كه بتواند ملت را بسیج كند؛ مگر روحانیت و پرچمداران دین، با شعار دین. در كشور ما این یك تجربهی طولانی است؛ اینها را باید با چشم دقّت نگاه كرد.
در قضیهی مشروطه اگر علما نبودند، مشروطیت به وجود نمیآمد و به پیروزی نمیرسید. وقتی هم كه غربزدهها و نوچههای انگلیسی در ایران، علمای دین و شعارهای دینی را كنار زدند، باز استبداد و تسلّط و نفوذ خارجی مسلّط شد. در نهضت ملی شدن صنعت نفت هم همینطور بود. تا وقتی روحانیت وسط میدان بود - كه مرحوم آیةاللَّه كاشانی یكی از اصلیترین محورهای این مبارزه بود - ملت در میدان حضور داشت؛ اما وقتی با سوء رفتارها، كجسلیقگیها و انحصارطلبیها، دستِ روحانیِ روشنفكر و آگاه و شجاعی مثل مرحوم كاشانی كوتاه شد، ملت هم كنار كشید و رؤسای دولت نهضت ملی تنها ماندند. لذا دشمن آمد و با آنها هر كار میخواست كرد.
در ایران همیشه ملت با ندای دین به میدان آمده است؛ عدالت را در سایهی دین دیده است؛ به خاطر اعتماد به روحانیت، هر جایی كه آنها پیشگام در تحوّلی شدهاند، آنها را تنها نگذاشته است. بنابراین وقتی امام بزرگوار ما به عنوان یك مرجع، یك عالِم دین و یك انسان آزمایششدهی پاك و صدیق، با آن عزم راسخ وارد میدان شد و روحانیت پشت سر او وارد میدان شدند، همهی ملت به میدان كشیده شدند و دشمن دیگر نتوانست مقاومت كند. آن روز، حضور ملت توانست ریشهی استبداد را از این كشور بكَند.1381/03/14
انواع عملكرد حوزه های علمیه در برابر حکومتها در دورانهای مختلف در گذشته، حوزههای علمیّه در قبال حكومتها، در محیطهای شیعی و غیرشیعی، سه نوع عملكرد داشتند: یكی اینكه وابسته به دستگاههای قدرت بودند و روحانیتْ دولتی بود. در محیطهای مسیحی هم اینگونه بوده و هست. حتّی در محیطهای غیرشیعی هم، روحانیت، بخشی از دستگاههای دولتی است. این، از نظر ما مردود است و قبول نداریم و آن را برای روحانیتْ مضرّ میدانیم. دستگاههای دولتی، نوسان و تلاطم دارند و آیندهشان به طور دقیق قابل پیش بینی نیست. روحانیت باید همیشه امكان حضور قدرتمندانهی نصیحتآمیز یا دخالتآمیز را برای خودش حفظ كند، والّا نمیتواند كاری انجام دهد. این خصلت هم، با اینكه بخشی از دولت یا حكومت باشد، نمیسازد. حوزه باید مستقل باشد و این، یك فرض است. فرض دوم این است كه حوزه، ضدّ و نقطهی مقابل حكومت باشد. مانند حوزههای علمیهی ما در پیش از انقلاب و در برخی از گذشتههای دور كه روحانیت شیعه، در مقابل دستگاه حاكمه قرار داشت. علّت آن، این بود كه آن دستگاهها، دستگاههای ظلم و كفر و فساد بودند و روحانیت با آنها مخالف بود. این فرض هم بدیهی است كه امروز مصداق ندارد. حوزهی علمیّهی اسلام، امروز نمیتواند با حكومتی كه پرچم اسلام را برافراشته و اسلام را عزیز كرده و شریعت را از انزوا خارج كرده و از لحاظ اعتبار و آبرو در سطح بلندترین قلّهی جهانی قرار داده است، مخالفت كند. بنابراین، فرض دوم هم مردود است. امروز این حكومتی كه وجود دارد، در مبنا و اصل، زاییدهی خودِ حوزهی علمیّه است. چطور ممكن است كه حوزه با آن مخالفت كند؟! البته من حوزه را عرض میكنم. آدمهای مریض و خبیث بالذّات یا بالعَرَض را كار ندارم. آدمهای مریض و ناراحت، با هر دستگاه سیاسیای مخالف نیستند. با حكومتی كه مدبّرش ساواك بود، روابط بسیار خوبی هم داشتند.