newspart/index2
استقامت ملت‌ها / ایستادگی ملت‌ها، مقاومت ملت‌ها
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
قضیّه‌ی بیست‌ونهم بهمن یک حادثه‌ی هویّت‌ساز

قضیّه‌ی بیست‌ونهم بهمن یک حادثه‌ی هویّت‌ساز بود ... هر ملّتی، در سایه‌ی استقامت و ایستادگی، هویّت پیدا میکند. آن چیزی که به ملّتها هویّت میدهد، شخصیّت میدهد، عظمت میدهد، به حفاظت از خود ملّتها و فرهنگ آنها کمک میکند، استقامت آنها و ایستادگی آنها است ... مردم تبریز در بیست‌ونهم بهمن، قیام قم را دیده بودند؛ خب در قم کشتار شد، مردم قم سرکوب شدند؛ این را مردم خبر داشتند، مردم تبریز میدانستند ایستادگی در مقابل دستگاه، کشته شدن دارد، جان دادن دارد، امّا ایستادند، استقامت به خرج دادند، خدا برکت داد. اینکه میگوییم تاریخ ورق خورد در روز بیست‌ونهم بهمن به برکت حرکت مردم تبریز، این برکتی که خدا به این کار داد، به خاطر همین بود که استقامت به خرج دادند: وَ اَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّریقَةِ لَاَسقَیناهُم ماءً غَدَقًا؛ استقامت.1401/11/26
لینک ثابت
مقاومت مردم قزوین در مقابل نیروهای اشرف افغان

آنجایی كه ملتها بخواهند و بایستند، هیچ دشمنی نمی‌تواند در مقابل آن‌ها پایداری كند و به تعرّض، تجاوز و افزون‌طلبیِ خود ادامه دهد. ضربه‌ای می‌زند، ضربه‌ای هم می‌خورد.
وقتی پادشاهانِ آخر دوره‌ی صفوی و بخصوص آخرین پادشاه آن‌ها بر اثر بی‌عرضگی و جمع شدن دولتمردان شكمباره در اطراف او، كه مستِ شهوت و غرور و فریفته به طعمه‌ی دنیا بودند، از مهاجمان «اشرف افغان» شكست خوردند، یكی از شاهزاده‌های صفوی كه خواست خودی نشان دهد، نتوانست؛ آمد قزوین. آن‌ها پیغام دادند به مردم قزوین كه اگر این شاهزاده‌ی صفوی بین شما باشد، می‌آییم همه را قتل عام می‌كنیم. شاهزاده‌ی صفوی نتوانست در قزوین بماند و رفت. وقتی مهاجمان آمدند، قزوینیها گفتند حالا كه او نیست، وارد شهر شوید. وقتی مهاجمان وارد شهر شدند، قزوینیهای غیور در خفا باهم قرار گذاشتند و در یك شب همه‌ی این مهاجمان متجاوز را به قتل رساندند! اگر می‌ترسیدند، اگر دستشان می‌لرزید، اگر می‌گفتند بعدش چه، مطمئن باشید كه تا ابد برای قزوین ننگ باقی می‌ماند. از این قبیل نمونه‌ها ملت ایران خیلی دارد كه به مناسبت قزوین این ماجرا یادم آمد و به شما كه اكثرتان هم قزوینی هستید، گفتم. این افتخار برای مردم قزوین ماند؛ چرا؟ چون در مقابل تحمیل، تحقیر و اهانت دشمن نه تحمّل كردند و نه به آن شاهزاده‌ی مفلوكِ فراری تكیه كردند. اگر مردم قزوین می‌گفتند هرچه كه شازده‌ی فراریِ صفوی گفت، همان را عمل كنیم، باز ننگ برایشان می‌ماند. هرجا مردم هستند و همّت و اراده و عزم و خواست آن‌ها هست، آنجا اراده و رحمت و توجّه و كمك الهی هم هست.1382/09/26

