نقشآفرینی تودههای مردم ایران در پیروزی انقلاب اسلامی با تکیه بر ایمان امروز در تعدادی از كشورهای دنیای اسلام، بیداری اسلامی دارد خودش را نشان میدهد و خیلی هم چیز مباركی است و ما هم از اول از آن استقبال كردیم؛ اما فرقها زیاد است. در انقلاب ما، در حركت عمومی ملت ما، در سرتاسر این كشور بزرگ شاید روستائی نبود، شهر كوچكی نبود كه در او شعبهای از این شعلهی مقدس چشمها را خیره نكند. همه جا، سرتاسر كشور یك شعار، یك مطالبه، یك همت بر همهی دلها و ذهنها حاكم بود. مردم به معنای واقعی كلمه این بار سنگین را با جسمهای خودشان، با روحهای خودشان، با دلهای خودشان بلند كردند. توی خیابانها مردم با جسم خودشان در مقابلهی با طاغوت حاضر شدند؛ در دنیا هم چنین چیزی سابقه نداشت. یكی از رهبران معروف دنیا كه نمیخواهم اسم بیاورم، آمد ایران. من برای او تشریح كردم كه چگونه انقلاب اسلامی پیروز شد؛ نه كودتای نظامی شد، نه افسران جوانی آن طور كه در دنیا معمول بود آمدند میدان كه رژیم طاغوت را سرنگون كنند، نه احزاب سیاسی فعالیتی میتوانستند بكنند یا كردند، نه نخبگان نقش مهمی داشتند، نقش مال تودهی مردم بود، آن هم نه با سلاح. شما امروز نگاه كنید توی بعضی از این كشورها، تودهی مردم برای پیشبرد كارهاشان سلاح دستشان است؛ دست ملت ایران سلاح نبود. با دست خالی، با جسم خودشان آمدند وسط میدان. دل خودشان را، قلب خودشان را، خون خودشان را كف دست گرفتند آمدند میدان. خب این بدون ایمان نمیشود؛ این بدون یك ایمان عمیق امكان ندارد. این ایمان عمیق در بین مردم گسترده شد، آمدند وسط میدان، و خون بر شمشیر پیروز شد و این طبیعتِ همه جاست؛ همه جا همین جور است. هرجا ملتها حاضر به فداكاری باشند، جانشان را كف دست بگیرند، بیایند، هیچ قدرتی در مقابل آنها یارای مقاومت ندارد. همیشه خون بر شمشیر پیروز میشود، وقتی ملتها بیایند وسط. من وقتی برای آن رهبر آفریقائی پیروزی انقلاب اسلامی را تشریح كردم، براش خیلی جالب بود، خیلی تازه بود. رفت، بعد از اندكی دیدم در داخل كشور خودش همین حركت مردمی راه افتاد، احساس كردم الهام گرفتهی از رفتار امام بزرگوار ماست، رفتار ملت ایران است و پیروز هم شد. او بر یكی از قدرتهای بزرگ زورگوی مسلط خبیث عالم توانست پیروز بشود و كشورش را نجات داد. این وضعیت ملت ایران بود؛ همه آمدند توی میدان. برای همین هم از روز اول مسئولین كشور احساس نكردند كه مجبورند حرف زیادی و توقع زیادی قدرتهای بزرگ را قبول بكنند. شما خیال نكنید اینی كه حالا فلان كشوری كه تازه انقلاب كرده، آمریكائیها فشار میآورند، غربیها فشار میآورند، مسئولینشان را وادار به یك موضعگیریهائی میكنند، این در ایران نبود؛ چرا، اینجا هم بود. اینجا هم همین فشارها وجود داشت، كسی به این فشارها اعتنا نمیكرد، احتیاج نداشت. مسئولین كشور متكی بودند به ارادهی مردم، به ایمان مردم، خاطرشان جمع بود كه این میدان پر از انسانهای با عزم و اراده و همراه با شعور كامل است. این بود، احتیاجی نبود. تا امروز هم همین است. امروز هم نظام جمهوری اسلامی به حول و قوّهی الهی، خودش را مجبور نمیبیند كه حرف هیچ ابرقدرتی را، خواست هیچ قدرت سلطهگر و مداخلهگری را قبول بكند. هرچه كه به صلاحش بود، آن را میپذیرد و عمل میكند، هرچه به صلاحش نبود، آن را به یك كناری میاندازد، ولو همهی قدرتهای عالم عصبانی بشوند، خشمگین بشوند؛ سیاست این است. این، به خاطر اتكا به ایمان مردم است.1391/06/28