امروز هم كه با دستگاه روحانیت مخالفند، از سرِ مبارزهجویی نیست و شجاعت مبارزه را هم ندارند. اگر تشری به آنها زده شود، از آنچه كه كردهاند، هفت بار استغفار خواهند كرد! دشمنی آنان از سر دنائت و خباثت است. چون میبینند كه حكومت اسلامی نجیبانه برخورد میكند، نانجیبانه در مقابلش میایستند... مثلاً میتوان مرحوم میرزای قمی رضوان اللَّه علیه را مثال زد كه نسبت به فتحعلیشاه با سرسختی برخورد میكرد و هیچ باجی به او نمیداد. با اینكه فتحعلیشاه خیلی به میرزا هم اظهار ارادت میكرد؛ اما میرزا به او چندان اعتنایی نداشت. درعینحال، نام رسالهی جهاد خودش را «عبّاسمیرزا» گذاشت؛زیرا او یكی از سرداران آن زمان بود و بههرحال، دولت ایران مدّت زمانی را با دولت متجاوز روس تزاری جنگیده بود و ایشان احساس تكلیف میكرد كه باید از ایرانیان حمایت كند. از خود شاه كه آدم فاسدی بود، نمیخواست به صراحت حمایت كند؛ بلكه از عبّاس میرزا كه در میدان جنگ، جنگیده بود، اینطور تجلیل میكرد. بههرحال، دورهی بیاعتنایی نسبت به حكومت را باید با اغراض سیاسی صحیح و كارهای بجا پشت سر میگذاشت. این روش هم، امروز قابل قبول نیست. امروز اگر روحانیت در قبال حكومت، بیاعتنا و بیمبالات باشد، هم خودش ضایع خواهد شد و هم حكومت اسلامی تضعیف میشود. حكومت اسلامی، حكومت قرآن و حكومت فقه و فقیه و حكومت علم و عدل است. حكومت برای گسترش آرمانهای اسلامی است. تشكیل حكومت اسلامی، آرزوی همهی اولیاءاللَّه در طول تاریخ بوده است. هر فرد مؤمنی وظیفه دارد از آن دستگاه سیاسی كه اسلام را ترویج و احكام آن را پیاده میكند، حمایت كند. مگر عالِم دین میتواند نسبت به حكومت اسلامی بیاعتنا بماند؟! افراد كافر به اسلام، در مقابل حكومت طاغوتی بیاعتنا میمانند. «طاغوت» یعنی كسی كه در مقابل خدا، دستگاهی برپا میكند: انداداللَّه، شركاءاللَّه. كسانی كه خود را بندهی مطیع خدا میدانند، برای تحقّق اهداف خدایی تلاش میكنند و صبح و شام در مقابل پروردگار پیشانی خضوع به خاك میسایند كه به آنها توفیق دهد خدمتگزار دین او باشند. اگر اینها در كشور، زمام قدرت را به دست گیرند، همه وظیفه دارند كه مانند یك عبادت، از آنان حمایت كنند. در گوشه و كنار، شاید افرادی هستند كه خیال میكنند این نشانهی زهد و علم آنان است كه از كار كنار بكشند و كاری با حكومت نداشته باشند. مگر چنین چیزی امكان دارد؟! البته چون میخواهیم نسبت به مسائل، حُسن ظن داشته باشیم، میگوییم: «این، نشانهی بیخبری و غفلت آنان است.» والّا اگر غفلت و بیخبری نباشد، نشانهی چیزهای خیلی بدی خواهد بود. پس، این فرض هم مردود است. امروز، فرض چهارمی هم وجود دارد و آن عبارت است از حوزهی علمیّهی مستقلِّ از حكومت كه همكار حكومت است. كار خود را در مجموعهی عظیمی كه امروز بر دوش همه است، انجام میدهد. وابسته به دولت نیست؛ اما به دولتْ كمك و از آن پشتیبانی میكند. به آن خدمت میدهد، آن را نصیحت و راهنمایی میكند و مقرّرات اسلامی را به آن میشناساند. امروز دستگاه قضایی در زمینه فقهی، نیازمند حوزههای علمیّه است و دستگاههای اجرایی و قانونگذاری، بیشتر احتیاج دارند. دانشگاهها، نیروی نظامی، كارخانهها و تمام اقشار ملت، نیازمند حوزههای علمیّهاند. همچنین، این نظام، در رأس خود كسی را میخواهد كه پرورده این حوزهها باشد. این همكاری و همگامی، باید به شكل صحیحِ آن باشد.1374/09/16