لینک ثابت
بهتر و بیشتر شدن تجهیزات نظامی ایران در طول هشت سال جنگ

جوانان و صاحبان دانش و اندیشه و خرد باید تلاش کنند. تصوّر هم نکنید که دشمن می‌تواند جلوِ این تلاش را بگیرد؛ نه. حداکثر کاری که این دشمن که امروز در مقابل ملتهاست- یعنی امریکا- می‌تواند بکند، عبارت است از کار نظامی و جاسوسی، که یکی مثل صدّامِ مفلوکِ بدبخت را در بیغوله و حفره پیدا کند، یا اینکه به کار فساد و ابتذال‌پراکنی به وسیله‌ی رسانه‌های جمعی و کارهای فرهنگی بپردازد؛ و الّا حتی از راه فشارهای اقتصادی هم آن‌چنان‌که می‌خواهد، برایش میسّر نیست؛ چون درزمینه‌ی ارتباطات اقتصادی در دنیا، گوشه و کنارها و پیچیدگیهایی وجود دارد و این‌طور نیست که اگر بخواهند ملتی را از لحاظ اقتصادی بیچاره کنند، بتوانند. در دوره‌ی جنگ، دنیای غرب- امریکا و اروپا و وابسته‌هایشان- و دنیای شرقِ آن روز که شوروی بود، ما را تحریم کردند و از تعداد سلاحها و هواپیماها و تانک‌هایمان هم خبر داشتند و فکر می‌کردند ظرف شش ماه همه‌ی این‌ها تمام خواهد شد! هشت سال جنگ را کش دادند که در پایان این هشت سال امکانات و تجهیزات ما بهتر و بیشتر از اوّل شد! نتیجه‌ی غلبه‌ی نظامی بر مجموعه‌ای مثل مجموعه‌ی صدّام که هم خودش خائن و زبون بود و هم اطرافیانش خیانتکار- او به ملتش خیانت می‌کرد، اطرافیانش هم به او- می‌شود همین. غلبه بر مثل صدّام دلیل اقتدار نیست که کسی خیال کند حالا این قطب ابر قدرت جهانی هر کاری دلش می‌خواهد، می‌کند؛ نه، این‌طور نیست که هر غلطی بخواهند، بتوانند بکنند. غلبه‌ی نظامی را مهاجمانِ به ملتها مثل «چنگیز» و «تیمور» و امثال این‌ها پیدا می‌کنند، که آمدند، بعد هم رفتند و نابود شدند؛ اما ملتها دوباره سر بلند کردند. آنجایی که ملتها بخواهند و بایستند، هیچ دشمنی نمی‌تواند در مقابل آن‌ها پایداری کند و به تعرّض، تجاوز و افزون‌طلبیِ خود ادامه دهد. ضربه‌ای می‌زند، ضربه‌ای هم می‌خورد.1382/09/26
لینک ثابت
پیروزی شاه سلطان حسین در صورت ایستادگی در مقابل مهاجمان

به نظر من در امكانات و اقتدار دشمن مبالغه می‌شود. نه این‌كه بنده خبر ندارم؛ نه، من از اغلب شما از امكاناتی كه دارند و وسایلی كه می‌سازند، بیشتر اطّلاع دارم، چون این‌جا مركز سیل اطّلاعات گوناگون از جاهای دیگر است و ما می‌دانیم در دنیا چه خبر است. سلاح و تجهیزات و ابزارهای جاسوسی و ابزارهای اطّلاعاتی و ... برای ایجاد سیطره‌ی یك قدرت بر ملتی كه بخواهد بایستد، كافی نیست. لذا می‌بینید كه امروز در حرفهایشان می‌گویند كه بایستی از درون با ایران برخورد كرد؛ باید اراده‌ها؛ اراده‌ی بر ایستادگی را سُست كرد. اگر اراده‌ی یك ملت - كه در اراده‌ی مسؤولینش تجسّم و تجسّد پیدا می‌كند - سُست نشود، هیچ كاری نمی‌توانند بكنند.
دشمنان فشار می‌آورند؛ سختی هست. برای استقلال و حفظ هویّت یك ملت و شرمنده نشدن در مقابل تاریخ، تحمّل این سختیها لازم است. شما تصوّر كنید اگر شاه سلطان حسین صفوی به‌جای این‌كه دروازه‌های اصفهان را بر روی مهاجمان می‌گشود - بعد از ورود مهاجمان هم خودش به دست خودش تاج شاهی را روی سرشان می‌گذاشت - فكر می‌كرد كه اگر به فكر خودم هستم، یك جان بیشتر ندارم و این قدر هم عمر كرده‌ام، مگر دیگر چقدر عمر خواهم كرد؟ اگر به فكر مردم هستم، كه در صورت تسلیم كردن شهر اصفهان، بلایی بر سر مردم خواهد آمد كه از بلایی كه در صورت جنگیدنِ با مهاجمان بر سرشان می‌آید، كمتر نیست، هرگز شهر را تسلیم نمی‌كرد. تاریخ اصفهان را نگاه كنید و ببینید بعد از آن‌كه مهاجمان وارد اصفهان، كاشان، مناطق مركزی ایران، فارس و مناطق دیگر شدند، چه بلایی بر سر این مردم آوردند و چه كشتاری بعد از تسلیم شدن مردم كردند! مهاجمان نگفتند كه چون خودتان تسلیم شدید، پاداشتان این است كه همه‌تان در امن و امان زندگی كنید. امروز هم همین‌طور است. امروز هم شما ببینیددر عراق با مردم چه می‌كنند! هرجایی كه اینها سیطره پیدا كنند، كارشان همین است. اگر شاه سلطان حسین این گونه فكر كرده بود كه یك جان كه ارزشی ندارد، هزار جان را انسان برای حاكمیت اسلام، رضای خدا و سربلندی مردم فدا می‌كند و آن بلایی كه قرار است در صورت تسلیم من بر سر مردم بیاید، سخت‌تر و توأم با ذلّت است، اما آن بلایی كه در صورت مقاومت پیش می‌آید، دست‌كم بدون ذلّت است، وارد میدان جنگ می‌شد و می‌جنگید. بنده به دلیل اراده‌ی ایستادگی در مردم، احتمال قوی‌ام این است كه اصفهان به دست مهاجمان نمی‌افتاد. البته خیلی از سرداران و مسؤولان خائن و ضعیف بودند؛ اما مردم آماده. او باید به میان مردم می‌رفت و مبارزه می‌كرد. مسأله‌ی تاریخ و مسؤولیت مسؤولان حكومتی و دولتی، اعم از قوّه‌ی مقننّه، قضاییّه و قوّه‌ی مجریّه كه همه جزو این مجموعه هستند و این بار سنگین بر دوش آنهاست، این است.1382/03/07

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی