شهید مطهری / فرقان/روز معلم/12 اردیبهشت/حماسه حسینی/داستان راستان/خدمات متقابل اسلام و ایران/جاذبه و دافعه علی/حجاب/اخلاق جنسی در اسلام و غرب/امدادهای غیبی/حق و باطل/نهضتهای اسلامی 100 ساله اخیر/پیرامون انقلاب اسلامی/پیرامون جمهوری اسلامی / استاد مطهری/مرتضی مطهری/معلم شهید
سعی کنید آگاهیهای اسلامیِ عمیق را در حوزهی کاریِ خودتان گسترش بدهید. امروز خوشبختانه وسائل این کارها هم فراهم است. همین نوشتههای شهید مطهری و نوشتههای فضلا و علمای برجستهای که امروز در قم و تهران و جاهای دیگر هستند، چیزهای خوبی است، معارف خوبی است، مطالب خوبی است؛ در آنها معنویت هست، عقلانیت هست، دقت هست، آیندهنگری هست. ذهن خودتان را به این معارف تبدیل کنید و این را در محیط پیرامون خودتان گسترش بدهید.1390/07/22
لینک ثابت
خودتان را برخوردار از معارف کنید. البته راهش آشنائی با قرآن، انس با قرآن، انس با نهجالبلاغه، انس با صحیفهی سجادیه است. خیلی از این تردیدها و نگرانیها و زنگارهائی که انسان در یک مواردی در دل دارد، با مطالعهی اینها تبدیل میشود به شفافیت و روشنی؛ انسان میفهمد، راه را میشناسد، کار را میشناسد، هدف را میشناسد. مثلاً مطالعهی کتاب «گفتارهای معنوی» شهید مطهری متناسب با همین ایام ماه رمضان است. یا خود توجه به احکام الهی.1390/05/24
لینک ثابت
این جمله را هم دربارهی شهید بزرگوارمان مرحوم آیةاللَّه مطهری (رضوان اللَّه تعالی علیه) عرض کنیم: حقیقتاً رفتار و منش آن مرد بزرگ، نشاندهنده و نمایشگر یک معلم کامل و با احساس مسئولیت بود. در هیچ عرصهای از عرصههائی که حضور یک متفکر اسلامی مورد نیاز بود، ایشان از ورود در آن عرصه خودداری نکرد؛ ملاحظات و مصالح نتوانست جلوی او را بگیرد که وارد این عرصه نشود؛ چه در زمینههای سیاسی، چه در زمینههای فکری. در زمینهی پاسخ به سؤالهای گوناگونی که در آن دوره ذهن جوانهای ما را به خود مشغول کرده بود، شهید مطهری مثل برخی از مدعیان روشنفکری دینی نبود که مطالب اجنبیِ از منطق دین و محتوای دین را با لعاب دینی و قالب دینی عرضه کند؛ بلکه درست نقطهی مقابل، مفاهیم حقیقی دینی را در بستهبندیهای متناسب روز و متناسب با سؤال و نیاز و استفهام مخاطبین عرضه میکرد. دنبال این نبود که یک دستهی خاصی، یک گروه خاصی، یک مجموعهی فکری خاصی او را تحسین کنند. با واپسگرائی و عقبماندگی فکری و ارتجاع و تحجر و غلط اندیشیدن در زمینهی دین - که ناشی از تحجر و واپسگرائی است - همان قدر و با همان شدت برخورد کرد که با بدعتها و افکار انحرافی و افکار التقاطی. این، خصوصیت آن مرد بزرگ بود. او خسته نشد؛ تلاش دائمی میکرد. دنبال نام و تیتر و عنوان متعارف دانشگاهی و حوزهای هم نماند. به عنوان یک رزمندهی عرصهی فکر و تأمل، وارد میدان شد. با اخلاص کار کرد، خدای متعال هم به کار او برکت داد. امروز بعد از سی سال از شهادت آن مرد بزرگ، حرفهای او تازه است، زنده است؛ گویا برای امروز نوشته شده است. آن روز هم کسانی در سطوح مختلف فکری، از سخن او و فکر او استفاده میکردند، پاسخ خودشان را میگرفتند؛ امروز هم که افکار جلو رفته است، مسائل بسیاری برای ذهنهای جستجوگر حل شده است، باز به سؤالات جدید پاسخگو است. این، خاصیت یک فکر عمیقِ همراه با اخلاص است.
اخلاص، معجزهگر است. وقتی انسان برای خدا در یک راهی قدم میگذارد، خدا به کار او برکت میدهد؛ اینجور میشود که تلاش چند ده سالهی آن مرد بزرگ، آن شهید عزیز، برای جامعه مثل یک ذخیرهی تمام نشدنی باقی میماند. این کار برعهدهی ماست؛ همهی ما در همهی عرصههای گوناگون.1389/02/15
لینک ثابت
مرحوم شهید مطهری (رضواناللَّهعلیه) قبل از انقلاب یک مقالهی مفصلی دربارهی کتاب «الغدیر» علامهی امینی نوشتند و ثابت کردند که الغدیر علامهی امینی، وسیلهی وحدت مسلمین است. بعضی خیال میکردند کتاب الغدیر ممکن است مایهی افتراق بشود. ایشان میگوید اگر درست فکر کنیم، درست عمل کنیم و سنجیده پیش برویم، کتاب الغدیر مایهی وحدت دنیای اسلام است..1385/10/18
لینک ثابت
مرحوم شهید مطهری (رضواناللَّهعلیه) در میدان مبارزهی با افکار التقاطی فعال بود؛ حقیقتاً هم پهلوانِ این میدان بود؛ اما شهید مطهری چرا موفق شد؟ چرا این اثر عمیق و گسترده را از جهت ایجابی و سلبی در جامعهی فکری ما گذاشت؟ چون برای آمادهسازی خود، تلاش فراوان علمی کرده بود؛ بعد هم برای خرج کردنِ این ذخیرهی علمی، به هیچوجه سستی و کوتاهی نکرده بود. مرحوم مطهری آرام نداشت؛ مرتب مشغول یادداشت کردن، تنظیم یادداشت، مرتب کردن سخنرانیهایی که خود او انجام داده بود، بهدست آوردن شواعب گوناگون و نوبهنو در زمینههای فکر و اندیشهی مذهبی و دینی، و پاسخگویی به انحرافات بود. در این مرد اصلاً تنبلی وجود نداشت؛ لذا با آن ذخیرهی علمی و کارآمدیِ عملی توانست اثر بگذارد. امروز ما حقیقتاً ریزهخوار سفرهی انعام فکر شهید مطهری هستیم - در این هیچ تردیدی نیست - و فضای فکری جامعه همچنان مرهون فکر او در زمینههای گوناگون، چه در زمینههای فلسفی، چه در زمینههای اجتماعیِ دینی، و چه در زمینههای سیاسیِ دینی است. ما امروز به ایشان احتیاج داریم؛ ولی آن هم باز کافی نیست. خیلی از حرفها جدیدتر و تازهتر است؛ خیلی از شائبهها و اشکالات و شبهات بعد از حرفهای شهید مطهری بهوجود آمده؛ باید برای اینها آمادهی پاسخ بود1384/02/11
لینک ثابت
امروز روحانیون در بخشهای گوناگون حضور دارند، که در گذشته امکان حضور آنها نبود - مثل ادارهها، کارخانهها، پادگانها و دانشگاهها - بنابراین باید متاع قابل عرضهیی آماده کرد و به اینها داد. خوشبختانه در معارف اسلامیِ ما متاع قابل عرضهی ارزشمندِ دارای زایندگی از لحاظ معرفتی، فراوان است. اگر کتابهای آقای مطهری مورد مطالعه و مداقه قرار بگیرد، انبوهی از معارف را به ذهن و دل هر خواننده سرازیر میکند؛ اینها مهم و لازم است.1384/02/11
لینک ثابت
جناب آقای جعفری فرمودند که مرحوم شهید مطهری (رضواناللَّهعلیه) در میدان مبارزهی با افکار التقاطی فعال بود؛ حقیقتاً هم پهلوانِ این میدان بود؛ اما شهید مطهری چرا موفق شد؟ چرا این اثر عمیق و گسترده را از جهت ایجابی و سلبی در جامعهی فکری ما گذاشت؟ چون برای آمادهسازی خود، تلاش فراوان علمی کرده بود؛ بعد هم برای خرج کردنِ این ذخیرهی علمی، به هیچوجه سستی و کوتاهی نکرده بود. مرحوم مطهری آرام نداشت؛ مرتب مشغول یادداشت کردن، تنظیم یادداشت، مرتب کردن سخنرانیهایی که خود او انجام داده بود، بهدست آوردن شوائب گوناگون و نوبهنو در زمینههای فکر و اندیشهی مذهبی و دینی، و پاسخگویی به انحرافات بود. در این مرد اصلاً تنبلی وجود نداشت؛ لذا با آن ذخیرهی علمی و کارآمدیِ عملی توانست اثر بگذارد. امروز ما حقیقتاً ریزهخوار سفرهی انعام فکر شهید مطهری هستیم - در این هیچ تردیدی نیست - و فضای فکری جامعه همچنان مرهون فکر او در زمینههای گوناگون، چه در زمینههای فلسفی، چه در زمینههای اجتماعیِ دینی، و چه در زمینههای سیاسیِ دینی است. ما امروز به ایشان احتیاج داریم؛ ولی آن هم باز کافی نیست. خیلی از حرفها جدیدتر و تازهتر است؛ خیلی از شائبهها و اشکالات و شبهات بعد از حرفهای شهید مطهری بهوجود آمده؛ باید برای اینها آمادهی پاسخ بود؛ لذا حوزههای علمیه وظیفهی سنگینی برعهده دارند..... خوشبختانه در معارف اسلامیِ ما متاع قابل عرضهی ارزشمندِ دارای زایندگی از لحاظ معرفتی، فراوان است. اگر کتابهای آقای مطهری مورد مطالعه و مداقه قرار بگیرد، انبوهی از معارف را به ذهن و دل هر خواننده سرازیر میکند؛ اینها مهم و لازم است1384/02/11
لینک ثابت
کاری که شهید مطهری کرد، امروز باید همهی فضلای جوان در صدد باشند خود را برای آن آماده کنند؛ و اگر آماده هستند، اقدام کنند. شهید مطهری به عرصهی ذهنیت جامعه نگاه کرد و عمدهترین سؤالات ذهنیت جامعهی جوان و تحصیلکرده و روشنفکر کشور را بیرون کشید و آنها را با تفکر اسلامی و فلسفهی اسلامی و منطق قرآنی منطبق کرد و پاسخ آنها را در سطوح مختلف در مقابل افراد گذاشت؛ از مسألهی عدل الهی و قضا و قدر و علل گرایش به مادیگری بگیرید - که مسائل، بیشتر ذهنی و عقلی است - تا مسائل مربوط به زنان، تا مسائل مربوط به خدمات متقابل ایران و اسلام، که این هم تلاشی بود برای روشن کردن ذهنها. آن روز عدهیی با گرایشِ ایرانمداری میخواستند با اسلام مبارزه کنند؛ ایشان گفت نه، اسلام به ایران خدمت کرده؛ ایران هم به اسلام خدمت کرده. «خدمات متقابل ایران و اسلام» همانقدر ارزش دارد که کتاب «عدل الهی» شهید مطهری. مرحوم شهید مطهری نمونهی یک شخصیت روحانیِ متناسب با زمان است که میتواند در چالش اول، کارِ درست بکند و اقدام بجا انجام دهد. البته شبیه ایشان باز هم داشتیم و بحمداللَّه امروز هم داریم. امروز در قم فضلای جوانی به این کارها مشغول هستند؛ خوب هم مشغول هستند؛ من با بعضی از آنها و آثارشان آشنایم؛ اما این در حوزههای ما باید به صورت یک جریان اصیل دربیاید. همه باید خود را با این حرکت و این جریان آشنا کنند.
من لازم میدانم و بارها هم این نکته را گفتهام که همهی طلاب و همهی اهل منبر، یک دور آثار آقای مطهری را بخوانند. مرحوم شهید مطهری (رضواناللَّهعلیه) گرایش سلوکی و معنوی هم داشت؛ یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی امام، یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی مرحوم علامهی طباطبایی، یک مقدار هم بعدها با بعضی از اهل دل و اهل حال مأنوس و آشنا شده بود. ایشان اهل گریه و تضرع و دعای نیمهشب بود؛ بنده از نزدیک اطلاع داشتم. در آثار ایشان این رشحهی معنوی، توحیدی و سلوک کاملاً مشهود است. یکی از کارهای لازم در حوزهها مطالعهی آثار ایشان است. جوانان عزیز ما باید با آثار شهید مطهری آشنا شوند. اگر بنده میخواستم برنامهی حوزهی علمیهی قم را بنویسم، بلاشک یکی از مواد برنامه را این میگذاشتم که کتابهای آقای مطهری خوانده شود، خلاصهنویسی شود و امتحان داده شود. البته در این آثار هم نباید متوقف شد. من به دستاندرکاران برگزاری همایش «حکمت مطهر» که در تهران با من ملاقات داشتند، همین نکته را یادآوری کردم؛ گفتم در آقای مطهری متوقف نشوید. این، نهایت کار نیست؛ مرحلهیی از کار است که گردونهها و گیتیهاست ملک آن جهانی را. گفت:
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت
در بند آن نباش که مضمون نمانده است
اینقدر حرف هست برای گفتن. دریای آب شیرینِ بینهایت قرآن و حکمت قرآنی اینقدر مطلب دارد که هرچه شما بنوشید، هرچه ذخیره کنید و هرچه بردارید، کم نمیشود و تکراری هم نمیشود. مبنا را تفکرات شهید مطهری بگذارید و کارهای بعدی را روی آن بنا کنید؛ «العلی محظورة الّا علی / من بنا فوق بناء السلف».1383/04/15
لینک ثابت
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
در ابتدا از همه مسؤولان و دستاندرکاران برگزاری این کنگره و از حضور همه علما، اساتید، محققان به ویژه مهمانان خارجی که برای شرکت در این اجلاس از کشورهای مختلف به جمهوری اسلامی ایران تشریف آوردهاند صمیمانه تشکر میکنم. بررسی اندیشهها و آراء شهید آیةاللَّه مطهری و تأثیر آن در شکلگیری مبانی فکری انقلاب اسلامی و تجلیل از شخصیت کمنظیر ایشان، هم مورد نیاز جوامع اسلامی و هم ادای بخشی از وظیفه حقشناسی نسبت به اندیشمندان و فرزانگان انقلاب اسلامی است.
به نظر میرسد محور اصلی در این گردهمایی باید تبیین شخصیت فکری و هویت روشنفکری شهید مطهری و نقش آن در جریان فکری و روشنفکری اسلامی معاصر باشد. دربارهی هویت فکری و روشنفکری شهید مطهری تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است.
ایشان با قوت فکری و اندیشه صائب خود در دهههای 1340-50 وارد میدانهایی شد که تا آن زمان هیچ کس در زمینه مسائل اسلامی وارد آن نشده بود و با تفکرات وارداتی غربی و شرقی به چالش علمی عمیق، وسیع و تمام نشدنی پرداخت و در جبهه مقابله با مارکسیسم و تفکرات غربی و لیبرالیسم دست به یک جهاد هوشمندانه زد و با توان علمی و ایمان راسخ و اعتماد به نفس، موفقیتهای بزرگی به دست آورد و با قدرت اجتهاد و انصاف و ادب علمی، روشی متقن و بدور از تحجر و التقاط برای معرفی اسلام و مقابله با کجاندیشی و انحراف ایجاد کرد و پایههای افکار مورد نیاز جامعه اسلامی و انقلابی را تأسیس نمود و نقش مؤثری بر جریان فکری اسلامی و شکلگیری نظام اسلامی بر جای گذاشت و بصورت سنگری امن برای جوانان طالب و علاقمند فکر اسلامی در حوزهها و دانشگاهها درآمد تا بتوانند زیر سایه این تفکر عمیق و مستحکم دین خود را حفظ کنند و دستآوردهای نوین فکری داشته باشند و از آن دفاع نمایند.
محور دیگری که پیشنهاد میکنم در این گردهمایی به آن توجه شود بررسی راههای تداوم این جریان عمیق و اصیل است. ما نمیتوانیم در شهید مطهری متوقف شویم. هرچند پس از گذشت 25 سال از شهادت این مرد بزرگ، کتابهای او جزو جذابترین و پرفروشترین کتابها برای نسلهای جویای فکر متین و منطقی اسلام است و ما در حال حاضر بدیلی برای مجموعه کتابهای شهید مطهری نداریم ولی نیازهای فکری روزبهروز و نو به نو میشود و جریان ورود به چالش با افکار وارداتی و نقادی علمی و تفکیک صحیح از سقیم آن، از وظایف مهمی است که باید ادامه پیدا کند. و ما در دهههای آینده به مطهریها نیاز مبرم داریم. فکر اسلامی بویژه پس از انقلاب اسلامی مورد چالش جدی قرار گرفته و این روند ادامه خواهد یافت. ما باید خود را آماده کنیم و با توجه به سرمایههای عظیم فکری و فرهنگیای که در اختیار ما است اگر از همه امکانات خوب استفاده کنیم در این مصاف پیروز خواهیم شد.
خوشبختانه در حوزههای علمیه و دانشگاهها، فضلا، علما، دانشمندان و افراد صالح و شایسته از نظر علمی و فکری وجود دارند و باید حضور خود را در این میدانها گسترش دهند و با امواج تبلیغاتی و شبهات جدید مقابله کنند و وظیفه خود را نسبت به اسلام ادا نمایند.
امیدوارم خداوند متعال همه شما را موفق بدارد و این گردهمایی بتواند زمینههای شناخت بیشتر اندیشههای شهید مطهری و راههای تداوم آنرا برای نسلهای آینده فراهم سازد.
سیدعلی خامنهای1383/02/06
لینک ثابت
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
آقایان علما و اساتید محترم! خیلی خوش آمدید. جلسهی بسیار خوبی است. من مطالبی را عرض میکنم؛ اگر بعد آقایان افاداتی داشتند، من آمادهام استفاده کنم.
این کار و تجلیل از مرحوم شهید آیةاللَّه مطهری (رضواناللَّهتعالیعلیه) بلاشک یکی از حسنات صدا و سیماست. ایشان حق بزرگی دارند و این کار بخشی از حقشناسییی است که وظیفهی همهی ماست. البته در همایشها و تجلیلهایی که به این صورت انجام میگیرد، بحثهای جانبیِ مفیدی هم میشود - بحثهای علمی و فلسفی و غیره - که آنها هم مغتنم است؛ لیکن بهنظر من محور اصلی در گردهماییِ شما باید اولاً شخصیت فکری و هویت روشنفکری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فکری و روشنفکری اسلامی در کشور باشد - که این بسیار مهم است - ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمیشود متوقف شد. بر پایهی پیشرفتهای فکری و نوآوریهای او باید جامعه و مجموعهی فکریِ اسلامی ما به نوآوریهای دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهریهایی برای دههی 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهای فکری روزبهروز و نوبهنو وجود دارد. دربارهی هویت فکری و روشنفکریِ شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتابهای ایشان کار شده - کارهای شایستهیی هم انجام گرفته - لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سالهای دههی 40 و 50 در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فکری و اندیشهی قوی و صائب خود وارد میدانهایی شد که تا آنوقت هیچکس در زمینهی مسائل اسلامی وارد این میدانها نشده بود؛ و با تفکراتی که آن روز در کشور رایج شده بود - افکار وارداتیِ ترجمهییِ غربی و شرقی - یا میرفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمیِ عمیق و وسیع و تمام نشدنی کرد. ایشان، هم در جبههی مقابلهی با مارکسیستها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبههی مقابلهی با تفکرات غربی و لیبرالیستها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفسِ لازم میخواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینههای گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع میخواهد؛ این مرد بزرگ همهی اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است. در سابقهی تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذاری. تاریخ ما از اینگونه رگههای فکریِ ناسالمی که وارد تفکرات علمی ما شده - چه در فقه ما، چه در فلسفهی ما، چه در کلام ما - پُر است؛ لیکن در دورهی جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرفهای نوبهنو - با جاذبههایی که بهطور طبیعی دارد - مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجههی صحیح و علمی ایجاد نیاز کرد. ما در میدان بودیم و میدیدیم؛ بعضی از مواجهههایی که آنوقت صورت میگرفت، علمی نبود؛ مقابلهی متعصبانه و از روی اعتقاد بود؛ اما نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد میکردند؛ نمیدانستند چیست؛ گوشهیی از یک حرف وسیع را میگرفتند و آن را مشمول جنگ خودشان قرار میدادند و با آن درمیافتادند و مقابله میکردند. این، تحجر و توقف و مقابلهی غیرعلمی را تداعی میکرد. یک عده تحتتأثیر جاذبههای افکار نو و وارداتی، مجذوب اینها میشدند و سعی میکردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منتی هم سر دین میگذاشتند که ما اسلام را جوانپسند و مردمی و قابل قبول کردهایم! گاهی اوقات کاسهی از آش داغتر هم میشدند و چند قدم هم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش میرفتند، برای اینکه نبادا متهم به مرتجع بودن و این حرفها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم. نبوت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانهی از اسلام و احیاناً الحادی و بکلی بیگانهی از دین کشاندند و منت هم سر اسلام میگذاشتند که ما آمدیم اسلام را همهکس فهم و همهکس پسند و در چشمها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی اینها انحراف بود. هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرتِ اجتهاد و باانصاف و ادب علمی - چه در زمینهی علوم نقلی، چه در زمینهی علوم عقلی - وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامی بود، روشن، ناب و بیشائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمی است؛ و این شد پایهی تفکرات بعدی جامعهی ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفتهام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمدهیی متکی به تفکرات شهید مطهری است؛ یعنی آنها پایهها و مایههای اسلامییی است که ما در تفکرات اسلامی از آنها بهره بردیم و به نظام اسلامی منتهی شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوانهای طالب و عاشق فکر اسلامی که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار میگرفتند؛ مارکسیستها یکطور، غربگراها یکطور؛ هم در دانشگاهها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاهها، و هم حتّی در حوزههای علمیه. شهید مطهری یک سنگر و یک مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایهی این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهری دایرهی کارش به حسب ظاهر کوچک بود. همین جلساتی که آقای لاریجانی اشاره کردند، جلسات کوچکی بود؛ این گوشه، آن گوشه، کلاس درسِ فلان دانشکده بود؛ حداکثرش مثلاً جلسهیی بود در فلانجا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقیناً پیشبینی نمیکرد که این جلسات کوچک چه آثار بزرگی باقی خواهد گذاشت. این، جایگاه شهید مطهری است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ اینها باید بیان شود. اگر دربارهی متفکران اسلامی، علما و فقهامان این نکته را در نظر بگیریم؛ مثلاً ببینیم نقش ملا صدرا در آن زمان چه بود؛ شخصیت او را محور اصلی هویت علمی او تبیین کنیم، خوب و تأثیرگذار است. البته شیوههای هنری جای خود را دارد. به عقیدهی من، ما در زمینهی شیوههای هنری هنوز مهارت و زبردستی لازم را پیدا نکردهایم تا بتوانیم کاری که میخواهیم، بکنیم. چهرههای علمی ما که گاهی در فیلمها و سریالها ظاهر میشوند، نمیتوانند آن انطباع و انعکاس را در ذهن بینندگان و مخاطبانِ خود پیدا کنند که آشنایان با این چهرهها به آن اعتقاد دارند؛ غالباً چیز دیگری از آب درمیآید، که باید در زمینهی کار هنری هم دقت بیشتری صورت بگیرد. بنابراین نقش شهید مطهری باید آشکار شود. شهید مطهری پهلوان میدانی بود که کسی وارد آن نشده بود.
نکتهی دوم که خوب است روی آن فکر شود، تداوم این جریان است. ما که نمیتوانیم در شهید مطهری متوقف شویم. درست است که الان هم بعد از بیستوپنج سال از شهادت این مرد، کتابهای او جزو پُرفروشترین و جذابترین و مطلوبترین کتابها برای نسلهای جویای فکر متین و منطقی اسلام است و الان هم ما واقعاً بدیل و عدیلی برای مجموعهی کتابهای شهید مطهری (رضواناللَّهتعالیعلیه) نداریم و با اینکه کارهای خوبی هم شده، بلاشک از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد؛ لیکن جریان ورود در عرصهی چالش با افکاری که وارد میشود و نقادی علمی و برخورد صحیح با آنها و تفکیک صحیح از سقیم مواد و اجزاء آنها و تبیین فکر اسلامی در زمینهی آنها باید ادامه پیدا کند، و این جزو وظایف مهمی است که وجود دارد. همانطور که عرض کردم، ما به مطهریهایی در دهههای آینده احتیاج داریم. بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، فکر اسلامی مورد چالش جدی قرار گرفته است؛ بعد از این هم بلاشک چالشهای جدیدی را روزبهروز برای آن بهوجود میآورند؛ رها که نمیکنند. ما باید در اینجا خود را آماده کنیم، و میتوانیم. سرمایهی غنی و تمام نشدنییی که امروز از فرهنگ اسلامی در اختیار ماست، در این مصاف امکانات خیلی فراوانی در اختیار ما میگذارد؛ اگر ما اهل استفادهی از اینها باشیم. حقیقتاً یک زرادخانهی عظیم فکری و فرهنگی در اختیار ماست؛ اگر بتوانیم از آن درست استفاده کنیم. امروز خوشبختانه فضلای جوانی هستند؛ من میبینم. در حوزهی قم، در تهران، فضلا، علما، افراد صالح، شایسته، از لحاظ علمی، از لحاظ بلند نظری و فکر قوی وجود دارند؛ باید وارد این میدانها شوند و حضور در این میدانها را گسترش دهند. امروز از دورهی فعالیت مرحوم شهید مطهری - یعنی سالهای دههی 40 و 50 - نیاز ما بمراتب بیشتر است. آنروز نیاز ما یکطور بود، امروز نیاز ما بسیار وسیعتر و عمیقتر است و لازم است این جریان ادامه پیدا کند. گردهمایی و بزرگداشت شهید مطهری را به این سمتها بکشانید که کسانی تشویق بشوند وارد این میدانها شوند و برای مواجههی با امواج تبلیغاتی جدید وارداتی در همهی زمینهها آماده شوند؛ در زمینهی فلسفه، در زمینهی کلام، در زمینهی مسائل گوناگون کشور که با مباحث اسلامی سروکار دارد.
امیدواریم خدای متعال همهی ما را موفق بدارد تا حق عظیم این شهید بزرگوار را بجا بیاوریم. من یک وقت دیگر هم شاید به عزیزانِ خانوادهی مکرم ایشان که به مناسبت سالگرد، اینجا خدمتشان رسیده بودیم، گفتم ترتیبی داده شود که کتابهای ایشان مثل کتابهای سطح در حوزههای علمیه، حتماً خوانده شود. بنده از چیزهایی که برای صاحبان فکر و کسانی که میخواهند افکار اسلامی را برای مردم بیان کنند - مبلّغان دینی، اهل منبر، سخنگویان دینی - واقعاً لازم میدانم، این است که یک دوره کتابهای مرحوم مطهری را بخوانند. شیوهیی پیدا کنید که این کتابها خوانده شود؛ هم در کتابهای درسی بیاید، هم در دانشگاهها بیاید. خوشبختانه کتابهای ایشان سهل التناول است؛ یعنی نگارشِ خیلی شیرین و خوبی دارد. قلم ایشان از بیانشان خیلی بهتر بود. ایشان میگفتند من از شنیدن سخنرانیهای خودم اصلاً خوشم نمیآید؛ اما نوشتههای خودم را که میخوانم، خوشم میآید. بنده هم البته در این زمینه؛ حق را به ایشان میدادم؛ سخنرانی ایشان آنقدر جذاب نبود که نوشتهی ایشان. نوشتههای ایشان حقیقتاً خیلی شیرین، روان و شیواست؛ لذا هرچه بیشتر اینها باید گسترش پیدا کند. علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - باید یک دوره کتابهای شهید مطهری را خوانده باشند؛ که اگر میخواهند کاری بکنند، «من بنی فوق بناء السلفی» باشد؛ یعنی بر اساس آن فکر و روی شانههای شهید مطهری بروند انشاءاللَّه قلههای بالاتری را فتح کنند و پرچم فکر اسلامی را به آن جاها بزنند.
انشاءاللَّه موفق و مؤید باشید. از زیارت شما آقایان خیلی خوشحال شدیم. آماده هستیم اگر بیاناتی بفرمایید، استفاده کنیم.1382/12/18
لینک ثابت
امروز، روز شهادت شهید مطهّری هم هست. او یک روحانیِ معلّم بود و شهیدِ معلمیِ خود شد. او معلّمی را منحصر به سر کلاس درس نکرد؛ درس هم میداد، دانشکده هم میرفت، ساعتها تدریس میکرد، در حوزه هم تدریس میکرد؛ اما تعلیم او یک دایرهی بسیار وسیعتر داشت. او مینوشت و سخن میگفت و شاگردانش در این بخشِ نوشتاری و گفتاری، هزاران برابر شاگردان او در داخل کلاس بودند. آن سخنی را هم که نیاز زمان بود، انتخاب میکرد. الان فرصت اینکه به شرح کارهای آن شهید کمنظیر بپردازم، نیست. توصیه میکنم با سخن شهید مطهّری - که همچنان سخن روز است - ارتباط برقرار کنید. یک روز همهی عناصری که شهید مطهّری به عنوان یک استوانهی فکری در مقابل آنها قد علم کرده بود، سرِ او ریختند؛ و از لحاظ فکری بمبارانشان کردند و از لحاظ حیثیّت اجتماعی نیز وی را مورد تهاجم قرار دادند؛ اما او یکتنه ایستاد. آن مهاجمان چه کسانی بودند؟ مبلّغان فرهنگهای وارداتیِ بیگانهی گمراه کننده و دامهایی بر سر راه افکار جوانان. آن روز عمدتاً کمونیزم و برخی تفکرات لیبرالیزم غربی مطرح بود؛ امروز هم آن سخنان همچنان پابرجاست. امروز علیالظّاهر کمونیزم مرده است، اما آن سخنان - که معرف پایههای تفکّر اسلامی در جوانب مختلف است - همچنان زنده است.1380/02/12
لینک ثابت
تا آنجا که بنده به یاددارم، از سالهای 1334 و 1335 تا سال 1358 که ایشان به شهادت رسید، در هر موقعیت زمانی، با آن بینش عمیق خود - که تسلّط کامل هم بر فضای فکری و فرهنگی کشور داشت - هرجا در عرصه فکر، هجمهای را به اسلام و به احکام و اصول اسلامی مشاهده میکرد، به مقابله میشتافت و سدّی مثل کوه در مقابل اشکالات میآفرید. امروز جوانان ما، دانشجویان ما، معلّمان ما و کارگران ما اگر میخواهند در زمینه افکار اسلامی عمق پیدا کنند و پاسخ سؤالات خود را بیابند، باید به کتابهای شهید مطهّری مراجعه کنند؛ که امام درباره کتابهای این بزرگوار، تعبیری قریب به این مضمون دارند که «همه آنها خوب و مفید است». این تعبیری بسیار مهم از کسی مثل امام است. اینکه در محیط فکر و اندیشه و فرهنگ، جولان فکری افراد و گشودن راههای تازه باید تشویق شود، حرف درستی است؛ اما این نباید به افسار گسیختگی فکری دشمنان اسلام منتهی گردد. باید راه را در مقابل افکار جوان، نسل جوان و جویندگان بیغرض قرار داد. برای این کار، یکی از بهترین وسایل، افکار ناب و برجسته و بلند این مردِ مجاهد فیسبیلاللَّه است که جان خودش را هم در این راه داد....مرحوم آقای مطهّری از معاشرت یک یا دو ماه رمضان خودش با مرحوم «آقانجفی قوچانی» آن مرد بزرگواری که «سیاحت شرق» و «سیاحت غرب» را نوشت، برای من نقل میکرد. معلوم میشد که مقامات معنوی و تربیت و ممشا و منش آن مرد برروح مرحوم مطهری رضواناللَّهعلیه تأثیر گذاشته بود. مرحوم «علّامه طباطبایی» و مرحوم «حاج میرزا علی آقای شیرازی» و دیگران و دیگران و در رأس همه امام بزرگوار نیز تأثیرات زیادی بر او گذاشته بودند. معلّم چنین کارهایی میکند1378/02/15
لینک ثابت
شما به آثار تبلیغی برخی از بزرگان نگاه کنید! اغلب کتابهای مرحوم آیةاللَّه شهید مطهّری رضواناللَّهتعالیعلیه سخنرانیهای اوست؛ یعنی تبلیغات اوست که با همین روش و سبکی که شما امروز انجام میدهید، ابلاغ شده است، تبلیغ شده است، رسانده شده است و ببینید چقدر پرمایه و پرمغز است. از این قبیل، الی ماشاءاللَّه چه در دوران قبل از انقلاب و چه بعد از آن وجود دارد. همچنین منشأ باید همان اخلاص و صفا و عشق و علاقهی به مخاطبان را داشته باشد؛ «عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم». این، خصوصیتِ آن مبلّغِ اوّل و داعیِ اوّل است که شما دنبالش حرکت میکنید. باید با مردم اینگونه بود. با این منشأ باید با مردم حرف زد. وقتی که مبلّغ با این احساس و با آن مایهی فکری سخنش وارد میدان میشود، مثل مغناطیس دلها را جذب میکند، مثل قطرات آب زلال در سختترین سنگها هم اثر میگذارد و در زمین مناسب باروری میدهد؛ «والبلد الطّیّب یخرج نباته بإذن ربّه».1376/10/03
لینک ثابت
شهید مطهری از کسانی بود که کار کردن و درس گفتنش فقط به خاطر یک وظیفهی مقدّس بود. آن هم بی آنکه کسی وادارش کند یا از وی بخواهد. البته بیشترِ محققّین دنیا این گونهاند. همهی پیشرفتهای علمیِ دنیا نیز این گونه پیش آمده است که کسانی از روی عشق یا ایمان و یا هر دو، کار کردهاند. یا باید عشق به کار باشد یا ایمان به ثواب الهی، یا هر دو با هم. و شما میتوانید هر دو را با هم را داشته باشید. این گونه میشود که ملت ایران میتواند آن استقلال حقیقی و واقعی را که استقلال سیاسی مقدّمهی آن است و آن نیز به یک معنا پشتوانه و پشتیبان و نگهدارندهی استقلال سیاسی است، تأمین کند.1373/02/13
لینک ثابت
اگرچه سیزده، چهارده سال است که در جلالتِ این مرد، مکرّر در مکرّر حرف زدهایم و حرف شنیدهایم، اما این، یک کتابِ ناتمام است. فضیلت مردی مثل شهید مطهرّی، واقعاً در طول سالها هم قابل بیان کردن به شکلی که حقّش ادا شود، نیست. لذا، باز هم ملت ما باید از مطهّری عزیز این شهید بزرگوار بشنود. آن جمله این است که شهید مطهّری یک مبارزِ در راه خدا؛ یعنی یک مجاهد فی سبیلاللَّه بود. منتها جهاد، انواعی دارد. یکی از سختترین جهادها این است که در مقابله با هجوم افکار و فرهنگهای غلط و انحرافی و درک غلط جمعی از مردم، انسانی که حق را میشناسد، بایستد و بخواهد از حق دفاع کند و با بیان، با فکر، با منطق و با سلاح زبان و قلم، ذهنها را به سمت آنچه درست است هدایت کند. این، از آن جهادهای بسیار دشوار است و شهید مطهّری، این جهاد سخت را سالهای متمادی انجام داد. او انسان بصیر و نافذالبصیرهای بود؛ آدم معمولی نبود؛ بینش تیزی داشت؛ به سطح جامعه نگاه میکرد و اشتباهاتی را که در فهم عمومی ملت ما وجود داشت و متأثّر از تلقین دشمنان بود، میفهمید که چیست و شروع میکرد با آنها مبارزه کردن. همین مبارزه، که مبارزهی در راه خدا بود، کمک بسیار زیادی به پیروزی این انقلاب کرد؛ چون تا مردم فکرشان درست نباشد، کارِ درست از آنها سر نمیزند. فکر که درست شد، انسان درست عمل میکند. اعتقاد به یکراه درست که پیدا کرد، در آن راه به حرکت درمیآید و آن راه را میپیماید. شهید مطهّری به شناخت مردم کمک میکرد که راه را بشناسند. پس، به پیروزی این انقلاب و به هدایت این حرکت عمومی کمک کرد.1372/02/15
لینک ثابت
نکتهی دیگر اینکه همان مبارزه موجب شد که مطهّری به شرف شهادت نائل شود؛ یعنی آن دشمنی که مطهّری را بر زمین انداخت و خون او را جاری کرد، دشمنی بود که از ارشادها و آگاهیهایی که او به مردم میداد، صدمه میدید. چون شهید مطهّری در مقابل التقاط ایستاد، در مقابل نفاق ایستاد، در مقابل تهاجم فرهنگ غرب و شرق ایستاد و اسلام ناب و اسلام فقاهتی را ترویج کرد، لذا کسانیکه با این چیزها مخالف بودند، او را بر زمین انداختند. اگر دستشان میرسید، هر کسی را هم که شبیه مطهّری و کوچکتر از مطهّری و در راه مطهّری بود، بر زمین میانداختند؛ اما خدای متعال به آنها این فرصت را نداد و انشاءاللَّه، هرگز هم نخواهد داد.
پس، تجلیل از مطهّری به خاطر اینهاست. من گاهی میبینم بعضی از افراد دربارهی شهید مطهّری مطلبی مینویسند، یا حرفی میزنند که ناشی از نشناختن مطهّری است. مطالب غلط و حرفهای عجیب و غریبی دربارهی او مینویسند و بیان میکنند که روح او هم از آن مطالب و حرفها خبردار نبود. متأسفانه، این از واقعیّات است؛ یعنی همان کسانی که یک عمر، در دوران اوج تفکّرات شهید مطهّری با او مبارزه کردند، امروز چون نام شهید مطهّری نام درخشانی است، اینجا و آنجا به نام او تمسّک میکنند و زیر لوای این نام، باز همان حرفهای خودشان را میزنند.1372/02/15
لینک ثابت