حضور اوّل صبح مرحوم آقاى گلپایگانى و مرحوم آقاى مرعشى در انتخابات حوزهى علمیه، باید در صفِ اولِ حرکتِ عظیمِ جامعه قرار داشته باشد. همچنان که ملاحظه کردید، مراجع بزرگ ما مثل مرحوم آیةاللَّهالعظمى گلپایگانى، مرحوم آیةاللَّهالعظمى نجفى و امروز آیةاللَّهالعظمى اراکى، حفظهاللَّه و اداماللَّه بقائه الشریف و رحمهماللَّه، چه در زمان امام رضواناللَّهعلیه و چه بعد از زمان امام تا امروز، در صف اوّل قرار داشتند. در هر حادثهى مهمى که در جامعه اتّفاق مىافتاد، اینها مقدّم بودند. روز رأىگیرى، اوّل صبح، مرحوم آقاى گلپایگانى و مرحوم آقاى مرعشى، اوّلین کسانى بودند که رأى مىدادند. کار اینها، یک کار رمزى و نمادین بود. خوب؛ رأى را عصر هم مىشود داد. اما اوّلِ صبح رأى دادن، یک کار رمزى است. امام، رضواناللَّهعلیه را دیده بودید که چقدر مقیّد بودند! حالا وضع ایشان که معلوم است. مراجع قم اینطور بودند. در کارهاى اساسى؛ جنگ، حضور در جبههها، تحریض بر حضور در جبههها، کارهاى اقتصادى و غیره، همیشه در صفِ مقدّم بودند. حوزه، باید اینطور باشد.1373/06/20
سابقه ورود علمای قبل و بعد از میرزای شیرازی به صحنه سیاست این پرچم پُرافتخاری است که میرزای شیرازی آن را بلند کرد و بعد از او این پرچم نخوابید. اگرچه قبل از میرزا هم از اینگونه قضایا بود زمان میرزای قمی، زمان کاشف الغطاء و دیگران و دیگران، که در دفاع از منافع ملت اسلامی و اسلام و مسلمین و ورود در مسائل اجتماعی سعی وافری داشتند لیکن نمونهی کامل آن، این حرکت بود. بعد از میرزا نیز شاگردان او و بزرگان حوزهی علمیهی نجف و کربلا و سامرا و قم و بقیهی مراکز اسلامی، هرجا که محل حضور یک رهبر اسلامی و حضور قدرتمندانهی اسلام بود، اینها حضور داشتند؛ و این یکی از عجایب تاریخ ایران است؛ و عجیبتر این است که این حادثه برای مردم ما شناختهشده نیست! مردم ما نمیدانند که وقتی ایتالیاییها وارد لیبی شدند و آن کشور را اشغال کردند، مرحوم سیّد محمّد کاظم طباطبایی صاحب عروه و بعضی دیگر از مراجع قم، به نفع مردم مسلمان لیبی و علیه ایتالیاییها فتوای جهاد دادند. مردم نمیدانند که وقتی انگلیسیها در بوشهر نیرو پیاده کردند، مرحوم آیتاللّه العظمی سیّد عبد الحسین لاری آن ملای مجاهد طراز اول اعلام جهاد داد و مردم را مسلح کرد و خودش نیز مسلح شد و پیشاپیش مردم حرکت و جهاد کرد. مردم ایران نمیدانند که مرحوم شیخ الشریعهی اصفهانی مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف فتوا داد که استعمال اجناس مصنوعهی در داخل کشور لازم است و مردم باید از استفاده از مصنوعات خارجی اجتناب کنند، ، تا به این ترتیب دیگران در داخل کشور نفوذ نکنند. همه میدانند که در ژاپن، حدود صد سال پیش از این گفتند که مردم حق ندارند از مصنوعات خارجی استفاده کنند، تا در داخل آن کشور چرخ اقتصاد به کار بیفتد؛ اما نمیدانند که در همان زمان، بلکه زودتر از آن، عین همین پیشنهاد و همین فتوا، از طرف مراجع و علمای شیعه صادر شد؛ منتها متأسفانه در داخل کشور، هیچکس از سرجنبانها و اهل قلم و اهل سیاست و روشنفکران کمکشان نکرد! فتوای میرزای شیرازی دوم مرحوم میرزا محمّد تقی شیرازی در مقابلهی با انگلیسیها، و فتوای تحریم انتخابات قلابی انگلیسیها در عراق، نمونهیی دیگر از حضور علما در صحنهی سیاست است. آن روز مرحوم شریعت اصفهانی فتوا داد که شرکت در انتخابات قلابی انگلیسیها حرام است؛ کار سیاسی از این روشنتر، از این قویتر، از این روشنبینانهتر؟ امروز مسألهی آن انتخابات یواشیواش دارد از لابلای کتابها خارج میشود! آن علما و مراجع، سلف صالح شما هستند. این است معنای آن مطلبی که امام بزرگوار ما مکرر میفرمودند که علما پیشوایان نهضت مردم علیه ظلم و استبداد در طول سالیان متمادی بودهاند؛ و اینهاست که به شخصیتهایی مثل مرحوم سیّد حسن مدرس و مرحوم آیتاللّه کاشانی منتهی شد؛ اینها طلبههای همان مدرسه و شاگردان همان اساتید بودند که اینطور در ایران درخشیدند.1370/12/14
نقش روحانیت در تاریخ معاصر ایران روحانیت، عنصر اصلی در مبارزات پانزدهسالهی منتهی به پیروزی انقلاب و سپس در تشکیل نظام مقدس اسلامی و برافراشتن پرچم اسلام در جهان و در مقاومت پُرشور ملت ایران در برابر تهاجمهای گوناگون دشمنان و پیش از اینها و در طول قرنهای متمادی، عامل اصلی حفظ معارف اسلامی و ایمان عمیق و صادقانهی ملت ایران به مکتب حیاتبخش اسلام و رشد تفکرات دینی در همه جا بوده است. حضور روحانیون متعهد و مبارز در مرکز مبارزه با رژیم دستنشاندهی امریکا بود که قشرهای گوناگون مردم را به صحنهی مبارزه کشانید و مبارزه را شکل عمومی و مردمی بخشید. در همهی حوادث بزرگی که ملت ایران یکپارچه در آن شرکت جستهاند مانند نهضت مشروطیت و قیام تنباکو نیز حضور علمای دین در پیشاپیش صفوف، تنها عامل این حضور عمومی بوده است. استعمارگران انگلیسی، با درک همین حقیقت بود که انهدام جامعهی روحانیت را مقدمهی لازم برای ادامهی حضور استعماری خود در ایران دانستند و به وسیلهی عامل دستنشاندهشان رضا خان در سالهای 1313 به بعد، نقشهی محو روحانیت را شروع کردند و در آن سالها دست به فجایعی نسبت به علمای عالیمقام و حوزههای علمیه زدند که در تاریخ ایران، پیش از آن هرگز سابقه نداشت و متأسفانه شرح این فجایع و ماجرای مقاومت مظلومانهی علما و طلاب در آخرین سالهای حکومت رضا خان قلدر، بهطور کامل تدوین نشده و در معرض اطلاع مردم قرار نگرفته است و لازم است اطلاع شاهدان عینی که بحمد اللّه هنوز تعداد آنان کم نیست به وسیلهی افراد و مؤسسات مسئول، با همتی مردانه گردآوری شود. آزادگی روحانیون و علمای دین و عدم نفوذ قدرتهای داخلی و جهانی در آنان، موجب آن بوده است که قلدران و حکمرانان خودسر، هیچگاه نتوانند این مجموعهی ربانی را از سر راه مفسدهجوییها و خیانتهای خود بردارند و اگر جمعی از معممینِ سرسپرده و آخوندهای درباری، به طمع حطام ناپایدار دنیا، بر سر سفرهی ستمگران نشسته و قولًا و عملًا آنان را تأیید کردند، اکثریت علما و روحانیون و فضلا و طلاب جوان، در حصار مناعت و پرهیزگاری و پاکدامنی باقی مانده و اراده و توان مبارزهی صادقانه و قدرتمندانه را حفظ کردند و اعتقاد راسخ به روحانیت شیعه را در دل آحاد مردم، زوالناپذیر ساختند. جامعهی روحانیت به همین دلیل، همواره آماج تیرهای زهرآلود خصومت و غرضورزی دشمنان گوناگون و استعمارگران و بیگانگان و بیگانهپرستان بوده و به مثابهی دشمن درجهی یک آنان تلقی شده است. تبلیغات خصمانه و برنامهریزیشدهی حکومت پهلوی و سیاستهای ذینفوذ در ایران در طول پنجاه سال بر ضد قشر روحانی که ماهیتی صددرصد استعماری داشت، در دوران رضا خان و نیمهی اول دوران محمّد رضا، آزمایش سختی برای علمای دین بود و جامعهی روحانیت بحمد اللّه از این آزمایش سربلند بیرون آمد.1369/03/10