ضربه خوردن دشمن از حرکت مردم قم در قیام 19 دی ماه 56 [دشمنان کشور و انقلاب] با قم و قمی و حوزهی علمیه و جوانهای قم و روحیات مردم قم اینها بشدت بدند، مخالفند؛ چرا؟ چون از قم سیلی خوردند. استكبار، جبههی ضد اسلام، جبههی ضد ملت ایران از قم سیلی خورده است. یكی از مواردی كه سیلی خورده، همین نوزدهم دی است. مردم قم زودتر از دیگران احساس تكلیف كردند، اوضاع را شناختند، مسئولیت را حس كردند و به میدان آمدند؛ اینها خیلی مهم است. هم شناختن اوضاع مهم است - بصیرت میخواهد - هم احساس تكلیف كردن مهم است؛ روح تعهد و ایمان میخواهد كه انسان احساس تكلیف كند. بعضی هستند، میبینند حوادث تكاندهنده را، میبینند نقشههای دشمن را؛ اما احساس تكلیف نمیكنند، تكان نمیخورند. بعضی هستند، میبینند كه دشمن جبههآرائی كرده است. خوب، وقتی دشمن جبهه میآراید، باید ما هم در مقابل، احساس تكلیف كنیم؛ این لازمهی تعهد است، لازمهی ایمان است. بعضی این احساس را ندارند. البته در ملت عزیز ایران این روحیه بود، با حركت اسلامی و نهضت اسلامی تقویت شد، ریشهدار شد و در انقلاب خودش را نشان داد؛ لیكن جاها مختلف بودند. قمیها جلو بودند. در نوزده دی احساس تكلیف كردند و آمدند توی میدان. خوب، میدان هم میدان آسانی نبود - میدان سختی بود - مواجههی با گلوله بود، مواجههی با سركوب خشن دستگاه پلیس و امنیت رژیم طاغوت بود، به كسی رحم نمیكردند؛ اما قمیها آمدند داخل میدان. این بصیرت، این احساس تكلیف، این حضور در میدان، سیلی محكمی بود به دشمنان؛ همین بود كه ناگهان پاسخش از تبریز بلند شد، از آن طرف در یزد بلند شد، از آن طرف در شهرهای دیگر بلند شد؛ لذا این حركت عظیم كه زمینههایش را امام بزرگوار ما در طول چندین سال آماده كرده بود، به وجود آمد؛ این سیلی است. دشمن وقتی سیلی میخورَد، كینه به دل میگیرد و مقابله میكند. حالا ما كه میخواهیم خودمان را ارزیابی كنیم، باید محاسبه كنیم. وقتی دشمن در مقابل ما بشدت دندان نشان میدهد، ما باید احساس كنیم كه پس توانائیهای ما بالاست؛ میتوانیم به این دشمن ضربه بزنیم.1389/10/19
الگوبرداری نلسون ماندلا از انقلاب ایران در پیروزی انقلاب آفریقای جنوبی محبّت ائمه، این محبّت اهل بیت - همین چیزی که در قرآن هم روی آن تکیه شده؛ «الّا المودّة فی القربی» - این تمسّک به سخنان اهل بیت و راهنماییهای آنها و انگشت راهگشای اشارهی آنها در همهی مسائل، آن عامل مهمی است که توانسته این اندیشهی سالم و مستحکم [شیعی] را از گزندها محفوظ نگه دارد. عالمان و متفکّرانی که مقهور پول و زور و قدرت و شهوت و بقیهی لغزشگاهها شدند، کم نیستند. آن عاملی که میتواند عالم و عامی را از این لغزشگاهها دور نگه دارد، همین جوشش ایمان آمیختهی با عواطف است. این را شیعه حفظ کرده است.
امام فرمود: «ماه محرّم، ماهی است که خون بر شمشیر پیروز میشود». چگونه؟ شما جوانان عزیز، آن روز در این خیابانها نبودید. در عرصهی این دنیای بزرگ، این همه حادثهی تغییر و تحوّل سیاسی در قرن بیستم اتّفاق افتاده است. در سال ۱۹۱۷ در روسیه انقلاب شوروی اتّفاق افتاد. بعد از گذشت یکی، دو دهه، در گوشه و کنار دنیا، تحوّلات سیاسی پی درپی اتفاق افتاد؛ یا با خونریزیهای سخت، یا با کودتاهای خونین، یا با ارعابها، یا با لشکرکشیهای عجیب. هیچ جا اتفاق نیفتاده بود - تا روز پیروزی انقلاب ما - که ملتی با تن خود و دل خود و عواطف خود، مجسّم در شعارهای خود، بدون سلاح، با حجم عظیم وجود خود، فضای جامعهی خود را چنان در زیر سیطرهی خودش بگیرد که دشمن در مقابل او قدرت پایداری نداشته باشد. این در ایران اتّفاق افتاد.
«نلسون ماندلا» اینجا آمد؛ قبل از اینکه رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی سقوط کند؛ تازه از زندان آزاد شده بود. البته من قضایای انقلاب در آن کشور را خبر داشتم. در زمان ریاست جمهوری، سفری به مناطق جنوب آفریقا کرده بودم؛ آنجا مطّلع شدم که دوستان و نزدیکانش او قضایای انقلاب ایران را در زندان به او میدادند و او تحت تأثیر بود و از داخل زندان نسبت به امام اظهار ارادت کرده بود. البته این اظهار ارادت و تحتتأثیر قرار گرفتن مخصوص او هم نبود؛ من او را به خاطر مطلبی که میخواهم بگویم، مثال میزنم؛ وگرنه شخصیتهای بسیار برجستهتر از او هم در دنیا بودند که همینطور تحت تأثیر بودند. راجع به انقلاب شنیده بود، آمد اینجا. یک گره کوری در آفریقای جنوبی بود که این همه مبارزات - سی سال، چهل سال مبارزه کرده بودند - به جایی نمیرسید. اینجا با من ملاقات کرد، به او گفتم که تجربهی امام و انقلاب ایران این بود: تجربهی حضور دلها و تنها؛ بدون به کار بردن سلاح، با پشتوانهی اعتقاد و عاطفه. به اعتقاد من وقتی خیابانهای شهرها از این مظهر حضور مردم مؤمن پُر شدند - از هرکسی هم برنمیآید؛ یک نوع ایمان لازم است - در مقابل این عظمت، همهی نظامهای سیاسی فرو میریزند. او همانجا نکته را دریافت. بعد از اندکی، حرکتهای عظیم خیابانی را در آنجا شنیدیم که به تغییر آن رژیمِ حقیقتاً قهّار و سفّاک منتهی شد؛ بهطوری که بعضی از شخصیتهای سفیدها آنجا مجبور شدند با اینها همکاری کنند! بنابراین یک نظام چندین ده سالهی نژادپرستِ ظالمِ ستمگر، با این حرکتی که الهامش از انقلاب اسلامی گرفته شده بود، از بین رفت. امروز هم در دنیا این روشِ کار، روشی مؤثر و مقبول شد است. قبلها معمول نبود.1379/06/10
درخشندگی مردم کرج در احساس مسئولیت نسبت به انقلاب امروز در شمار امتیازات درجهی اوّل هر شهری این است که مردم آن شهر چقدر نسبت به سرنوشت خود، نسبت به کشور خود، نسبت به انقلاب خود، نسبت به نظام انقلابی خود، احساس مسؤولیت میکنند و در شمار ملت عظیم ایران، به وظایفی که برای سربلندی ملت و پیشرفت کشور بر عهدهی همه است، عمل میکنند. من اگر بخواهم در این زمینه نسبت به شهر کرج مطلبی بگویم، باید بگویم که شهر کرج در این زمینه، در طول انقلاب امتحان بسیار خوبی داده است. این را ما شاهد بودهایم و از نزدیک مشاهده کردهایم. از همان لحظات حسّاسی که انقلاب اسلامی پیروز میشد و دشمن با چنگ و دندان سعی میکرد در مقابل انقلاب، موجودی خود را حفظ کند، شهر کرج و مردم کرج و جوانانِ آن روز کرج، نقش خود را ایفا کردند. در اینجا بود که مردم شنیدند قرار است از منطقهای تانکهای نظامی به سمت تهران سرازیر شود، تا از پادگانهایی که در تهران در دست مردم قرار گرفته است، دفاع کند و پادگانها را از دست مردم خارج نماید. مردم کرج اعلان آمادگی کردند که در مقابل آن تانکها بایستند و مانع شوند که تهران مورد حمله قرار گیرد. شاید همین اعلام آمادگی، مشکل را از تهران دفع کرد. این اوّلین قدمی بود که این شهر بیدار و جوان و سرزنده در انقلاب برداشت.
البته من هیچ تعجّبی نمیکنم؛ چون از قبل از انقلاب این شهر را در مایههای انقلابی، در زمینههای مربوط به نهضت و حرکت، از نزدیک دیده بودم. در سال 1345 - یعنی درست سیویک سال قبل - در مسجد جامع این شهر جمعیت پرشور و مؤمنی جمع میشدند، تا در آن ایام اختناق مطلق، سخنانی را بشنوند. من روزها و شبهای ماه رمضان از تهران میآمدم و با این مردم حرف میزدم. البته پلیس و دستگاه امنیت آن رژیم اختناقی و خفقانبار و ضدّآزادی، اجازه ندادند که آن ماه رمضان به شکل مطلوب تمام شود، و جلسات را قطع کردند. من از آن وقت، مردم کرج و روحیهی کرج و نشاط و سرزندگی را در این شهر میشناختم؛ لذا تعجّبی نمیکنم. از لحظات پیروزی انقلاب هم هر چه گذشته است، همین روحیه تکرار شده است.1376/07/24
تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی بر رونق دین و دینداری در سطح دنیا بلاشک دنیا، دنیای دیگری شده است. آن روزی که این انقلاب به پیروزی رسید، وضع اسلام در دنیا این نبود که امروز هست؛ خیلی متفاوت بود. آن روزی که این نهضت شروع شد، وضع اسلام و دین و دینداری در داخل همین کشور هم این نبود که شما امروز مشاهده میکنید؛ دین، غریب و مظلوم و منزوی بود؛ از دین برائت میجستند؛ حتّی دیندارها از دینداری خجالت میکشیدند! وضع فرهنگ غیر دینی بلکه ضد دینی به جایی رسیده بود که بزرگترین تعریف دینی از یک جوان این بود که بگویند فلان جوان نمازخوان است! همه چیز به سمت دوری از اسلام و دوری از خدا بود. در و دیوار این کشور را به گناه آلوده کرده بودند. بعضی از ظواهر محفوظ بود؛ اما از بواطن دین، از روح دین، از حرکت عمومی به سمت هدفهای دین خبری نبود؛ و این در ایران بود که مردمش یکی از متدینترین مردمان مسلمان در کشورهای گوناگون بودند. در بعضی کشورهای دیگر اسلامی، وضع مثل اینجا بود؛ در بعضی جاها هم وضع بدتر بود. سران کشورهای اسلامی یادشان نمیآمد که مسلمانند! در مجامع سیاسی و رسمیِ اسلامی، چیزی که مطلقاً به یاد کسی نمیآمد، این بود که یک حرکت و یک تظاهر اسلامی انجام بگیرد، یا از یک تظاهر ضد اسلامی جلوگیری بشود؛ اصلًا چیزی به عنوان اسلام مطرح نبود! امروز کار به جایی رسیده است که دشمنان اسلام و دین منظور، دشمنان فردی و شخصی و اعتقادی نیست؛ دشمنان سیاسی است؛ آنهایی که دینداری مردم را سدی در مقابل اطماع و هوسها و شهوات خود میبینند از گسترش دین در سطح عالم، به عنوان یک پدیدهی خطرناک یاد میکنند! ما باید به این واقعیت خیلی توجه کنیم1370/12/01